انهار
انهار
مطالب خواندنی

غسل، كفن و دفن

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 199 :شخصى اهل نماز و روزه نبوده ولى انكار هم نمى كرده، آيا احكام اموات ديگر مسلمانان براى او هست؟

جواب:بلى، تمام احكام جارى است، هرچند ميت فاسق است.

سؤال 200 :كسى كه غسل مس ميت برايش واجب باشد مى تواند ميت ديگرى را غسل دهد و چرا سدر و كافور در غسل ميت استعمال مى شود؟

جواب:بلى، مى تواند ميت ديگر را غسل دهد و احكام شرع تعبّدى است و شايد از مصالح آن نظافت خاص باشد.

سؤال 201 :شخصى بدون وصيت و با داشتن صغير فوت كرده، ولى براى خود كفنى كه مشتمل بر قطعات اضافى و مستحبى است مهيا كرده، آيا چون وصيت نكرده و صغير دارد بايد به قدر واجب كفن اكتفا كرد، يا قطعات مستحبى را به او بپوشانند؟

جواب:تعيين و مشخص كردن كفن به منزله وصيت است و اگر زايد بر ثلث نباشد قطعات مستحبى را جدا نكنند.

سؤال 202 :بچه در شكم مادر بوده و هر دو فوت كرده اند، آيا لازم است بچه را بيرون آورند و جدا غسل دهند؟

جواب:بايد مادر را با همان حال غسل دهند و كفن كنند و مانند زنهاى غير حامله دفن كنند و بيرون آوردن بچه جايز نيست.

سؤال 203 :شخصى دندان عاريه داشته و فوت كرده، آيا بايد دندانها را از دهان او بيرون بياوريم يا به همان حال او را غسل دهيم و دفن كنيم؟

جواب:در صورتى كه براى ميت اذيت نباشد مى توانند دندانها را بيرون بياورند ولى اگر صدمه داشته باشد به همان حال او را غسل دهند.

سؤال 204 :فردى تصادف مى كند و پايش مى شكند هنگامى كه او را عمل مى كنند ميله طلا در پاى او مى گذارند، آيا بعد از فوت مى توان او را عمل كرد و ميله طلا را خارج كرد. در صورتى كه روكش دندان طلا يا دندان طلا داشته باشد چه حكمى دارد؟

جواب:اگر درآوردن ميله طلا بدون شكافتن پا ممكن نباشد خارج كردن آن جايز نيست، كندن دندان هم جايز نيست، بله اگر دندان مصنوعى باشد كه به راحتى مى توانند از دهان مرده درآورند اشكالى ندارد.

سؤال 205 :خانمى در حين وضع حمل در حالى كه سر بچه از رحم خارج شده فوت كرده و بچه هم در همان حال مرده است. نسبت به غسل و كفن و دفن مادر و بچه چه بايد كرد؟

جواب:در صورتى كه خارج كردن بچه موجب مثله شدن او يا مادر نشود بچه را از رحم خارج كنند و جداى از هم غسل دهند و كفن كنند. وگرنه آنها را به همان حال با هم غسل دهند و كفن و دفن كنند و احتياط اين است كه سر بچه را نيز جدا غسل دهند.

سؤال 206 :خانمى فوت كرده و حامله بوده ولى يقين به زنده بودن يا مرده بودن حمل نيست، وظيفه چيست؟

جواب:بايد صبر كنند تا معلوم شود و اگر احتمال عقلايى به زنده بودن بچه داده شود شكم مادر را بشكافند و بچه را درآورند. چون حفظ نفس محترمه واجب است.

سؤال 207 :آيا كفن كردن با كفنهايى كه روى آن سوره هايى از قرآن مثل يس و غيره  نوشته شده و احتمال نجس شدن هم دارد اشكال دارد؟

جواب:مانعى ندارد.

جلد 2:

سؤال 208 ـ استخوانهاى ميّتى، پس از چند سال به دست آمده است، آيا غسل و كفن و نماز واجب است؟

جواب:چنانچه جميع استخوانهاى ميت به دست آمده است، واجب است جميع اعمال مربوطه به ميت را انجام دهند، يعنى سه غسل دهند و او را در قطعات سه گانه، كفن كنند و پس از حنوط و نماز، دفن كنند.

سؤال 209 ـ جنينى بيش از چهارماه داشته و به ناچار او را قطعه قطعه كرده، از رحم خارج كرده اند، وظيفه نسبت به غسل و دفن او چيست؟

جواب:قسمتى را كه سينه و قلب دارد بايد غسل دهند و كفن كنند و دفن كنند و قطعاتى كه استخوان دارد و جاهاى حنوط در آنها موجود است، بايد غسل دهند و حنوط كنند و در پارچه اى بپيچند و دفن كنند و آنچه استخوان ندارد در پارچه اى ديگر بپيچند و دفن كنند و اگر ممكن باشد مى توانند آنها را مجتمعاً غسل دهند و پس از كفن و حنوط دفن كنند.

سؤال 210 ـ قطعه اى از بدن شخص زنده، جدا شده است، آيا حكم ميت را دارد؟

جواب:بلى اگر آن قطعه، مشتمل بر استخوان باشد احتياطاً آن را غسل ميّت دهند و در پارچه اى بپيچند و اگر از مواضع حنوط است، حنوط كنند و دفن كنند، امّا اگر مشتمل بر استخوان نباشد غسل لازم نيست، بلكه آن را در پارچه اى بپيچند و دفن كنند.

سؤال 211 ـ براى غسل ميت چه مقدار آب لازم است؟

جواب:مستحب است آبِ سه غسل ميّت، به مقدار شش مشك آب باشد و اين مقدار آب براى مصرف تمام مستحبات و واجبات سه غسل است نه واجبات تنها.

سؤال 212 ـ آيا بايد چرك بدن ميت را قبل از غسل بگيرند و بدن را دست و كيسه بكشند؟

جواب:گرفتن چرك بدن ميت و دست و كيسه كشيدن لازم نيست و چنانچه بر بدن او نجاست

 مانعى از رسيدن آب نباشد، مى توانند آب سدر و كافور و آب خالص را به قصد غسل، روى سر و گردن و طرف راست و چپ ميت بريزند، بطورى كه آب به تمام بدن او برسد، بلى مستحب است هنگام غسل دادن، آهسته و ملايم دست به بدن بكشند تا مطمئن شوند كه آب به تمام بدن ميت رسيده است.

سؤال 213 ـ اگر آب باشد ولى سدر و كافور نباشد، وظيفه چيست؟

جواب:در اين فرض، بايد سه غسل با آب خالص داده شود و غسل اول را به نيت غسل بدل از آب سدر و دوم را بدل از آب كافور، انجام دهند.

سؤال 214 ـ اگر در اثناء غسل يا بعد از غسلها، بدن ميت نجس شود يا خون يا بول و نجاستى از او خارج شود، آيا اعاده غسلها لازم است؟

جواب:اعاده لازم نيست، بلى مستحب است اعاده كنند.

سؤال 215 ـ اگر بعد از غسلها و قبل از دفن، بدن ميت، به واسطه خروج خون يا بول و نجاستِ خود ميت، نجس و آلوده شود، وظيفه چيست؟

جواب:واجب است نجاست را ازاله و بدن را تطهير كنند، بلى چنانچه ازاله و تطهير، مشقت دارد يا موجب هتك ميت مى شود، ازاله و تطهير لازم نيست و مى توانند ميّت را بدون تطهير دفن كنند.

سؤال 216 ـ بدن ميت زخم و جراحت دارد و خون بند نمى آيد، آيا بايد غسل جبيره اى داد يا تيمم؟

جواب:در غسل ميت جبيره ذكر نشده و اصلاً معنى ندارد، لذا در فرض سؤال بايد صبر كنند تا خون بند بيايد و اگر تأخير در غسل موجب هتك ميت مى شود، به هر وسيله ممكن خون را مسدود كنند و غسل دهند يا با آب سدر و كافور كه متصل به آب لوله و كر است، غسل دهند به طورى كه در جلد اول جامع المسائل بيان شده است) و اگر ممكن نشد تيمم دهند.

سؤال 217 ـ جسد ميّتى، پس از چند روز پيدا و متعفن شده و طورى است كه اگر بخواهند او را غسل دهند اوّلاً از بوى تعفن آن غسل دهنده اذيت مى شود و ثانياً ممكن است بدن متلاشى شود، وظيفه چيست؟

جواب:در صورت امكان، جهت جلوگيرى از تعفّن و بو، بايد با مواد ضدعفونى، بدن را ضدعفونى كنند و چنانچه با ريختن آب سدر و كافور و آب خالص به بدن، بدون دست كشيدن، جسد متلاشى نمى شود بايد به اين طريق او را غسل دهند والاّ او را تيمم دهند و دفن كنند.

سؤال 218 ـ شخصى فوت كرده و جهت غسل، آب در دسترس نيست، وظيفه چيست؟

جواب:اگر تأخير غسل تا تهيه آب، يا رساندن ميت به محلى كه آب باشد، مستلزم هتك و متعفن شدن ميت باشد، بايد با تيمم دفن شود و بنابر احتياط واجب عوض هر غسل، تيمم جداگانه بدهند و يك تيمم هم به نيت همه اغسال داده شود.

سؤال 219 ـ ميت را بايد تيمم دهند ولى مواضع تيمم نجس و خون آلود است و امكان تطهير نيست، يا نمى توان جلوى خون را گرفت، وظيفه چيست؟

جواب:اگر ممكن است عين خون را برطرف كنند والا پارچه يا پلاستيك روى آن بكشند و روى آن تيمم دهند.

سؤال 220 ـ شخصى در اثر حادثه اى فوت كرده و اگر بخواهند غسلش دهند، بدن متلاشى مى شود و تمام مواضع تيمم هم از بين رفته است، وظيفه چيست؟

جواب:در فرض سؤال غسل و تيمم ساقط است هر چند احتياط اين است كه جنازه را داخل پلاستيك گذاشته و روى پلاستيك را اغسال سه گانه ميت بدهند.

سؤال 221 ـ جنينى چهارماهه سقط شده است، آيا علاوه بر غسل و كفن، حنوط هم لازم است؟

جواب:بلى حنوط هم لازم است

*****

ج2:

دفن ميت

سؤال 223 ـ شخصى وصيت كرده كه قرآن او را، به قصد تبرك، همراه او در قبر بگذارند، آيا چنين وصيتى صحيح و لازم العمل است؟

جواب:بلى، چنانچه قرآن قيمتى نبوده و زائد بر ثلث نباشد، يا اگر زائد است ورثه اجازه دهند، وصيت صحيح و لازم العمل است، ولى قرآن را طورى در قبر بگذارند كه آلوده و هتك نشود.

سؤال 224 ـ شخصى را در مسجد دفن كرده اند و مى گويند او وصيت كرده كه در مسجد دفن شود، آيا اين وصيت و دفن صحيح و جايز است؟

جواب:دفن اموات در مسجد و آنچه متعلق به مسجداست (اعم از صحن و راهرو و غيره) جايز نيست و وصيت به آن هم صحيح و نافذ نيست، چون خلاف وقف است. لذا در فرض سؤال اگر جنازه را تازه دفن كرده اند و متعفن نشده، بايد قبر را نبش كنند و جنازه را درمحل ديگرى دفن كنند، بلى جايز است كسى ملك شخصى خود را وقف مسجد كند و قسمتى از آن را، از اول، براى دفن خود تعيين كند كه در چنين صورتى دفن او در آن محل ولو كنار مسجد، يا راه رو مسجد باشد، اشكالى ندارد و شايد موردسؤال از اين قبيل باشد.

سؤال 225 ـ بيرون آوردن دندان مصنوعى ميّت (اگر طلا باشد) چه حكمى دارد؟

جواب:اگر موجب اذيت ميت نشود مانعى ندارد.

سؤال 226 ـ آيا ساختن مقبره يا حجله بر روى قبر و يا نرده كشيدن اطراف آن در قبرستانهاى عمومى جايز است؟

جواب:اين گونه كارها نسبت به افراد عادى لغو است و رجحان شرعى ندارد، بعلاوه در قبرستانى كه وقف دفن عموم شده است، هرگونه تصرفى كه مانع دفن اموات بشود جايز نيست و برخلاف وقف است و فايده اى هم براى ميت ندارد و بهتر است آنچه صرف اين قبيل كارها مى شود، به نيت ميت صرف خيرات و صدقات شود كه براى او نفعى داشته باشد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -