انهار
انهار
مطالب خواندنی

تفسیر نور

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سیمای سوره عصر

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

وَ الْعَصْرِ«1» إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ«2» إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ«3»

به روزگار سوگند.همانا انسان در خسارت است.مگر آنان که ایمان آورده و کارهای نیک انجام داده و یکدیگر را به حق و استقامت سفارش می کنند.

نکته ها:

* در صدر اسلام،مسلمانان هنگام خدا حافظی و جدا شدن از یکدیگر این سوره را تلاوت می کردند. [1]

* خداوند در قرآن،به همه مقاطع زمانی سوگند یاد کرده است.فجر: «وَ الْفَجْرِ»[2]،صبح:

«وَ الصُّبْحِ»[3]،روز: «وَ النَّهارِ»[4]،شب: «وَ اللَّیْلِ» [5]،چاشت: «وَ الضُّحی»[6]،سحر:

«وَ اللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ» [7]عصر: «وَ الْعَصْرِ» گر چه به سحر چند بار سوگند یاد کرده است.

* در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که منظور،عصر خروج حضرت مهدی علیه السلام است[8]

* بعضی مراد از عصر را عصر ظهور اسلام گرفته اند.بعضی عصر را به معنای لغوی آن یعنی فشار گرفته اند،زیرا که فشارها سبب غفلت زدائی و تلاش و ابتکار انسان هاست.بعضی مراد

از عصر را عصاره هستی یعنی انسان کامل گرفته اند و بعضی آن را هنگام نماز عصر دانسته اند. [9]

* خسارت در مال قابل جبران است،امّا خسارت در انسانیّت،بالاترین خسارتهاست. «إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ»[10]

* سفارش دیگران به حق،ممکن است عوارض تلخی داشته باشد که باید با صبر و استقامت به استقبال آن رفت. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»

* فخر رازی می گوید:انسان در دنیا مانند یخ فروشی است که هر لحظه سرمایه اش آب می شود و باید هرچه زودتر آن را بفروشد و گرنه خسارت کرده است.[11]

* با اینکه سفارش به حق و صبر جزء اعمال صالح است ولی به خاطر اهمیّت جداگانه بیان شده اند.همانگونه که صبر و استقامت نیز حق است و «تَواصَوْا بِالْحَقِّ» شامل آن می شود ولی به خاطر اهمیّت صبر جداگانه آمده است. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»

* قرآن در آیه ای دیگر فضل و رحمت الهی را عامل دوری از خسارت شمرده و می فرماید:

«فَلَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ»[12]بنابراین ایمان و عمل صالح و تواصی به حق،در سایه فضل و رحمت الهی حاصل می شود و انسان بدون لطف خداوند،نه هدایت می شود که به ایمان برسد و نه اهل عمل صالح می گردد.

بازار دنیا

نگاه اجمالی به آیات قرآن ما را به این نکته اساسی می رساند که دنیا بازار است و تمام مردم عمر و توان و استعداد خودشان را در آن عرضه می کنند و فروش جنس در این بازار اجباری است.حضرت علی علیه السلام می فرماید:«نفس المرء خطاه الی اجله» [13]یعنی نفس کشیدن انسان گامی به سوی مرگ است.پس انسان الزاماً سرمایه عمر را هر لحظه از دست می دهد و ما نمی توانیم از رفتن عمر و توان خود جلوگیری کنیم.بخواهیم یا نخواهیم توان و زمان ما از

دست ما می رود.لذا در این بازار آنچه مهم است انتخاب مشتری است.افرادی با خدا معامله می کنند و هر چه دارند در طبق اخلاص گذاشته و در راه او و برای رضای او گام بر می دارند این افراد،عمر فانی را باقی کرده و دنیا را با بهشت و رضوان الهی معامله می کنند.

این دسته برندگان واقعی هستند،زیرا اولاً خریدار آنها خداوندی است که تمام هستی از اوست.

ثانیاً اجناس ناچیز را هم می خرد. «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ[14]

ثالثاً گران می خرد و بهای او بهشت ابدی است. «خالِدِینَ فِیها[15]

رابعاً اگر به دنبال انجام کار خوب وبدیم امّا موفق به عمل نشدیم باز هم پاداش می دهد.

«لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاّ ما سَعی»[16]یعنی اگر کسی سعی کرد گرچه عملی صورت نگرفت کامیاب می شود.

خامساً پاداش را چند برابر می دهد. «أَضْعافاً مُضاعَفَهً»[17]به قول قرآن تا هفتصد برابر پاداش می دهد و پاداش انفاق های نیک مثل دانه ای است که هفت خوشه از آن بروید و در هر خوشه صد دانه باشد.

امّا کسانی که در این بازار،عمر خود را به هوسهای خود یا دیگران بفروشند و به فکر رضای خداوند نباشند،خسارتی سنگین کرده اند که قرآن چنین تعبیراتی در مورد آنها دارد:

تجارت بد انجام داده اند. «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ»[18]

تجارتشان سود ندارد. «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ[19]

زیان کردند. «خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» [20]

زیان آشکار کردند. «خُسْراناً مُبِیناً»[21]

در زیان غرق شدند. «لَفِی خُسْر[22]

در دید این گروه،زرنگ و زیرک کسی است که بتواند با هر کار و کلام و شیوه ای،خواه حق وخواه باطل،زندگی مرفهی برای خود درست کند و در جامعه شهرت و محبوبیّتی یا مقام و مدالی کسب کند و در غیر این صورت به او لقب باخته،عقب افتاده و بدبخت می دهند.

امّا در فرهنگ اسلامی،زیرک کسی است که از نفس خود حساب بکشد و آن را رها نکند، برای زندگی ابدی کار کند و هر روزش بهتر از دیروزش باشد.از مرگ غافل نباشد و به جای هرزگی و حرص و ستم به سراغ تقوا و قناعت و عدالت برود.

امام هادی علیه السلام فرمودند:«الدنیا سوق ربح قوم و خسر آخرون»دنیا بازاری است که گروهی سود بردند و گروهی زیانکار شدند[23]

پیام ها:

1- دوران تاریخ بشر،ارزش دارد و خداوند به آن سوگند یاد کرده است.پس از عبرت های آن پند بگیریم. «وَ الْعَصْرِ»

2- انسان از هر سو در خسارت است. «لَفِی خُسْرٍ»

3- انسانِ مطلق که در مدار تربیت انبیا نباشد،در حال خسارت است. «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ»

4- تنها راه جلوگیری از خسارت،ایمان و عمل است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»

5-به فکر خود بودن کافی نیست.مؤمن در فکر رشد و تعالی دیگران است.

«تَواصَوْا بِالْحَقِّ»

6- سفارش به صبر به همان اندازه لازم است که سفارش به حق. «بِالْحَقِّ - بِالصَّبْرِ»

7- ایمان بر عمل مقدم است،چنانکه خودسازی بر جامعه سازی مقدم است.

آمَنُوا وَ عَمِلُوا ... وَ تَواصَوْا

8-بدون ایمان و عمل و صالح و سفارش دیگران به حق و صبر،خسارت انسان بسیار بزرگ است. «لَفِی خُسْرٍ» (نکره بودن «خُسْرٍ» و تنوین آن نشانه عظمت خسارت است.)

9- اقامه ی حق به استقامت نیاز دارد. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»

10- جامعه زمانی اصلاح می شود که همه مردم در امر به معروف و نهی از منکر مشارکت داشته باشند.هم پند دهند و هم پند بپذیرند. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ» (کلمه «تَواصَوْا» برای کار طرفینی است)

11- نجات از خسارت زمانی است که انسان در صدد انجام تمام کارهای نیک باشد گرچه موفق به انجام آنها نشود. «عَمِلُوا الصّالِحاتِ» (کلمه «الصّالِحاتِ» به صورت جمع محلّی به الف و لام آمده است)

12- ایمان باید جامع باشد نه جزئی.ایمان به همه اجزا دین،نه فقط برخی از آن.

«إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا» (ایمان،مطلق آمده است تا شامل تمام مقدسات شود.)

«والحمدللّه ربّ العالمین»

 


[1] - تفاسیر نمونه و درّ المنثور.

[2] - .فجر،1.

[3] - تکویر،18.

[4] - .لیل،2.

[5] - لیل،1.

[6] -  .ضحی،1.

[7] - مدّثر،33.

[8] - تفسیر نور الثقلین.

[9] - تفسیر نمونه.

[10] - .زمر،15.

[11] - تفسیر کبیر.

[12] -  .بقره،64.

[13] - نهج البلاغه،حکمت 74.

[14] - .زلزال،7.

[15] - آل عمران،15.

[16] - .نجم،39.

[17] - .آل عمران،130.

[18] - بقره،90.

[19] - .بقره،16.

[20] -  .اعراف،53.

[21] - .نساء،119.

[22] - عصر،2.

[23] - تحف العقول،کلمات امام هادی.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -