انهار
انهار
مطالب خواندنی

تفسیر نور

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سیمای سوره انشقاق

این سوره بیست و پنج آیه دارد و در مکّه نازل شده است.

نام سوره برگرفته از آیه اول و به معنای شکافته شدن است.

همانند دیگر سوره های مکّی،محور مباحث این سوره،موضوع معاد و قیامت است.

از هم پاشیدن نظام موجود هستی و به هم خوردن نظم زمین و آسمان،خبر از برپاشدن قیامت و برقرار شدن نظامی دیگر در عالم می دهد.

تلاش و کوشش انسان،در قیامت به بار می نشیند و کارنامه عمل پاکان و ناپاکان به دست آنان داده می شود تا بر اساس آن به پاداش یا کیفر برسند و این سنّت پروردگار در طول تاریخ است و همه بر آن اساس محاسبه می شوند.

در روایات آمده است،تلاوت همراه با تدبّر آیات این سوره،انسان را از اینکه نامه عملش به دست چپش داده شود،حفظ کرده و درامان می دارد.[1]

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ«1» وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ«2» وَ إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ«3» وَ أَلْقَتْ ما فِیها وَ تَخَلَّتْ«4» وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ«5»

آنگاه که آسمان شکافته شود.و پروردگارش را فرمان برد که چنین سزاوار است.و آنگاه که زمین هموار شود.و آنچه در آن است بیرون اندازد و خالی گردد.و به فرمان پروردگارش گوش سپرد که چنین سزد.

نکته ها:

* «انشقاق»به معنای شکافته شدن است.حضرت علی علیه السلام فرمودند:«تنشق السماء من المجره»[2]یعنی آسمان از طریق کهکشان از هم گسیخته شود.

* «أَذِنَتْ» از«اذن»به معنای حرف شنوی و «حُقَّتْ» یعنی شایسته وسزاوار و حقّش این بود.

* در قیامت آنچه در دل زمین است،از مردگان و گنج ها و...به بیرون پرتاب می شود.

چنانکه در سوره زلزال می فرماید: إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها ...

پیام ها:

1- در آستانه قیامت،آسمان های استوار و محکم «سَبْعاً شِداداً» [3]شکافته می شوند. «إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ»

2- هستی گوش به فرمان و تسلیم خداوند است. «أَذِنَتْ لِرَبِّها» (این جمله درباره آسمان و زمین هر دو آمده است.)

3- طبیعت نوعی شعور دارد که فرمان پذیر خداوند است. «أَذِنَتْ لِرَبِّها»

4- تسلیم خدا شدن،تنها تسلیم شدنی است که شایسته و سزاوار است. «حُقَّتْ»

5-در آستانه قیامت،زمین چنان دگرگون می شود که تمام ناهمواری های آن از میان رفته و سطحی گسترده و هموار می شود. «إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ»

یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ«6» فَأَمّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ«7» فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسِیراً«8» وَ یَنْقَلِبُ إِلی أَهْلِهِ مَسْرُوراً«9» وَ أَمّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ«10» فَسَوْفَ یَدْعُوا ثُبُوراً«11» وَ یَصْلی سَعِیراً«12» إِنَّهُ کانَ فِی أَهْلِهِ مَسْرُوراً«13» إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ«14» بَلی إِنَّ رَبَّهُ کانَ بِهِ بَصِیراً«15»

هان ای انسان! تو به سوی پروردگارت تلاش بسیاری داری و سرانجام به لقای او خواهی رسید.پس هر کس کارنامه اش به دست راستش داده شود،به زودی و به آسانی به حساب او رسیدگی خواهد شد،و شادمان به سوی خانواده اش(یا همفکرانش)باز می گردد.و هر کس نامه اش از پشت سر(و به دست چپ)او داده شود،پس زود فریاد فغان بر خواهد آورد،و داخل دوزخ خواهد شد.همانا او(در دنیا)در میان خانواده اش شادمان بود.او گمان می کرد که هرگز بازنمی گردد.

چرا(باز خواهد گشت)و پروردگارش به او بیناست.

نکته ها:

* کلمه«کدح»هم به معنای تلاش و کوشش آمده و هم به معنای آسیب وارد کردن،یعنی انسان به سوی پروردگارش پیش می رود ولی رفتنی همراه با رنج و تعب که گویا به خود آسیب و خدشه وارد می کند.

* در حدیث می خوانیم:هر کس سه خصلت را دارا باشد،خداوند حساب او را آسان قرار می دهد و با رحمت خود،او را به بهشت وارد می سازد:به آن کس که محرومش کرده،عطا کند؛با آنکه قطع رابطه کرده،صله رحم می کند و از آن که به او ظلم کرده،درمی گذرد.

«تعطی من حرمک تصل من قطعک و تعفو عمن ظلمک»[4]

* در آیه نهم و سیزدهم،سخن از شادی و سرور در نزد خانواده است،یکی منفی که مورد انتقاد است و یکی مثبت که پاداش نیکوکاران است.آری،ثمره سرور مستانه و غافلانه در دنیا،دوزخ است و ثمره ایمان و تقوی در دنیا،سرور در میان بستگان در قیامت است.

* از حضرت علی علیه السلام درباره آیه ی «یَنْقَلِبُ إِلی أَهْلِهِ مَسْرُوراً» سؤال شد .فرمودند:کسانی که در دنیا اهل و عیال انسان بهشتی بودند،اگر مؤمن باشند در آخرت  نیز اهل او خواهند بود.

پیام ها:

1- انسان در حرکت به سوی خداست. «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ» (چنانکه در جای دیگر می فرماید: «إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» [5]

2- انسان در مسیر حرکت به سوی خدا،با مشکلات بی شماری روبروست. «إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ»

3- خداوند در تاریخ و جامعه قوانینی ثابت قرار داده است که همه از آن تبعیّت می کنند؛نه می توانند توقف کنند،نه به عقب بازگردند و یا به سویی دیگر روند. «کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً»

4- پایان حرکت انسان،رسیدن به خداوند است. «فَمُلاقِیهِ»

5-اعمال انسان در دنیا ثبت شده و در قیامت،به صورتی مکتوب و مستند به او ارائه می شود. «أُوتِیَ کِتابَهُ»

6- در قیامت،حساب مردم گوناگون است و خوبان حسابی آسان دارند. «حِساباً یَسِیراً» (و تبه کاران حسابی سخت. «حِساباً شَدِیداً»[6])

7- به شادی های دنیوی مغرور نشوید که می گذرد،به شادی های پایدار قیامت،

فکر کنید.(اگر امروز به خاطر فرمان الهی از بعضی لذّت های خانوادگی صرف نظر کردیم و برای جهاد یا تحصیل علم یا خدمت از خانواده دور شدیم،در آینده جبران خواهد شد.) «یَنْقَلِبُ إِلی أَهْلِهِ مَسْرُوراً»

8-در روزی که برخی از یکدیگر فرار می کنند: یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ ..[7] آن که حسابش آسان و جایگاهش بهشت باشد،به سوی خانواده اش بازمی گردد.

«یَنْقَلِبُ إِلی أَهْلِهِ مَسْرُوراً» (شاید فراریان از یکدیگر،مراد کافران باشند)

فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ«16» وَ اللَّیْلِ وَ ما وَسَقَ«17» وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ«18» لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ«19» فَما لَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ«20» وَ إِذا قُرِئَ عَلَیْهِمُ الْقُرْآنُ لا یَسْجُدُونَ«21»

به شفق،(سرخی بعد از غروب)سوگند می خورم،و به شب و آنچه(زیر پرده سیاهی خود)جمع می کند سوگند،و به ماه آنگاه که کامل گردد سوگند.که شما همواره از حالی به حال دیگر درآیید.پس آنان را چه شده که ایمان نمی آورند؟ و آنگاه که قرآن بر آنان خوانده شود،سجده نمی کنند؟

نکته ها:

* «یَحُورَ» از«حور»به معنای رجوع و بازگشت است و مراد از آن بازگشت به حیات اخروی در قیامت می باشد.

* «طَبَقٍ» به معنای تطبیق و انطباق است،یعنی قرار گرفتن دو چیز روی هم و به حالت نیز گفته می شود،چون روح انسان با آن حالت منطبق شده است.پس «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ» یعنی شما بر حالتی وخصلتی سوار می شوید که مثل مَرکبی شما را به سوی مقصد می برد.[8]

* همان گونه که در آستانه غروب،سرخی نمودار می شود،سپس سیاهی شب آن را می پوشاند و آنگاه نور مهتاب بر تاریکی شب پرتو می افکند و این حالات یکی پس ازدیگری می آید،شما انسان ها نیز یکی پس از دیگری آمده و دارای حالاتی گوناگون در مسیر تکامل به سوی خدا هستید.

* مراد از «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ» ،مراحل مختلف زندگی است که انسان در مسیر حرکتش به سوی پروردگار آنها را طی می کند.حیات دنیوی،حیات برزخی و حیات اخروی[9]

ممکن است مراد از «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ» این باشد که سرنوشت شما،طبق سرنوشت اقوام گذشته است.اگر مثل آنان انکار کنید،هلاک می شوید و اگر مثل آنان ایمان آورید، نجات می یابید.حدیثی نیز این معنا را تأیید می کند.

* مراد از سجده در آیه «إِذا قُرِئَ عَلَیْهِمُ الْقُرْآنُ لا یَسْجُدُونَ» ،خضوع و تصدیق و ایمان است و گرنه باید هر آیه ای که تلاوت شود مردم به سجده افتند.

پیام ها:

1- منشأ بدبختی انسان،غفلت از معاد یا انکار آن است. «ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ»

2- منکران معاد بر اساس گمان انکار می کنند نه علم. «ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ»

3- ریشه خوشی های مستانه،غفلت از آخرت است. کانَ فِی أَهْلِهِ مَسْرُوراً ... ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ

4- عقل و احتیاط حکم می کند که اگر یقین به قیامت ندارید،لااقل به وقوع آن گمان داشته باشید، «یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ»[10]نه آنکه به عدم وقوع قیامت گمان برید که منشأ هلاکت است. «ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ»

5-نتیجه قرائت قرآن باید عبودیّت و تسلیم باشد. إِذا قُرِئَ ... اَلْقُرْآنُ لا یَسْجُدُونَ

بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا یُکَذِّبُونَ«22» وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِما یُوعُونَ«23» فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ«24» إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ«25»

بلکه کافران(آیات الهی را)تکذیب می کنند.و خدا به آنچه در دل دارند آگاه تر است.

پس ایشان را به عذابی دردناک بشارت ده.مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند که برای آنان پاداشی است ابدی و قطع نشدنی(و بی منّت).

نکته ها:

* «یُوعُونَ» از«وعاء»به معنای ظرف است و مراد از آن در اینجا،ظرف دل است و آنچه انسان در دل دارد.«بشر»از بشارت،به خبری گویند که به واسطه آن،در چهره و بَشَره انسان تغییری صورت گیرد و معمولاً به خبرهای خوش گفته می شود.گاهی برای تحقیر نیز می آید،چنانکه می گویند:«خبر خوش فلانی،مرگ است»

پیام ها:

1- کافران،نه تنها در برابر آیات قرآن تسلیم نمی شوند،بلکه آن را تکذیب می کنند. لا یَسْجُدُونَ بَلِ ... یُکَذِّبُونَ

2- کسی که خط کفر را پذیرفت،به هر مسئله ای که رسید تکذیب می کند. «بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا یُکَذِّبُونَ»

3- خداوند،به اسرار درونی انسان احاطه دارد. «وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِما یُوعُونَ»

4- گاهی انسان در قالب انکار و تکذیب،اهداف دیگری را دنبال می کند که خداوند به آن آگاه است. «یُکَذِّبُونَ وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِما یُوعُونَ»

5-گاهی انسان به خاطر حفظ منافعش،در ظاهر تکذیب می کند ولی در دل آن را می پسندد. «یُکَذِّبُونَ وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِما یُوعُونَ»

6- گرچه مبنای کیفر و پاداش عمل است،امّا ارزش عمل به هدف و انگیزه آن است که خداوند به آنها آگاه است. «وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِما یُوعُونَ»

7- لازمه ایمان،انجام هر عمل است که صالح و شایسته باشد،در هر زمینه ای که باشد. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ» (عبادت،یکی از مصادیق عمل صالح است.)

8-ایمان از عمل جدا نیست و لازم ملزوم یکدیگرند. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»

9- پاداش های الهی،گسسته نمی شود و همراه با منّت نیست. «لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ»

 


[1] - تفسیر نورالثقلین.

[2] - تفسیر درّالمنثور.

[3] - .نبأ،12.

[4] - تفسیر نورالثقلین.

[5] -  .بقره،156.

[6] - طلاق،8.

[7] - عبس،34-36.

[8] - تفسیر راهنما.

[9] - تفسیر المیزان.

[10] - بقره،46.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -