انهار
انهار
مطالب خواندنی

تفسیر نور

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سیمای سوره نبأ

این سوره چهل آیه دارد و در مکّه نازل شده است.

نام سوره برگرفته از آیه دوم است که از قیامت،به«نبأعظیم»یعنی خبر بزرگ یاد می کند.

آیات این سوره با استدلال به نظام حکیمانه حاکم بر طبیعت،برپایی قیامت برای اجرای نظام پاداش و کیفر را لازمه حکمت الهی شمرده و هستی انسان بدون آن را عبث و بیهوده می داند.

ادامه سوره گوشه ای از عذاب سخت طغیان گران و نعمت های بهشتیان را بیان می دارد و با هشدار شدید به کافران پایان می پذیرد.

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

عَمَّ یَتَساءَلُونَ«1» عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ«2» اَلَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ«3» کَلاّ سَیَعْلَمُونَ«4» ثُمَّ کَلاّ سَیَعْلَمُونَ«5»

درباره چه از یکدیگر می پرسند؟ از خبر بزرگ.همان که ایشان در باره آن اختلاف دارند.چنین نیست؛زود است که بدانند.باز چنین نیست؛زود است که بدانند.

نکته ها:

* واژه«نبأ»به معنای خبرِ مهم و حتمی است که از آیات بعد فهمیده می شود مراد از آن خبر برپاشدن قیامت و رستاخیز است.

* در روایات،حضرت علی علیه السلام به عنوان یکی از مصادیقِ «نَبَأٌ عَظِیمٌ» معرّفی شده است.[1]

* درباره معاد،کفار چند گروهند: «الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ» بعضی آنرا محال و برخی بعید دانسته و برخی تردید می ورزند و برخی دیگر لجاجت می کنند.

* سؤال،گاهی برای فهمیدن مطلب است که مورد تأیید و تأکید قرآن است،چنانکه می فرماید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ»[2]امّا گاهی سؤال،برای ایجاد تشکیک و تردید در ذهن دیگران است،آنهم در امور قطعی و حتمی مانند وقوع قیامت که قرآن در این آیات،آن را مورد مذمّت قرار می دهد.

پیام ها:

1- شروع سخن با طرح سؤال،در تأثیر کلام مؤثّر است. «عَمَّ یَتَساءَلُونَ»

2- تشکیک در قیامت،کار کافران است. «یَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ»

3- اگر سوال طبیعی بود باید جواب داد:یسئلونک...قل ولی اگر شیطنت بود.

برخورد لازم است. «کَلاّ سَیَعْلَمُونَ»

4- در برابر طعنه و کنایه به مقدّسات و باورهای قطعی،با قاطعیّت باید سخن گفت. «کَلاّ»

5-در برابر تردید،باید حرف حق را تکرار کرد. کَلاّ سَیَعْلَمُونَ ... کَلاّ سَیَعْلَمُونَ

6- قیامت دورنیست. «سَیَعْلَمُونَ» (حرف سین رمز نزدیک بودن است)

7- قیامت،روز کشف حقائق است. «سَیَعْلَمُونَ»

أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً«6» وَ الْجِبالَ أَوْتاداً«7» وَ خَلَقْناکُمْ أَزْواجاً«8» وَ جَعَلْنا نَوْمَکُمْ سُباتاً«9» وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِباساً«10» وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً«11»

آیا زمین را بستر قرار ندادیم؟ و کوهها را(همچون)میخ ها؟ و شما را جفت آفریدیم.و خواب را مایه آرامش شما قرار دادیم.و شب را پوششی ساختیم.و روز را وقت تلاش و معاش قرار دادیم.

نکته ها:

* «اوتاد»جمع«وتد»به معنای میخ است و تشبیه کوه به میخ،از معجزات علمی قرآن است.ریشه کوه ها در عمق زمین،مانع حرکت لایه های زمین و وقوع زلزله های دائمی است.کوهها همچون میخ،چند برابر آنچه در بیرون اند،در دل زمین فرورفته اند،بگذریم که کوه ها منافع دیگری نیز دارند:حافظ برفها برای تابستان،مانع تند بادها،علامت و نشانه راهها،محل معادن و سنگها و غارها و عامل ایجاد درّه ها هستند که هر یک در جای خود برای زندگی ضروری است.

* «سبات»به معنای قطع کار و تعطیل کردن آن است که موجب آسایش و آرامش جسم و روان می شود.

پیام ها:

1- مشت نمونه خروار است.مطالعه در هستی،بهترین راه خداشناسی و معادشناسی است. أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً ...

2- انسان در دادگاه عقل و وجدان خدا پرست است و می توان از وجدان او درباره قدرت الهی سوال کرد. «أَ لَمْ نَجْعَلِ»

3- از قدرت خداوند به آفرینش زمین و آسمان و دیگر پدیده های طبیعی،به قدرت او برای برپایی قیامت،استدلال کنید. اَلْأَرْضَ ... اَلْجِبالَ ... اَللَّیْلَ ... اَلنَّهارَ ...

4- پس از طرد افکار باطل،بر عقاید حقتان استدلال کنید. کَلاّ سَیَعْلَمُونَ ... أَ لَمْ نَجْعَلِ

5-اگر روحیه لجاجت نباشد،انسان از همین زمین و زمان و خواب و خوراک می تواند درس بگیرد. اَلْأَرْضَ ... اَللَّیْلَ ... اَلنَّهارَ ...

6- قدرت و حکمت الهی در آفرینش ما و هستی،دلیل آن است که ما را با مرگ رها نخواهد کرد. خَلَقْناکُمْ أَزْواجاً ... نَوْمَکُمْ سُباتاً ... اَلنَّهارَ مَعاشاً

وَ بَنَیْنا فَوْقَکُمْ سَبْعاً شِداداً«12» وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهّاجاً«13» وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجّاجاً«14» لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَ نَباتاً«15» وَ جَنّاتٍ أَلْفافاً«16»

و بر فراز شما هفت(آسمان)استوار بنا کردیم.و(خورشید را)چراغی فروزان قرار دادیم.و از ابرهای متراکم و فشرده،آبی فراوان فرو فرستادیم.تا بوسیله آن دانه و گیاه و باغهای پر درخت بیرون آوریم.

نکته ها:

* «معصرات»از«عصر»به معنای فشردن،یا صفت ابرهای باران زاست که گویا چنان خود را می فشرند که باران ببارند و یا صفت بادهایی که ابرها را متراکم و فشرده می سازد تا از آنها باران ببارد. [3]

پیام ها:

1- خداوند اداره هستی را بر اساس یک نظام مشخص(نظام سببیّت و علّت و معلول)قرار داده است.(نور و حرارت خورشید همراه با ابر و باران،عامل تولید دانه و گیاه می شود.) سِراجاً وَهّاجاً ... ماءً ثَجّاجاً لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَ نَباتاً

2- قرآن،شعر نیست،امّا از آهنگ و موسیقی خاصّی برخوردار است. «وَهّاجاً ، ثَجّاجاً ، نَباتاً»

3- اسباب و وسایل طبیعی،نباید ما را از خداوند غافل کند. لِنُخْرِجَ بِهِ ...

4- خداوندی که زمین مرده را با نزول باران به صورت بوستانی پر درخت در می آورد،از زنده کردن مردگان عاجز نیست. لِنُخْرِجَ بِهِ ... جَنّاتٍ أَلْفافاً

إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کانَ مِیقاتاً«17» یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً«18» وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَکانَتْ أَبْواباً«19» وَ سُیِّرَتِ الْجِبالُ فَکانَتْ سَراباً«20»

همانا روز جدایی،وعده گاه(ما با شما)است.روزی که در صور دمیده شود و گروه گروه می آیید.و آسمان گشوده شود و به صورت درهایی باز درآید.و کوه ها روان شوند و چون سراب گردند.

نکته ها:

* قیامت از جهتی«یوم الجمع»است که همه در آن اجتماع می کنند و از جهتی «یَوْمَ الْفَصْلِ» نامیده شده،زیرا خوبان از بدان و حق از باطل جدا و به اختلافات فیصله داده می شود.

* در روایات می خوانیم که در قیامت مردم به گروه های مختلفی تقسیم می شوند و هر گروه به شکلی؛سخن چین در قیافه میمون،حرام خوار در شکل خوک،رباخوار در قالب وارونه، قاضی ظالم به صورت کور،خودپسند کر و لال،عالم بی عمل در حال جویدن زبان، همسایه آزار بی دست و پا،سعایت کننده آویخته بر آتش،هوسباز بدبو،و فخر فروشان به لباس با لباس دوزخی محشور می شوند. [4]

* حرکت کوه ها مقدّمه به هم خوردن آنها و خرد شدن و ذره ذره شدن سنگها و در نهایت، روان شدن به گونه ای است که از دور سراب به نظر آیند. «وَ سُیِّرَتِ الْجِبالُ فَکانَتْ سَراباً»

پیام ها:

1- دنیا،مقدّمه قیامت است و این همه نعمت عبث و بیهوده نیست. «إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کانَ مِیقاتاً»

2- زمان قیامت از قبل نزد خداوند معلوم است. «کانَ مِیقاتاً»

3- قیامت نیز نظامی دارد «یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ»

4- در قیامت،نظام آسمان و زمین دگرگون می شود. فُتِحَتِ السَّماءُ ... سُیِّرَتِ الْجِبالُ

5-انسان با مرگ،رها و فراموش نمی شود. «یَوْمَ الْفَصْلِ کانَ مِیقاتاً»

6- به پیوندها و روابط دنیوی دلخوش نباشید که روزی همه چیز گسسته می شود. «یَوْمَ الْفَصْلِ»

7- ارتباط زمین و آسمان و اهل آنها،در قیامت توسعه می یابد. «فُتِحَتِ السَّماءُ»

إِنَّ جَهَنَّمَ کانَتْ مِرْصاداً«21» لِلطّاغِینَ مَآباً«22» لابِثِینَ فِیها أَحْقاباً«23» لا یَذُوقُونَ فِیها بَرْداً وَ لا شَراباً«24» إِلاّ حَمِیماً وَ غَسّاقاً«25» جَزاءً وِفاقاً«26» إِنَّهُمْ کانُوا لا یَرْجُونَ حِساباً«27» وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا کِذّاباً«28» وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ کِتاباً«29» فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِیدَکُمْ إِلاّ عَذاباً«30»

همانا دوزخ،کمین گاهی است.برای سرکشان،جایگاه و بازگشتگاهی است.روزگارانی در آن به سر برند.در آن دوزخ،نه خنکی چشند و نه آشامیدنی.مگر آب جوش و خونابه و چرکابه ای.که این،کیفری مناسب گناه آنهاست.آنان بودند که به روز حساب،امید و باوری نداشتند.و آیات ما را به سختی تکذیب می کردند.(ولی)ما حساب همه چیز را در کتاب خود داشتیم.پس بچشید که جز عذاب بر شما نمی افزاییم.

نکته ها:

* «مرصاد»یعنی کمین گاه و«طاغین»از«طغیان»،بی اندازه پیش رفتن در معصیت است.

* «مئاب»از«اوب»به معنای قرارگاه و رجوع است و فرجام را از آن جهت مئاب گویند که انسان با عمل خود آن را فراهم کرده و اکنون به آن باز می گردد.

* «احقاب»جمع«حقب»به معنای مدت طولانی است.

* در روایات می خوانیم:«احقاب»جمع«حُقب»و هر حقب شصت سال و به گفته بعضی هشتاد سال است که هر روز آن مثل هزار سالی است که شما در دنیا می شمارید. [5]

* «حمیم»،آب داغ و«غساق»،آب زردی است که از زخم و چرک و خون خارج می شود.

* ممکن است معنای آیه چنین باشد که جهنم برای همه در کمین است ولی متقین از آن عبور می کنند و برای مجرمان جایگاه می شود. «لِلطّاغِینَ مَآباً»

* با توجّه به عدالت الهی که کیفر و جزا مطابق عقائد و کردار است، «جَزاءً وِفاقاً» پس زیادی عذاب در آیه «فَلَنْ نَزِیدَکُمْ إِلاّ عَذاباً» به خاطر زیادی کفر و فرار از حق است. «فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُعائِی إِلاّ فِراراً» [6]چون در برابر هر دعوتی از انبیا،فرار کفار بیشتر می شود،خداوند نیز عذاب آنان را بیشتر می کند.

* در دوزخ،به جای سردی،گرمی و به جای شراب،غسّاق است. «بَرْداً وَ لا شَراباً إِلاّ حَمِیماً وَ غَسّاقاً»

پیام ها:

1- دوزخ،از هم اکنون در کمین خلافکاران است. «إِنَّ جَهَنَّمَ کانَتْ مِرْصاداً»

2- گرفتار شدن و به دام افتادن مجرمان،امری قطعی است. «مِرْصاداً لِلطّاغِینَ»

3- طغیان گری،نشانه دوزخیان است. «لِلطّاغِینَ»

4- کیفرهای الهی عادلانه است. «جَزاءً وِفاقاً»

5-حتی احتمال حساب و کتاب در قیامت،برای کنترل انسان کافی است.

«لا یَرْجُونَ حِساباً»

6- بی اعتقادی به قیامت،رمز طغیان است. لِلطّاغِینَ ... لا یَرْجُونَ حِساباً

7- انکار قیامت،زمینه انکار همه چیز است. «لا یَرْجُونَ حِساباً وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا کِذّاباً»

8-ریز و درشت کارها حساب و کتاب دارد و خداوند احاطه علمی به همه چیز دارد و این احاطه،ثابت و باقی است.( «کِتاباً» رمز ثبوت و بقا است) «کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ کِتاباً»

إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفازاً«31» حَدائِقَ وَ أَعْناباً«32» وَ کَواعِبَ أَتْراباً«33» وَ کَأْساً دِهاقاً«34» لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً وَ لا کِذّاباً«35» جَزاءً مِنْ رَبِّکَ عَطاءً حِساباً«36»

همانا برای اهل پروا،رستگاری و کامیابی بزرگی است.انواع باغ ها و انگورها.و همسرانی زیبا و دلربا،همانند و هم سال وجام هایی سرشار.در آنجا نه بیهوده ای شنوند و نه تکذیبی.پاداشی از طرف پروردگارت و عطایی از روی حساب.

نکته ها:

* «مفاز»یا به معنای محل کامیابی است و یا خود کامیابی. «حَدائِقَ» جمع«حدیقه»باغ دیواردار را گویند. «کَواعِبَ» جمع«کاعب»دختری را گویند که تازه سینه اش بر آمده باشد، «اتراب»جمع«ترب»به معنای هم سن و سال و هم شکل و شمائل است.شاید مراد این باشد که حوریان بهشتی در زیبائی بر یکدیگر برتری ندارند،کلمه کاس به معنای جام بلورین و دهاق به معنای لبریز است.البتّه بعضی آن را از ریشه دَهَقَ به معنای گره زدن پی درپی گرفته اند،یعنی جام های شراب پیاپی عرضه می شود.

* انگور در میان میوه ها جایگاه خاصّی دارد و لذا به صورت جداگانه ذکر شده است. «حَدائِقَ وَ أَعْناباً»

پیام ها:

1- بیم و امید باید در کنار هم باشد.در این سوره پاداش متقین در برابر کیفر طاغین قرار گرفته است. إِنَّ جَهَنَّمَ کانَتْ مِرْصاداً لِلطّاغِینَ ... إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفازاً

2- کامیابی و رستگاری در سایه نعمت های مادی و معنوی است. «إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفازاً» (کلمه «حَدائِقَ» رمز نعمت های مادی و کلمه «لا یَسْمَعُونَ» رمزنعمت های معنوی است.)

3- نعمت های بهشتی،انسان را گرفتار غرور و غفلت و یاوه گوئی و بدمستی نمی کند. «لا یَسْمَعُونَ»

4- جلساتی که در آن لغو و دروغ نباشد،جلسات بهشتی است. «لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً وَ لا کِذّاباً»

5-نه تنها کیفرها عادلانه است. «جَزاءً وِفاقاً» بلکه پاداشها نیز حساب و کتاب دارد. «عَطاءً حِساباً»

6- در جامعه بهشتی،افراد یکدیگر را تکذیب نمی کنند و اعتماد و اطمینان میان آنها حاکم است. «وَ لا کِذّاباً»

7- پاداش های الهی،عطا و تفضّل اوست نه اینکه ماطلبی داشته باشیم. «جَزاءً مِنْ رَبِّکَ عَطاءً»

8-لازمه ربوبیّت،نظام کیفر و پاداش است. «جَزاءً مِنْ رَبِّکَ»

9- پاداش الهی به متقین حساب دارد.هر که تقوای بیشتری دارد پاداش بیشتری خواهد داشت. «عَطاءً حِساباً»

رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا الرَّحْمنِ لا یَمْلِکُونَ مِنْهُ خِطاباً«37»

(پروردگار تو)پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست می باشد،او سر چشمه رحمت است.(با این وصف)کسی را یارای خطاب با او نیست.

پیام ها:

1- تدبیر اداره امور همه هستی برای خدا یکسان است.آسمان و زمین و آنچه میان آنهاست،برای او تفاوتی ندارد. «رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا»

2- پیامبر اکرم مقام بس والائی دارد.گویا او در یک کفّه و تمام هستی در کفّه دیگر است. رَبِّکَ ... رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ

3- ربوبیّت الهی بر اساس رحمت است.«رب- الرحمن»

4- حق گفتگوی خودسرانه و معترضانه در قیامت نیست. «لا یَمْلِکُونَ مِنْهُ خِطاباً»

یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِکَهُ صَفًّا لا یَتَکَلَّمُونَ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً«38» ذلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلی رَبِّهِ مَآباً«39»

روزی که روح و فرشتگان به صف ایستند،کسی سخن نگوید جز آن که (خدای) رحمان به او اجازه دهد و او سخن صواب گوید.آن روز،روز حق است(و محقق خواهد شد.)پس هر که بخواهد،راه بازگشتی به سوی پروردگارش انتخاب کند.

نکته ها:

* واژه«روح»در قرآن گاهی به صورت مطلق آمده،مانند این آیه و آیه 4 سوره قدر، «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ» که معمولاً در این موارد،در برابر ملائکه قرار گرفته است و گاهی به صورت مقید آمده،مانند روح القدس،روح الامین.

از روایات بر می آید که روح،یا مخلوقی است برتر از فرشته و یا اگر فرشته است،برترین فرشتگان است.چنانکه در روایتی از امام صادق علیه السلام می خوانیم:روح،فرشته ای برتر از جبرئیل و میکائیل است.[7]

* در روایات می خوانیم که مراد از «إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً» امامان معصوم هستند که از جانب خداوند اذن دارند سخن صواب و حق گویند.[8]

پیام ها:

1- نه فقط انسان و جنّ،بلکه فرشتگان نیز در صحنه قیامت حاضر می شوند.

«یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِکَهُ»

2- رعایت نظم و انضباط و آمادگی برای انجام دستورات،از ویژگی های فرشتگان الهی است. «یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِکَهُ صَفًّا»

3- در قیامت شفاعت منوط به اذن خداوند است. «لا یَتَکَلَّمُونَ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً»

4- انسان در انتخاب راه آزاد است. «فَمَنْ شاءَ»

5-قیامت،روزی است که هم وقوع آن حق است و هم بر اساس حق عمل می شود. «الْیَوْمُ الْحَقُّ»

6- چون قیامت حق است،پس راهی را انتخاب کنیم که به سوی او باشد. «فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلی رَبِّهِ مَآباً»

إِنّا أَنْذَرْناکُمْ عَذاباً قَرِیباً یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ یَداهُ وَ یَقُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنِی کُنْتُ تُراباً«40»

همانا ما شما را از عذابی نزدیک بیم دادیم،روزی که انسان به آنچه از پیش فرستاده بنگرد و کافر گوید:ای کاش خاک بودم.

پیام ها:

1- برای افراد غافل،هشدار و انذار مهمتر از بشارت است. «إِنّا أَنْذَرْناکُمْ»

2- دلیل غفلت آن است که مردم،قیامت را دور می پندارند. «عَذاباً قَرِیباً»

3- پشیمانی،دلیل بر اختیار انسان است. «یا لَیْتَنِی کُنْتُ تُراباً»

4- در قیامت،انسان ناظر بر عملکرد خویش است. «یَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ یَداهُ»

5-سرنوشت اخروی هر کس به دست خود اوست. «یَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ یَداهُ»

6- خاک یک دانه می گیرد،یک خوشه می دهد،ولی کفّار صدها دلیل و برهان می شنوند ولی یکی را نمی پذیرند.پس خاک بر کافر برتری دارد. «کُنْتُ تُراباً»

«والحمد للّه ربّ العالمین»

 


[1] - تفسیر نورالثقلین.

[2] - نحل،43.

[3] - تفسیر المیزان.

[4] - تفسیر نورالثقلین.

[5] - تفسیر نورالثقلین.

[6] - نوح،6.

[7] - تفسیر نمونه.

[8] - تفسیر نورالثقلین.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -