١ – استفاده اهالی روستای جدید از چاه روستای قدیم
سؤال: یک حلقه چاه عمیق یا نیمه عمیق در حدود 20 سال قبل به تقاضاى اهالى روستاى «نوایگان داراب» با مقدارى خودیارى مردم به منظور تأمین آب آشامیدنى و رفع احتیاجات ضرورى اهالى و مردم محل، توسط نظام گذشته جهت این محل حفر شده است. اکنون به علّت ازیاد جمعیّت و نبودن زمین، جهت خانه و مسکن تعدادى از اهالى مذکور به فاصله هشت کیلومترى محل قدیم، روستاى جدیدى را احداث نموده اند. با توجّه به عدم رضایت اهالى روستاى قدیم، آیا اهالى محل جدید مى توانند به وسیله لوله کشى از آب چاه مذکور جهت شرب و غسل و وضو استفاده نمایند؟
جواب: هرگاه با خودیارى مردم بوده و الآن آنها راضى نباشند در سهم آنها جایز نیست، ولى در سهم حکومت که اباحه منافع شده بوده است، اکنون حکومت اسلامى مى تواند تصمیم بگیرد.
٢ – تصرف زمینهای کفار محارب
سؤال: در بعضى از کشورها، دولت قسمتى از زمینهاى ثروتمندان را گرفته و بین کشاورزانى که در همان زمین کار مى کردند، تقسیم کرده است. اگر صاحبان اصلى این زمینها از محاربین اهل کتاب باشند، آیا تصرف کشاوزان در آن زمینها جایز است؟
جواب: اگر از محاربین باشند جایز است.
٣ – مالکیت آب معدنی که از زمین شخصی بجوشد
سؤال: فردى داراى ملک موروثى مى باشد; از میان این ملک آب گرم خدادادى جریان داشته و دارد، فرد مورد نظر آب گرم را بصورت استخر در آورده و از استحمام کنندگان پول مى گیرد و از بقیّه آب در مزرعه خود استفاده مى برد.
لطفاً بیان فرمایید:
الف) آیا مالک زمین، مالک آب گرم هم هست؟
ب) آیا کسى مى تواند بدون پرداخت قیمت زمین و آب گرم، آنها را مصادره کند و حوضهاى نامبرده را تبدیل به احسن کرده و خود مالک شود؟
ج) آیا غسل و استحمام سایر اشخاص مؤمنین از همان حمام احداثى، در ملک مصادره اى، صحیح است؟ با توجّه به این که صاحب ملک مى گوید: من راضى نیستم کسى در آن استخرها استحمام کند.
جواب: الف) مالک زمین مالک آب گرم است.
ب) کسى نمى تواند بدون رضایت صاحب زمین آن را از ملکیّت او به در آورد.
ج) غسل و استحمام بدون رضایت مالک آن زمین جایز نیست.
٤ – عبور و مرور از زمین های غیر محصور دیگران
سؤال: در مسیر راه هر روز من یک زمین خاکی وجود دارد. اگر از آن زمین رد شوم راهم نزدیک تر می شود. ولی شاید صاحب زمین راضی نباشد. بعضی می گویند طبق قوانین شهرداری اگر راضی نیست باید دیوار بکشد. حکم رد شدن از این زمین چیست؟
در صورتی که چنین قانونی وجود نداشته باشد چه؟
جواب: رد شدن از زمین های غیر محصور در صورتیکه زیانی به زمین نرساند و یقین به عدم رضایت صاحب زمین هم نداشته باشیم اشکالی ندارد.
٥ – تردید در اباحه زمین قبرستان
سؤال: شهردارى، قطعه زمینى را در یکى از شهرستانها که در طرح جامع شهرسازى به عنوان فضاى سبز در نظر گرفته شده است، طبق قانون خریدارى کرده و تملّک نموده است، نظر به مجاورت زمین فوق با گلزار شهداى شهرستان،پس از کسب مجوّز قانونى، قسمتى از آن مکان به مدفن آنان اختصاص یافته و تاکنون قریب به 50 شهید دفاع مقدّس در آن جا مدفون گردیده است، بعضى در اباحه آن مکان ایجاد تردید مى کنند، حکم شرع در این مسأله چگونه است؟
جواب: چنانچه زمین مزبور موات بوده اشکالى ندارد و چنانچه زمین آبادى بوده که مالک داشته، اگر شهردارى طبق موازین شرع آن را تملّک کرده است اشکالى نیست، در غیر این صورت دفن اموات در آن جایز نیست.
٦ – ساخت بنا در حریم اراضی دیگران
سؤال: شخصى در حریم زمین و قریه دیگران ساختمانى درست مى کند، در ابتدا کسى از اهل قریه از ساختن عمارت جلوگیرى نمى کند ولى بعد از ساختن آن اعلام نارضایتى مى کنند، شرعاً چه کسى مالک این عمارت است؟
جواب: حریم قریه یا خانه، متعلق به اهالى قریه یا صاحب خانه است وساختمان و تصرّف دیگرى در آن جایز نیست مگر به اذن ایشان.
٧ – تقسیم حریم روستا
سؤال: آیا حریم قریه قابل تقسیم است؟ در صورتى که قابل تقسیم است آیا معیار، مقدار زمین زراعتى هر فرد است؟ یا معیار مقدار گوسفندان و هیزم و چیزهاى دیگرى که احتیاج دارند مى باشد؟
جواب:با توافق صاحب حق مى توان آن را تقسیم کرد و سهم هریک به مقدار عرف محل است.
٨ – استفاده از محل چرای دیگران
سؤال: در بین اهل قریه اى، عدّه اى از مردم روستا زمین زراعتى ندارند و بعضى خیلى کم دارند، حریم قریه را بین خود تقسیم کرده اند، آیا اشخاصى که زمین ندارند یا زمین کمترى به آنها رسیده است مى توانند از چراگاه کسانى که زمین بیشترى دارند استفاده کنند؟
جواب: اگر تقسیم بندى کرده اند و راضى شده اند باید مطابق آن عمل کنند و سهم هرکدام مطابق عرف محل است.
٩ – استفاده از هیزمهای حریم روستا
سؤال: در جایى رسم است هرکس علفهاى نقطه اى از کوه را براى نگهدارى دام جمع آورى مى کند به طورى که مالک علفهاى آن نقطه حساب مى شود، برفرض ثبوت ملکیّت علفها آیا مالک هیزم آن هم مى شود؟
جواب: چنانچه آن منطقه جزء حریم روستا و آبادى معیّنى باشد، اهل آن آبادى حق دارند آن را در میان خود تقسیم کنند و بعد از تقسیم، هریک حق دارند علفها و هیزم آن را بچینند و اگر جزء حریم نباشد در صورتى حق دارند، که آن جا را حیازت یا علامت گذارى و سنگ چین کرده باشند.
١٠ – فروش علفهای مراتع اطراف روستا
سؤال: در بعضى از مناطق روستایى مرسوم است که مردم، کوه و صحرا و مراتع را بین خود تقسیم مى کنند و در آن جا کشت مى کنند و از علفهاى آن استفاده مى کنند، با توجّه به این مقدمه به دو سؤال زیر جواب دهید:
الف) اگر کسى علفهاى محدوده شخص دیگرى را درو کند آیا صاحب آن محدوده مى تواند آن علفها را براى خود بردارد؟
ب) آیا صاحب هر محدوده اى مى تواند علفهاى خود را بفروشد و پول آن را بگیرد؟
جواب: الف) در صورت اوّل صاحب ملک حق دارد علفهایى را که بدون اجازه او کنده اند ببرد.
ب) در صورت دوّم گرفتن پول در برابر اجازه کندن آن علفها اشکالى ندارد.
١١ – فروش علفهای مراتع اطراف روستا
سؤال: در بعضى از مناطق روستایى مرسوم است که مردم، کوه و صحرا و مراتع را بین خود تقسیم مى کنند و در آن جا کشت مى کنند و از علفهاى آن استفاده مى کنند، با توجّه به این مقدمه به دو سؤال زیر جواب دهید:
الف) اگر کسى علفهاى محدوده شخص دیگرى را درو کند آیا صاحب آن محدوده مى تواند آن علفها را براى خود بردارد؟
ب) آیا صاحب هر محدوده اى مى تواند علفهاى خود را بفروشد و پول آن را بگیرد؟
جواب: الف) در صورت اوّل صاحب ملک حق دارد علفهایى را که بدون اجازه او کنده اند ببرد.
ب) در صورت دوّم گرفتن پول در برابر اجازه کندن آن علفها اشکالى ندارد.
١٢ – شراکت افراد کوچ کننده در حریم منطقه
سؤال: 250 الى 300 خانوار از جاى دیگر به محلّه اى مى آیند و در آن سکونت دائمى مى کنند، آیا در منافع حریم سابق این محلّه شریک مى باشند؟
جواب:باید طبق عرف محل عمل نمایند.
١٣ – مسدود کردن راهی که از زمین شخصی می گذرد
سؤال: زمینى ملک کسى است که در یک سمت همین قطعه زمین خانه خود مالک بوده، راهى که از شاهراه به خانه خود مالک منتهى مى شد از میان همین قطعه زمین بود و دیگران هم از این راه استفاده مى کردند ولى اکنون مالک، خانه خود را در جاى دیگرى ساخته است، لذا از راه مذکور بى نیاز شده است ولى از آن جا که جاى خانه و راه مذکور ملک خود مالک بوده، لذا اکنون مى خواهد با انسداد راه مذکور آن جا را به مزرعه خود ملحق کند و لکن دیگران که قبلا از این راه استفاده مى کردند مى گویند که: سه نسل از ما گذشته و تاکنون از این راه استفاده مى کرده ایم لذا نمى گذاریم شما این راه را مسدود کنید. البتّه براى استفاده دیگران از راه مذکور، علاوه بر گذشتن سه نسل در مدّت استفاده، جواز شرعى دیگرى (مثل خرید و فروش، هبه، عوض و غیر آن) وجود ندارد و بیان گواهان طرفین هم چنین است که مى گویند: ما بیش از این نمى دانیم که آنها از راه مذکور از سه نسل گذشته تاکنون استفاده مى کرده اند و بس و از جواز شرعى دیگرى اطّلاع نداریم آیا مسدود کردن این راه توسط مالک جایز است؟
جواب: هر گاه آن راه،اختصاصى باشد و در ملک شخص دیگرى باشد، باید از او اجازه گرفت وتنها استفاده دو سه نسل در مقابل سند مالکیّت صاحب آن زمین، دلیل بر حقّ آنها نیست.