انهار
انهار
مطالب خواندنی

شهادت آيةالله «حائري شيرازي» (1299 ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
ارتحال عالم مجاهد و مرجع استكبارستيز شيعه آيت ‏اللَّه "محمد تقي حائری شيرازی" (1299 ش)شهادت آيةالله حائري شيرازي رهبر انقلاب عراق در برابر استعمار انگليس (1299 ش)
آية‏اللَّه ميرزا محمدتقي گلشن حائري شيرازي رهبر انقلاب مسلمانان عراق عليه اشغالگران انگليس، در حدود سال 1232 ش (1270 ق) در شيراز و در خانداني صالح به دنيا آمد. او پس از طي دوران كودكي، به همراه پدر راهي كربلا شد و پس از اتمام مقدمات و سطوح، در درس ميرزاي بزرگ شيرازي در سامرا، شركت كرد.
آية‏اللَّه حائري شيرازي پس از چندي در شمار فاضل‏ترين شاگردان ميرزاي بزرگ قرار گرفت و خود نيز به تدريس پرداخت. پس از رحلت ميرزاي شيرازي، جمع زيادي از شاگردان وي، جذب حوزه درسي آيةاللَّه حائري شيرازي گرديدند و در همين ايام بود كه ايشان به ميرزاي دوم شهرت يافت. از محضر ميرزاي شيرازي دوم، شاگردان فاضلي چون حضرات آيات شيخ عبدالكريم حائري يزدي، سيد شهاب‏ الدين مرعشي نجفي، محمدعلي شاه آبادي، شيخ آقابزرگ تهراني، سيدجمال الدين گلپايگاني و محمدجواد بلاغي نجفي پرورش يافتند. اواخر عمر ميرزاي دوم، مصادف با اشغال عراق توسط استعمارگران انگليسي بود. ايشان كه يكي از محبوب‌ترين چهره‏هاي عراق و مشهور به علم و تقوي و غيرت و شهامت ديني بود، همزمان با تجاوز انگليسي‏ها به جنوب عراق، با فتواي معروف خود، مردم عراق را به قيام عليه انگليسي‌ها دعوت كرد و انقلاب معروف به عشرين (1920) را در عراق شكل داد. انگليسي‌ها كه از تسلط مستقيم بر عراق نااميد شدند، تصميم گرفتند فردي مسيحي را بر عراق حاكم كنند. اين امر نيز با مخالفت ميرزاي شيرازي دوم و علماي ديگر قرار گرفت. صدور فتواي ميرزا بار ديگر استعمار پير را با عقب نشيني مواجه ساخت. انگليسي‌ها كه حضور اين عالم مجاهد را براي تداوم سيطره خويش بر عراق مانع مي‌ديدند با دسيسه عمّال خويش وي را مسموم ساختند.  آن بزرگوار در ششم شهريور 1299 ش برابر با 13 ذي‏حجه 1338 ق در 68 سالگي به لقاءاللَّه پيوست. پيكر اين عالم رباني پس از تشييعي با شكوه در صحن مطهر امام حسين (علیه السلام) به خاك سپرده شد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -