انهار
انهار
مطالب خواندنی

تفسیر نور

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سیمای سوره ملک

سوره ملک،آغازین سوره جزء بیست و نهم قرآن کریم است.این سوره از سوره های مکّی و دارای سی آیه می باشد.نام دیگر این سوره،«تبارک»است.

«مُلک»و«تبارک»،هر دو برگرفته از آیه اول است و به ترتیب به معنای «فرمانروایی»و«پر برکت»می باشند.

محتوای این سوره به طور کلی شامل سه محور زیر است:

1.مباحثی در مورد مبدأ هستی،صفات خداوند،نظام شگفت انگیز خلقت، آفرینش هستی و انسان و ابزارهای انسان برای شناخت.

2.بحث هایی درباره معاد،عذاب دوزخ و گفتگوی جهنمیان در قیامت.

3.تهدید کافران و ظالمان به عذاب های دنیوی و اخروی.

در فضیلت این سوره آمده است:قرائت این سوره موجب نجات از عذاب قبر است. [1]

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

تَبارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ«1» اَلَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ«2»

مایه خیر و برکت و بلند مرتبه است آن(خدایی)که فرمانروایی به دست اوست و او بر هر چیزی تواناست.او که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدامیک از شما کار بهتری انجام می دهید و اوست عزّتمند و آمرزنده.

نکته ها:

* علاوه بر این سوره،سوره فرقان نیز با کلمه «تَبارَکَ» آغاز شده است.

* «تَبارَکَ» از مصدر«برکات»هم به معنای خیر پایدار است و هم به معنای بلند مرتبه ضمناً به محلی که در آن آب جمع می شود،«بِرکه»می گویند.

* هدف از آفرینش انسان چیست؟

پاسخ:قرآن چهار هدف را برای آفرینش انسان بیان کرده است:

الف)عبادت کردن.در قرآن می خوانیم:ما جن وانس را جز برای عبادت نیافریدیم. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ» [2]

ب)انتخاب راه صواب از ناصواب و رسیدن به رشد و کمال در سایه آزمایش های الهی: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاهَ لِیَبْلُوَکُمْ»

ج)رحمت بر مردم.قرآن هدف دیگر خلقت را رحمت خاص خداوند بر مردم ذکر می کند ومی فرماید:(انسان ها)برای آن آفریده شدند که به رحمت خاص خداوند هدایت شوند: «إِلاّ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ» [3]

* کار«حسن»و نیک چه شرایطی دارد؟

کار نیک،کاری است که از نظر هدف،زمان،مکان،ضرورت،تداوم،ابزار مورد استفاده، همکاران،بهره گیران،استقامت در کار،استحکام،نظم،آینده نگری در عمل،اولویت های مورد نیاز،نشاط،اعتدال،دقّت،سرعت و سلامت کار،مورد سنجش و برنامه ریزی قرار گرفته باشد و به دور از آفت های عجب،حبط،ریا و سمعه انجام پذیرد.

* خداوند متعال هم در دنیا حکومت دارد: «بِیَدِهِ الْمُلْکُ» و هم در آخرت حاکم است. «الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ لِلّهِ» [4]

* خداوند،حاکم یگانه است: «لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ» [5] «بِیَدِهِ الْمُلْکُ» و حکومت او همراه با قداست است. «الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ»[6]

* جلوه های برکت خداوند هم در تکوین و آفرینش وجود دارد: تَبارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ ...

خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاهَ و هم در تشریع و قانون گذاری. «تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ»[7]

* امام صادق علیه السلام ذیل آیه فرمود:مراد عمل بیشتر نیست،بلکه مراد بهترین عمل است و آن انجام عمل است همراه با خشیت الهی و نیّت صادق و نیکوکاری.[8]

پیام ها:

1- گرچه قرآن درباره خودش و پیامبری که بر وی نازل شده،کلمه «تَبارَکَ» را به کار برده است،ولی سرچشمه تمام برکات،خداوند و قدرت اوست. «تَبارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»

2- تمام قدرت ها و حکومت ها از بین رفتنی هستند،تنها حکومت خداوند ابدی است. «بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»

3- حکومت های دنیا،جزیی،موقّت و محدود است و لذا برکت گسترده ای ندارد. «تَبارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ»

4- تقدیر مرگ و حیات،جلوه ای از حاکمیّت مطلق خداوند است. بِیَدِهِ الْمُلْکُ ...

خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاهَ

5-حاکمان دنیایی،در همه امور قدرت ندارند،ولی خداوند حاکم و بر همه چیز قادر است. «بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»

6- مرگ به معنای فنا و نابودی نیست،بلکه امری وجودی است که آفریده شده و آن انتقال از این دنیا به دنیای دیگر است. «خَلَقَ الْمَوْتَ»

7- آفرینش مرگ،آزمایشی برای ظهور صبر،و آفرینش حیات،آزمایشی برای ظهور شکر است. «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاهَ لِیَبْلُوَکُمْ»

8-آفریده ها همه هدفمندند و هیچ چیز،عبث آفریده نشده است و خداوند انسان را برای تکامل انتخابی آفریده است. «لِیَبْلُوَکُمْ»

9- جوهره انسان در لابلای گرفتاری ها و تلخ و شیرینی ها روشن می شود. «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاهَ لِیَبْلُوَکُمْ»

10- آزمایش الهی برای مشخص شدن علم خداوند نیست،زیرا او همه چیز را از قبل می داند؛بلکه برای آن است که عملی از ما صادر شود. «لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً» (مثل استادی که معلومات شاگردش را می داند،ولی او را امتحان می کند تا استحقاق نمره شاگرد جلوه کند.)

11- ملاک عمل،کیفیّت است نه کمیّت. «أَحْسَنُ عَمَلاً» (نه«اکثر عملا»)

12- آزمایش الهی همیشگی وبرای همه است. «لِیَبْلُوَکُمْ» (نشان استمرار است)

13- به خوب بودن کار،قانع نباشیم،باید بهترین کار انجام شود. «أَحْسَنُ عَمَلاً»

14- تنها حکومت و قدرت خدا شکست ناپذیر است. بِیَدِهِ الْمُلْکُ ... قَدِیرٌ ... هُوَ الْعَزِیزُ

15- عزّت و قدرت خداوند همراه با رأفت و رحمت است. «الْعَزِیزُ الْغَفُورُ»

16- از شکست در آزمایش های الهی مأیوس نشوید،که او بخشنده است. «الْغَفُورُ»

اَلَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَری فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَری مِنْ فُطُورٍ«3» ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِیرٌ«4»

همان کسی که هفت آسمان را طبقه طبقه آفرید.در آفرینش خداوند رحمان هیچ خللی نمی بینی.بار دیگر دیده باز کن،آیا هیچ شکافی می بینی؟ باز،پی در پی چشم خود را برگردان(و تماشا کن،خواهی دید که)چشم در حالی که خسته و ناتوان است به سوی تو بازمی گردد(بدون آن که نقص وخللی مشاهده کند).

وَ لَقَدْ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ وَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذابَ السَّعِیرِ«5»

و همانا ما آسمان دنیا را با چراغ هایی زینت دادیم و آن را وسیله راندن شیاطین قرار دادیم و برای آنها عذاب فروزان آماده کردیم.

نکته ها:

* «طباق»،یا مصدر«طابق»یا جمع«طبق»است؛در صورت اول «سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً» به معنای آن است که آسمان ها متناسب و مطابق یکدیگرند و در صورت دوم به معنای آن است که آسمان ها هفت طبقه بر فراز یکدیگرند.

* «تَفاوُتٍ» از «فَوْتَ» به معنای بروز اختلال و ناهماهنگی و «فُطُورٍ» به معنای شکاف از طول است. «خاسِئاً» به معنای خسته و ناکام و «حَسِیرٌ» به معنای ناتوان است.

* تلخی ها و کمبودها در نزد انسان های سطحی ناگوار به نظر می آید و گرنه محقّقان به هر چیز با دیده مثبت می نگرند.ترشی و فلفل برای کودک ناگوار است،ولی برای والدین او، ترشی به اندازه مربّا،ارزشمند است.

* «مصباح»از«صبح»،وسیله ای است که شب را همانند صبح،روشن کند،مانند چراغ.

* در این آیات،سه تعبیر در مورد ستارگان آسمان آمده است.1.مصباح و چراغ؛2.زینت وجلوه؛3.رجم شیاطین.

* در آیات هفتم و هشتم سوره صافّات خواندیم که شیطان ها برای استراق سمع و شنود اخبار آسمان،قصد نفوذ به آن جا را دارند ولی هر بار مورد هدف قرار می گیرند و رانده می شوند و این گونه ستارگان وسیله حفظ آسمان هستند.

پیام ها:

1- نظام آفرینش بر اساس رحمت خداوند است. «فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ»

2- نظام موجود،نظام احسن است و در نظام آفرینش،هیچ نقص و کمبودی وجود ندارد. «ما تَری فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ»

3- خداشناسی باید بر اساس نظر و دقت باشد،تا ایمان انسان به عظمت هستی و قدرت آفریدگار بیشتر شود. فَارْجِعِ الْبَصَرَ ... ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ

4- برای کسب معرفت،یک بار دیدن و نظر کردن کافی نیست. فَارْجِعِ الْبَصَرَ ... ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ (در این آیه کلمه «تَری» دو بار و کلمه«بصر»سه بار همراه با لفظ «کَرَّتَیْنِ» تکرار شده است.)

5-خداوندی که کار خود را محکم و حکیمانه انجام داده است،از دقّت نظر دیگران نگران نیست،بلکه دیگران را به بازدید دعوت می کند. فَارْجِعِ الْبَصَرَ ... ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ

6- خداوند از آفریدن خسته نمی شود: «وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ» [9]ولی چشم ما از نگاه به آفریده های او خسته می شود. «یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِیرٌ»

7- زینت،یکی از خواسته های فطری بشر است.(یکی از نعمت های ستارگان، زینت بودن آنها شمرده شده است. «زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا»

8-آفریده های الهی در عین استواری و استحکام، «سَبْعاً شِداداً» [10]از زینت ویژه ای برخوردارند.(در معماری علاوه بر استحکام ساختمان،زیبایی نمای

بنا نیز باید مورد توجّه باشد.) «زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا»

9- آفریده های الهی دارای کاربردهای گوناگونی هستند.« بِمَصابِیحَ - رُجُوماً»

10- در برابر دشمن نباید انفعالی برخورد کرد؛برخورد ما با دشمن باید تهاجمی باشد. «رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ»

11- شیاطین به آسمان ها نیز طمع دارند. «رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ»

12- شیاطین،ضربه پذیرند. «رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ»

وَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ«6» إِذا أُلْقُوا فِیها سَمِعُوا لَها شَهِیقاً وَ هِیَ تَفُورُ«7» تَکادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ کُلَّما أُلْقِیَ فِیها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ«8»

و برای کسانی که به پروردگارشان کفر ورزند عذاب جهنّم است که بد بازگشتگاهی است.هنگامی که به دوزخ پرتاب شوند،خروش نابهنجار آن را می شنوند در حالی که جوشش و فوران دارد.نزدیک است از شدت خشم،پاره پاره شود،هرگاه گروهی در آن افکنده شوند،نگهبانان دوزخ از آنان پرسند:آیا هشدار دهنده ای به سراغ شما نیامد؟

نکته ها:

* «أُلْقُوا» از«القاء»به معنای پرتاب شدن بدون اختیار است.

* «شَهِیقٌ» به زشت ترین و ناخوشایندترین صداها،همچون صدای گوش خراش خران گفته می شود. «تَفُورُ» از فوران،بیانگر شعله های عظیم دوزخ است که می جوشد و بالا می آید.

* صدای ناخوشایند «شَهِیقٌ» از خود دوزخ است، «لَها شَهِیقاً» و اهل دوزخ نیز شهیق دارند، چنانکه در آیه 106 سوره هود می خوانیم: «لَهُمْ فِیها زَفِیرٌ وَ شَهِیقٌ»

پیام ها:

1- غضب و غیظ،گاهی به حدّ انفجار می رسد. «تَکادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ»

2- دوزخیان،به درون آتش پرتاب می شوند. «أُلْقُوا فِیها»

3- عذاب جهنم،همراه با تحقیر است: «أُلْقُوا فِیها» ،گوش خراش است: «سَمِعُوا لَها شَهِیقاً» و همراه با سؤال توبیخ است. «سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها»

4- عذاب الهی بعد از اتمام حجت است. «أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ»

قالُوا بَلی قَدْ جاءَنا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللّهُ مِنْ شَیْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ فِی ضَلالٍ کَبِیرٍ«9» وَ قالُوا لَوْ کُنّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنّا فِی أَصْحابِ السَّعِیرِ«10» فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِیرِ«11»

گویند:چرا،همانا هشداردهنده به سراغ ما آمد،ولی ما تکذیب کردیم و گفتیم:

خداوند چیزی نازل نکرده است و شما جز در گمراهی بزرگی نیستید.و گویند:

اگر ما(حق را)می شنیدیم یا تعقل می کردیم،در زمره اهل آتش نبودیم.پس به گناه خود اعتراف نمایند،پس لعنت بر اهل آتش باد.

نکته ها:

* در این سه آیه،به سه اعتراف کافران در قیامت اشاره شده است:

الف)اعتراف به آمدن انبیا و تکذیب آنان. «بَلی قَدْ جاءَنا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنا»

ب)اعتراف به عدم تعقل و استماع سخن حق. «لَوْ کُنّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ»

ج)اعتراف به ارتکاب گناه. «فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ»

* در آیه 26 سوره فصّلت می خوانیم که مخالفان می گفتند: «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ» به این قرآن گوش فراندهید ولی در آن روز خواهند گفت:ای کاش گوش می دادیم! «لَوْ کُنّا نَسْمَعُ»

پیام ها:

1- خداوند که هدفش تکامل معنوی انسان است،باید رهبر آسمانی بفرستد وگرنه این هدف عملی نمی شود. «قالُوا بَلی قَدْ جاءَنا نَذِیرٌ»

2- نتیجه انکار عمدی و آگاهانه دین دوزخ است. أُلْقُوا فِیها ... جاءَنا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنا

3- خلافکار کار خود را توجیه می کند.(کافران برای توجیه تکذیب خود می گفتند:اصلاً خدا چیزی نازل نکرده است.) «فَکَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللّهُ مِنْ شَیْءٍ»

4- ریشه تکذیب،عدم تعقّل است. فَکَذَّبْنا ... لَوْ کُنّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ (تعالیم اسلام مطابق با عقل است،اگر تعقل می کردیم مؤمن می شدیم.)

5-عقل واقعی آن است که انسان حق را بشنود،بپذیرد و پیروی کند تا از قهر الهی خود را نجات دهد. «لَوْ کُنّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنّا فِی أَصْحابِ السَّعِیرِ»

6- روحیه لجاجت به جایی می رسد که گمراهان،به پیامبران الهی نسبت گمراهی می دهند،آنهم گمراهی بزرگ! «إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ فِی ضَلالٍ کَبِیرٍ»

7- اعتراف به گناه در دنیا ممکن است سبب عفو شود،ولی در آخرت هرگز.

فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ ... لِأَصْحابِ السَّعِیرِ

8-کفّار در قیامت هم شکنجه جسمی می شوند:«اصحاب السعیر»،هم شکنجه روحی.«سحقا»(دور بودن از رحمت الهی)

إِنَّ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ«12» وَ أَسِرُّوا قَوْلَکُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ«13» أَ لا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ«14»

همانا کسانی که از پروردگارشان در نهان می ترسند،برایشان آمرزش و پاداشی بزرگ است.گفتارتان را پنهان کنید یا آشکار سازید،(تفاوتی ندارد)همانا او به آنچه در سینه هاست آگاه است.آیا کسی که آفرید،(از حالات آفریده خود)آگاه نیست؟ در حالی که او باریک بین و آگاه است.

نکته ها:

* طبق روایتی از تفسیر نورالثقلین امام رضا علیه السلام فرمود:مراد از لطیف،کوچکی ونازکی نیست، بلکه مراد آن است که علم خدا در اشیا نفوذ دارد ولی درک او از سوی دیگران ممتنع است.

پیام ها:

1- در شیوه تربیت باید توبیخ بدان و تشویق خوبان در کنار هم باشد تا مورد مقایسه قرار گیرد.(آیات قبل سخن از کیفر دوزخیان بود و این آیه از بهشتیان سخن می گوید.) «إِنَّ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ»

2- خشیت از خداوند زمانی کارساز است که دائمی باشد. «یَخْشَوْنَ» فعل مضارع و نشانه استمرار است.

3- پاک شدن از گناهان،زمینه دریافت الطاف الهی است. «لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ»

4- تقوا و خشیت واقعی آن است که انسان در درون خود نیز از خدا پروا داشته باشد،وگرنه تقوای ظاهری،تظاهری بیش نیست. «یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ»

5-ریا و نفاق را کنار بگذاریم که خدا به باطن ها آگاه است. «عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»

6- پنهان بودن،در علم عمیق خداوند،اثری ندارد.او تمام نیّت ها و راز دل ها را می داند. «إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» ( «عَلِیمٌ» نشانه علم عمیق و گسترده است.)

7- علم خداوند به مخلوقات،به خاطر خالقیّت اوست.(کسی که چیزی را ساخته و آفریده،از حالات آفریده خود آگاه است.) «أَ لا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ»

8-ایمان به علم خداوند،بهترین عامل بازدارنده از نفاق و نهان کاری است.

أَسِرُّوا قَوْلَکُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ ... أَ لا یَعْلَمُ ...

هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِی مَناکِبِها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ«15»

اوست که زمین را برای شما رام ساخت،پس در شانه های آن رفت و آمد کنید و از رزق الهی بخورید(و بدانید که)برانگیخته شدن فقط به سوی اوست.

نکته ها:

* «منکب»به معنای شانه است و شانه بهترین عضو برای قرار گرفتن بار بر روی آن است.

شانه زمین،یعنی قسمت هایی از زمین که بار رزق شما بر آن است.

* زمین رام انسان است و با وجود چند نوع حرکت مختلف،آرام است.اگر به طور دائم زمین گرفتار زلزله یا آتشفشان بود،یا فاصله زمین با خورشید دورتر و یا نزدیکتر بود و یا هریک از محاسبات موجود برزمین حاکم نبود،زمین برای انسان رام نبود. «جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً»

پیام ها:

1- خداوند،زمین را رام ساخته تا امکان تلاش و کوشش بشر بر روی آن فراهم باشد. «جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِی مَناکِبِها»

2- رزق از سوی خداوند است،ولی برای به دست آوردن آن تلاش لازم است.

«فَامْشُوا فِی مَناکِبِها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ»

3- هستی در حال حرکت و رو به تکامل است:

طبیعت برای انسان. «جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً»

انسان برای تلاش. «فَامْشُوا فِی مَناکِبِها»

تلاش برای رزق. «کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ»

دنیا برای آخرت. «إِلَیْهِ النُّشُورُ»

4- کامیابی های دنیا نباید سبب غفلت از قیامت شود. کُلُوا ... وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ

أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّماءِ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمُ الْأَرْضَ فَإِذا هِیَ تَمُورُ«16» أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّماءِ أَنْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حاصِباً فَسَتَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ«17»

آیا خود را از(قهر)کسی که در آسمان است،ایمن می دانید،از این که شما را در زمین فرو برد،پس ناگاه زمین به لرزه افتد.یا از(قهر)کسی که در آسمان است،ایمن شده اید که تندبادی از سنگریزه بر شما فرو فرستد.

پس به زودی خواهید دانست که بیم دادن من چگونه است.

نکته ها:

* محتوای این دو آیه،شبیه آیه 65 سوره انعام است که می فرماید:به مردم بگو:او قادر است که از آسمان یا زمین بر شما عذابی نازل نماید. «قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ»

* «حاصب»به معنای تند بادی است که سنگریزه به همراه دارد.

* نمونه فرو رفتن در زمین را در آخر سوره قصص درباره قارون می خوانیم که می فرماید:

«فَخَسَفْنا بِهِ» و نمونه نزول سنگریزه از آسمان را در ماجرای قوم لوط می خوانیم که فرمود:

«إِنّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ حاصِباً»[11]

* قدرت خداوند در آرامش بخشیدن به زمین،جلوه ای از فرمانروایی اوست که در ابتدای سوره خواندیم: «بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» [12]

* احتمال تغییر و دگرگونی در هستی،انسان را از مغرور شدن و تکیه کردن به دنیا نجات می دهد.مولوی در مثنوی در این باره شعر زیبایی آورده است:

جمله ذرّات زمین و آسمان

لشگر حقّند گاه امتحان

باد را دیدی که با عادان چه کرد

آب را دیدی که در طوفان چه کرد

آنچه بر فرعون زد آن بحر کین

و آنچه با قارون نمودست این زمین

وآنچه آن بابیل با آن پیل کرد

وآنچه پشّه کلّه نمرود خورد

و آن که سنگ انداخت داودی بدست

گشت سیصد پاره و لشگر شکست

گر بگویم از جمادات جهان

عاقلانه یاری پیغمبران

مثنوی چندان شود که چهل شتر

گر کشد عاجز شود از بار پر

پیام ها:

1- قهر و کیفر خداوند،تنها در قیامت نیست. أَمِنْتُمْ ... أَنْ یَخْسِفَ بِکُمُ الْأَرْضَ

2- هیچ کس خود را از قهر خدا در امان نداند و هر لحظه احتمال نزول قهر هست. «أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّماءِ»

3- آسمان،مرکز فرماندهی و تدبیر الهی است. «مَنْ فِی السَّماءِ»

4- آسمان،مرکز مأموران مطیع و تحت امر خداوند است. «مَنْ فِی السَّماءِ»

5-نظام حاکم بر طبیعت با اراده او است و هر لحظه می تواند آن را تغییر دهد.

«یَخْسِفَ بِکُمُ الْأَرْضَ»

6- قهر الهی ممکن است از زیر پای انسان باشد و او را در زمین فرو برد. «یَخْسِفَ بِکُمُ الْأَرْضَ» یا از بالای سر او،از آسمان نازل شود. «یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حاصِباً»

7- دست خداوند،باز است.هم می تواند از آسمان باران فرستد: «یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً»[13]و هم می تواند از آسمان سنگ ببارد. «یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حاصِباً»

8-تهدیدات الهی را جدی بگیریم. «فَسَتَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ»

وَ لَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ«18» أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلَی الطَّیْرِ فَوْقَهُمْ صافّاتٍ وَ یَقْبِضْنَ ما یُمْسِکُهُنَّ إِلاَّ الرَّحْمنُ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ بَصِیرٌ«19»

همانا کسانی که قبل از آنان بودند،انبیا را تکذیب کردند،پس(بنگر که)کیفر من چگونه بود.آیا پرندگانی را که بر فراز آنان،در حالی که بال های خود را گسترده و جمع می کنند(و در پروازند)نمی بینند؟ هیچ کس جز خداوند رحمن آنها را(در آسمان)نگاه نمی دارد.همانا او به هر چیز بینا است.

نکته ها:

* پرندگان با دارا بودن حرکات دسته جمعی و طیّ مسافت های طولانی در چهار فصل، نشستن ها و پروازهای متوالی و بدون محدودیّت مکانی،امّا عدم سقوط و تصادم با یکدیگر،نشانه هایی از عظمت و قدرت الهی هستند.

* «صافات»به صورت اسم فاعل آمده است،یعنی پرنده با بال های باز پرواز می کند،ولی کلمه «یَقْبِضْنَ» به صورت فعل آمده،زیرا پرنده گاهی بال های خود را جمع می کند.

پیام ها:

1- تهدیدهای خداوند را جدی بگیریم.(قهر خداوند درباره پیشینیان عملی شده است،قارون به زمین فرو رفت و بر قوم لوط از آسمان سنگریزه بارید.پس شما از تاریخ آنان عبرت بگیرید.) «فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ»

2- خداوند،پیامبرش را در برابر تکذیب مردم دلداری می دهد. «لَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ»

3- تاریخ گذشته،چراغ راه آیندگان است. «کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ»

4- تکذیب انبیا،رمز قهر الهی است. کَذَّبَ ... فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ

5-ابزارهای مادّی شما را مغرور نکند.(گرچه پرنده از طریق بال زدن پرواز می کند ولی آنچه او را در هوا نگاه می دارد،قدرت خداوند است.) «ما یُمْسِکُهُنَّ إِلاَّ الرَّحْمنُ»

6- هیچ چیز را برای خدا شریک قرار ندهید. «إِلاَّ الرَّحْمنُ»

7- نعمت های الهی بر اساس رحمت است. «ما یُمْسِکُهُنَّ إِلاَّ الرَّحْمنُ»

8-نظام هستی،زیر نظر خداوند اداره می شود. «إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ بَصِیرٌ»

أَمَّنْ هذَا الَّذِی هُوَ جُنْدٌ لَکُمْ یَنْصُرُکُمْ مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ إِنِ الْکافِرُونَ إِلاّ فِی غُرُورٍ«20» أَمَّنْ هذَا الَّذِی یَرْزُقُکُمْ إِنْ أَمْسَکَ رِزْقَهُ بَلْ لَجُّوا فِی عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ«21»

آیا کیست این کسی که سپاه شماست و شما را در برابر(قهر)خداوند رحمن یاری می دهد؟ کافران جز در فریب نیستند.آیا کیست آن که اگر خداوند رزقش را قطع کند به شما روزی دهد؟ بلکه آنان در سرکشی و فرار(از حقیقت)لجاجت می کنند.

نکته ها:

* در آیات قبل سخن از قدرت الهی در زمین و آسمان بود.او می تواند به زمین فرمان دهد که کفّار را در خود فرو برد،او می تواند پرندگان را در آسمان نگاه دارد و....این آیه عجز و ناتوانی بشر را به رخ او می کشد که این انسان با تکیه بر کدام لشگر و با چه حمایتی این همه در برابر خداوند،لجاجت از خود نشان می دهد.گویا مشرکان از ناحیه بت ها برای خود نیروئی احساس می کردند.

* «غَرُورٍ» به معنای فریب دهنده و «غُرُورٍ» به معنای فریب است.

* ابزارهای غرور متفاوتند و عامل آن شیطان است: «لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللّهِ الْغَرُورُ» [14]آرزوهای طولانی و وعده های اغفال گران وسیله غرورند.

* در اینجا به عوامل بدبختی انسان اشاره شده است:غرور،لجاجت،سرکشی و فرار از حق.

«عُتُوٍّ» به معنای استکبار و تجاوز از حق و «نُفُورٍ» به معنای اظهار تنفّر و گریز از حق است.

* لجاجت،زمینه سرکشی وطغیان است و سرکشی،زمینه نفرت و فاصله گرفتن از حق.

* تنها خداوند روزی رسان است.هم در دنیا روزی می دهد: «خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ» [15]هم در برزخ روزی می دهد: «بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» [16]هم در قیامت روزی می دهد.

«یُرْزَقُونَ فِیها بِغَیْرِ حِسابٍ»[17]

پیام ها:

1- فرد مغرور را باید به ضعف ها و ناتوانی هایش متوجّه نمود. أَمَّنْ هذَا الَّذِی ...

2- از ابزارهای غرور،داشتن لشگر و سپاه است. جُنْدٌ لَکُمْ یَنْصُرُکُمْ ... إِلاّ فِی غُرُورٍ

3- کافران با تکیه بر قدرت های پوشالی،گرفتار غرور و فریب می شوند. جُنْدٌ لَکُمْ یَنْصُرُکُمْ ... إِنِ الْکافِرُونَ إِلاّ فِی غُرُورٍ

4- خداوند مجبور نیست که رزق دهد،بلکه می تواند رزق دادن را قطع کند. «إِنْ أَمْسَکَ رِزْقَهُ»

5-یکی از راههای توجّه به نعمت های خداوند،احتمالِ گرفته شدن نعمت ها است. «إِنْ أَمْسَکَ رِزْقَهُ» (در آیه دیگر از همین سوره می فرماید: «إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً» [18]اگر آبها به عمق زمین فرو رفته بود و شما به آن دسترسی نداشتید.)

أَ فَمَنْ یَمْشِی مُکِبًّا عَلی وَجْهِهِ أَهْدی أَمَّنْ یَمْشِی سَوِیًّا عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ«22» قُلْ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَهَ قَلِیلاً ما تَشْکُرُونَ«23» قُلْ هُوَ الَّذِی ذَرَأَکُمْ فِی الْأَرْضِ وَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ«24»

پس آیا کسی که به رو افتاده راه می رود هدایت یافته تر است یا کسی که ایستاده بر راه راست می رود؟ بگو:اوست کسی که شما را پدید آورد و برای شما گوش و چشم ها و دل ها قرار داد امّا شما اندکی سپاس می گذارید.بگو:اوست کسی که شما را در زمین بیافرید و به سوی او محشور می شوید.

نکته ها:

* «مکب»به معنای کسی است که به رو افتاده باشد و «إِنْشاءً» به معنای ایجاد همراه با ابتکار و«ذرأ»به معنای آفریدن و تکثیر نسل است.

* در این آیه کافر به کسی تشبیه شده است که به رو بر زمین افتاده باشد و بخواهد افتان و خیزان حرکت کند ولی مؤمن به کسی که راست قامت راه می رود،تشبیه شده است.

* «سمع»مصدر است و مفرد و جمع را شامل می شود و لذا نیازی به آوردن آن به صورت جمع نیست،بر خلاف«ابصار»و«افئده»که به صورت جمع آمده اند.

* کسی که از رو به زمین افتاده،دید ندارد،با زحمت و کند حرکت می کند،چون موانع راه را نمی بیند دست و صورتش آسیب می بیند،ذلیل و خوار می شود،دیگران می روند و او تنها می ماند،ولی کسی که ایستاده حرکت می کند،عزیز است،تند و سریع می رود،موانع راه را از دور شناسایی و بررسی می کند،لذا سالم می ماند و دیگران نیز با او همراهند.

* امام باقر علیه السلام فرمود:قلب چهار گونه است،یکی از آنها قلب وارونه است که آن قلب مشرک است.سپس این آیه را تلاوت فرمود: «أَ فَمَنْ یَمْشِی مُکِبًّا عَلی وَجْهِهِ» [19]

* خودشناسی راهی برای خداشناسی است.حضرت علی علیه السلام می فرماید:گوش با استخوان می شنود و چشم با پیه می بیند. «جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ»

* با این که شکر ما در برابر نعمت های خداوند بسیار کم است،ولی خداوند نعمت هایش را از ما نمی گیرد.در دعای ماه رجب می خوانیم:«یا من یعطی الکثیر بالقلیل»ای خدائی که در برابر عمل و شکر کم،عطای بسیار می کنی.

پیام ها:

1- افراد لجوج و حق ستیز و حق گریز،به نوعی مسخ شده اند و به جای حرکت طبیعی مثل خزنده ها حرکت می کنند. بَلْ لَجُّوا فِی عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ ... مُکِبًّا عَلی وَجْهِهِ

2- راه اسلام،هموار و مستقیم و دارای مقصدی روشن است و اگر امت اسلامی بر این راه رود،راست قامت و سرافراز است. «یَمْشِی سَوِیًّا عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»

3- خلقت انسان بسیار مهم است به گونه ای که پیامبر مأمور می شود مردم را به مبدأ پیدایش و نعمتهای نهفته در آن پی در پی هشدار دهد. قُلْ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ ... قُلْ هُوَ الَّذِی ذَرَأَکُمْ

4- آفرینش خداوند ابتکاری است،نه شبیه سازی از روی نمونه قبلی. «أَنْشَأَکُمْ»

5-خدا همه ابزارهای شناخت را به انسان عطا فرمود تا با او اتمام حجت کند.

(انسان های عادی تنها می شنوند و می بینند و عبرت می گیرند امّا انسان های برتر، مطالبی را از طریق دل دریافت می کنند.) «جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَهَ»

6- شکر خداوند،تنها با زبان نیست بلکه شکر عملی که همان به کارگیری صحیح نعمت ها است،لازم است. «قَلِیلاً ما تَشْکُرُونَ»

7- کسی که در آغاز خلقت شما را در زمین و از زمین آفرید،قدرت زنده کردن دوباره شما را نیز دارد. أَنْشَأَکُمْ ، ذَرَأَکُمْ ... إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ

8-خداوند در دنیا انسان ها را در زمین پخش می کند و در قیامت آنها را جمع می کند. «ذَرَأَکُمْ ، تُحْشَرُونَ»

وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ«25» قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ«26»

و(کفار،پیوسته از روی استهزاء)می گویند:اگر راست می گویید این وعده قیامت چه زمانی است؟(به آنان)بگو:علم(به زمان قیامت)تنها نزد خداوند است و من تنها بیم دهنده آشکارم.

نکته ها:

* در قرآن،شش مرتبه جمله، «مَتی هذَا الْوَعْدُ» از زبان مخالفان آمده است و پیامبر در پاسخ آنان می فرمودند:علم به قیامت فقط نزد خدا است.

* علم غیب دو نوع است:نوعی که خداوند به برگزیدگان خود عنایت می کند: «تِلْکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحِیها إِلَیْکَ»[20]یعنی آنچه گفتیم از خبرهای غیبی است که به تو وحی کردیم.

و نوعی که فقط مخصوص خداست و حتّی انبیای الهی به آن آگاهی ندارند،نظیر علم به زمان برپایی قیامت: «إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللّهِ» چنانکه در دعا می خوانیم:«بحق علمک الذی استأثرت به لنفسک»به حق آن علمی که برای خود نگاه داشته ای.

* ندانستن جزئیات و زمان وقوع قیامت دلیل بر انکار کلیّات آن نیست.اگر صدای زنگ در خانه بلند شد و شما کسی را که زنگ می زند نمی بینید،دلیل آن نیست که بگویید کسی پشت در نیست.

پیام ها:

1- کافر به دنبال بهانه است.(سؤال کردن از زمان وقوع قیامت،طفره رفتن از اصل قیامت است.) «مَتی هذَا الْوَعْدُ»

2- دشمن از طریق طرح سؤال و تحقیر و استهزا در صدد تضعیف مکتب و رهبر آسمانی است،لذا انبیا را متّهم به دروغ گویی می کنند. «مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ»

3- هر دانستنی ارزش نیست،(اگر زمان قیامت را بدانیم برای گروهی که به آن زمان نزدیک ترند،سبب وحشت و اضطراب و برای گروهی که با آن فاصله طولانی دارند،سبب غفلت و فراموشی می شود.) «إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللّهِ»

4- رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خبر دادن از غیب نیست،بلکه هدایت و هشدار است.

«إِنَّما أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ»

5-سخن پیامبران،روشن و بدون ابهام و پیچیدگی است. «نَذِیرٌ مُبِینٌ»

6- افراد مغرور و لجوج را باید با شیوه هشدار،ارشاد نمود و بشارت و تشویق درباره این گونه افراد کارساز نیست. «نَذِیرٌ مُبِینٌ»

فَلَمّا رَأَوْهُ زُلْفَهً سِیئَتْ وُجُوهُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ قِیلَ هذَا الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ«27»

پس چون آن(دوزخ موعود)را نزدیک ببینند،چهره های کسانی که کفر ورزیدند،زشت و گرفته گردد و(به آنها)گفته شود:این است آنچه(در دنیا به عنوان تمسخر)می خواستید.

نکته ها:

* «زُلْفَهً» به معنای نزدیک است،به سرزمین مشعر الحرام«مزدلفه»می گویند چون به مکّه نزدیک است.

* «تَدَّعُونَ» درخواست جدی و باعجله است.در آیه چهاردهم سوره ذاریات می خوانیم:

«یَوْمَ هُمْ عَلَی النّارِ یُفْتَنُونَ ذُوقُوا فِتْنَتَکُمْ هذَا الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ» [21]یاد کن روزی را که آنان با آتش شکنجه و عذاب شوند،شکنجه تان را بچشید،این همان است که با شتاب خواهان آن بودید و می گفتید: «أَیّانَ یَوْمُ الدِّینِ» [22]

* قرآن کریم در آیات متعدّدی به توصیف سیمای نیکوکاران و مجرمان در قیامت پرداخته است.درباره نیکوکاران می فرماید:

«وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَهٌ ضاحِکَهٌ مُسْتَبْشِرَهٌ» [23]در آن روز صورت هایی درخشان و خندان و شادمانند.

«وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناعِمَهٌ»[24]صورت هایی در آن روز،شاداب و باطراوتند.

«تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْرَهَ النَّعِیمِ» [25]در چهره های آنان خرّمی و طراوت را درک می کنی.

اما در باره منحرفان و مجرمان می فرماید:

«وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْها غَبَرَهٌ تَرْهَقُها قَتَرَهٌ» [26]بر صورت هایی در آن روز غبار و کدورت است، و سیاهی و تاریکی آن را فرا گرفته است.

«وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خاشِعَهٌ»[27]چهره هایی در آن روز ذلیل و فرو افتاده اند.

«تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النّارُ وَ هُمْ فِیها کالِحُونَ»[28]شعله های آتش سخت به صورتهایشان می وزد و چهره آنان عبوس و شکسته و دندان هایشان به واسطه سوختن لب ها نمایان است.

«وَ نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ عَلی وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَ بُکْماً وَ صُمًّا»[29]آنان را در قیامت کور و کر و لال و بر صورتهایشان محشور می کنیم.

«وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ باسِرَهٌ»[30]صورتهایی در آن روز به شدت عبوس و درهم کشیده اند.

«یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النّارِ عَلی وُجُوهِهِمْ» [31]روزی که در میان آتش به رو کشیده شوند.

پیام ها:

1- کفر در دنیا،سبب روسیاهی در آخرت است. سِیئَتْ وُجُوهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ...

2- در قیامت علاوه بر عذاب جسمی،عذاب روحی تحقیر نیز وجود دارد. «هذَا الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ»

قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَهْلَکَنِیَ اللّهُ وَ مَنْ مَعِیَ أَوْ رَحِمَنا فَمَنْ یُجِیرُ الْکافِرِینَ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ«28»

(ای پیامبر!)بگو:اگر خداوند من و کسانی را که با من هستند نابود کند،یا بر ما رحم نماید،پس چه کسی کافران را از عذاب دردناک پناه می دهد؟

نکته ها:

* در روایات می خوانیم که کفّار مکّه آرزوی مرگ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و مسلمانان را داشتند.این آیه می فرماید و بر فرض که آنان از دنیا بروند،چه کسی شما را از قهر خدا پناه خواهد داد؟

در سوره طور نیز این آرزو مطرح شده است: «أَمْ یَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ» [32]آنان می گویند:محمد شاعری است که برایش حوادث تلخ و مرگ را انتظار می کشیم.در آیه 12 سوره فتح نیز این آرزوی کفار مطرح شده است که پیامبر و مؤمنان از جبهه سالم برنگردد. «بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلی أَهْلِیهِمْ»

* می گویند کودکی گریز پای،مرگ استادش را از خداوند طلب می کرد،پدرش به او گفت:اگر می خواهی از درس و بحث خلاصی یابی،باید مرگ مرا از خداوند طلب کنی،زیرا اگر معلم تو بمیرد،من تو را نزد معلم دیگری خواهم فرستاد.

پیام ها:

1- شیوه احتجاج و گفتگوی با کفّار را از وحی یاد بگیریم. قُلْ أَ رَأَیْتُمْ ...

2- پیامبر امین وحی است. قُلْ ...،(حتی کلمه «قُلْ» را حذف نمی کند.)

3- در شیوه تبلیغ،گاهی حقایق را باید در قالب فرض مطرح کرد. «إِنْ أَهْلَکَنِیَ اللّهُ»

4- کفار،همان گونه که نسبت به شخص پیامبر بغض و کینه دارند،نسبت به پیروان او هم کینه دارند. «أَهْلَکَنِیَ اللّهُ وَ مَنْ مَعِیَ»

5-مؤمن باید بین بیم و امید زندگی کند. أَهْلَکَنِیَ اللّهُ ... أَوْ رَحِمَنا

6- هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند مانع نزول قهر الهی بر کفّار شود. «فَمَنْ یُجِیرُ الْکافِرِینَ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ» (شعار بعضی از کافران، «وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ[33]بود، یعنی ما گرفتار عذاب نمی شویم ولی قرآن می فرماید آنان به عذاب دچار می شوند.)

7- کسی که برای اولیای خداوند آرزوی درد و هلاکت کند،به عذاب دردناک گرفتار خواهد شد. «عَذابٍ أَلِیمٍ»

قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ آمَنّا بِهِ وَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْنا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ«29» قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ«30»

بگو:او خدای رحمان است،ما به او ایمان آورده ایم و بر او توکل نموده ایم، پس خواهید دانست،کیست آن که در گمراهی آشکار است.بگو:به من خبر دهید اگر آب(چشمه ها و چاههای)شما در زمین فرو رود،کیست آن که آب روان و گوارا برای شما بیاورد.

نکته ها:

* زمین متشکّل از بخش های نفوذپذیر ونفوذناپذیر است.اگر تمام قسمت های آن نفوذناپذیر بود،آبی ذخیره نمی شد و اگر تمام زمین نفوذپذیر بود،زمین به صورت باتلاق در می آمد.

* «غور»به معنای فرورفتن در عمق است و «مَعِینٍ» به معنای آسان و روان است.

* آخرین آیه به منزله تفسیر آیه قبل است.در آیه 29 می فرماید: «قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ» و در آیه 30،نمونه رحمت را آب روان،ذکر می کند.در آیه اول می فرماید:بر او توکل کردیم و در آیه بعد می فرماید:دلیل توکل بر او این است که اگر آب مورد نیاز به زمین فرو رود،هیچ کس نمی تواند آن را بیاورد.

* امام باقر علیه السلام(در تأویل آیه)فرمود:اگر امام شما غایب باشد چه کسی برای شما امام ظاهر می فرستد که اخبار آسمان ها و زمین و حلال و حرام را برای شما بگوید؟ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً ... [34]

پیام ها:

1- پیامبر وظیفه دارد موضع خود را در برابر نااهلان اعلام کند. «قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ»

2- در برابر کفّار،دو عامل ایمان و توکل وسیله نجات شماست. آمَنّا ... تَوَکَّلْنا

3- توکّل،ثمره ایمان و ملازم آن است. آمَنّا ... تَوَکَّلْنا

4- ایمان به سرچشمه رحمت ارزش دارد نه به بت های جامد. «هُوَ الرَّحْمنُ آمَنّا»

5-با توکّل بر خداوند،کفّار آرزوی خود را به گور خواهند برد. عَلَیْهِ تَوَکَّلْنا فَسَتَعْلَمُونَ ...

6- پایان کار ملاک است نه آغاز آن. «فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ»

7- ابتدا زیربنای اعتقادی خود را محکم کنید و بعد به تهدید دشمن بپردازید.

آمَنّا ... تَوَکَّلْنا ... فَسَتَعْلَمُونَ ...

8-قاطع و استوار سخن گفتن رهبر جامعه اسلامی،سبب دلگرمی خودی ها و دلهره بیگانگان می شود. قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ ... فَسَتَعْلَمُونَ ...

9- احتمال بروز خطر برای دوری از بی تفاوتی و غفلت کافی است. «إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً»

10- دست خداوند در تغییر قوانین هستی باز است. «إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً»

«والحمدللّه ربّ العالمین»



[1] - تفسیرنورالثقلین.

[2] - ذاریات،56.

[3] - هود،119

[4] - حج،76

[5] - فرقان،2

[6] - جمعه،1

[7] - فرقان،1.

[8] - کافی،ج 2،ص 16

[9] - ق،38.

[10] - نبأ،12

[11] -  .قمر،34.

[12] - ملک،1.

[13] - نوح،11.

[14] - .لقمان،33

[15] - روم،40

[16] - آل عمران،169

[17] - غافر،40

[18] - ملک،30.

[19] - کافی،ج 2،ص 423

[20] - .هود،49

[21] - ذاریات،13-14

[22] - ذاریات،12

[23] - عبس،38-39

[24] - غاشیه،8

[25] - مطفّفین،24

[26] - عبس،40-41

[27] - غاشیه،2

[28] - مؤمنون،104

[29] - اسراء،97

[30] - .قیامت،24

[31] - قمر،48

[32] - طور،30

[33] - شعراء،138

[34] - تفسیر نورالثقلین.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -