انهار
انهار
مطالب خواندنی

معاشرت

بزرگ نمایی کوچک نمایی

رفت و آمد با افراد اهل دنيا 

سؤال: در صورتي‌ كه‌ رفت‌ و آمد با افراد متجمّل‌ و اهل‌ دنيا دل‌ را مي‌ميراند، آيا كم‌ كردن‌ رفت‌ و آمد با آنها مگر در حدّ ضرورت‌، صدق‌ قهر مي‌كند؟

جواب:بايد به‌ مقدار ميسور ترك‌ مرابطه‌ كند و به‌ مقداري‌ كه‌ ضرورت‌ باشد رفت‌ و آمد كند.

ارتباط دختر و پسر دانشجو تحت عنوان درس 

سؤال: ارتباط‌هاي‌ دانشجويان‌ دختر و پسر در محيط‌هاي‌ دانشگاه‌ تحت‌ عنوان‌ ارتباط‌ درسي‌، و همچنين‌ شركت‌ در اردوهاي‌ مختلط‌ چه‌ حكمي‌ دارد؟

جواب:جايز نيست‌.

شيوه دوران نامزدي 

سؤال: در بعضي‌ از خانواده‌ها رايج‌ شده‌ كه‌ قبل‌ از اجراي‌ صيغه عقد، داماد (غير از رفت‌ و آمدهاي‌ متعارف‌ كه‌ براي‌ خواستگاري‌ هست‌) رفت‌ و آمدهائي‌ با دختر دارد كه‌ در اين‌ رفت‌ و آمدها با هم‌ گفتگو و نشست‌ و برخاست‌ كرده‌ يا با هم‌ از منزل‌ بيرون‌ مي‌روند، و يا اين‌ كه‌ دختر و پسر قبل‌ از اين‌ كه‌ والدين‌ اطّلاع‌ يابند به‌ اصطلاح‌ خودشان‌ با شوهر آينده‌شان‌ در مورد زندگي‌ آينده‌ ساعت‌ها با هم‌ گفتگو دارند، آيا اين‌ روابط‌ جايز است‌ يا خير؟

جواب:جايز نيست‌.

ترک معاشرت بعلت دوري از گناه 

سؤال: اگر حضور در جمع‌ و اجتماع‌، ترك‌ گناه‌ را براي‌ ما سخت‌ و دشوار و گاه‌ بر حسب‌ شرايط‌ تحميلي‌ غير ممكن‌ مي‌سازد، آيا مي‌توان‌ مگر به‌ ضرورت‌ از اين‌ جمع‌ و اجتماع‌ها (حتّي‌ اگر فاميل‌ و خويشاوند باشند) فاصله‌ گرفت‌؟ در غير اين‌ صورت‌ وظيفه‌ چيست‌؟

جواب:اگر چنين‌ است‌ بايد رفت‌ و آمد مگر در ضرورت‌ ترك‌ كند.

صحبت دختر و پسر 

سؤال: صحبت‌ كردن‌ دختر و پسر نامحرم‌ در اين‌ دوره‌ و وضعيّت‌ جامعه‌ چه‌ حكمي‌ دارد؟

جواب:اگر به‌ عنوان‌ دوست‌ يابي‌ باشد حرام‌ است‌ و اگر احتمال‌ مفسده‌ داشته‌ باشد حرام‌ و اگر بدآموزي‌ داشته‌ باشد حرام‌ و الاّ اشكال‌ ندارد.

  دوست يابي دختر و پسر 

سؤال: مستدعي‌ است‌ نظر مبارك‌ را در موارد ذيل‌ عنايت‌ فرماييد:

1) آيا قدم‌ زدن‌ دختر و پسري‌ كه‌ هيچ‌ نسبت‌ سببي‌ و نسبي‌ با هم‌ ندارند جايز است‌؟ و چه‌ حكمي‌ دارد؟

2) پارك‌ رفتن‌ و سينما رفتن‌ دختر و پسر با شرط‌ مذكور چه‌ حكمي‌ دارد؟ و تا حد امكان‌ اين‌ رفتار است‌؟

3) درس‌ خواندن‌ دختر و پسر با شرط‌ مذكور چه‌ حكمي‌ دارد؟

4) بوسيدن‌ و دست‌ به‌ دست‌ هم‌ دادن‌ دختر و پسر با شرط‌ مذكور چگونه‌ است‌؟

5) حرف‌ زدن‌ و اختلاط‌ دختر و پسر با شرط‌ مذكور تا چه‌ حدّي‌ مجاز است‌ و چه‌ حكمي‌ دارد؟

6) شوخي‌ كردن‌ و متلك‌ گفتن‌ دختر و پسر با شرط‌ مذكور چه‌ حكمي‌ دارد؟

7) اگر رابطه‌ و دوستي‌هاي‌ دختر و پسر براي‌ علم‌ و مقدّمه‌اي‌ براي‌ ازدواج‌ باشد تا چه‌ حدّ مجاز است‌؟

8) سلام‌ كردن‌ و لبخند زدن‌ دختر و پسر با شرط‌ مذكور چه‌ حكمي‌ دارد؟

9) تنه‌ زدن‌ و كنار هم‌ نشستن‌ دختر و پسر با شرط‌ مذكور چه‌ حكمي‌ دارد؟

10) در صورت‌ امكان‌ حدّ و مرز رابطه‌ و معاشرت‌ دختر و پسر با شرط‌ مذكور را توضيح‌ دهيد.

جواب:دوست‌ يابي‌ دختر و پسر كه‌ در قرآن‌ با كلمه «اخدان‌» آمده‌ است‌ حرام‌ و گناه‌ آن‌ در قرآن‌ بزرگ‌ است‌ بنا بر اين‌ كليه فروض‌ بالا حرام‌ است‌ و گناه‌ آن‌ بزرگ‌ است‌.

اختلاط دختر و پسر در اجتماعات عمومي 

سؤال: اختلاط‌ دختران‌ و پسران‌ در راهپيمايي‌ها و تظاهرات‌ و ساير اجتماعات‌ عمومي‌ چه‌ صورت‌ دارد؟

جواب:در وضع‌ فعلي‌ زنها بايد در تظاهرات‌ و راهپيمايي‌ها و نماز جمعه‌ و جماعت‌ و پاي‌ منبرها و مانند اين‌ها شركت‌ داشته‌ باشند ولي‌ اختلاط‌ حرام‌ است‌.

اختلاط جنسيتي در دوران آموش در مدارس ابتدائي 

سؤال: نظر مباركتان‌ در مورد اختلاط‌ ــ(با هم‌ بودن‌)ــ دختر و پسر در مدرسه‌ از اوّل‌ تا سوّم‌ دبستان‌ چيست‌؟

جواب:خوب‌ نيست‌ و قطعاً تأثير سوء دارد.

  چت اينترنتي 

سؤال: chat  كردن‌ از طريق‌ اينترنت‌ با دختران‌ مسلمان‌ يا غير مسلمان‌ چه‌ حكمي‌ دارد؟

جواب:حرام‌ است‌.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  



پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -