انهار
انهار
مطالب خواندنی

نشانه های بلوغ

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال:  نشانه بلوغ چیست؟ و انسان در چند سالگى مکلّف مى شود؟

جواب: بلوغ در پسر به یکى از سه چیز مشخص مى شود:

1) روییدن موى خشن و زِبر در زیر شکم بالاى عورت

2) خروج منی چه در حال خواب و چه در بیداری

3) کامل شدن 15 سال قمری که 163 روز و 6 ساعت از 15 سال شمسی کمتر است.

و بلوغ دختر به یکى از سه چیز:

1) روئیدن موى خشن و زِبر در زیر شکم بالاى عورت

2) بیرون آمدن منی چه در خواب و چه در بیداری؛

3) تمام شدن نه سال قمری که 97 روز و 22 ساعت و 48 دقیقه و از نه سال شمسی کمتر است[1]

سؤال: شخصى در سالهاى قبل از 15 سالگى یقین به خروج منى پیدا کرده ولى از روى جهل به مسأله و نبودمسأله گو نماز نخوانده و روزه هم نگرفته است; اکنون نسبت به عبادات آن زمان چه وظیفه اى دارد؟

جواب: در فرض سؤال که یقین دارد منى از او خارج شده، بالغ بوده و نماز و روزه هاى فوت شده اش را باید قضا کند و خوردن روزه ها اگراز روى جهل بوده و در یاد گرفتن مسائل کوتاهى نکرده کفاره ندارد.

سؤال: پسربچه اى در سنّ 6 سالگى علائم بلوغ در او دیده شده از قبیل موى بالاى عورت و زیر بغل و ضخیم و پر شدن صداى گلو و دیده شدن علامت جنابت بطور نادر در لباس زیرین، آیا او مانند افراد مکلف بایدنماز و روزه و سایر واجبات را انجام دهد؟

جواب: چنانچه علاوه بر علائم مذکور داراى تمییز متناسب با بلوغ باشد، مکلف خواهد بود.

ج2:

سؤال 36 ـ تاريخ دقيق تولد فرزندم معلوم نيست، از نظر بلوغ چه وظيفه اى دارد؟

جواب:  چنانچه شك دارد كه سنش به حد بلوغ رسيده يا نه و دو نشانه ديگر را (موى خشن و زبر زير شكم، و احتلام) ندارد، حكم مكلف را ندارد.

سؤال 37 ـ مى دانم كه فرزندم در ماه رمضان متولد شده است، از چه روزى نماز و روزه بر او واجب مى شود؟

جواب:  بايد ملاحظه كنيد كه در چه روزى از ماه رمضان متولد شده است، از همان روز، نماز و روزه بر او واجب مى شود، مثلاً چنانچه 9 سال قبل، پيش از اذان صبح روز دهم ماه متولد شده، روز دهم كه 9 سالش تمام شده و وارد سال دهم از سنش مى شود، روزه روز دهم به بعد و نمازصبح دهم به بعد بر او واجب است اما اگر قبل از ظهر متولد شده روزه آن روز واجب نيست ولى نماز ظهر به بعد بر او واجب است و روزه از روز يازدهم واجب مى شود، لذا بر والدين است كه تاريخ دقيق تولد فرزندان خود را، يادداشت كنند تا ساعت و روز مكلف شدن آنها معلوم باشد و نسبت به دخترها علاوه بر سن بلوغ، تاريخ يائسه شدن آنها نيز كه منشأ احكام و تكاليفى است، معلوم باشد.

سؤال 38 ـ آيا بين دو عنوان بلوغ و رشد تفاوتى وجود دارد؟

جواب:  بلى، بلوغ داراى نشانه هايى است كه در توضيح المسائل ـ مسأله 2314 ـ و نيز در جامع المسائل جلد اول ـ مسأله 35 ـ ذكر گرديده است. ولى رشد در مقابله سفه بكار مى رود و در مورد كسى گفته مى شود كه مصلحت امور مربوط به خود را تشخيص دهد.

سؤال 39 ـ آيا كسى كه بالغ شد رشيد هم هست؟ و آيا كسى كه حكم رشد او صادر شده لزوماً بالغ هم هست؟

جواب:  خير، ملازمه اى بين بلوغ و رشد وجود ندارد بلكه ممكن است كسى بالغ باشد ولى رشيد نباشد و يا رشيد باشد ولى بالغ نباشد.

سؤال 40 ـ از آنجا كه در عرف قانون حقوقى كشور ما و بسيارى از كشورهاى جهان سن رشد متعاملين براى ذكور و اناث 18 سال شمسى تمام دانسته شده، همينطور درقوانين جزايى كشور ما و اكثر كشورها اطفال كسانى هستند كه بين 6 سال تمام و 18 سال تمام سن دارند و بايد طبق قانون در دادگاه اطفال به جرائم آنها رسيدگى شود:

1 ـ آيا حاكم شرع در محاكم قضايى مى تواند در احكام كيفرى اين افراد كه از نظر شرعى بالغند 2 ولى زير سن قانونى 18 سال هستند تخفيفاتى قائل شود؟

ـ اگر جواب منفى است، با توجه به اينكه در اكثر كشورهاى جهان براى بزهكاران زير سن 18 سال رژيم حقوقى و كيفرى خاصى اعمال مى شود كه بيشتر مبتنى بر اقدامات تأمينى و تربيتى است و اين امر به عنوان عرف قانونى در سطح بين المللى شناخته شده است; آيا حاكم شرع مى تواند با توجه به عناوين ثانويه (پيشگيرى از وهن اسلام و نظام اسلامى و نيز جلوگيرى از بهانه جويى سازمانهاى بين المللى و معاندين اسلام و نظام اسلامى و به منظور عمل اجمالى به تعهدات بين المللى) در بعضى از مجازاتهاى اين دسته تخفيف قائل شود؟

3 ـ آيا در موارد مذكور بين پسر و دختر تفاوتى وجود دارد؟

4 ـ آيا در موارد مذكور بين حدود و قصاص تفاوتى وجود دارد؟

جواب:  در جواب سؤال فوق بايد به نكات ذيل توجه شود

الف: بلوغ شرعى همان است كه در كتب فقهيه مقرر شده (تمام شدن پانزده سال قمرى در پسر و نه سال قمرى در دختر) كه همين مطلب در قانون مدنى نيز تصريح شده است.

ب: در تمام مسائل كيفرى افرادى كه به سن مذكور رسيده اند مانند ديگران داراى مسؤوليت كيفرى مى باشند و غير از جنون رافعى براى مسؤوليت آنان نيست. مگر در موراد استثنايى.
ج: بهانه هاى مذكور در سؤال رافع احكام شرعى نخواهد بود. هرگاه اجراى حكمى مستلزم مفسده اعظم باشد، طبق موازين مى توان اجراى حكم را موقتاً با تشخيص حاكم شرع به تأخير انداخت.

د: شرايط رشد اختصاصى به مسائل مالى دارد (فان آنستم منهم رشداً) و ربطى به مسائل كيفرى ندارد.

هـ : در امور فوق الذكر فرقى بين حدود و قصاص و يا پسر ودختر چنانچه واجد ساير شرايط باشند نخواهد بود.


[1] سال قمرى از اوّل محرم شروع و به آخر ذى حجه ختم مى شود و هرماه قمرى 29 روز و دوازده ساعت و 44 دقیقه است و یکسال قمرى 354 یا 355 شبانه روزمى باشد. و سال شمسى از اول فروردین شروع و به آخر اسفند ختم مى شود و شش ماه اوّلسال هر ماه 31 روز و 5 ماه بعد هر ماه 30 روز و ماه اسفند در سالهاى عادى 29 روز ودر سال کبیسه 30 روز مى باشد. روى این محاسبه هر سال شمسى 11 روز بیشتر از سال قمرىخواهد بود. و چون ملاک عبادت و تکالیف شرعیه از نظر قرآن و روایات، ماههاى قمرى است لذا بلوغ شرعى که اوّل تکلیف است به حساب قمرى تعیین شده است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -