انهار
انهار
مطالب خواندنی

سیر مقابله علما با انحرافات عزاداری {مانند قمه زنی و...}

بزرگ نمایی کوچک نمایی
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) یحمل هذا الدین فی کل قرن عدول ینقون عنه تاویل المبطلین و تحریف الغالین و انتحال الجاهلین کما ینقی الکیر خبث الحدید. {1}
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: در هر قرنی، افراد عادلی پاسداری دین را به عهده می گیرند و تأویل اهل باطل و تحریف غلوکنندگان و دروغ نادانان را از دین می زدایند؛ همان گونه که دمِ آهنگر، مواد زائد را از آهن می زداید.
گوهر یکدانه ی اقامه ی عزای ائمه ی هدی (ع) چون اکسیری حیات بخش، یکی از مهمترین کارکردها را حفظ مکتب اهل بیت (ع) به عهده دارد؛ از این رو، علمای اعلام در حفظ و صیانت از این مجالس اهتمام تامّ داشته و کوشیده اند آن را از گزند انحرافات و تندروی ها محفوظ نگاه دارند.
دردوران معاصر نیز این رسالت حساس، مورد توجه و اهتمام زعمای حوزه علمیه قرار داشته، علمای روشن بین به سهم خود در زدودن آفاتی که از روی جهالت عوام و گاه با تحریک و توطئه معاندان، دامنگیر این محافل گرانقدر می شد، کوشیده اند. {2}
جریان مقابله ی علمای ربّانی با این انحرافات را در دوران معاصر، می توان در سه مقطع مورد بررسی وکنکاش قرار داد:

1- موج اول؛ مبارزه ی علامه سید محسن امین (قدس سره) با انحرافات عملی در عزاداری و حمایت سید ابوالحسن اصفهانی (ع) از نهضت تنزیه؛
2- موج دوم؛ مقابله حضرت امام خمینی (قدس سره)با قمه زنی و امثال آن؛
3- موج سوم؛ حکم حکومتی رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) در مورد قمه زنی و حمایت مراجع عظام و علما از آن.
موج اول؛ مبارزه ی علامه سید محسن امین (رحمه الله)( مبارزه ی علامه سید محسن امین (رحمه الله) باانحرافات عملی در عزاداری و حمایت سید ابوالحسن اصفهانی (قدس سره) از نهضت تنزیه )
مرحوم علامه سید محسن امین در کتاب خویش به نام التنزیه لأعمال الشبیه {3} با استدلال و برهان ثابت می کند قمه زنی و برخی دیگر ازاعمال رایج در عزاداری امام حسین (ع) نه تنها ثوابی ندارد، بلکه از نظرشرع مقدس حرام است. در پی انتشار این اثر، که با هدف پاکسازی گردهمایی های مذهبی از بدعت ها و گمراهی ها انجام شد، مردم ناآگاه چنان در برابرش موضع گرفتند که برخی از دوستانش خطر «انقلاب عوام» را به وی گوشزد کردند. ایشان در این باره می گوید:
در برابر این رساله برخی از مردم برخاسته، هیاهو برپا ساختند و ناآگاهان را به هیجان آوردند… آنها در میان بخش گسترده ناآگاه جامعه چنین پخش کردند که فلانی [سید محسن امین] برپا داشتن عزای امام حسین (ع) را حرام کرده و علاوه بر این، مرا به خروج از دین متهم کردند. {4}
تبلیغات فراگیر درباره دانشمند مصلح دمشق، چنان موثر افتاد که حتی گروهی از گویندگان مذهبی در مسجدها او را گمراه معرفی کردند و برخی از مردم با گرو نهادن خانه ی خود و به دست آوردن اندکی پول، در جهادنامقدس ضدّ سید محسن شرکت جستند. {5}
ولی از آنجایی که حق با سید بود، بالاخره پیروز و سربلند شد. تاآنجا که پس از اندک زمانی، آیت الله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی – که در آن زمان مقام ریاست تامه و مرجعیت عامه را داشتند – به طرفداری از امین عاملی و کتاب بیداری بخش او فتوا صادر کرده و به صراحت گفت:
ان استعمال السوف و السلاسل و الطبول و الابواق و مایجری الیوم أمثاله فی مواکب العزاء بیوم عاشورا انّما هو محرم و غیر شرعی؛ {6}
همانا استفاده از امثال شمشیر و زنجیر و طبل و بوق و امثال آنچه امروزه در دسته ها و مواکب عزاداری عاشورا رایج شده، قطعاً حرام و غیر شرعی است.
این فتوا نیز موجب اختلافات و سر و صدای شدیدی شد و برخی از وعاظ و سخنرانی های خود آیت الله اصفهانی را به سختی مورد انتقاد و حتی اهانت قرار دادند؛ ولی وی هرگز حاضر نشد از فتوا و عقیده ی خود دست بردارد.
در بصره نیز آیت الله سید مهدی قزوینی به حمایت از علامه سید محسن امین برخاسته و در آثار خویش به انتقاد از قمه زنی پرداخت. {7} وی بر این اعتقاد بود که استفاده از آهن، یعنی زنجیر و قمه در مراسم عزاداری حدود یک قرن قبل و توسط مردمانی که تسلط زیادی به قوانین شریعت نداشتند، پدید آمده است. {8}
سیدحسن امین، فرزند علامه سید محسن امین، گزارشی جالب از این وقایع می دهد:
… در این راه، بزرگانی چون سید ابوالحسن اصفهانی و شیخ عبدالکریم جزائری و دیگران و جالب این است که گروهی از زهاد و عباد معروف نیز از او حمایت کردند. از آن جمله مرحوم شیخ علی قمی {9} معروف به زاهد و شیخ جعفربدیری. {10} این فتوا نجف را به دو گروه تقسیم کرد؛ گروهی به طعنه آنان را «امویین» نامیدند – که همان طرفداران مرحوم امین بودند – و گروهی به نام «علویین» که همان مخالفین او بودند. {11} پس از یک سال از شروع سر و صداها مرحوم امین قصد سفر به عراق را نمود و با آنکه بسیاری از دوستانش او را از سفر نجف منع نمودند، لیکن وی به نجف آمد، جعفرالخلیلی {12} در کتاب خود «هکذا عرفتهم» می گوید: نجف به استقبال او بیرون شهر رفت. همچنین سید ابوالحسن اصفهانی در مقدم پیشواز کنندگان بود. خلیلی اضافه می کند که من اشخاصی را دیدم و نام آنها را ذکر می کند و سید می گفت: من ازهمه شما گذشتم؛ به جز آن افرادی از شما که غافلین را تحریک نمودند.

موج دوم؛ مقابله حضرت امام خمینی (قدس سره)
( مقابله حضرت امام خمینی (قدس سره) با قمه زنی و امثال آن )
پس از پیروزی انقلاب اسلامی جریانی تحت تاثیر محافل و روشنفکری در ایران شکل گرفت که با عزاداری حسینی به صورت سنتی، به مخالفت پرداخت. بنیانگذار جمهوری اسلامی در مقابل این تفکر با شدت و حدّت ایستادند و طی چند سخنرانی، به تبیین نقش مجالس عزای حسینی در حفظ و بقای مکتب تشیع پرداخته و ضرورت برگزاری مراسم عزاداری به همان شیوه سنتی را مورد تأکید قرار دادند. {13}
با گسترش برخی مظاهر آزار جسمانی در مراسم سوگواری امام حسین (ع) و امکان بهره برداری دشمنان از این رفتارها، ایشان با صدور حکمی از قمه زنی نهی و جواز شبیه خوانی را مشروط به عدم وهن اعلام فرمودند.
در پی این حکم حضرت امام (قدس سره)، آیت الله شهید سید محمدباقر صدر {14} و شهید آیت الله مرتضی مطهری و جمعی از علمای بصیر به حمایت از این اقدام و محکومیت این اعمال پرداختند.
شهید مطهری با ذکر سابقه ورود قمه زنی به ایران می نویسد:
قمه زنی و بلند کردن طبل و شیپور، از ارتدوکس های قفقاز به ایران سرایت کرده و چون روحیه مردم برای پذیرفتن آنها آمادگی داشت، همچون برق در همه جا دوید. {15}
شهید آیت الله مطهری در کتاب حوزه و روحانیت نیز به این مبحث پرداخته، می فرمایند:
قمه زنی در شرایط فعلی هیچ دلیل عقلی و نقلی بر آن نداریم و یکی از مصادیق بارز تحریف محسوب می گردد و حداقل اینکه در زمان فعلی، باعث زیر سوال رفتن تشیع می گردد. از برنامه هایی که هیچ ارتباطی با اهداف امام حسین (ع) ندارند، تیغ، قمه و قفل زدن است؛ قمه زدن هم همین طور است. این کار، کارغلطی است. یک عده قمه ها را بگیرند، به سرهای خودشان بزنند وخون ها را بریزند که چه شود کجای این حرکت، عزاداری است. {16}
روحانیِ شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد {17} نیز به تاثیرات سوء قمه زنی در تخریب چهره تشیع پرداخته، می گوید:
سوگواری برای حسین بن علی (ع) و یاد نمودن از فاجعه ی خونین نینوا، اگر به طرز صحیح انجام گیرد، علاوه بر ارزش های اسلامی و معنوی که دارد، اصولاً خود یک عمل منطقی و معقولی است که از عواطف انسانیت و حسّ حمایت از مظلوم سرچشمه می گیرد. اما با کمال تأسف گاهی به نام عرض ارادت به پیشگاه مقدس حسین (ع) کارهایی انجام می شود که در برابر دنیای روز موجب شرمساری و سرافکندگی است. کارهایی که نه با مقررات اسلامی سازش دارد و نه از نظرمنطق، صحیح و قابل درک است. برای نمونه باید موضوع «قمه زدن» را یاد کرد. این عمل ناراحت کننده و چندش آور … نه تنها با هیچ اصل قابل تفسیر نیست، بلکه مخالفان و دشمنان اسلام در داخل و خارج، از آن به صورت یک حربه ی موثر و قاطع علیه آیین مقدس ما استفاده می کنند.
نویسندگان دغل و قلم های شومی که سالیانی دراز در این کشور مشغول سمپاشی و آلوده ساختن افکار بی خبران از اسلام و نظام عالی و جهانی آن بودند، اکثراً از این نمونه کارها که جمعی از شیعیان پاکدل به نام دین و اسلام انجام می دادند، سوء استفاده می کردند و در نوشته های خود – که سراپا تهمت و افترا به اسلام و تشیع است – آنها را به نام یکی از دستورات مذهبی شیعه معرفی کرده، از مظاهر «شیعه گری» می شمرده اند. سپس در پناه این حربه های موثر، فحش ها وناسزاهای خود را نثار اسلام و مکتب آسمانی آن نموده و با این قبیل تهمت ها – که این کارها جزء دستورات اسلامی است – این آیین مقدس را ناصحیح و نامعقول جلوه می دادند ….
اگر در داخل یک کشور اسلامی، موضوع «قمه زنی» و مانند آن این گونه مورد بهره برداری و سوء استفاده دشمنان قرار گیرد، درخارج از کشور نسبت به قدرت های بزرگ و مذاهبی که به نیروهای استعماری تکیه دارند، می توان به خوبی استنباط کرد که چگونه از این حربه های موثر علیه اسلام ومکتب آسمانی آن از یک طرف و تحقیر نمودن و کوچک شمردن مردم مشرق زمین از سوی دیگر استفاده می کنند.
یکی از دوستانم که دانشجوست و در آلمان غربی مشغول تحصیل است، سال گذشته برایم حکایت می کرد که درآنجا ما به دیدن فیلمی رفتیم که در آن قسمتی از عادات واعمال مردم مشرق زمین نشان داده می شد؛ اعمالی که نشان دهنده ی انحطاط فکری آنهاست.
در آن فیلم، از کشور هندوستان مثلاً دستان گاوهای مقدس و احترام هایی که مردم آنجا در برابر آنها انجام می دادند نشان داده شده، ولی هنگامی که نوبت به ایران رسید، منظره ی «قمه زدن» با همان وضع چندش آوردر فیلم منعکس شد.
… باز داستان دیگری دراین باره دارم که دانشجوی آلمانی به علّت آن که منظره ی قمه زدن را در یک فیلم تلویزیونی دیده بود و دشمنان اسلام، آن را به عنوان «یکی از دستورات اسلامی که باید یک مسلمان واقعی آن را اجرا کند» معرفی کرده بودند، تا مدت ها حاضر نبود مسلمان شود و اسلام را بپذیرد… {18}

موج سوم؛ حکم حکومتی رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی)
( حکم حکومتی رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) در مورد قمه زنی و حمایت مراجع عظام و علما از آن )
پس از گسترش غیر عادی تظاهر به قمه زنی پس از رحلت امام خمینی (قدس سره) و ایجاد زمینه ی بهره برداری خبرگزاری ها و پایگاههای اطلاع رسانی معاند از این صحنه ها برای ضربه زدن به اساس تشیّع، رهبر معظم انقلاب در بیاناتی که در آستانه ی محرم الحرام در جمع روحانیون استان کهکیلویه و بویراحمد فرمودند، {19} بر لزوم هر چه باشکوهتر برگزار شدن عزای حسینی تأکید و انحرافی بودن جریان قمه زنی در عزای حسینی را تبیین فرمودند و خواستار زدودن این حرکات وهن آمیز از ساحت قدسی عزای حسینی شدند.
پس از انتشار این بیانات و صدور حکم حرمت قمه زنی از سوی ایشان، {20} جمعی از مراجع و شخصیت های فقهی حوزه علمیه، باصدور فتاوای جدید و برخی نیز با تصریح به لازم الإتباع بودن حکم {21} رهبر معظم انقلاب، به عدم جواز این عمل فتوا دادند. نکته قابل توجه اینکه، برخی از این بزرگان بر خلاف فتوای پیشین خود – که قمه زنی را با هدف برگزاری هر چه باشکوه تر عزای حسینی جایز دانسته بودند – فتوا دادند. {22}
شیخ الفقهاء و المجتهدین، حضرت آیت الله العظمی اراکی (رحمه الله) که پس از رحلت آیت الله العظمی گلپایگانی به عنوان مرجع عامّ جهان تشیّع شناخته می شدند، علیرغم فتوای پیشین خود مبنی بر جواز این گونه رفتارها به عنوان مصادیق عزاداری حسینی، با صدور فتوایی جدید، دستور ولی امر مسلمین مبنی بر جلوگیری از اعمال خرافی در عزاداری محرم را لازم الاطاعه اعلام نمودند. {23}
حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی نیز بر خلاف فتوای اولیه ی خود – که در آن به جواز قمه زنی؛ البته در خفا و مشروط به قابل سوء استفاده نبودن توسط رسانه های استکباری، فتوا داده بودند – فتوایی جدید صادر و در آن تصریح فرمودند:
با توجه به گرایشی که نسبت به اسلام و تشیّع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در اکثر نقاط جهان پیدا شده، و ایران اسلامی به عنوام امّ القرای جهان اسلام شناخته می شود، و اعمال و رفتار ملت ایران به عنوان الگو و بیانگر اسلام مطرح است، لازم است در رابطه با مسایل سوگواری و عزاداری سالار شهیدان حضرت ابی عبدالله الحسین، (ع) به گونه ای عمل شود که موجب گرایش بیشتر و علاقمندی شدیدتر به آن حضرت و هدف مقدّس وی گردد. پیداست در این شرایط، مساله ی قمه زدن نه تنها چنین نقشی ندارد، بلکه به علت عدم قابلیت پذیرش و نداشتن هیچگونه توجیه قابل فهم مخالفین، نتیجه ی سوء بر آن مترتّب خواهد شد. لذا لازم است شیعیان علاقمند به مکتب امام حسین (ع) از آن خودداری کنند. {24}
این موج حمایتی از سوی علما و مراجع عظام تقلید {25} و دلایل محکم ارائه شده برای موهن و غیر مشروع بودن این رفتارها، حمایت مجامع حقیقت طلب دیگر کشورهای اسلامی را نیز به دنبال داشت. {26}
ابراهیم الحیدری، جامعه شناس عراقی، در کتاب تراجیدیا کربلاء در این باره می نویسد:
فتوای آیت الله خامنه ای با عکس العمل های متفاوتی در جهان اسلام مواجه شد؛ از یک سو بسیاری از علما و مصلحان و موسسات اسلامی به حمایت از این اقدام شجاعانه برخاسته و آن را تلاشی آگاهانه برای حفاظت از اصالت و خلوص اسلام شمردند؛ چرا که این فتوا بیانگر عزمی والا برای پاکسازی نهادهای مذهبی از بدعت ها و گمراهی ها و مظاهر انحراف بود که از دوران عقب ماندگی و رکود مسلمانان بر جای مانده بود. از سوی دیگر، احساسات و عواطف برخی عوام بر ضدّ آقای خامنه ای به هیجان آمده و ایشان را مورد توهین و ناسزا قرار داده و متّهم به کفر و خروج از اسلام کردند. {27}
البته مقاومت عوام در تغییر رسوم خود، طبیعی و در گذشته هم سابقه دار بوده است. برای مثال، شنیدن ماجرای تلاش حضرت آیت الله العظمی بروجردی در جلوگیری از سنت های غلط در عزاداری هیئات مذهبی قم، از زبان مورخ بنامِ معاصر، حجت الاسلام رسول جعفریان خالی از لطف نیست:
حضرت مستطاب آیت الله العظمی آقای بروجردی (مدظله العالی) که رهبری شیعیان جهان را به عهده گرفته و دارای ریاست عامه می باشند و حوزه علمیه قم نیز با رهبری حضرت معظم له اداره می شود، از جریانات نامطلوب بعضی از موکب های عزا اظهار انزجار فرموده و مخالفت خود را با اعمالی که مناسب با جهان تشیع نبوده و مخصوصاً شایسته یک شهر مقدس نمی باشد، ابراز نموده اند؛ ولی متأسفانه بعضی از گردانندگان دستجات عزا گفته اند ما دوازده سال را در تمام امور به حضرت آیت الله مراجعه نموده و از ایشان تقلید می کنیم ولی دهه عاشورا را در عزاداری از معظم له تقلید نخواهیم کرد؛ بلکه از آنچه که خود ما تشخیص می دهیم، پیروی خواهیم کرد! {28}
اینجاست که درد و رنج پنهانی عالمان دلسوز و فقهای دین شناسی چون آیت الله العظمی حکیم (قدس سره) برایمان روشن تر می شود که فرمودند: «ان قضیه التطبیر هی غصه فی حلقومنا»؛ {29} قضیه ی قمه زنی چون خاری در گلوی ماست!
اشاره – در این فصل، علل صدور فتوای حرمت از سوی مراجع عظام و علمای اعلام مورد بررسی قرار می گیرد؛ از این رو آنچه مبنای تنظیم و ترتیب ذکر فتاواست، علت صدور حکم (ذکر شده در متن فتوا) بوده است ونه شأن علمی آن بزرگواران؛ هر چند بسیاری از علمای دیگر نیز در خصوص منع قمه زنی فتواهایی داشتند که دستیابی به آنها، به دلیل عدم دسترسی کامل به منابع معتبر، ممکن نشد.
منبع: کتاب « دست پنهان » ، تهیه و تدوین : مؤسسه فرهنگی فخر الأئمه علیهم السلام
پی نوشت :
{1} وسائل الشیعه، ج۲۷، ص ۱۵۰٫
{2} چرا که حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: «اذا ظهرت البدع فی امتی فلیظهر العالم علمه، فمن لم یفعل، فعلیه لعنه الله»؛ هنگامی که بدعت هایی (نوآوری های باطلی) در امتم ظاهر شد، عالم دین باید علمش را اظهار کند و کسی که چنین نکند، لعنت خدا بر او باد. (اصول کافی، ج۱، ص ۵۴).
{3} جلال آل احمد در کتاب عزاداریهای نامشروع به ترجمه این کتاب پرداخته است.
{4} اعیان الشیعه، ج۱۰، ص ۳۶۳٫
{5} گلشن ابرار، ج۲، ص ۶۱۲٫
{6} دایره المعارف تشیع، ج۲، ص ۵۳۱؛ اعیان الشیعه، ج۱۰، ص ۳۷۸؛ استاد حسن شبر، تاریخ سیاسی عراق معاصر، ج۲، ص ۳۴۰٫
{7} ایشان یک سال پیش از انتشار کتاب التنزیه نیز در کتابی به نام کشف الحق لغفله الخلق به انتقاد از قمه زنی پرداخت و مدتی پس از سید محسن امین نیز به تکرار انتقاداتش در کتاب دوله الشجره الملعونه الشامیه علی العلویه اقدام کرد.
{8} دوله الشجره الملعونه، ص ۱۳۶٫
{9} شیخ علی بن شیخ محمد ابراهیم قمی نجفی از شاگردان عارف بزرگ مولی حسینقلی همدانی و پس از او از خواص آیت الله کشمیری بود. او در زمان حیات خویش ضرب المثل تقوی و زهد بود، به گونه ای که همه اهل علم از عرب و عجم براین نکته اتفاق داشتند که او پرهیزگارترین عالم زمان خویش است. (مستدرکات اعیان الشیعه، ج۳،ص ۱۵۲).
{10} ایشان یکی از علما و زهاد معروف نجف بود که قناعت و ساده زیستی او در نزدعام و خاص مشهور بود.
{11} طرفداران قمه زنی با اموی نامیدن مخالفان خود، توانستند جمع کثیری از شیعیان را قانع کنند که انتقادات سید محسن امین در مورد انحرافات عزاداری، زنده کردن امویان است. همچنین یک سخنران محبوب و مشهور عراق را جذب کردند تا مردم را علیه سید محسن امین و طرفدارانش برانگیزاند. (جعفر الخلیلی، هکذا عرفتهم، ج۱، ص ۲۱۲).
{12} یکی از مورخان مشهور عراق در قرن ۱۴ قمری.
{13} رجوع کنید به صحیفه ی نور،ص۳۲-۲۶؛ج۱۶،ص۲۱۰-۲۰۷؛وج۱۷،ص۶۲-۵۷٫
{14} آیت الله شهید صدر: «آنچه که امروز با نام قمه زنی وجاری ساختن خون بر بدن انجام می شود از افعال عوام مردم وجاهلین آنهاست…» (دکتر تیجانی، کل الحلول عند آل الرسول،ص ۱۵۰؛ ابراهیم الحیدری، تراجیدیا کربلا، ص ۴۵۹).
{15} شهیدمرتضی مطهری، جاذبه و دافعه ی علی علیه السلام، ص ۱۵۴٫
{16} شهید مرتضی مطهری، حوزه و روحانیت، ج۲، ص ۱۷۳٫
{17} شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد یکی از چهره های برجسته سیاسی و مذهبی قبل و بعد ازانقلاب می باشد که فعالیتهای سیاسی خویش را قبل از سال ۱۳۴۰ شروع نموده و از سال ۱۳۴۱ به بعد که نهضت امام خمینی (قدس سره) آغاز گردید،تحت لوای ایشان به مبارزه می پرداخت. او طی این مدت بیش از پنج مرتبه به علت سخنرانی ومبارزه علیه شاه دستگیر وروانه زندان شد. شهید هاشمی نژاد پس از انقلاب نیز برفعالیتهای خود ادامه داد و در آغاز به عنوان نماینده استان مازندران در مجلس خبرگان انتخاب شده، و در تدوین قانون اساسی و به خصوص در جهت تثبیت اصل ولایت فقیه زحمات فراوانی کشید. سرانجام ایشان در هفتم مهرسال ۱۳۶۰ در پایان کلاس درس، به دست منافقان کوردل به شهادت رسید.
{18} شهید هاشمی نژاد، درسی که حسین علیه السلام به انسانها آموخت، ص ۲۶۱ و ۲۶۲٫
{19} بیانات معظم له در تاریخ ۷۳/۳/۱۷ ایراد گردیده است.
{20} حضرات آیات عظام؛ مظاهری، مشکینی، احمدی میانجی، مومن، یزدی، مقتدایی، موسوی تبریزی و … به «حکم» بودن فتوای معظم له تصریح فرموده اند. متن بیانات و فتاوی رهبرمعظم انقلاب در فصول سوم و چهارم به تفصیل آمده است.
{21} آیت الله سید محمد کاظم یزدی در بیان جایگاه حکم حاکم جامع الشراط نسبت به فتوای دیگر مراجع در کتاب محوری فقه معاصر؛ عروه الوثقی می نویسند:
«حکم الحاکم الجامع للشرائط لا یجوز نقضه و لو لمجتهد آخر…»؛ یعنی اگر حاکم جامع الشرائط حکمی صادر کند، هیچ کس حق نقض و مخالفت با آن را ندارد؛ حتی اگر مجتهد باشد . (عروه الوثقی، مسئله ۵۷، ص ۲۰)
در حاشیه هایی که مراجع عظام تقلید بر کتاب ارزشمند «عروه» نگاشته و نظرات فقهی خود را بیان داشته اند، این مسئله مورد اتفاق جمیع فقها، از جمله آیت الله العظمی اراکی، آیت الله العظمی گلپایگانی و آیت الله العظمی خویی و … قرار گرفته است.
شیخ انصاری (رحمه الله علیه) نیز در کتاب مکاسب می فرمایند:
«… و اما لو استندنا فی ذلک الی عمومات النیابه. و انه فعل الفقیه کفعل الامام و نظره کنظره الذی لایجوز التعدی عنه فالظاهر عدم جواز مزاحمه الفقیه الذی دخل فی امر و وضع یده علیه و بنی فیه بحسب نظره علی تصرف و ان لم یفعل ذلک التصرف لان دخوله فیه کدخول الامام، فدخول الثانی فیه و بناوه علی تصف آخر مزاحمه له فهو کمزاحمه الامام … هذا کله مضافاً الی لزوم اختلال نظام المصالح المنوطه الی الحکام سیما فی مثل هذا الزمان الذی شاع فیه القیام بوظائف الحکام ممن یدعی الحکومه و کیف کان، فقد تبیین مما ذکرنا عدم جواز مزاحمه الفقیه لمثله فی کل الزام قولی او فعلی یجب الرجوع فیه الی الحاکم…»
… و اما اگر در اثبات ولایت فقیه به عمومات نیابت تمسک کنیم، چون مفاد آن ها این است که فعل فقیه مانند فعل امام و نظرش مانند نظر امام است که تعدی از آن ها جایز نیست؛ پس ظاهر،عدم جواز ایجاد مزاحمت بر فقیهی است که در امرِ معروفی تصرف کرده باشد و یا حتی نظر و بنای بر تصرف داشته باشد؛ اگرچه آن تصرف را انجام نداده باشد؛ چرا که نظر و تصمیم او مانند نظر امام است. لذا دخالت فقیه دیگر در آن امر و تصمیم و ابراز نظر دیگر مزاحمت و مداخله در کار فقیه اولی می باشد که همانند مزاحمت بر نظام امام معصوم می باشد … مضافاً به تمامی استدلال های گذشته بر عدم جواز مداخله در حکم فقیه متصرف، باید توجه کنیم در صورت ایجاد مزاحمت، اختلال در مصالح نظام رخ می دهد؛ مصالحی که مرتبط با حکام است. به ویژه در مثل این زمان که اقدام به انجام وظایف حاکمان از سوی مدعیان افزایش یافته است. (شیخ انصاری، المکاسب، جلد۲، ص ۵۷۱ تا ۵۷۳).
برای مشاهده ی دیدگاه شیخ انصاری در بحث شئون و حیطه ی اختیارات ولایت فقیه بنگرید به : قضا و شهادات، ط کنگره، ش ۲۲، ص ۸ و ۹).
{22} لازم به ذکر است، برخی از مروّجان این گونه رفتارها نامتعارف، بی توجه به مقتضای تقوا در نقل فتوای مراجع تقلید، در کتاب هایی که اخیراً منتشر کرده اند، به جای نقل آخرین فتوای مراجع عظام – که می تواند مبنای عمل مقلدین قرار گیرد – به ذکر فتاوی قدیمی آنان پرداخته و متدیّنین را دچار حیرت و سردرگمی کرده اند. از این دست تحریفات در آن کتاب ها به وفور دیده می شود؛ و از اینجا، علّت انتشار مخفیانه و بدون مجوّز این گونه کتابها آشکار می گردد!
{23} دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، پیرامون عزاداری عاشورا، ص ۳۷؛ متن فتوای معظم له در فصل سوم این کتاب ذکر شده است.
{24} تصویر دستخط معظم له در فصل سوم این کتاب، ص ۴۹ درج شده است.
{25} حضرت آیت الله حسین مظاهری، آیت الله علی مشکینی،آیت الله سید محسن خرازی، آیت الله محمد مومن، آیت الله احمدی میانجی (قدس سره)، آیت الله حسین راستی کاشانی، آیت الله ابراهیم امینی، آیت الله شرعی، آیت الله سید جعفر کریمی، آیت الله عباس محفوظی، آیت الله محسن حرم پناهی، آیت الله حسن تهرانی، آیت الله احمد آذری قمی، آیت الله سید محمد ابطحی، آیت الله استادی، آیت الله محمدی گیلانی، آیت الله موسوی تبریزی، آیت الله محمد یزدی، آیت الله مقتدایی، آیت الله سید کاظم حائری، پس از صدور حکم رهبر معظم انقلاب، با صدورفتوای لزوم تبعیّت، به تأیید و حمایت از این حکم پرداختند. تصویر فتاوی این بزرگواران در فصل سوم آمده است.
{26} علمای شیعه عربستان (در بیانیه ای به تاریخ ۱۹ صفر ۱۴۱۷)، مجلس اعلای شیعیان لبنان، مجمع التقریب بین المذاهب الإسلامی و بسیاری دیگر از مجامع شیعی جهان اسلام با صدور بیانیه هایی به اعلام حمایت های از موضع والی امر مسلمین پرداختند. (بنگرید به مهدی مسائلی: قمه زنی، سنّت یا بدعت؟، ص ۱۴۴ و ۲۰۳).
{27} ابراهیم الحیدری، تراجیدیا کربلا، ص ۴۹۱٫
{28} رسول جعفریان، برگ هایی از تاریخ حوزه علمیه قم، ص ۷۱٫
{29} شیخ محمود الغریفی، شعائر الحسینیه؛ بین الوعی و الخرافه، ص ۱۳۷؛ به نقل از شهید محمدباقر حکیم، الحوارات، ص ۲٫

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -