انهار
انهار
مطالب خواندنی

بيع به شرط

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 68 - باغى را به بيع شرط مىفروشيم مثلا هزار تومان و شرط مىكنيم كه بعد از دو سال اگر اين پول را داديم باغ مال خودمان باشد و آن باغ را اجاره مىكنيم به دويست تومان اين معامله چه صورت دارد.

جواب:  چنانچه بيع كند و شرط نمايد در ضمن آن اشكالى ندارد و منافع آن نيز تا فسخ نكرده مال خريدار است و اجاره آن صحيح است.

سؤال 69 - زيد ملكى را به مبلغ معين به عمرو فروخت و عمرو هم مقدارى از آن مبلغ را به زيد پرداخت نموده و از تتمه قيمت آن مقدار چهار رأس گوسفند را عمرو بعنوان دندان براى زيد به ذمه خود گرفته كه ساليانه مقدار دو من كره به زيد بدهد و هر وقت بقيه پول زيد را پرداخت كرد گوسفند مذكور به ملك خودش بر گردد وزيد هيچ گونه حقى به گوسفند عمرو نداشته باشد در اين صورت اين معامله دندان قرار دادن گوسفند به اين نحو صحيح است يا نه.

جواب:  اگر مقصود اين است كه چهار رأس گوسفند معين خارجى را زيد از عمرو به مبلغ باقيمانده ثمن ملك خريده و در ضمن عقد شرط كرده باشند كه در صورتى كه تا مدت معين آن وجه را داد عمرو اختيار فسخ داشته باشد معامله صحيح است و شرط نيز در ضمن عقد بيع بنحو مفروض مانعى ندارد.

سؤال 70 - مبلغى در حدود سيصد ريال به كسى قرض دادم و يك باب خانه از او بعنوان بيع شرطى گرفتم پس از انقضاء چند ماه چون معامله را مخالف دستور شرع و احكام قرآن دانستم فوق العاده ناراحت شدم براى اين كه او محتاج بود و من نبايد خانه او را بيع شرط مىكردم خواستم خودم را از ناراحتى بيرون آورده باشم به بدهكار مراجعه كردم و به او اظهار كردم من از اين معامله شرطى كه خريد و فروش و اجاره دروغى و يا صورى است پشيمانم بنابر اين مال الاجاره را كه تاكنون به من داده‌اى پس مىدهم و چند ماه هم كه بدهكار هستى همه را به تو بخشيدم و از تو نمىخواهم و در همان مجلس سند مال الاجاره را بدون دريافت وجه به او دادم وگفتم از اين تاريخ ببعد هم تا پايان مدت مال الاجاره نمىخواهم و در رأس مدت فقط اصل پول را به من رد كن در هر حال براى دريافت اصل پول خيلى به او مهلت دادم و بدون مطالبه و فشار اصل پول را گرفتم در آن موقع بدهكار از روى ميل و با اصرار دو يا سه ماه از مال الاجاره كه در ماه هاى اول به اينجانب داده بود به من بخشيد و پس نگرفت بعدا به من كاغذ نوشت كه من حق بخشش نداشتم و گذشت من صحيح نبوده بايد پس بدهى اينك از مقام محترم استدعا دارم بفرمائيد كه هر گاه كسى چيزى را به كسى بخشيد آيا مىتواند بعد از مدتى مطالبه نمايد با در نظر گرفتن اين كه آن روز براى من گشايش فراهم بود بدون معطلى به او مىدادم كما اين كه حاضر نبودم دينارى قبول كنم و آن امكانات امروز برايم فراهم نيست.

جواب:  اما بيع شرط و اجاره مبيع از مشترى اگر حقيقة طرفين قصد بيع شرط داشته باشند ولو براى تخلص از حرام صحيح و بى اشكال است و مال الاجاره ربا نيست و اگر قصد جدى نداشته باشند معامله باطل است و گرفتن زيادتر از مبلغى كه قرض داده شده اگر از اول به شرط زياده قرض داده ربا و حرام است ولى اگر مسأله را نمىدانسته و بعدا پشيمان شده و به نحو قرض الحسن قرار داده باشد و خود قرض گيرنده مبلغى اضافه به او داده باشد يا مبلغى را كه قبلا به او داده است بخشيده باشد اشكالى ندارد و ربا نيست تا گفته شود حرام است و در هبه به غير ذى رحم اگر عين آن موجود باشد كسى كه بخشيده مىتواند پس بگيرد و اگر موجود نيست حقى ندارد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -