پس از درگذشت زودهنگام منتصر بالله عباسى، فرماندهان عالىرتبه نظامى و سياسى از جمله "بغاى كبير"، "بغاى صغير"، "اوتامش" و "احمد بن خصيب" و مواليان خليفه فقيد، گرد آمده و با هم به مشورت پرداخته و به "احمد بن محمد بن معتصم"، رضايت داده و وى را شايسته خلافت دانستند. آنان، وى را حاضر ساخته و به "المستعين بالله" ملقب ساختند و رداى خلافت را بر اندامش پوشانيده و با وى بيعت كردند.
مستعين در روز بعد، يعنى در پنجم ربيع الثانى سال 248 قمرى، به دارالعامه آمد و از مردم بيعت گرفت. در خلافت او نيز معتز و مؤيد، پسران متوكل عباسى مورد خشم دستگاه خلافت قرار گرفته و زندانى گرديدند.
مستعين عباسى، در آغازين روز خلافت خود با اعتراض طرفداران معتز روبرو گرديد كه خواهان خلافت معتز پس از مرگ منتصر بودند. آنان به انبار اسلحه خلافت راه پيدا كرده و آن را غارت كردند و با همان سلاح به نبرد پرداختند. سرانجام "بغاى صغير" به همراه سربازانش بر آنان هجوم آورد و با كشتن تعدادى از آن ها، غائله را پايان آورد و پايه هاى خلافت مستعين را مستحكم نمود.
مستعين عباسى، پس از استقرار در مقام خلافت، "احمد بن خصيب" را به دبيرى و "اوتامش" را به وزارت خويش برگزيد. اما پس از مدتى بر "احمد بن خصيب" خشمگين شد و دارايى اش را مصادره و وى را به اقريطش (كرت) تبعيد نمود. اوتامش نيز با دسيسه هاى بغاى صغير و وصيف، به دست مردم خشمگين كشته شد.
در ايام خلافت مستعين، وقايع و حوادث گوناگونى به وقوع پيوست كه در منابع تاريخى ثبت و ضبط شده است. سرانجام با توطئه هاى فرماندهان عالىرتبه نظامى و سياستمداران صاحب نفوذ دستگاه عباسى، مستعين بالله عباسى از خلافت خلع و معتز عباسى به جاى وى برگزيده شد. خلافت مستعين، از 5 ربيع الثانى سال 248 تا محرم 252 قمرى، حدود سه سال و ده ماه به درازا كشيد.[۱]
1- نك: تاريخ اليعقوبى، ج 2، ص 493؛ محاضرة الابرار، ج 1، ص 79
منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی