انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرائط صحت حواله

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 2 - آيا در حواله شرط است كه ذمه محيل به محال به مشغول باشد و يا اين كه جايز است مثلا چيزى را كه مىخواهد از كسى قرض كند ولى هنوز قرض نكرده حواله دهد؟

جواب:  در حواله شرط است كه ذمه محيل مشغول به محال به شده باشد، بنابر اين حواله دادن چيزى كه اشتغال ذمه به آن پيدا نشده مانند مالى كه هنوز قرض نكرده صحيح نيست بلكه اگر سبب اشتغال ذمه حاصل شده ولى هنوز مال، ثابت در ذمه نشده مانند مال الجعاله قبل از عمل آن هم صحيح نيست.

سؤال 3 - آيا در حواله شرط است كه محال به معين باشد يا خير؟

جواب:  بلى شرط است كه محال به در واقع معين باشد و مبهم و مردد نباشد و لكن معلوم بودن محال به براى محيل (حواله دهنده) و محتال (آن كه حواله را قبول كرده) شرط صحت حواله نيست.
سؤال 4 - اشتغال ذمه محال عليه به دين نسبت به محيل شرط است در صحت حواله يا خير؟

جواب:  شرط نيست بنابر اين حواله دادن به برئ الذمه صحيح است.

سؤال 5 - رضايت محال عليه در صحت حواله شرط است يا خير؟

جواب:  بلى شرط است اگر چه محال عليه مديون محيل باشد.

سؤال 6 - بعد از تحقق حواله و قبول محتال (طلبكار) و قبول محال عليه، طلبكار مىتواند جهت وصول طلب خود باز هم به محيل يعنى مديون اصلى رجوع كند يا خير؟

جواب:  بعد از تحقق حواله، اشتغال ذمه نسبت به دين، منتقل به محال عليه مىشود و ذمه محيل برائت پيدا مىكند، بنابر اين طلبكار حق رجوع به بدهكار اولى يعنى محيل را ندارد بلكه بايد به محال عليه رجوع كند.

سؤال 7 - آيا لازم است آنچه مورد حواله قرار مىگيرد خصوص مال ثابت در ذمه باشد يا موارد ديگرى هم دارد؟

جواب:  بايد مورد حواله ثابت در ذمه باشد خواه عين باشد يا منفعت يا عملى كه در آن مباشرت شرط نشده، بنابر اين حواله دادن كسى كه ذمه‌اش مشغول به دوختن لباسى يا زيارتى يا نمازى يا حجى يا قرائت قرآنى باشد صحيح است و نيز حواله دادن اشياء مثلى مانند گندم و جو، يا قيمى مانند پارچه و گوسفند، در صورتى كه اوصاف آنها كاملا معلوم باشد صحيح است.

سؤال 8 - هر گاه فروشنده به كسى بدهكار باشد و به او بگويد طلب خود را از مشترى كه به من بدهكار است بگير، يا اين كه مشترى به فروشنده بگويد ثمن را از عمرو كه به من بدهكار است بگير، بعد معلوم شود اين بيع از جهتى باطل بوده، آيا حواله هم باطل مىشود يا خير؟

جواب:  بلى در هر دو مورد حواله باطل مىشود لكن اگر بيع بواسطه حق خيار يا اقاله فسخ شود حواله به قوت خود باقى است و منفسخ نمىشود.

سؤال 9 - آيا در صحت حواله شرط است كه حواله، بر هر كس داده مىشود بدهكار به حواله دهنده باشد يا خير؟

جواب:  لازم نيست و اقوى صحت حواله دادن بر برئ الذمه است.

سؤال 10 - در موردى كه محال عليه متمكن و خوش حساب باشد آيا لازم است محتال حواله را قبول كند يا خير؟

جواب:  واجب نيست. فسخ حواله بعد از قبول آن صحيح نيست مگر در صورت جهل به اعسار محال عليه

سؤال 11 - هر گاه محال عليه فقير باشد ولى محتال حواله را قبول كرده باشد آيا محتال مىتواند حواله را رد كند يا خير؟

جواب:  در مورد سئوال كه حواله را قبول كرده ديگر حق به هم زدن آن را ندارد. بلى اگر محتال در وقت عقد حواله جاهل به حال محال عليه بوده و بعد معلوم شده كه محال عليه در وقت حواله معسر بوده، مىتواند آن را فسخ نمايد و به محيل رجوع كند هر چند محال عليه بعد از عقد حواله غنى شده باشد.

سؤال 12 - هر گاه محال عليه در حين عقد حواله متمكن از پرداخت مورد حواله باشد لكن بعدا فقير شود آيا محتال مىتواند حواله را به هم بزند يا خير؟

جواب:  در مورد سئوال كه بعد از وقوع عقد حواله، محال عليه فقير شده محتال حق فسخ ندارد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -