انهار
انهار
مطالب خواندنی

تفسیر نور

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سیمای سوره مرسلات

این سوره پنجاه آیه دارد و در مکّه نازل شده است.

نام سوره برگرفته از آیه اول است که با«مرسلات»آغاز شده است و مراد از آن، فرشتگانی هستند که از سوی خداوند برای انجام امور مختلف،فرستاده می شوند.

این سوره نظیر سوره های انبیاء[1] ،قمر[2]،حج[3]،واقعه[4]،حاقّه [5]، قیامت[6]،نباء[7]،تکویر [8]،انفطار [9]،انشقاق[10]،غاشیه[11]،قارعه[12]و زلزال [13]با آیات مربوط به معاد شروع شده است.

چنانکه مانند سوره های فاطر،ذاریات و نازعات با سوگند به فرشتگان آغاز شده است.

در این سوره،آیه «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ» ده مرتبه تکرار شده،همان گونه که در سوره الرّحمن آیه «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ» ودر سوره قمر آیه «فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ» تکرار شده است.

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً«1» فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً«2» وَ النّاشِراتِ نَشْراً«3» فَالْفارِقاتِ فَرْقاً«4» فَالْمُلْقِیاتِ ذِکْراً«5» عُذْراً أَوْ نُذْراً«6» إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ«7»

به فرستاده های پی در پی سوگند.پس به طوفان های سهمگین(سوگند).

به نشردهندگانی(که حق را به نیکویی)نشر می دهند سوگند.پس آنان که به طور کامل(بین حق و باطل)فرق می گذارند.پس به القا کنندگان ذکر(و وحی به پیامبران). برای(رفع)عذر یا هشدار و انذار.همانا آنچه وعده داده می شوید،واقع شدنی است.

نکته ها:

* کلمه«عرف»به معنای پی در پی است و به یال اسب که موهای ردیف دارد،عُرْف گویند.

این واژه به معنای نیک و پسندیده نیز آمده و کلمه ی«معروف»از آن است.

* برای اموری که در پنج آیه اول این سوره به آنها سوگند یاد شده،یعنی «الْمُرْسَلاتِ ، فَالْعاصِفاتِ ، اَلنّاشِراتِ ، فَالْفارِقاتِ و فَالْمُلْقِیاتِ» ،سه تفسیر بیان شده است:

الف:برخی از مفسران عقیده دارند مراد از آنها انواع بادها و طوفان ها است؛ [14]

ب:برخی عقیده دارند که مراد از آنها انواع فرشتگان است؛[15]

ج:برخی عقیده دارند که آیات اول و دوم مربوط به باد و طوفان و آیات سوم تا پنجم مربوط به فرشتگان است و این تفکیک به خاطر نوع حرف عطف است،زیرا حرف«واو»در اول آیه نشانه جدایی و حرف«فاء»در اول آیه نشانه اتصال است.

* «العاصفات»جمع«عاصف»به معنای باد شکننده و سخت است،چنانکه در آیه 12 سوره یونس می خوانیم: «رِیحٌ عاصِفٌ» و کلمه«عصف»به معنای تندباد است،مانند: «کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ»[16]، «وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ»[17]

* اگر مراد از«عاصفات»را فرشتگان بدانیم،معنای آیه چنین است که فرشتگان،فرمان الهی را با شدّت و سرعت انجام می دهند.نظیر آیاتی که می فرماید: «یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ» [18]و یا «هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ[19]

* در کنار هم آمدن سوگند به بادها و فرشتگان،شاید به خاطر شباهت میان باد و فرشته باشد،از این نظر که هر دو لطیف و سریع اند و در آفرینش و تدبیر امور نقش دارند.

* کلمه«ملقیات»به صورت جمع آمده است،شاید به خاطر آن که گاهی فرشتگان دیگری همراه فرشته وحی یعنی جبرئیل نازل می شوند و شاید به خاطر آن باشد که گاهی فرشته و گاهی افراد و امور دیگر وسیله تذکر انسان شده و مسایلی را به انسان القا می کنند.

* خداوند متعال باید حجّت را بر مردم تمام کند و جلوی بهانه ها و عذرتراشی ها را بگیرد.

«عُذْراً» .در آیه 134 سوره طه نیز می خوانیم:اگر قبل از آمدن انبیا مردم را هلاک کنیم، عذر خواهند آورد و می گویند:چراپیش از این پیامبری نفرستاد تا ما از او پیروی کنیم و گرفتار نشویم.

* در صفات سه گانه ناشرات،فارقات و ملقیات یک سیر طبیعی وجود دارد.یعنی ابتدا باید فرشتگانی معارف را گسترش دهند: «النّاشِراتِ» ،سپس در سایه آن،حق و باطل و حلال وحرام از هم جدا شوند:«الفارقات»و به دنبال آن،ذکر القا شود. «فَالْمُلْقِیاتِ ذِکْراً»[20]

پیام ها:

1- آنچه از جانب خداوند فرستاده می شود،مقدّس و قابل سوگند خوردن است.

«وَ الْمُرْسَلاتِ»

2- الطاف خداوند،دائمی و مستمر است.[21] «وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً»

3- آنچه از جانب خداوند نازل می شود،خیر است.[22] «وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً»

4- در نظام آفرینش،حتّی وزش باد به طور تصادفی نیست،بلکه آفریدگار جهان، آن را می فرستد. «الْمُرْسَلاتِ»

5-مأموریّت های مهم،باید به سرعت انجام شود. «عَصْفاً»

6- در جهان بینی الهی،نرمی و سختی هر کدام به جای خود ارزشمند است.

عُرْفاً ... عَصْفاً

7- توسعه و گسترش به معنای نادیده گرفتن اصول و چارچوب نیست.

«وَ النّاشِراتِ نَشْراً فَالْفارِقاتِ فَرْقاً»

8-در نظام هستی کارها تقسیم شده و هر کاری به فرد یا گروهی سپرده شده و این رمز مدیریّت موفق است. «الْمُرْسَلاتِ ، اَلنّاشِراتِ ،الفارقات»

9- در نظام الهی،تکوین و تشریع در کنار یکدیگرند. وَ الْمُرْسَلاتِ ... فَالْمُلْقِیاتِ ذِکْراً

10- در مأموریّت های ارشادی باید مطلب به مخاطبان تفهیم شود. «فَالْمُلْقِیاتِ ذِکْراً»

11- هرگونه ذکر،الهام،علم و خطور حق از سوی خداوند است. «فَالْمُلْقِیاتِ ذِکْراً»

12- خداوند با تفاوت هایی که میان حق و باطل قرار داده،هم اتمام حجّت کرده است: «عُذْراً» و هم هشدار می دهد. «نُذْراً»

13- در مأموریّت های ارشادی،باید راه بهانه جویی مسدود شود. «عُذْراً أَوْ نُذْراً»

14- برای امور مهم همچون وقوع قیامت،سوگندهای متعدّد مفید و راهگشا است. «وَ الْمُرْسَلاتِ ، فَالْعاصِفاتِ ، وَ النّاشِراتِ ، فَالْفارِقاتِ ، فَالْمُلْقِیاتِ ، إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ»

15- انسان در مورد قیامت،دائماً نیاز به تذکّر و یادآوری دارد. فَالْمُلْقِیاتِ ذِکْراً ... إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ

فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ«8» وَ إِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ«9» وَ إِذَا الْجِبالُ نُسِفَتْ«10» وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ«11» لِأَیِّ یَوْمٍ أُجِّلَتْ«12» لِیَوْمِ الْفَصْلِ«13» وَ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الْفَصْلِ«14»

پس آنگاه که ستگارگان محو شوند.و آنگاه که آسمان شکافته شود.و آنگاه که کوهها از ریشه کنده شود.و آنگاه که برای رسولان(برای ادای شهادت)وقت تعیین شود.برای چه روزی،اجل تعیین شده؟ برای روز داوری.و تو چه دانی که روز داوری چیست؟

نکته ها:

* «طمس»به معنای از بین رفتن و محو شدن است و شاید مراد از بین رفتن نور آنها باشد.

* «فرج»به معنای شکاف است و «وَ إِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ» به معنای شکاف برداشتن و پاره پاره شدن آسمان است.

* «أُقِّتَتْ» از«وقت»به معنای تعیین وقت برای گواهی دادن انبیا در قیامت است که بارها در قرآن به آن اشاره شده است.چنانکه در سوره مائده می خوانیم: «یَوْمَ یَجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَیَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ»[23] روزی که خداوند همه انبیا را جمع گرداند،پس گوید:چگونه امّتتان دعوت شما را اجابت کردند.

* یکی از اسامی قیامت«یوم الفصل»یعنی روز جدایی است.در قرآن می خوانیم: «إِنَّ اللّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ[24]خداوند متعال در روز قیامت بین آنها(و آنچه بدان دلبسته اند) جدایی می افکند.

* در این آیات با سه تعبیر از عظمت قیامت یاد شده است: «لِأَیِّ یَوْمٍ أُجِّلَتْ لِیَوْمِ الْفَصْلِ وَ ما ادراک یوم الفصل» و تکرار کلمه«یوم»نشانه عظمت آن روز است.

* مشابه این چند آیه در سوره های دیگر قرآن نیز دیده می شود:

«فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ» در جای دیگر می فرماید: «وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ»[25]

«وَ إِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ» در جای دیگر می فرماید: «إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ[26]

«وَ إِذَا الْجِبالُ نُسِفَتْ» در جای دیگر می فرماید: «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً[27]

«وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ» در جای دیگر می فرماید: «یَوْمَ یَجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ»[28]

پیام ها:

1- نظام کنونی آفرینش در قیامت دگرگون می شود؛ستارگان محو و آسمان شکافته می شود و این دگرگونی بارها در قرآن یادآوری شده است: «فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ وَ إِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ»

2- حقیقت قیامت تنها از راه وحی قابل شناخت است. «وَ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الْفَصْلِ»

3- در قیامت،برای گواهی پیامبران بر امّت های خویش،وقتی معیّن قرار داده شده است. «وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ ، لِأَیِّ یَوْمٍ أُجِّلَتْ»

وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ«15» أَ لَمْ نُهْلِکِ الْأَوَّلِینَ«16» ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِینَ«17» کَذلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ«18» وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ«19»

در آن روز،وای بر تکذیب کنندگان.آیا پیشینیان را هلاک نکردیم.سپس دیگران را در پی آنان آوردیم.ما با مجرمان این گونه عمل می کنیم.وای بر تکذیب کنندگان در آن روز.

نکته ها:

* در این سوره بارها آیه «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ» تکرار شده و در پایان هر چند آیه،این هشدار به چشم می خورد.

* کلمه «وَیْلٌ» در مقام هشدار و تهدید به عذاب و هلاکت به کار می رود و بر اساس روایات، نام وادی خاصّی در جهنّم و یا نام یکی از درهای آن است.

پیام ها:

1- تکذیب کنندگان دین در معرض هلاکت و نابودی هستند و قهر خداوند نسبت به آنان،یک سنّت الهی است. «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ أَ لَمْ نُهْلِکِ الْأَوَّلِینَ»

2- با طرح تاریخ گذشتگان،وجدان های خفته را بیدار کنید. «أَ لَمْ نُهْلِکِ الْأَوَّلِینَ»

3- تکذیب دین سابقه طولانی دارد. لِلْمُکَذِّبِینَ ... اَلْأَوَّلِینَ

4- تمدّن های بشری،اگر از مرز دین بگذرند،روبه افول و سقوط می روند و جای خود را به تمدن های دیگر می دهند. نُهْلِکِ الْأَوَّلِینَ ... نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِینَ

5-ریشه جرم و فساد در جامعه،تکذیب دین و ارزشهای دینی است.المکذبین...

المجرمین

6- قهر خداوند،قانونمند است و تنها گناهکاران و مجرمان را در برمی گیرد.

«کَذلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ»

7- عذاب های الهی،از روی انتقام نیست،بلکه بر اساس استحقاق انسان ها است.

«کَذلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ»

أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ«20» فَجَعَلْناهُ فِی قَرارٍ مَکِینٍ«21» إِلی قَدَرٍ مَعْلُومٍ«22» فَقَدَرْنا فَنِعْمَ الْقادِرُونَ«23» وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ«24»

آیا ما شما را از آبی پست خلق نکردیم.پس آن را در قرارگاهی استوار قرار دادیم.تا مدّتی معیّن.پس اندازه گیری کردیم و ما چه خوب اندازه گیریم.در آن روز وای بر تکذیب کنندگان.

نکته ها:

* «مَهِینٍ» به معنای حقیر،ضعیف وقلیل و «مَکِینٍ» به معنای محکم و استوار است.

* برای تولید یک محصول،لوازم و شرایطی مورد نیاز است،از جمله:تعیین اهداف،تأمین موادّ،طرح و برنامه،زمان بندی مراحل اجرا،خدمات پشتیبانی پس از تولید،تعمیر و اصلاح.

در آفرینش انسان همه این مراحل پیش بینی و اجرا شده است:

هدف:تکامل اختیاری و معنوی انسان. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ»[29]

مواد اولیه:تراب و نطفه. «مِنْ ماءٍ مَهِینٍ» ،

محلّ تولید: «فِی قَرارٍ مَکِینٍ» ،

طرح و برنامه تولید: نُطْفَهٍ ، عَلَقَهٍ ، مُضْغَهٍ ،...،

زمان بندی: «إِلی قَدَرٍ مَعْلُومٍ» ،

برنامه ریزی درونی: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»[30]،همراه با کنترل بیرونی: «إِنّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ»[31]و «إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدی[32]

خدمات پس از تولید: «نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ» [33]

تعمیر و اصلاح: «یَقْبَلُ التَّوْبَهَ»[34]، «فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ» [35]

* شاهکار خلقت آن است که خداوند آفرینش انسان را با آن همه پیچیدگی بر روی یک قطره آب طراحی کرده است که هیچ هنرمندی توان طرّاحی بر روی آن را ندارد. «نَخْلُقْکُمْ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ»

خداوند در آفرینش انسان،یک بار مدالِ «أَحْسَنُ الْخالِقِینَ»[36]را به خود داده است و در

اینجا عنوان «فَنِعْمَ الْقادِرُونَ» را مطرح می کند.آری،او بهترین خالق و بهترین قادر است.

* عبارتِ «فَنِعْمَ الْقادِرُونَ» را دو گونه می توان معنا کرد:

الف.با توجّه به عبارتِ «إِلی قَدَرٍ» و «فَقَدَرْنا» که پیش از آن آمده،مراد از«قادرون» اندازه گیری باشد که خداوند بهترین اندازه گیری را در مورد انسان به کار برده است.

ب.با توجّه به آنکه بحث خلقت و مراحل آن است که نیاز به قدرت دارد،مراد از«قادرون» قدرت و توان باشد که خداوند کمال قدرت را در آفرینش انسان به کار برده است.

* خداوند در همه چیز بهترین است:

بهترین یاری کننده و بهترین سرپرست: «نِعْمَ الْمَوْلی وَ نِعْمَ النَّصِیرُ» [37]

بهترین پشتیبان: «نِعْمَ الْوَکِیلُ» [38]

بهترین مهد گستر: «فَنِعْمَ الْماهِدُونَ» [39]

بهترین اجابت کننده: «فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُونَ[40]

بهترین پاداش دهنده: «نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ» [41]

بهترین قادر و تقدیر کننده: «فَنِعْمَ الْقادِرُونَ»

پیام ها:

1- آفرینش انسان از آبی بی مقدار،هم نشانه عظمت و قدرت الهی است و هم دلیلی بر معاد و آفرینش دوباره انسان. «أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ»

2- یاد ضعف ها و ناچیز بودن گذشته ها،غرور و تکبر انسان را از بین می برد. «أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ»

3- در شیوه دعوت و تبلیغ،از مسایل محسوس بگویید. «أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ»

4- از خداوند بیاموزیم و در کار و تولید،به دنبال استواری و استحکام باشیم. «فِی قَرارٍ مَکِینٍ»

5-تقدیر و زمان بندی،از اصول آفرینش الهی است. «إِلی قَدَرٍ مَعْلُومٍ فَقَدَرْنا»

6- رشد جنین بر اساس اندازه گیری های دقیق الهی است. «فَقَدَرْنا فَنِعْمَ الْقادِرُونَ»

أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ کِفاتاً«25» أَحْیاءً وَ أَمْواتاً«26» وَ جَعَلْنا فِیها رَواسِیَ شامِخاتٍ وَ أَسْقَیْناکُمْ ماءً فُراتاً«27» وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ«28» اِنْطَلِقُوا إِلی ما کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ«29» اِنْطَلِقُوا إِلی ظِلٍّ ذِی ثَلاثِ شُعَبٍ«30» لا ظَلِیلٍ وَ لا یُغْنِی مِنَ اللَّهَبِ«31» إِنَّها تَرْمِی بِشَرَرٍ کَالْقَصْرِ«32» کَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ«33» وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ«34»

آیا زمین را محل اجتماع زنده ها و مرده ها قرار ندادیم.و در آن کوههایی استوار و بلند قرار دادیم و آبی گوارا به شما نوشاندیم.پس در آن روز وای بر تکذیب کنندگان.(به مجرمان گویند:)بروید به سوی آنچه آن را تکذیب می کردید.بروید به سوی سایه ای سه شاخه،نه خنک است و نه از شعله آتش مصون می دارد.همانا دوزخ،شرارههایی به اندازه کاخ پرتاب می کند.گویی شترانی زرد مویند.در آن روز وای بر تکذیب کنندگان.

نکته ها:

* «کفات»،نام محلی است که در آن چیزی نهاده و گردآوری می شود.در روایات می خوانیم که امام صادق علیه السلام نگاهی به قبرستان کرده و فرمود:اینجا کفات مردگان است و نگاهی به خانه ها کرده و فرمود:اینجا کفات زنده هاست[42]

* مراد از «ظِلٍّ ذِی ثَلاثِ شُعَبٍ» سایه ای است که از دود عظیم آتش دوزخ ایجاد می شود، امّا روشن است که این سایه نه فقط آرامش بخش نیست بلکه سوزنده و آزار دهنده است.

این دود به قدری متراکم و عظیم است که شاخه شاخه می شود،شاخه ای از بالای سر،

شاخه ای از طرف راست و شاخه ای از سمت چپ،فرد دوزخی را فرامی گیرد و در کام خود فرو می برد.

* زبانه هایی که از آتش دوزخ برمی خیزد،همانند قصرهای بلند دنیوی است و همچون شترانِ زرد رنگ است.گویا قرآن،کاخ نشینان و زراندوزان را تهدید می کند که مراقب باشید گرفتار شرارههای قصرگونه دوزخ نشوید.

* شامِخاتٍ» به معنای کوههای بلند و«فرات»به معنای آب گوارا است.

* «ظل ظلیل»به معنای سایه دائم و«ظل لا ظلیل»یعنی سایه غیر مفید و غیر خنک.

* جِمالَتٌ» جمع«جمل»به معنای شتر و «صُفْرٌ» جمع«اصفر»به معنای زرد است.

* خداوند زمین را از نظر وسعت،نحوه حرکت،تأمین امنیّت از طریق کوهها،تأمین آب مورد نیاز انسانها،گیاهان و حیوانات،به مناسب ترین شکل آفرید و خاک را بهترین وسیله برای از بین بردن زباله،آبهای آلوده و دفن مردگان قرار داد و در آن نوعی تصفیه خانه با داشتن خاصیّت میکرب کشی قرار داد به نحوی که زمین آب آلوده می گیرد و آب زلال تحویل می دهد.این تصفیه خانه،طبیعی،مجّانی،دائمی،عمومی و بدون پیدا شدن نقص فنی است.راستی اگر زمین وجود نداشت،بوی بد و تعفّن همه را آزار می داد.

* قهر الهی از همه سو مجرمان را احاطه می کند به نحوی که راه فراری در کار نیست و تنها راه به سوی دوزخ باز است. «انْطَلِقُوا إِلی ما کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ» چنانکه در آیات دیگر می فرماید: «کُلَّما أَرادُوا أَنْ یَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعِیدُوا فِیها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ» [43]، «أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها»[44]

پیام ها:

1- روی زمین بهترین جایگاه برای زندگان و درون آن بهترین جایگاه برای مردگان است. «أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ کِفاتاً أَحْیاءً وَ أَمْواتاً»

2- کوهها از منابع تأمین آب مورد نیاز است. «رَواسِیَ شامِخاتٍ وَ أَسْقَیْناکُمْ ماءً»

3- صحنه قیامت به قدری سخت و دشوار است که گویا رفتن به دوزخ برای مجرمان نوعی رهایی است. اِنْطَلِقُوا إِلی ...

4- دوزخ را دود غلیظی احاطه کرده است که سایه آفرین است،امّا در آن هیچ آسایشی نیست. ظِلٍّ ... لا ظَلِیلٍ

5-کاخ ها و سرمایه هایی که در دنیا به ناحق به دست می آیند،در قیامت به شراره های دوزخ تبدیل می شوند. «کَالْقَصْرِ کَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ»

6- وقتی زبانه های آتش دوزخ مانند قصر بلند و مانند شتر عظیم باشد،خود آتش چگونه خواهد بود! «بِشَرَرٍ کَالْقَصْرِ کَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ»

7- ریشه همه جرم ها،عقاید فاسد است.زیرا کسی که اعتقاد ندارد و حق را تکذیب می کند،به هر کار خلافی دست می زند. «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ»

هذا یَوْمُ لا یَنْطِقُونَ«35» وَ لا یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ«36» وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ«37» هذا یَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْناکُمْ وَ الْأَوَّلِینَ«38» فَإِنْ کانَ لَکُمْ کَیْدٌ فَکِیدُونِ«39» وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ«40»

(مجرمان)در این روز حرفی برای گفتن ندارند.و به آنان اجازه داده نمی شود تا عذر خواهی کنند.در آن روز وای بر تکذیب کنندگان.این روز، روز جدایی است که شما و پیشینیان را جمع کردیم.پس اگر چاره ای دارید به کار گیرید.در آن روز وای بر تکذیب کنندگان.

نکته ها:

* قیامت دارای مواقف متعدّدی است.در یک موقف بر لب ها مهر زده می شود و کسی توان سخن گفتن ندارد: «هذا یَوْمُ لا یَنْطِقُونَ» و «الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ» [45]و در مواقف دیگر گفتگوهایی در کار است.آیات زیادی در قرآن به بیان گفتگوها و ناله های مجرمان در قیامت پرداخته است.

* امام صادق علیه السلام فرمود:خدا عادل تر از آن است که بنده اش عذر داشته باشد و خداوند اجازه ندهد آن را بیان کند،ولی چون بنده گنه کار عذری ندارد،به او اجازه داده نمی شود در دادگاه الهی سخنی بگوید.[46]

* در دنیا انسان قادر است تا خود یا دیگران را فریب دهد و به وسیله زر و زور و تزویر و یا وعده و تهدید و رشوه،یا وابستگی نسبی و سببی برای خود چاره ای بیندیشد ولی در قیامت راه برای تمام این کارها بسته است. «فَإِنْ کانَ لَکُمْ کَیْدٌ فَکِیدُونِ»

پیام ها:

1- در قیامت،مجرمان یا از روی ترس،یا به خاطر بی فایده بودن،یا به خاطر مهر خوردن بر دهان و یا به خاطر روشن بودن همه مسایل،سخن نمی گویند.

«هذا یَوْمُ لا یَنْطِقُونَ»

2- مبلّغ و مربّی نباید از تکرار هشدار خسته شود.در این سوره آیه «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ» ده مرتبه تکرار شده است.

3- قیامت،هم روز جمع است و هم روز فصل. «هذا یَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْناکُمْ» (از یکسو همه جمع می شوند و هیچ کس جا نمی ماند: «وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً»[47]و از سوی دیگر میان خوبان و بدان فیصله داده می شود و جدایی می افتد،حتّی بهشتیان در بهشت درجاتی دارند.)

4- قیامت،روز حسابرسی و قضاوت است،نه عذرخواهی. «لا یُؤْذَنُ لَهُمْ

فَیَعْتَذِرُونَ ... هذا یَوْمُ الْفَصْلِ»

5-در قیامت نه فرار است،نه فریب و نه فدیه ای قبول می شود و راهی برای فلاح وجود ندارد. «فَإِنْ کانَ لَکُمْ کَیْدٌ فَکِیدُونِ»

6- در قیامت،مجرمان ناتوان و درمانده از هر گونه چاره اندیشی اند. «فَإِنْ کانَ لَکُمْ کَیْدٌ فَکِیدُونِ»

إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی ظِلالٍ وَ عُیُونٍ«41» وَ فَواکِهَ مِمّا یَشْتَهُونَ«42» کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِیئاً بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ«43» إِنّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ«44» وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ«45»

همانا پرهیزکاران در سایه ها و چشمه ها(قرار دارند).و هر نوع میوه که بخواهند فراهم است.بخورید و بیاشامید به پاداش آنچه انجام می دادید،گوارایتان باد.

همانا ما این گونه نیکوکاران را پاداش می دهیم.در آن روز وای بر تکذیب کنندگان.

نکته ها:

* در آیات قبل،خداوند ویژگی های دوزخ و دود و آتش سه شعبه ای که آن را احاطه کرده بیان فرمود و در این آیه در مقابل آن،سه نعمت برای اهل تقوا بیان فرموده است: «ظِلالٍ وَ عُیُونٍ وَ فَواکِهَ»

* کلمه «هَنِیئاً» آنجا به کار می رود که هیچ سختی و ناگواری به دنبال نباشد و کاملاً گورا و مطبوع باشد.

* یکی از شیوه های تربیتی قرآن،شیوه مقایسه است:

پاداش متقین:کیفر مجرمین:

«فِی ظِلالٍ وَ عُیُونٍ»

«ظِلٍّ ذِی ثَلاثِ شُعَبٍ لا ظَلِیلٍ»

«کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِیئاً»

«کُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلِیلاً إِنَّکُمْ مُجْرِمُونَ»

«إِنّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ»

«کَذلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ»

«هَنِیئاً بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»

«انْطَلِقُوا إِلی ما کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ»

* سؤال:چرا بعد از آیات مربوط به بهشت نیز آیه «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ» آمده است؟

پاسخ: شاید به خاطر آن که حسرت محرومیّت از نعمت های بهشت،خود بالاترین عذاب هاست.

پیام ها:

1- بهشت و دوزخ سایه های متفاوت دارند. ظِلٍّ ذِی ثَلاثِ شُعَبٍ ... فِی ظِلالٍ وَ عُیُونٍ

2- انسان تنوع طلب است و در بهشت،باغ ها،چشمه ها،میوه ها،خوراکی ها و نهرها همه متنوّع اند. «فِی ظِلالٍ وَ عُیُونٍ وَ فَواکِهَ مِمّا یَشْتَهُونَ»

3- وجود آب و درخت در کنار هم،نشانه کامیابی کامل است. «فِی ظِلالٍ وَ عُیُونٍ»

4- محرومیّت مؤمنان در دنیا،با کامیابی در قیامت جبران می شود. «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی ظِلالٍ وَ عُیُونٍ»

5-معاد جسمانی است و نعمت های آن متناسب با نیازهای جسم بشری. «وَ فَواکِهَ مِمّا یَشْتَهُونَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا»

6- دریافت نعمت وابسته به عملکرد انسان است. «هَنِیئاً بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»

7- خوردنی های بهشتی،عارضه ومشقتی را به دنبال ندارد. «کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِیئاً»

8-بهشت را به بها دهند نه بهانه. «بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»

9- عملی ارزش دارد که دائمی و پایدار باشد،نه موسمی ومقطعی. «کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»

10- لازمه ی تقوا،تلاش و احسان است. اَلْمُتَّقِینَ ... کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ... اَلْمُحْسِنِینَ

11- سنّت الهی در کیفر و پاداش انسان ها یکسان است. «إِنّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ»

12- تکرار هشدار نشانه لطف خداوند است تا شاید مستکبران بر سر عقل آیند و از تکذیب حقایق دین دست بردارند. «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ»

کُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلِیلاً إِنَّکُمْ مُجْرِمُونَ«46» وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ«47» وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ ارْکَعُوا لا یَرْکَعُونَ«48» وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ«49» فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ«50»

بخورید و بهره گیرید اندک که همانا شما مجرمید.در آن روز وای بر تکذیب کنندگان.و هر گاه به آنان گفته شود رکوع کنید،رکوع نمی کنند.در آن روز وای بر تکذیب کنندگان.پس بعد از این(قرآن)به کدامین سخن ایمان می آورند؟

نکته ها:

* پزشک در دو حالت به بیمار اجازه می دهد که هر غذایی را بخورد:یکی آنجا که بیمار درمان گشته و سالم است و دیگر آنجا که بیماری فرد لاعلاج و بدون درمان است و پزشک از بهبود او مأیوس شده است.در قرآن نیز فرمان «کُلُوا» گاهی نشانه امید و سلامتی است و گاهی نشانه قهر الهی،چنانکه در آیات خداوند خطاب به مجرمان می فرماید: «کُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلِیلاً إِنَّکُمْ مُجْرِمُونَ» و نظیر آیه «اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ» [48]هر کاری می خواهید،بکنید.

* پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به قبیله ثقیف دستور نماز داد،آنها گفتند:ما در برابر کسی خم و راست نمی شویم.حضرت فرمود:دینی که رکوع و سجود در آن نباشد،خیری نیست.«لا خیر فی دین لیس فیه رکوع و لا سجود»[49]

* بعد از فتح مکّه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از همسر ابوسفیان(مادر معاویه) پرسید: اسلام را چگونه می بینی؟ گفت:اسلام خوب است مگر سه چیز آن:حجاب،اذان بلال،رکوع و سجود.

پیامبر در پاسخ فرمود:امّا حجاب بهترین پوشش است و نماز بدون رکوع و سجود نماز نیست و بلال نیز بهترین بنده است. [50]

* «حَدِیثٍ» به معنای سخن جدید و تازه است که از دیگران سابقه ندارد.

* حضرت ابراهیم پس از تجدید بنای کعبه از خداوند خواست تا فقط به اهل ایمان روزی دهد. «وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ» امّا خداوند فرمود:من در دنیا به کفّار نیز روزی می دهم و حساب قیامت از دنیا جداست. وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ .[51]

* رکوع از ارکان نماز و مشخصه و نشانه ویژه نماز است،زیرا سجده به خودی خود و خارج از نماز نیز محقق می شود،مانند سجده شکر.ولی رکوع جایگاهی جز نماز ندارد و لذا درباره نماز کلمه رکعت به کار می رود. «إِذا قِیلَ لَهُمُ ارْکَعُوا لا یَرْکَعُونَ»

پیام ها:

1- کامیابی دنیا نسبت به کامیابی آخرت،بسیار ناچیز است. «کُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلِیلاً»

2- کامیابی از نعمت های دنیا،نشانه محبوبیّت نزد خداوند نیست.(مجرمان نیز بهره مند می شوند.) «کُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلِیلاً إِنَّکُمْ مُجْرِمُونَ»

3- بهره مجرمان از نعمتهای الهی،فقط بهره مادّی است. کُلُوا وَ تَمَتَّعُوا ... إِنَّکُمْ مُجْرِمُونَ

4- زندگی دنیا هر قدر هم طولانی باشد،نسبت به آخرت ناچیز است. «تَمَتَّعُوا قَلِیلاً»

5-از نشانه های تکذیب عملی دین،ترک نماز است.(ترک نماز در میان دو کلمه «مکذبین»قرار گرفته است.) «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ ارْکَعُوا لا یَرْکَعُونَ وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ»

6- انکار دین وارتکاب جرم،ملازم یکدیگرند. «إِنَّکُمْ مُجْرِمُونَ وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ»

7- قرآن،شیواترین،تازه ترین و شایسته ترین پیام برای مردم است. «فَبِأَیِّ حَدِیثٍ»

8-مطالب قرآن هرگز کهنه نمی شود و در هر زمان،نو و تازه است. «فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ»

9- اگر کسی به قرآن ایمان نیاورد،به کدام سخن ایمان خواهد آورد. «فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ»

«والحمد للّه ربّ العالمین»


[1] - «اقترب للناس حسابهم».

[2] - .«اقتربت الساعه».

[3] - .«انّ زلزله الساعه شیء عظیم».

[4] - .«اذا وقعت الواقعه».

[5] -.«الحاقّه ما الحاقّه».

[6] - لااقسم بیوم القیامه

[7] - .«عمّ یتساءلون».

[8] - .«اذا الشمس کوّرت».

[9] - .«اذا السماء انفطرت».

[10] - .«اذا السماء انشقت».

[11] - .«هل اتاک حدیث الغاشیه».

[12] - .«القارعه ما القارعه».

[13] - .«اذا زلزلت الارض زلزالها».

[14] - تفسیر کبیر فخررازی.

[15] - تفسیرالمیزان

[16] - فیل،5.

[17] - .الرّحمن،12.

[18] - .نحل،50.

[19] - .انبیاء،27.

[20] - تفسیرالمیزان.

[21] - این معنا در صورتی استفاده می شود که کلمه«عُرف»را به معنای پی در پی بدانیم.

[22] - در صورتی که کلمه«عُرف»را به معنای خیر و نیکی بدانیم،نظیر آیه«وأمر بالعرف».

[23] - مائده،109.

[24] - حج،17.

[25] - تکویر،2.

[26] - .انشقاق،1.

[27] - طه،105.

[28] - .مائده،109.

[29] - ذاریات،56.

[30] - شمس،8.

[31] - انسان،3.

[32] - .لیل،12.

[33] - زخرف،32

[34] - توبه،104

[35] - انعام،54.

[36] - مؤمنون،14.

[37] - .انفال،40.

[38] - آل عمران،173.

[39] - ذاریات،48.

[40] - .صافّات،75.

[41] - آل عمران،136

[42] - تفسیر نورالثقلین.

[43] - حج،22.

[44] - کهف،29.

[45] - یس،65.

[46] - کافی،ج 8،ص178.

[47] - کهف،47.

[48] - فصلت،40.

[49] - بحار،ج17،ص 52.

[50] - تفسیر الکاشف.

[51] - .بقره،126.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -