انهار
انهار
مطالب خواندنی

كشته شدن ابراهيم بن مالك اشتر و مصعب بن زبير (72 هجری قمری )

بزرگ نمایی کوچک نمایی

ابراهيم بن مالک اشتر نخعي از دلاورمردان و نامداران بزرگ شيعه در سرزمين عراق بود. وي در سنين نوجواني در كنار پدرش مالك اشتر نخعي در جنگ صفین با دشمنان اميرمؤمنان علي بن ابي‌طالب علیه‌السلام نبرد مي‌كرد.

ابراهيم در قیام مختار بن ابي عبيده ثقفي، موقعيت مهمي بر عهده داشت و نام‌آورترين مرد اين قيام، پس از مختار بود و از سوي مختار در شمال عراق با سپاهيان شام به جنگ بزرگي پرداخت و پيروزي‌هاي فراواني بدست آورد و عبيدالله بن زياد را در آن نبرد به هلاكت رسانيد و انتقام خون شهداي كربلا را از سپاهيان شام گرفت.[۱]

وي پس از قتل مختار بن ابي‌عبيده ثقفي بدست سپاهيان عبدالله بن زبير، از دو جناح متخاصم باقيمانده يعني سپاه شام به فرماندهي عبدالملك بن مروان و سپاه حجاز و عراق به فرماندهي عبدالله بن زبير دعوت به همكاري شد. ولي او ترجيح داد كه به سپاه عبدالله بن زبير بپيوندد تا هدف‌هاي خويش را در ريشه‌كن كردن شجره خبيثه بنی اميه جامه عمل بپوشاند.[۲]

پس از پيوستن ابراهيم بن مالك اشتر به مصعب برادر عبدالله بن زبير در عراق، شاميان به وحشت افتاده و براي جنگ با آنان به سوي عراق هجوم آوردند. سرانجام دو سپاه در غرب عراق و در ناحيه مِسكن در كنار نهر دُجيل در نزديكي سامرا به هم رسيده و به نبرد خونين پرداختند.

در اين جنگ خونين، سپاهيان شام به فرماندهي عبدالملك بن مروان پيروز شده و سپاهيان عراق را به هزيمت و شكست بزرگ واداشتند و در نتيجه تعدادي از سپاهيان عراقي، از جمله ابراهيم بن مالك اشتر، مصعب بن زبير (فرمانده سپاه و عامل عبدالله بن زبير در عراق)، عيسي فرزند مصعب بن زبير و مسلم بن عمرو باهلي كشته شدند و عبدالملك بن مروان، خونريزي بزرگي به راه انداخت و پس از آن كوفه و ساير شهرهاي عراق را به تصرف خويش درآورد.

قتل ابراهيم بن مالك اشتر، مصعب بن زبير و ساير فرماندهان عراقي در پانزدهم و به روايتي در سيزدهم جمادی الاول، سال 72 و به روايتي سال 71 هجري قمري واقع گرديد.[۳]


1- ماهيت قيام مختار (سيد ابوفاضل رضوي اردكانی)، ص 313.

2- همان، ص 655.

3- البداية والنهاية (ابن كثير)، ج 8، ص 347 و ص 353؛ وقايع الايام (شیخ عباس قمی)، ص 246

منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -