با پيدايش جنگ جهانى دوّم، بار ديگر چهره دنيا تغيير يافت و سلاحهاى مخرب و ويرانگر براى شكست و تسليم كشورهاى درگير در جنگ، از سوى كشورهاى متخاصم به كار گرفته شد؛ و در اين ميان، مردم دو شهر ژاپن از نخستين قربانيانى بودند كه به وسيله بمب اتمى در يك لحظه جان خويش را از دست داده و يا آثار تشعشعات اتمى بر روى آنان و اعقابشان باقى ماند.
ماجرا از اين قرار بود كه در جريان جنگ جهانى دوّم، ژاپنى ها مقاومت سرسختانه اى از خود نشان مىدادند و وقتى ترومن پس از ارتقا به مقام رياست جمهورى آمريكا از وجود بمب اتمى مستحضر شد، پافشارى و تأكيد كرد كه بايد هرچه زودتر بمب را بدون اخطار قبلى و بدون توجه به اتلاف نفوس عظيم غيرنظامى و از بين رفتن شهر، بر سر ژاپنى ها پرتاب نمود. و چون نظريه چرچيل را استفسار و با او مشورت نمودند، موافقت خود را اعلام داشت.
همه معتقد بودندكه كوبيدن ژاپن دشوارتر از آن است كه به قياس و حساب درآيد و معتقد بودند قبل از اينكه ژاپن تسليم شود، حملات هوايى شديد ضرورت دارد و صدها هزار نفر بايد كشته شوند. به اين حساب مىگفتند استعمال بمب اتمى، مايه صرفه جويى مهمى در كشتار آدميان است.لذا در ۲۶ ژانويه با موافقت «چان كاى چك» اعلاميه اى از جانب آمريكايي ها خطاب به ملت ژاپن صادر شد كه چنانچه بى درنگ حاضر به تسليم بلاشرط نشوند، كليه شهرشان زير آتش بمب منهدم خواهد شد.در ضمن پيام دستور داده شده بود كه متفقين مايلند رژيم نظامى ملغى و سرتاسر كشور كاملاً خلع سلاح، صنايع جنگى به كلى منهدم، محدوديت حق حاكميت ژاپن در چهار جزيره اصلى كشور عملى شود و سربازان متفقين سرتاسر ژاپن را اشغال كنند؛ ولى امكان نداشت كه ملت ژاپن بدينگونه تسليم بلاشرط شود؛ لذا عقايد عمومى مردم به شدت متشنج شد. شوراى عالى كه به امر امپراتور تشكيل شد با اكثريت چهار رأى در برابر سه رأى مخالف، حكم داد كه جنگ تا آخرين حد امكان و در نهايت شدت ادامه يابد و «سوزوكى» در راديو به مردم اعلام كرد كه دولت در نظر نداردبه اولتيماتوم متفقين جواب بدهد.
بالاخره در ششم اوت، پس از اينكه هواپيماهاى آمريكايى اوراقى پخش كردند كه مردم تعدادى از شهرها من جمله هيروشيما را تخليه نمايند، اولين بمب اتمى به شهر هيروشيما پرتاب شد و ۱۶۰/۰۰۰ نفر در ظرف چند ثانيه از بين رفتند.در هشتم ماه اوت دولت ژاپن از دولت سويس تقاضا كرد كه به آمريكاييها توصيه نمايد اين اسلحه شيطانى را به كارنبرند و اضافه كرد كه اگر سياست آمريكا به دست مردانى چون واشنگتن و لينكلن بود خيلى به سهولت با يكديگر كنار مى آمدند. استالين به محض اينكه در مسكو از پرتاب بمب اتمى اطلاع يافت، به ارتش شرق دور دستور داد عليه ژاپن حمله را آغاز كنند. در اين زمينه يادداشتى خطاب به ژاپنىها صادر شد كه دولت شوروى براى پايان دادن به جنگ و قوام و استحكام روابطش با متفقين، خود را از روز نهم اوت، ساعت 2 شب در حال جنگ با ژاپن مى بيند. در همان روز، دومين بمب اتمى آمريكا روى شهر ناكازاكى پرتاب گرديد. در شوراى عالى جنگ ژاپن، نظامى ها باز زيربار تسليم نرفتند تا اينكه امپراتور خاطرنشان كرد كه مايل است همه اعضا بالاتفاق موافق او باشند.
آنگاه جملگى صورت مجلس را امضا نمودند. اولين واحدهاى سربازان آمريكايى در 28 اوت وارد سرزمين ژاپن شدند و در هشتم سپتامبر «ژنرال ماك ارتور» با اختيارات فراوان، وارد توكيو شد و ژاپن از صحنه جنگ با وضع مفلوكى خارج گرديد و در آن حال به استثناى شهر توكيو كليه شهرهاى مهم كشور به ويرانه تبديل شده بودند و بيش از ده ميليون نفر فاقد محل سكونت بودند. خساراتى را كه ژاپن در نتيجه اين جنگ خانمانسوز متحمل شد، از حد و حصر خارج بود. بيش از ۲/۵ ميليون خانه بزرگ و كوچك منهدم گرديد، ۵۰۰ كيلومتر راه آهن معدوم و ۴۰٪ روستاهاى اطراف شهرها از بين رفت. خسارات وارده به مبلغ ۱۴/۵ ميليارد دلار بود و به علاوه ۳ ميليارد دلار مايملك ژاپنى ها كه در خارج مصادره شد و صنايع ژاپن منهدم گرديد. مردم شهر از ترس و وحشت بمبارانهاى مسلسل هوايى و كمبود فوق العاده غذايى گروه گروه به سمت روستاها رو آورده و در قحطى و گرسنگى غوطه ور بودند. فقر و تنگدستى سبب شده بود كه دسته هاى متعدد دزدان درهمه جا تسلط پيدا كنند.
ملت نه تنها از مواد غذايى محروم شده بود كه بنيان عقايد معنوى و معتقدات و سنن تاريخى آنها نيز دستخوش تحول گرديد و بالاخره اميد پيروزى از ميان رفت. بدين ترتيب، به كارگيرى بمب اتمى در جنگ دوم جهانى، ضربه اى سخت بر ژاپن وارد ساخت و بار ديگر چهره ددمنشانه تمدن غرب بويژه آمريكا را به صورت واقعى خويش به جهانيان نماياند. اميد آنكه جهان بشريت هرگز شاهد چنين صحنه هاى ضد انسانى نبوده و از تكرار آن جلوگيرى به عمل آيد.