انهار
انهار
مطالب خواندنی

قتل عبدالله بن زبير در مكه (73 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
عبدالله بن زبير يكي از مخالفان حكومت يزيد بن معاويه بود كه در اواخر رجب سال 60 هجري قمري به خاطر امتناع از بيعت با عامل يزيد بن معاويه در مدينه منوره، از اين شهر گريخت و به مكه پناهنده شد.
در آن هنگام امام حسين علیه‌السلام نيز بر ضد يزيد قيام كرده و به مكه معظمه مهاجرت كرده بود و پس از دعوت كوفيان، جهت بر عهده گرفتن رهبري قيام مردمي اهالي كوفه به سوي عراق رهسپار گرديده بود.
با وجود شخصيت ممتاز امام حسين علیه‌السلام و علني شدن قيام وي بر ضد دستگاه جائرانه بنی‌اميه مكاني براي خودنمايي و شخصيت‌سازي عبدالله بن زبير باقي نبود. وليكن پس از شهادت امام حسين علیه‌السلام و فراگيرشدن نفرت عمومي نسبت به يزيد و دستگاه بني‌اميه، فرصتي براي عبدالله بن زبير به وجود آمد تا از اين وضعيت به نفع خويش سود برد.
وي در آخرين سال عمر يزيد بن معاويه بر ضد وي در مكه قيام كرد و در برابر هجوم سپاهيان شام ايستادگي و از ورود آنان به مكه معظمه جلوگيري نمود و اين شهر مقدس را در تصرف خويش درآورد. پس از هلاكت يزيد بن معاويه در سال 64 هجري قمري و جانشيني فرزندش معاويه، موقعيت عبدالله بن زبير مستحكم‌تر گرديد. اما پس از مرگ معاويه دوم و درهم‌ ريختگي دستگاه بنی‌اميه فرصتي استثنايي براي عبدالله بن زبير به وجود آمد و بسياري از شهرها و مناطق اسلامي را در تصرف خويش درآورد و حتي نزديك بود كه شام را نيز متصرف شود.
اما مروان بن حكم، با همكاري عبيدالله بن زياد و ساير امويان و بازماندگان حكومت يزيد در شام به حكومت رسيد و مدت كوتاهي خلافت نمود و پس از مرگ او فرزندش عبدالملك به حكومت رسيد. با آغاز خلافت عبدالملك، جان تازه‌اي به كالبد متعفن امويان دميده شد و او اقتدار آنان را دوباره به شاميان برگردانيد.
از آن زمان نبرد متعدد ميان سپاهيان اموي و سپاهيان عبدالله بن زبير آغاز شد. وليكن به تدريج سپاهيان شام صحنه را بر سپاهيان عبدالله بن زبير تنگ كرده و شهرها را يكي پس از ديگري از تصرف آنان بيرون آوردند و آنان را بسوی مكه معظمه، وادار به عقب‌نشيني كردند و تنها اين شهر را براي عبدالله بن زبير باقي گذاشتند.
سرانجام در ذی القعده سال 72 قمري سپاهيان اموي به فرماندهي حجاج بن يوسف ثقفي به مكه نيز هجوم آورده و اين شهر مقدس را در محاصره خويش درآوردند ولي با مقاومت سرسختانه پيروان عبدالله بن زبير روبرو گرديدند. حجاج بن يوسف با كار گذاشتن پنج دستگاه بزرگ منجنيق شهر مكه را سنگباران كرد و حتي بسته‌هاي نفتي را به همراه سنگ‌ها در ميان خانه‌هاي اهالي مكه مي‌انداخت و آتش‌سوزي‌هاي متعدد و خرابي‌هاي زيادي به وجود آورد و در نتيجه، تعداد زيادي از مردم كشته و زخمي شدند. مردم اين شهر از هر جهت در محاصره و تنگنا و از جهت بهداشتي، اقتصادي و رواني در وضعيت بسيار سختي قرار گرفتند.
محاصره شهر مكه و سنگباران آن به مدت شش ماه و نيم ادامه يافت. خانه خدا (كعبه معظمه) و مسجدالحرام نيز از آسيب اين هجوم وحشيانه در امان نماندند. در اين مدت اكثر اهالي مكه از شهر خارج شده و تسليم شاميان گرديدند و تنها پيروان عبدالله بن زبير مقاومت مي‌كردند. آنان نيز روز به روز كمتر شده و تنها عده اندكي با عبدالله بن زبير در داخل مسجدالحرام مقاومت كرده و سرسختي نشان مي‌دادند. تا اين كه در روز هفدهم جمادی الاول سال 73 قمري، سنگي به نزديكي عبدالله بن زبير فرود آمد و تركش‌هاي آن عبدالله بن زبير را فراگرفت و او را به هلاكت رسانيد.
پس از هلاكت وي سپاهيان حجاج وارد مكه معظمه و مسجدالحرام شده و حرمت اين مكان مقدس را نگه نداشتند و در داخل مسجدالحرام، خونريزي بزرگي به راه انداختند و سر عبدالله بن زبير و تعدادي از ياران وي را از بدن جدا كرده و براي عبدالملك بن مروان در شام فرستادند و بدين سان به حكومت هشت ساله زبيريان پايان بخشيدند.[۱]

1- نك: المحبر (محمد بن حبيب بغدادي)، ص 24؛ البداية والنهاية (ابن كثير)، ج 8، ص 362، ص 373؛ الامامة والسياسة (دينوري)، ج 2، ص 24.
منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -