انهار
انهار
مطالب خواندنی

شهادت آيةالله حاج سيد مصطفى خمينى (1356)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سـيـد مـصـطـفـى در آذر 1309 شـمـسى ، در قم متولد شد. در سن هفت سالگى به مدرسه رفت و دوران ابتدايى را در مدرسه هاى ((باقريه )) و ((سـنـايـى )) بـه پـايـان رسـانـد. در سـال 1325، بـه تـحـصـيـل عـلوم اسـلامـى پـرداخـت و در سـال 1330، سطح را به پايان رسانيد و در درس خارج امام (ره ) و آيه الله بروجردى (ره ) حضور يافت و ديرى نپاييد كه به درجه اجتهاد رسيد و از تـقـليـد بـى نـياز شد. از ديگر اساتيد او در علوم اسلامى علامه طباطبايى ، آيات عظام داماد، شيخ مرتضى حائرى ، سيد محمد باقر سلطانى ، شهيد صدوقى ، حاج شيخ محمد جواد قزوينى و سيد ابوالحسن قزوينى هستند.
دوران مبارزات
شـهـيـد در سـال 1341 هـمـراه بـا امـام (ره ) بـه مـبـارزه بـا رژيـم بـرخـاسـت و در پـيـشـبـرد نـهـضـت اسـلامـى نـقـش بـسـزايـى ايـفـا كـرد. در سـال 1342، در دورانـى كـه امـام (ره ) در قـيـطـريـه تـهـران زيـر نـظـر سـاواك و پـليـس شـاه بـسـر مـى بـرد، رئيـس ‍ وقـت شـهـربـانـى كـل كـشور (سپهبد نصيرى ) او را به شهربانى جلب و هشدار داد كه اگر از فعاليتهاى سياسى و مبارزاتى دست نكشد، تحت پيگرد قرار مى گيرد. امـام (ره ) در روز چـهـارم آبان 1343، عليه لايحه كاپيتولاسيون سخنرانى كردند و در اين سخنرانى ، ضمن برملا كردن خيانت رژيم درتصويب اين لايـحـه ، تـكـليف خود و ملت ايران را با رژيم هاى آمريكا، اسرائيل و همچنين با دست نشانده آنان محمد رضا پهلوى يكسره كردند. رژيم شاه كه دچار وحـشـت شـده بـود، در تـاريـخ 13 آبـان هـمـان سال امام (ره ) را شبانه دستگير و به تركيه تبعيد كرد. حاج سيد مصطفى از اين وحشيگرى رژيم كه نـمـونـه آن را نـيز به چشم ديده بود، سخت بر آشفت و به خيابان آمد و با سيل خروشان مردم خشمناك قم به طرف بيوت آيات عظام به راه افتاد و همگام با مردم قهرمان قم با فرياد اعتراض خويش ، جو رعب و وحشت را شكست و از مراجع وقت خواستار اقدامهايى براى آزادى امام (ره ) شد.
ساواك كه از سابقه مبارزاتى و رهبرى سيد مصطفى در 15 خرداد 1342 با اطلاع بود، دستور جلب ايشان را به شهربانى قم صادر مى كند.
مـامـوران رژيـم زمـانـى كـه حـاج آقـا مـصـطـفـى در بـيـت آيـه الله العـظـمـى مـرعـشـى نـجـفـى (ره ) بـه گـفـتـگـو بـا ايـشـان مـشـغـول بـود، بـه آنـجـا يـورش بـرده و ايـشـان را دسـتـگـيـر كـردنـد و مـدت 57 روز در زنـدان قزل قلعه و اغلب در سلول انفرادى زندانى كردند.
در تـاريـخ 8 دى 1343 از زنـدان آزاد و در 13 دى كـه تـنـهـا پـنـج روز از آزادى او مـى گـذشـت ، بـه دنبال استقبال چشمگير مردم از آن عالم مجاهد، ماموران رژيم به خانه او در قم يورش برده و بار ديگر او را دستگير و به تهران اعزام مى نمايند. اين يورش وحشيانه مايه بيم و هراس همسر آن بزرگوار و سقط جنين او مى گردد. فرداى دستگيرى ، او را از ايران به تركيه تبعيد و از / تركيه نامه هايى به مادر و همسر خويش ارسال و آنان را به بردبارى و صبر سفارش ‍ مى نمايد.
تبعيد به عراق (نجف اشرف )
در 13 مـهـر 1344 (9 جـمـادى الثانى 1385)، امام (ره ) و فرزندش از تركيه به عراق برده شدند و روز 23 مهر 1344 در نجف سكونت گزيده و بـى درنـگ درس و بـحـث را آغـاز كـردنـد و حـاج آقـا مصطفى افزون بر حضور در درس ‍ امام (ره )، شخصا به تدريس پرداخته و شاگردان فاضلى پرورش دادند.
آيـه الله سـيـد مـصـطـفـى در كـنـار بـرنـامـه هـاى درسـى و عـلمـى ، بـا راهـهـا و شـيـوه هـاى نـويـنـى ، مـبـارزه بـا شـاه را دنـبـال كـرد و مـشـاورى بـرجـسـتـه و مـتـعـهـد بـراى امـام (ره ) در امـور سـيـاسـى و مـبـارزه بـا رژيـم شـاه بـود. در 21 خـرداد 1348، بـه دنبال يك سلسله فعاليتها و كوششهايى در راه برانگيختن آيه الله حكيم (ره ) بر عليه رژيم ضد اسلامى عراق ، بعثى ها او را دستگير و به بغداد بردند.
رئيس جمهور آن روز عراق (احمد حسن البكر) به وى هشدار داد كه در صورت ادامه فعاليت بر ضد حكام بغداد، با واكنش شديدى روبرو خواهد شد.
شهادت
سـرانـجـام در نـيـمـه شـب يـكـشـنـبـه اول آبـان 1356 (9 ذيـقـعـده 1397 ه‍. ق )، آيـه الله سـيـد مـصـطـفـى خـمـيـنـى بـه شكل مرموزانه اى به شهادت رسيد. در پى شهادت او، امام بزرگوار (ره ) در يادداشتى چنين مرقوم كردند:
بسمه تعالى
انالله و انا اليه راجعون
در روز يكشنبه نهم شهر ذى القعده الحرام 1397، مصطفى خمينى نور بصرم و مهجه قلبم دار فانى را وداع كرد و به جوار رحمت حق تعالى رهسپار شد.
اللهم ارحمه و اغفر له و اسكنه الجنه بحق اوليائك الطاهرين عليهم الصلوه و السلام .
با انتشار خبر، حوزه نجف در هاله اى از غم و اندوه فرو رفت . درسها تعطيل شد و روحانيت به سوگ نشست . جنازه آن شهيد توسط ياران و شاگردان او در اول آبـان مـاه بـه كـربـلا بـرده شـد. در ايـن مـراسـم جـمـعـيـت انـبـوهـى شـركـت كـردنـد و جـنـازه را بـا آب فـرات غـسـل داده و در مـحـل خـيـمـه گـاه امـام حسين (عليه السلام ) كفن كردند و پس از طواف در حرم مطهر حضرت سيدالشهداء (عليه السلام ) و حضرت عباس (عـليـه السـلام )، بـه نجف بازگرداندند و روز بعد جنازه آن شهيد از مسجد بهبهانى (واقع در بيرون دروازه نجف ) با شرك انبوهى از علما، فضلا، طـلاب ، كـسبه ، اصناف و ديگر اهالى نجف به طرف صحن مطهر علوى تشييع شد. امام (ره ) در مسجد بهبهانى حضور يافت و پس از توقفى كوتاه و خـوانـدن فـاتـحـه ، بـا قـامـتـى اسـتـوار به خانه بازگشت و در مراسم تشييع و خاكسپارى شركت نكرد. در هنگام تشييع جنازه ، بازار نجف يكپارچه تـعـطـيـل شـد. آيـه الله خـويـى (ره ) به خاك سپرده شد. شب هنگام امام (ره ) پس از زيارت حرم مطهر حضرت على (عليه السلام ) به سراغ فرزند عـارف ، عـالم و مجاهد خود كه در دل خاك آرميده بود رفت و با چهره اى باز و آرام نخست براى يكايك عالمانى كه در آن مقبره دفن شده اند اعلام قرائت فـاتـحـه كـردنـد و در پايان ، از حاضران خواستند براى مصطفايش طلب مغفرت كنند و در آن لحظه كه همه چشمها اشك ريزان بود، امام (ره ) از سر قبر فرزندش برخاست و بدون كوچكترين آزردگى و گرفتگى از حاضران تشكر و از آنجا بيرون رفت .
تاءثير شهادت آيه الله بر نهضت اسلامى
ايـن شـهـادت ، نـهـضـت اسـلامـى پـانـزده سـاله ايـران را جـان تـازه اى بـخـشـيـد بـه گـونـه اى كـه يـكـبـاره فـراگـيـر، و بـه شكل انقلابى طوفان زا و كاخ برانداز در آمد.
البـتـه شـنـاخـت و بـررسـى انـگـيـزه هـا و عـلل پـيـروزى انـقـلاب بـه مـطـالعـات و تـحـقـيـقـات گـسـتـرده اى نـيـاز دارد، امـا بـه شكل كوتاه و گذرا علل و عوامل فراگيرى نهضت امام (ره )، در پى شهادت حاج سيد مصطفى را مى توان اين گونه برشمرد:
1- بـرگـزارى مـراسـم بـزرگداشت در بيشتر نقاط كشور: اصحاب مسجد و محراب ، در پى دريافت خبر شهادت مظلومانه مجتهدى كه مايه اميد براى اسلام و ايران بود، سخت به خشم آمدند و نتيجه گيرى كردند كه رژيم شاه با دست زدن به اين جنايت ، انتقام كينه توزانه اى از امام (ره )، آن هم در ديار غربت و در محل تبعيد گرفته است . از اين رو مصمم شدند كه دست كم با برپايى مراسم سوگوارى با رهبر و امام امت همدردى كنند. رژيم شاه بـراى آنـكـه خـود را بـى طـرف وانـمـود كـنـد، از بـرپايى مراسم جلوگيرى نكرد و كوشيد كه خود را بى تفاوت بنماياند. كارشناسان رژيم مى پـنـداشـتـنـد شـور و هيجانى كه كشور را فراگرفته ، به دنبال برپايى مراسم فروكش مى كند و اين مراسم سوپاپ اطمينانى است كه از انفجار پيشگيرى خواهد كرد! غافل از آنكه اين مراسم با آن گستردگى مايه آگهى ، رشد سياسى و جراءت و جسارت بيشتر مردم و هرچه فروزان تر شدن آتش خشم و قهر آنان خواهد شد، خشم و خروشى كه كنترل ناشدنى است . مراسم بزرگداشت تا چهلم شهادت او بطور پيوسته در استانها، شهرها و شهرستانها تداوم يافت . در اين مجالس ‍ گويندگان مذهبى و مجاهدان روحانى با بهره گيرى از فرصت به دست آمده در تبيين خط و انديشه امام (ره ) و نـماياندن هر چه بيشتر ماهيت ضد اسلامى شاه و انگيختن توده ها بر ضد هياءت حاكمه خودكامه و وابسته به بيگانه ، داد سخن دادند و با آوردن نـام خـمـيـنـى ، آفـريـنـنـده حـمـاسـه هـا، شـورشـهـا، چـهـره جـامـعـه را دگـرگـون كـردنـد. از روز اول آبان ماه 1356، يكباره نام و ياد امام (ره ) در فضاى پهناور ايران طنين افكند و شور و شوق نوينى در دلها پديد آورد.
2- به صحنه آمدن مردم : ملت در طى نهضت اسلامى ايران در سنگر مسجد رشد سياسى و آگاهى دينى بايسته اى يافته و به اسلام ناب محمدى تا انـدازه اى شـنـاخـت پـيـدا كـرده بـودنـد و بـراى دسـت زدن بـه خـيـزشـى هـمـگـانـى ، آمـادگـى كـامـل داشـتـنـد. بـرگـزارى مـراسـم بزرگداشت اين مجال را به مردم داد تا آنچه را كه در مكتب انقلابى اسلام آموخت بودند به كار بندند و نفرت و بـيزارى خود را از رژيم شاه اعلام كنند. مردم در اين مراسم تنها وفادارى و ابراز احساسات نسبت به امام (ره ) بسنده نكردند، بلكه با دست زدن به تـظـاهرات خيابانى و درگيرى با پليس ، زمينه فراگيرى انقلاب اسلامى را فراهم كردند. قيام خونين 19 دى 1356، در واقع اوج اين تظاهرات و راه پيمايى مردمى بود.
3- رهـبـريهاى داهيانه امام (ره ): از سال 1341، كه نهضت اسلامى آغاز شد ، امام (ره ) همواره با راهنماييها و رهنمودهاى سازنده و حيات بخش خود، ملت ايـران را بـه سوى نور و روشنايى و حركت و خروش پيش مى بردند و به آنان آگاهى و بينش مى دادند. اين رسالت را در تبعيدگاه تركيه و نجف نـيـز پى گرفتند. در تركيه با نگارش كتاب تحرير الوسيله و آوردن يك سلسله احكام سياسى و انقلابى اسلام در اين كتاب ، راه مبارزه ، حركت و خـيـزش را به ملتهاى مسلمان نشان دادند. در نجف نيز با تدريس و بخصوص بحث ولايت فقيه يا حكومت اسلامى ، و با اعلاميه ها و سخنرانى هاى خود در فـرصـتهاى مناسب ، نهضت اسلامى ايران را تدام بخشيدند و به رشد سياسى ملت ايران كمك كردند. در آن برهه حساس كه ملت ايران از شهادت آيـه الله سـيـد مـصـطـفـى ، خـشـمـگـيـن و عصيان زده بودند، امام (ره ) دريافتند كه اجتماعات بزرگى در نقاط مختلف كشور به مناسب شهادت فرزند دلبـنـدشـان بـر پـاسـت و گرم نگهداشتن اين اجتماعات و بهره گيرى شايسته از آنها تنها با رهبريهاى حكيمانه امكان پذير است . از اين رو با يك سـلسـله اعـلامـيـه هـا و سـخـنرانيها كوشيدند اين اجتماعات بزرگ سياسى را گسترش دهند و با مغتنم شمردن فرصت پيش آمده نگذارند مشعلى كه با شهادت فرزندشان فروزان شده به خاموشى گرايد.
4- اتـحـاد و يـگـانـگـى : بـا شـهـادت سيد مصطفى اتحاد چشمگير و كم نظيرى در ميان ملت پديد آمد. عموم مردم ، روحانيون ، دانشگاهيان ، سازمانها و گـروه هـاى سـيـاسـى و...، يـكـپـارچـه و يـك صـدا پـشـت سـر امـام (ره ) بـه حـركـت در آمـدنـد كـه ايـن خـود از مـهـمـتـريـن عوامل در پيروزى انقلاب به شمار مى رود.
پيام امام خمينى (ره )
امام (ره ) در پيامى خطاب به ملت ايران ، فرمودند:
ايـنـطـور قـضايا مهم نيست ، خيلى پيش مى آيد، براى همه مردم پيش مى آيد و خداوند تبارك و تعالى الطافى دارد به ظاهر و الطافى خفيه است . يك الطـاف خـفـيـه اى خـداى تـبـارك و تـعـالى دارد كـه مـاهـا عـلم بـه آن نـداريـم ، اطـلاعـى بـر او نـداريـم ، و چـون نـاقـص هـسـتـيـم از حـيـث علم ، از حيث عـمـل از هر جهتى ناقص هستيم . از اين جهت در اينطور امورى كه پيش مى آيد جزع و فزع مى كنيم ، صبر نمى كنيم ، اين براى نقصان معرفت ماست به مـقام بارى تعالى . اگر اطلاع داشتيم از آن الطاف خفيه اى كه خداى تبارك و تعالى نسبت به عبادش دارد و انه لطيف على العباد و اطلاع بر آن مـسـايـل داشـتيم ، در اينطور چيزهايى كه جزيى است و مهم نيست ، آنقدر بى طاقت نبوديم ، مى فهميديم كه مصالحى در كار است ، يك الطافى در كار است ، يك تربيت هايى در كار است .
تاءليفات
شـهيد داراى آثار و تاءليفات زيادى است كه اين آثار نشانگر عظمت علمى و فكرى آن مرحوم است . در اين خصوص مرحوم حجه الاسلام و المسلمين سيد احـمـد خـمـيـنـى (ره ) مـى گـويـنـد: ((اجـازه بـفـرمـايـيد در اين مورد مقدمه اى عرض كنم و آن اين است كه معمولا افراد در بازدهى علمى و اجتماعى و با تـخصصى خودشان نيازمند به طى مراحلى هستند كه بعد از آن مراحل مى توانند تز و يا اجتهاد خود را در معرض بهره بردارى ديگران قرار دهند كه مـتـاءسـفـانـه ايـشـان پـس از اتـمـام مـراحـل لازم و در آغـاز تـقـريـر و بـيـان نـظـريـات عـلمـى و اجـتـهـادى خـود بـه شـهـادت مـى رسـد و در عـيـن حال كتابهايى از ايشان باقى مانده است ...))
تاءليفات آن مرحوم عبارتند از:
1- القواعد الحكميه (حاشيه بر اسفار كه مخطوط مى باشد).
2- كتاب البيع (دوره كامل مباحث استدلالى بيع در سه جلد).
3- مكاسب محرمه در دو جلد.
4- مستند تحرير الوسيله .
6- تعليقه اى بر عروه الوثقى .
7- تفسير قرآن الكريم در سه جلد.
8- تحريرات فى الاصول (از اول اصول تا استصحاب تعليقى ).
9- شرح زندگانى ائمه معصومين (عليه السلام ) تا زندگانى امام حسين (عليه السلام ).
10- كتاب الاصول .
11- القواعد الرجاليه .
12- كتابى در مبحث نكاح .
ضمنا در تبعيدگاه تركيه نيز دو كتاب ((قاعده لاتعاد)) در 180 صفحه و((مكاسب المحرمه )) در 420 صفحه را نوشته است .

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -