ابوجعفر، منصور بن محمد بن علي بن عبدالله بن عباس، پس از مرگ برادرش ابوالعباس سفّاح در ذی الحجه سال 136 قمري، به خلافت رسيد. وي، دوّمين نفري است كه از طائفه بني عباس، به اين مقام رسيده بود.
در سال هاي خلافت منصور رويدادهاي مهمي در عالم اسلام به وقوع پيوست و اين خليفه خشن و سخت گير، بسياري از معاريف و صاحب نفوذان را با بهانه هاي واهي كشت و بر محرومان و مستضعفان ترحمي نشان نداد و با همه مردم با سنگ دلي و سخت گيري برخورد مي كرد.
در آغاز خلافت وي، عمويش عبدالله بن علي، خلافتش را نپذيرفت و خود را شايسته اين مقام مي دانست و اقدام به شورش بزرگ كرد و بسياري از شهرها را به تصرف خويش درآورد.
منصور، ابومسلم خراساني را با سپاهي سنگين به جنگ او فرستاد و در نبرد با او، سپا هيانش را با شكستي سخت و سنگين مواجه ساخت و آنان را به شدت سركوب كرد.
ولي عبدالله بن علي، از منصور امان خواست و منصور نيز وي را امان داد و او مدتي در بصره بماند و سپس به دارالخلافه رفت و در آن جا، دستگير و زنداني گرديد و پس از مدتي به دستور منصور به طرز تأسف باري، كشته شد. همچنين ابومسلم خراساني با تمام خدمات و تلاش هاي بي دريغي كه براي برپايي خلافت عباسيان كرده بود، ناجوانمردانه به دستور منصور كشته شد. شورش راونديان و سرپيچي عامل خراسان، به شدت سركوب شد.
قيام هاي محمد بن عبدالله بن حسن مثني و برادرش ابراهيم بن عبدالله با شكست مواجه شد و آن دو، يكي در مدينه و ديگري در بصره به شهادت رسيدند. همچنين بسياري از علويان، به ويژه اولاد و احفاد امام حسن مجتبي علیه السلام، معروف به بني الحسن، در سياه چال هاي منصور زنداني و به طرز فجيعي كشته شدند.
منصور به خاطر سكونت راونديه (هواداران ابومسلم خراساني) در هاشميه، اقامت در اين شهر را به مصلحت خويش نمي ديد و هم چنين به خاطر شيعيان و محبان اهل بيت علیهم السلام در كوفه، انتقال خلافت به اين شهر بزرگ اسلامي را ناخوش مي دانست و بدين جهت، در صدد ساختن شهري جديد برآمد.
وي در سال 145 قمري، ساختن شهر بغداد را آغاز كرد و پس از آمادگي نسبي آن، خلافتش را بدان مكان، منتقل نمود و از آن پس، بغداد دارالخلافه عباسيان گرديد.[۱]
شايان ذكر است كه امام ششم شيعيان، حضرت جعفر بن محمد، معروف به "امام جعفر صادق علیه السلام" در عصر سفّاح و منصور مي زيست و از منصور، سختي هاي زيادي متحمل گرديد و سرانجام به دستور وي مسموم شد و در مدينه منوره به شهادت رسيد.[۲]
سرانجام منصور دوانقي، پس از بيست و دو سال خلافت، در ششم ذي حجّه سال 158قمري، در بازگشت از مراسم حج، در مكاني به نام "بئر ميمون" به هلاكت رسيد و جنازه اش را به مكه معظمه حمل كرده و در آن جا به خاك سپردند. پس از آن، بنا به وصيت و سفارش منصور، پسرش مهدي عباسي به خلافت رسيد.[۳]
1- تاريخ ابن خلدون، ج 2، ص 283.
2- الارشاد شيخ مفيد ، ص 528؛ كشف الغمة علي بن عيسي اربلي، ج 2 ، ص 374؛منتهي الآمال شيخ عباس قمي، ج2 ص 149 و ص 155.
3- تاريخ ابن خلدون ، ج 2، ص 319.
منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی