انهار
انهار
مطالب خواندنی

جنگ موته (7یا 8 هجری قمری)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

در سال هفتم هجرت در چنين رزى جنگ موته به وقوع پيوست . تعداد مسلمين در اين جنگ سه هزار نفر و تعداد كفار صد هزار نفر بود.
اين جنگ از آنجا آغاز شد كه حارث بن امير ازدى كه حامل نامه اى از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) به قيصر روم بود، در زمينهاى موته به دستور شرحبيل بن عمرو سردار لشكر روم دستگير شد و دستهاى او را بستند و گردنش را زدند. پيامبر (صلى الله عليه و آله ) از شنيدن اين خبر بسيار ناراحت شدند و لشكرى به موته روانه فرمودند.
در اين جنگ پيامبر (صلى الله عليه و آله ) و امير المؤ منين (عليه السلام ) حضور نداشتند و آن حضرت سه امير به تربيت بر لشكر قرار دادند و فرمودند: ((هر يك شهيد شدند ديگرى امير لشكر باشد. جعفر بن ابى طالب ، زيد بن حارثه ، عبد الله بن رواحه )).

شهادت سه فرمانده

هر سه اين بزرگواران شهيد شدند. اول جناب جعفر به ميدان آمد و بعد از مبارزه دليرانه اى دو دست آن حضرت را قطع كردند، و با اينكه جراحتهاى زيادى بر بدن جناب جعفر وارد شده بود، اما بواسطه هيبت و شجاعهاى آن حضرت در ميدان ، كسى جراءت جدا كردن سر آن حضرت را نمى كرد. لذا دشمن دفعه حمله كرد و بدن آن حضرت را با نيزه از زمين بلند كردند. در همان لحظه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) در مدينه بر فراز منبر تشريف داشتند و ماجرا را براى مردم بيان مى فرمودند. ناگهان صورت مبارك را به طرف آسمان بلند كردند و در حق جعفر دعا فرمودند. خداوند دو بال به آن بزرگوار عنايت فرمود كه با ملائكه در بهشت پرواز مى كند.
پس از شهادت هر سه امير تعيين شده از طرف پيامبر (صلى الله عليه و آله )، را در يك قبر دفن كردند. از خبر شهادت جناب جعفر، پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بسيار گريستند و دستور دادند تا سه روز غذا به منزل جعفر ببرند.

سوابق جعفر

اولين مردى كه بعد از على (عليه السلام ) به امر جناب ابو طالب (عليه السلام ) پشت سر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نماز خواند، جناب جعفر بود. او از برادرش امير المؤ منين (عليه السلام ) ده سال بزرگتر بود.
در حبشه هنگامى كه عمرو عاص و ديگران قصد داشتند نجاشى را راضى كنند كه جعفر و همراهانش را تحويل دهد، او آياتى از كتاب الهى تلاوت نمود كه نجاشى و اطرافيانش گريستند. عمرو عاص چندين بار خواست جعفر و مسلمانان را نزد نجاشى افرادى نادرست جلوه دهد ولى نتيجه بر عكس شد و احترام آنها نيز نزد نجاشى بيشتر شد، مخصوصا زمانى كه آيات در رابطه با حضرت عيسى (عليه السلام ) قرائت شد.
آخر الامر عمرو عاص غذايى مسموم تهيه كرد و براى جعفر فرستاد كه آن حضرت را شهيد كند، ولى گربه اى آمد و از آن غذا مختصرى خورد و بقيه غذا ريخت و آن گربه هم مرد، و توطئه عمرو عاص فاش شد.
در روز فتح خيبر، جعفر به همراه همسرش و ديگر مسلمانان به مدينه آمدند، و پيامبر (صلى الله عليه و آله ) از آمدن آنان بسيار خوشحال شدند و فرمودند: ((نمى دانم به كدام خوشحال تر باشم : به فتح خيبر يا به آمدن جعفر؟


منبع: تقویم شیعه


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -