انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیت الله العظمی بهجت (قدس سره)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

گرفتن خسارت تأخير از كفّار

سؤال1072. آيا گرفتن خسارت تأخير پرداختن دَيْن از كفّار جايز است؟

جواب:  گرفتن خسارت ديركرد از كافر حربى (هر چند خسارت تأخير را شرط نكنند) به لحاظ ربا اشكال ندارد.

 

گرفتن وثيقه و رهن از طلب كار

سؤال1073. آيا طلب كار حق گرفتن وثيقه و رهن از بدهكار، به صورت اجبارى دارد يا خير؟

جواب:  خير.

 

حكم قرض كردن در صورت نياز

سؤال1074. قرض كردن در صورت احتياج، آيا واجب است يا مستحب يا مكروه؟

جواب:  اگر براى امر واجب و ضرورى باشد، بله، لازم است.

 

مخارج وصول دِين

سؤال1075. اگر كسى از فردى طلب كار بوده و وى انكار نمايد، آيا هزينه  هاى اثبات حق از قبيل ابطال تمبر، هزينه دادرسى، حق كارشناسى، حق وكالت و... بر عهده طلب كار است يا بدهكار؟

جواب:  با انحصار طريق اثبات حق در آن هزينه  ها، بر عهده  ى بدهكار است.

 

تقاص

سؤال1076. تقاص چيست؟ و آيا اگر تقاص مستلزم ضرر باشد، ضمان دارد؟

جواب:  تقاص، تدارك مال است كه ضمانت شده و از پرداخت آن مال امتناع ورزيده شده است و بايد از مال ضامن تدارك گردد، و در صورت تجاوز تقاص كننده از محدوده  ى جواز عمل، موجب ضمان است.

 

شرط ديركرد ضمن عقد لازم

سؤال1077. آيا خسارت تأخير اداى دين و ديركرد را مى توان ضمن عقد لازم شرط كرد؟

جواب:  خير، حرام و ربا است.

 

مستثنيات دين

سؤال1078. مستثنيات دين چيست؟ آيا تلفن و ماشين جزو مستثنيات دين محسوب مى  شوند؟

جواب:  ضروريات عرفيّه جزو مستثنيات است و شامل تلفن و ماشين مورد نياز هم مى  شود.

 

شرط قرض ضمن عقد بيع يا صلح

 

سؤال1079. آيا جايز است كسى مالى را به ديگرى، به كمتر از قيمت بازار بفروشد، به شرط اين كه خريدار مقدارى به او قرض دهد؟ آيا همين عمل ضمن صلح نيز جايز است؟

جواب:  بله، در هر دو مورد جايز است.

 

تأخير در پرداخت قرض

سؤال1080. آيا تأخير در پرداخت قرض و دين، در صورت تمكن و سر رسيدن وقت بازپرداخت آن، گناه است؟ تأخير در پرداخت اقساط وام چه طور؟

جواب:  بله، گناه است. (به مسأله  ى 1816 رساله رجوع شود.)

 

اداى دين به عنوان هديه

سؤال1081. فردى بدهكار هستم و طلب كار طلب خود را فراموش نموده است، آيا مى توانم طلب او را به عنوان هديه به وى بدهم؟

جواب:  اگر به قصد وظيفه به او برسانيد، كافى است.

 

فراموش كردن قرض

سؤال1082. اگر فردى مقدار پولى را قرض كند و يادش برود آن را ادا بكند، تكليف چيست؟

جواب:  هر وقت يادش آمد، بايد آن را ادا كند.

 

شرط تعليم قرآن ضمن قرض

سؤال1083. اگر كسى پولى به ديگرى قرض دهد و بگويد: به شرطى به تو قرض مى دهم كه تو نيز در مقابل به فرزندان من قرآن تعليم دهى، آيا اين كار جايز است؟

جواب:  جايز نيست.

 

مجبور كردن بدهكار به فروش خانه

سؤال1084. اگر كسى بدهكار است و چيزى غير از خانه براى اداى دين ندارد، آيا طلب كار مى  تواند او را مجبور سازد كه خانه  ى مسكونى  اش را بفروشد؟

جواب:  منزل در حدّ شأن، از مستثنيات دين است كه براى اداى دين فروخته نمى  شود.

 

گرفتن قرض ربايى براى ناچارى

سؤال1085. آيا گرفتن قرض ربايى، حتّى در صورت ناچارى و يا مثلاً در مورد كسى  كه آبرويش در خطر است، حرام است؟

جواب:  مى  تواند به راه  ها و حيله  هاى شرعى، از ربا رهايى يابد كند.

 

كوتاهى بدهكار و خسارت ناشى از آن

سؤال1086. بدهكار عمدا در پرداخت بدهى كوتاهى مى  كند و طلب كار براى گرفتن آن به طرح دعوى در دادگسترى مى  پردازد. آيا طلب كار مى  تواند علاوه بر اصل دين، هزينه  ى طرح دعوى و زيان ناشى از آن را از بدهكار مطالبه نمايد؟

جواب:  اگر راه ديگرى نداشته باشد، مى  تواند.

 

تغيير ارزش پول قرض داده شده

سؤال1087. در مورد قرض و استقراضى كه سال ها بر آن گذشته و ارزش پول تغيير كرده چه بايد كرد؟

جواب:  با تفاوت زياد، احتياط آن است كه مصالحه كنند.

 

كارمزد براى وام

سؤال1088. آيا مى  توان در صندوق هاى قرض  الحسنه مبلغى را از وام  گيرنده به عنوان كارمزد و هزينه  ى وسايل گرفت؟ آيا مى  توان او را مجبور به پرداخت حقّ بيمه براى تكفّل بيمه  ى اداى قرض نمود؟

جواب:  هر شرطى ضمن قرض كه موجب شود گيرنده قرض زيادتر از آن چه قرض گرفته بپردازد، ربا است و با تغيير اسم، حلال نمى  شود. بلى، اگر معامله  ى شرعيه اى بين سود و چيزى واقع كنند و ضمن آن شرط كنند كه مبلغى به طرف قرض داده شود و همان مبلغ را كه قرض گرفته برگرداند، بى  اشكال است.

 

خسارت تأخير اداى دين

سؤال1089. آيا ممكن است به نحو مشروع در بعض موارد، مثل وارد شدن ضرر بر شخص به واسطه  ى خسارت تأخير اداى دين را گرفت؟ يا به صورت شرط در ضمن عقد لازم و نظير اين ها، با ملاحظه  ى اين كه ارزش پول هم در حال تغيير است؟

جواب:  وجهى شرعى براى خسارت تأخير تأديه نيست.

 

فروختن مال رهن گذاشته شده براى گرفتن طلب

سؤال1090. اگر مال مرهونه از مستثنيات دين باشد ـ مانند خانه مسكونى ـ آيا مرتهن مى  تواند با شرايطش آن را بفروشد و عوض دين، آن را بردارد، و آيا مستثنيات دين در رهن با ساير اموال تفاوت دارد؟

جواب:  اگر رهن كننده در موعد مقرر دين را نپرداخت، مرتهن مى  تواند با شرايطش آن را بفروشد و عوض دينش آن را بردارد.

 

وجه مورد نياز جهت اجاره منزل

سؤال1091. فرد مفلسى خانه اجاره  اى دارد و براى اجاره، پول پيش به موجر قرض داده است. آيا اين پول قرضى جزو مستثنيات دين است؟

جواب:  بله، جزو مستثنيات دين است.

 

تقاص بهره  ى داده شده به بانك

سؤال1092. آيا بدهكارى كه به بانك بهره داده است، مى  تواند به عنوان تقاص، پولى در بانك بسپارد و به اندازه  ى بهره  اى كه داده دريافت كند؟

جواب:  با حيل شرعى بگيرد.

 

ماهيّت قرض

سؤال1093. آيا قرض از عقود جايز است يا لازم؟ و در صورت اشتراط مدت چگونه خواهد بود؟

جواب:  از طرف قرض گيرنده لازم و از طرف قرض دهنده جايز است و اگر در صيغه قرض براى پرداخت آن مدتى قرار دهند، بنابر احتياط واجب، طلب كار قبل از تمام شدن آن مدت نمى  تواند طلب خود را مطالبه نمايد، ولى بدهكار مى  تواند هر وقت خواست قرض را بپردازد.

 

كارمزد وام

سؤال1094. عضو شركت تعاونى روستا مى  باشم. اين شركت هر ساله به اعضاى خود وام مى  دهد، به طورى كه در ازاى هر بيست هزار تومان بعد از يك سال، بيست و دو هزار تومان مى  گيرد كه مبلغ هزار و دويست تومان بابت كارمزد و هزينه  ى جارى شركت و مبلغ هشتصد تومان به حساب دفترچه واريز مى  شود، آيا گرفتن مبلغ دو هزار تومان جايز است؟

جواب:  با فرض اين كه ضمن قرض، شرط اضافه مى  شود، جايز نيست و حكم ربا جارى است.

 

حكم مال توقيف شده

سؤال1095. دِينى نزد حاكم شرع ثابت شده، اما دسترسى به بدهكار نبوده است. حاكم شرع مالى از بدهكار را براى طلبكار توقيف كرده است، ولى شخص ثالثى مدّعى شده كه مال معيّنِ توقيف شده ملك وى بوده كه به عاريه و امانت نزد بدهكار بوده است و طلب كار مدعى است مال بدهكار بوده است. تكليف چيست؟

جواب:  بايد شخص ثالث بيّنه اقامه كند كه در وقت توقيف، مال ملك او بوده است.

 

حصول استطاعت با وام كارمندى

سؤال1096. كارمندى وامى را از اداره يا جاى ديگر مى  گيرد تا در برابر آن به تدريج از حقوق وى برداشت شود، كارمند با آن وام براى حج ثبت نام مى كند، آيا با اين وام استطاعت حاصل مى  شود؟

جواب:  با اين وام استطاعت حاصل مى شود، زيرا وام دهنده به بقاى اين دين راضى است.

 

تقاصّ تايپيست از مؤلف كتاب

سؤال1097. شخصى كتابى را در رايانه تايپ و آماده چاپ كرده است، صاحب كتاب، پول وى را نمى  دهد، آيا مى تواند كتاب را از باب تقاصّ بردارد تا به حقّ خود برسد؟

جواب:  اگر راهى براى وصول به حقّش دارد، هر چند با رجوع به دادگاه باشد، نمى  تواند تقاصّ كند وگرنه به اندازه ى حقّش مى  تواند از آن كتاب به عنوان تقاصّ بردارد.

 

مصرف وام صنفى در محلّ ديگر

سؤال1098. شخصى وام صنفى دريافت كرده است، آيا مى  تواند آن را به جاى مصرف در آن صنف، در بدهكارى  هاى خودش مصرف نمايد؟

جواب:  اگر آن كه بالاصالة وام را مى  دهد، شرط صرف در آن مصرف يا شركت را نكرده، مانعى ندارد؛ زيرا وام صنفى اقتضاى آن را ندارد.

 

تقاص بانك از وام گيرنده

سؤال1099. شخصى با وامى كه از بانك گرفته، خانه و زندگى تهيّه كرده است و پيش از آن كه بدهى بانك را بدهد، فرار كرده است. اموالى از وى نزد بانك موجود است، آيا بانك مى  تواند براى وصول وام، از باب تقاصّ، اموال را بفروشد؟

جواب:  اگر بانك هيچ  راهى براى وصول اصل وام ندارد، مى  تواند از باب تقاصّ، آن اموال را بفروشد و طلبش را به همان مقدار كه وام داده به اين طريق وصول كند.

 

تضمين بدهى

سؤال1100. هرگاه انسان به كسى بدهكار باشد و متعهّد شود كه در تاريخ معيّنى بدهى خود را بپردازد و براى تضمين آن، خانه  اى را با قولنامه به طلب كار واگذار كند كه اگر در آن تاريخ معيّن بدهى خود را نپرداخت، خانه به طلب كار تعلّق گيرد، ولى نه خود قصد فروش خانه را داشته باشد و نه خريدار واقعا قصد خريد خانه را داشته باشد، بلكه اين قولنامه صرفا به عنوان ضمانت پرداخت بدهى تنظيم شده باشد، حال اگر در تاريخ معيّن نتوانست بدهى خود را بپردازد، آيا طلب كار شرعا مالك خانه مى  شود و مى  تواند در آن تصرّف كند؟ (توضيح اين كه خانه در تصرّف بدهكار مى  باشد).

جواب:  حكم رهن را دارد و به محض عدم پرداخت، فورا مالك نمى  شود، واللّه  العالم.

 

مستثنى بودن خانه از دين

سؤال1101. در بعضى از محكوميت هاى مالى (مانند مطالبه طلب و...)، در مرحله اجراى حكم صادره، محكوم له ساختمان مسكونى محكوم  عليه را جهت دريافت حق خويش (محكوم  به) معرفى و تقاضاى توقيف و فروش آن را مى نمايد و اين در حالى است كه در فقه اسلامى ساختمان مسكونى جزو مستثنيات دين شناخته شده است، لكن در مقررات جارى، ساختمان مسكونى جزو مستثنيات دين به حساب نيامده است؛ لذا بفرماييد در چنين مواردى: توقيف يا فروش آن از نظر حضرتعالى چه حكمى دارد؟ اگر جزو مستثنيات دين است، راه احراز اين كه ساختمان مسكونى در شأن و منزلت محكوم  عليه مى  باشد يا خير، چيست؟ در مورد ماشينِ سوارى و تلفن كه عرفا براى بعضى از اشخاص از لوازم زندگى (نه وسيله كسب) است، حكم چيست؟

جواب:  خانه در حدّ شأن مديون، از مستثنيات است و هم چنين وسايل مورد نياز ديگر، و تشخيص خصوصيات با حاكم شرع است.

 

بدهى ميّت

سؤال1102. اينجانب اخيرا با يكى از دوستان در خصوص جمع  آورى مطالباتش مشغول به كار شدم و مقدارى چك كه مبلغ آن حدود سى ميليون تومان مى  باشد، جمع  آورى نمودم. فرد مورد نظر فوت شده و بدهى وى به مردم در حدود هشتادوپنج ميليون تومان مى  باشد. همسر او يك باب منزل دارد كه قرار بود در زمان حياتش بدهى هاى آن مرحوم را پرداخت نمايد، منزل به نام خانم وى مى  باشد. از جهت شرعى خانه مذكور چه حكمى دارد؟

جواب:  خانه مذكور كه سندش به نام همسر متوفى است، متعلق به آن همسر است؛ مگر خلاف آن به اقرار يا بينه ثابت شود و اگر خود همسر مى  داند كه واقعا مال شوهرش بوده، بايد به طلب كارها بدهد، واللّه  العالم.

 

قرض گرفتن به نام ديگرى جهت حفظ آبرو

سؤال1103. فرد مقروض و آبرومندى هستم. آيا اگر از كسى براى ديگرى ـ بدون مشخص كردن اسم او ـ كمك بگيرم و خودم خرج كنم، اشكال دارد؟

جواب:  اگر فرد كمك كننده به صورت مطلق داده، به اطلاقى كه شامل خود شما هم بشود، اشكال ندارد.

 

فراموش كردن بدهكارى

سؤال1104. در خوابگاه زياد از هم ديگر پول و غيره مى  گيريم، اگر كسى بعضى از موارد را فراموش كرد، تكليفش چيست؟

جواب:  بر ذمّه گيرنده باقى است، مگر اين كه هم ديگر را حلال كنند.

 

زندان بدهكاران و ورشكستگان

سؤال1105. آيا اسلام زندانى نمودن ورشكستگان و بدهكارانى كه يا توانايى پرداخت بدهى را ندارند و يا آن را انكار مى  كنند، را اجازه كرده است؟

جواب:  مديون معسر، حبس نمى  شود.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -