انهار
انهار
مطالب خواندنی

مصرف زکات (مستحقّین زکات)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
(مسأله 1925) انسان مي تواند زكات را در هشت مورد مصرف كند1:
 اوّل: فقير و آن كسي است كه مخارج سال خود و عيالاتش را 2 ندارد3 و كسي كه صنعت يا ملك يا سرمايه اي دارد كه مي تواند مخارج سال خود را بگذراند4، فقير نيست.
دوم: مسكين و آن كسي است كه از فقير سخت تر مي گذارند5.
سوم: كسي كه از طرف امام عليه السلام يا نايب امام مأمور است كه زكات را جمع و نگهداري نمايد و به حساب آن رسيدگي كند و آن را به امام عليه السلام يا نايب امام يا فقرا برساند6.
چهارم: كافرهايي كه اگر زكات به آنان بدهد به دين اسلام مايل مي شوند، يا در جنگ7 به مسلمانان كمك مي كنند8.
پنجم: خريداري بنده ها و آزاد كردن آنان9.
ششم: بدهكاري كه نمي تواند قرض خود را بدهد10.
هفتم: سبيل الله، يعني كاري كه مانند ساختن مسجد11، منفعت عمومي ديني دارد، يا مثل ساختن پل و اصلاح راه كه نفعش به عموم مسلمانان مي رسد و آنچه براي اسلام12 نفع داشته باشد به هر نحو كه باشد13.
هشتم: ابن السبيل، يعني مسافري كه در سفر درمانده شده 14. و احكام اينها در مسائل آينده گفته خواهد شد.
1- سيستاني،وحید: زكات در هشت مورد صرف مي شود...
زنجاني،مكارم: انسان بايد زكات را در يكي از هشت مورد زير مصرف كند...
2- بهجت، جوادی آملی: خود و افراد تحت تكّفلش را...
3- زنجاني: البتّه لازم نيست كه مخارج عيالاتی را كه متناسب شؤون وي نيست دارا باشد...
4- گلپايگاني، صافي، زنجاني: مخارج سال خود را از منافع آن بگذراند...
فاضل: مخارج سال خود را به تدريج كسب كند...
5- جوادی آملی: {دوم} مسكین و او، كسی است كه هزینه زندگی او سخت‌تر از فقیر تأمین میشود...
مكارم: 1و 2- «فقرا» و «مساكين»: و آنها كساني هستند كه مخارج سال خود و عيالاتشان را ندارند. تفاوت فقير و مسكين در اين است كه فقير روي سوال از كسي ندارد امّا مسكين نيازمندي است كه روي سوال دارد؛ كساني كه صنعت و ملك و سرمايه و كسبي دارند كه زندگي آنها را اداره نمي كند فقير محسوب مي شوند و كمبود زندگي خود را مي توانند از زكات بگيرند...
6- سیستانی: فقرا و مستحقین برساند...
فاضل: كه مي تواند به اندازه زحمتي كه مي كشد از زكات استفاده كند...
مكارم: 3-  كساني كه از طرف امام عليه السلام يا نايب او مأمور جمع آوري زكات يا نگهداري يا رسيدگي به حساب آن و يا رساندن آن به امام عليه السلام و نايب او يا رساندن به مصارف لازم هستند مي توانند به اندازه زحمتي كه مي كشند از زكات استفاده كنند...
زنجاني: سوم: كسي كه از طرف امام عليه السلام يا نايب امام مأمور جمع آوري زكات يا نگاهداري يا رسيدگي به حساب آن يا رساندن به امام يا نايب امام يا مصارف زكات مي باشد...
7- سيستاني: يا غير آن...
8- گلپايگاني، صافي: ولي بعيد نيست كه اعطاء و دادن اين قسم، مخصوص به امام عليه السلام باشد...
فاضل: و همچنين مسلماناني كه ايمان آنان ضعيف است كه اگر زكات به آنان بدهند ايمانشان قوي مي شود...
سيستاني: و همچنين مسلماناني كه ايمان آنان به بعضي از آنچه پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله و سلّم آورده اند ضعيف است، ولي چنانچه زكات به آنان داده شود موجب تقويت ايمانشان مي گردد يا مسلماناني كه ايمان به ولايت امير مؤمنان عليه السلام ندارند، و اگر به آنان زكات داده شود به ولايت رغبت پيدا مي كنند و به آن ايمان مي آورند...
مكارم: 4-  افراد ضعيف الايماني كه با گرفتن زكات تقويت مي شوند و تمايل به اسلام پيدا مي كنند...
زنجاني: چهارم: مسلمانان سست اعتقادي كه با پرداخت زكات، ايمان قويتري پيدا مي كند...
وحید:چهارم: مسلمانانى كه شهادت به وحدانیّت  خداوند و رسالت حضرت محمّد (صلى الله علیه وآله وسلم) داده اند و در اسلام ثابت قدم نیستند ، تا به وسیله دادن زكات به آنان ایمانشان تقویت شود ، ولى در صورت وجود فقیر در محلّ و دوران امر بین صرف در فقیر و صرف در این مصرف احتیاط واجب آن است كه به فقیر داده شود ، و این احتیاط در مورد هفتم هم باید رعایت شود...
سبحانی: چهارم: مسلمانانى كه ايمان آنها ضعيف است و دادن زكات مايه تقويت ايمان مى گردد يا در جنگ به مسلمانان كمك مى كنند...
9- سيستاني: به تفصيلي كه در محلّ خود ذكر شده است...
زنجاني: با شرايطي كه در كتب مفصل گفته شده است...
خوئي، تبريزي: پنجم: خريداري بنده هايي كه در شدت مي باشند و آزاد كردن آنان...
وحید: پنجم: خریدارى بنده مسلمانى كه در شدّت باشد و آزاد كردن او ، و همچنین خریدارى بنده و آزاد كردن او ، هر چند در شدّت نباشد در صورتى كه مستحقّى براى زكات پیدا نكند...
جوادی آملی: {پنجم} خریداری برده‌ها و آزاد كردن آنان...
10- فاضل: به شرط آن كه قرض در معصيت صرف نشده باشد...
11- فاضل: و مدرسه...
12- فاضل: و مسلمين...
13- خوئي، تبريزي: هفتم: في سبيل الله يعني كارهايي كه مي توان با آنها قصد قربت نمود مثل ساختن مسجد و مدرسه اي كه علوم دينيه در آن خوانده مي شود و تنظيف شهر و آسفالت راهها و توسعه آنها و مانند اينها...
گلپايگاني، صافي: هفتم: سبيل الله يعني هر كار خير  وعمل نيكي كه از شارع مقدس نسبت به آن تشويق شده باشد مثل ساختن مدرسه علوم دينيه و پل و منزلگاه براي مسافرين و زوّار و مسجد و دار الايتام و تعظيم شعائر و طبع كتب ديني و نشر معارف اسلامي و هر كاري كه موجب تقرّب به خداوند متعال (صافي: و اعلاي كلمه اسلام) باشد...
بهجت: هفتم: في سبيل الله، يعني كاري كه مانند ساختن مسجد، پل، راه سازي و مدرسه، منفعت عمومي و ديني دارد كه نفع آن به عموم مسلمانان مي رسد و براي اسلام نفع داشته باشد...
وحید: هفتم: فِى سَبِیلِ اللّه ، یعنى امور خیریه اى كه مى شود آنها را به قصد قربت انجام داد ، و بنابر احتیاط واجب كارهایى باشد كه مصلحت عمومى داشته باشد ، مانند بناى مساجد و مدارس دینى و ساختن بیمارستان و آسایشگاه براى سالخوردگان و مانند اینها...
زنجاني: هفتم: «في سبيل الله» يعني امور ديني، و خواه مربوط به عموم باشد، همچون ساختن مسجد و مدارس علوم ديني و نشر كتب ديني، و خواه به افراد خاصي مربوط باشد، مثل آنكه برخي از مؤمنان را به حجّ خانه خدا بفرستد و روشن ترين مورد اين مصرف، جهاد در راه خدا است، و ظاهراً اين مصرف، امور دنيايي را شامل نمي گردد، هر چند عمومي باشد همچون ساختن پل و تعمير جاده ها و راهها...
سيستاني: هفتم: في سبيل الله، يعني كارهايي كه نفعش به عموم مسلمين مي رسد مثل ساختن مسجد و مدرسه اي كه علوم دينيه در آن خوانده مي شود و پاک سازی شهر و آسفالت راهها و توسعه آنها و مانند اينها...
مكارم: 7-  «سبيل الله» يعني كارهايي مانند ساختن مسجد كه منفعت ديني و عمومي دارد و همچنين مدارس علوم  ديني، مراكز تبليغاتي، اعزام مبلغين، نشر كتابهاي مفيد اسلامي و خلاصه آنچه براي اسلام نفع داشته باشد به هر نحو كه باشد، مخصوصاً جهاد در راه خدا...
14- مكارم: 8-  «ابن السبيل» يعني مسافري كه در سفر مانده و محتاج شده كه به مقدار نيازش مي تواند از زكات استفاده كند هر چند در محل خود غني و بي نياز باشد.
سيستاني: اينها مواردي است كه زكات در آنها صرف مي شود ولي مالك نمي تواند زكات را بدون اذن امام عليه السلام يا نائبش در دو مورد سوم و چهارم مصرف نمايد، و در مورد هفتم نيز بنابر احتياط لازم بايد از حاكم شرع اذن بگيرد. و احكام اين موارد در مسائل آينده گفته خواهد شد.
*****
مظاهری: مسأله 1467- زكات را خوب است در اين زمان به مجتهد جامع الشرايط يا وكيل او بدهند تا صرف فقرا و تقويت اسلام و مصالح مسلمين بنمايد ولى خود زكات دهنده هم مى‏تواند در همان موارد صرف نمايد.
(مسأله 1926) احتياط واجب آن است كه فقير و مسكين بيشتر از مخارج سال خود و عيالاتش را1 از زكات نگيرد و اگر مقداري پول يا جنس دارد، فقط به اندازه كسري مخارج يك سالش زكات بگيرد.
1- جوادی آملی: هزینهٔ سال خود و افراد تحت تكفّلش را...
*****
اراكي: مسأله 1954- اگر يك دفعه بيش از مخارج سال به فقير، زكات بدهند مانع ندارد گر چه احتياط مستحّب است كه بيش از مخارج سال به او ندهند، ولي اگر به تدريج به او زكات بدهند، بيش از مخارج سالش نمي تواند بگيرد. كسي كه مقداري پول يا جنس دارد ولي كمتر از مخارج سالش مي باشد، مي تواند زكات بگيرد.
گلپايگاني، صافي: مسأله 1934- جايز است در يك دفعه مقداري زكات به فقير بدهند كه غني شود ولي اگر به مقدار مخارج يك سال گرفت بعد نمي تواند، تا به قدر مخارج سال دارد بگيرد.
بهجت: مسأله 1524- انسان مي تواند به فقير و مسكين بيش از مخارج ساليانه اش زكات بدهد  ولي اگر اين كار موجب بي انصافي شده و به ديگر فقرا اجحاف شود، مثل اينكه همه مردم بخواهند زكاتشان را به فقير بدهند و بقيه فقرا تنگدست بمانند، خالي از اشكال نيست. و مستحّب است كه به هر فقير كمتر از زكات نصاب اوّل طلا و نقره كه قبلاً گفته شد ندهند.
زنجاني: مسأله 1934- فقير يا مسكين نمي تواند بيشتر از مخارج سال خود و عيالاتش را از زكات بگيرد و اگر مقداري پول يا جنس دارد، فقط مي تواند به اندازه كسري مخارج يك سال، زكات بگيرد، ولي اگر قادر به تأمين مخارج سالهاي آينده –هرچند از زكات- نباشد مي تواند مخارج سالهاي بعد را نيز در همان سال اوّل از زكات بگيرد.
مكارم: مسأله 1642- فقير يا مسكين بنابر احتياط واجب نمي تواند بيش از مخارج سال خود و عيالاتش را از زكات بگيرد و اگر كسري دارد تنها به اندازه كسري خود مي تواند بگيرد.
سبحانی: مسأله 1943- احتياط مستحّب آن است كه فقير و مسكين بيشتر از مخارج سال خود و عيالاتش را در يك مرتبه از زكات نگيرد، ولى اگر تدريجا بگيرد، نبايد بيش از مخارج سالانه خود را بگيرد.
مظاهری: مسأله 1468- فقير نبايد بيشتر از مخارج سال خود و عيالاتش را از زكات بگيرد و اگر مقدارى پول يا جنس دارد، فقط به اندازه كسرى مخارج يك سالش زكات بگيرد ولى مى‏تواند براى چيزى كه قيمتش بيش از مخارج سال اوست نظير خانه در صورت نياز زكات بگيرد.
(مسأله 1927) كسي كه مخارج سالش را داشته اگر مقداري از آن را مصرف كند و بعد شك كند كه آنچه باقي مانده به اندازه مخارج سال او هست يا نه، نمي تواند زكات بگيرد.
این مسأله در رساله آیات عظام:بهجت ،مكارم و مظاهری نیست.
(مسأله 1928) صنعتگر يا مالك يا تاجري كه1 درآمد او از مخارج سالش كمتر است2، مي تواند براي كسري مخارجش زكات بگيرد3. و لازم نيست ابزار كار يا ملك يا سرمايه خود را به مصرف مخارج برساند4.
1- مكارم: صنعتگر يا كارگري كه...
جوادی آملی: صنعتگر، كارگر، مالک یا تاجری كه...
2- زنجاني: اگر درآمد صعنت يا ملك يا تجارت انسان از مخارج سالش كمتر است...
3- اراكي: [پایان مسأله].
4- بهجت: مگر اينكه ابزار كار يا سرمايه او به قدري زياد باشد كه بتواند آن را تعويض يا تبديل به چيز ديگر كند و مقداري برايش بماند كه براي زندگي بدون مشقّت و عسر كافي باشد، كه در اين صورت لازم است اين كار را انجام بدهد.
******
مظاهری: مسأله 1469- كسى كه درآمد او از مخارج سالش كمتر است مى‏تواند براى كسرى مخارجش زكات بگيرد و لازم نيست ابزار كار يا خانه يا سرمايه خود را به صرف مخارج برساند.
(مسأله 1929) فقيري كه خرج سال خود و عيالاتش را1 ندارد، اگر خانه اي دارد كه ملك اوست و در آن نشسته، يا مال سواري2 دارد، چنانچه بدون اينها نتواند زندگي كند3، اگر چه براي حفظ آبرويش باشد، مي تواند زكات بگيرد و همچنين است اثاث خانه و ظرف و لباس تابستاني و زمستاني و چيزهايي كه به آنها احتياج دارد. و فقيري كه اينها را ندارد، اگر به اينها احتياج داشته باشد، مي تواند از زكات خريداري نمايد.
این مسأله در رساله آیت الله مظاهری نیست.
1- جوادی آملی: خود و افراد تحت تكفّلش را...
سيستاني: وسيله سواري...
سبحانی: ماشین سواری...
جوادی آملی: وسیله نقلیه...
2- زنجاني: چنانچه به آنها نياز داشته باشد...
*****
بهجت: مسأله 1526- فقيري كه خرج سال خود و افراد تحت تكفلش را ندارد، اگر خانه اي دارد كه ملك اوست و در آن ساكن است، يا حيوان سواري دارد، چنانچه بدون اينها نتواند زندگي كند، يا اينكه براي حفظ آبرويش لازم داشته باشد، مي تواند زكات بگيرد، و همچنين است اگر اثاث خانه، ظرف، لباس تابستاني و زمستاني و چيزهاي ضروري زندگي را نداشته باشد و به اينها احتياج داشته باشد، مي تواند از مالي كه به عنوان زكات به او مي دهند خريداري نمايد.
مكارم: مسأله 1644- شخص نيازمند مي تواند مركب سواري مورد نياز و همچنين خانه اي كه به آن احتياج دارد و سرمايه لازم براي كسب و كار را از زكات تهيه كند و در اين قسمت بايد به آن مقدار كه براي نياز و حفظ آبروي او لازم است قناعت كند.
(مسأله 1930) فقيري كه يادگرفتن صنعت براي او مشكل نيست، بنابراحتياط واجب1 بايد ياد بگيرد و با گرفتن زكات زندگي نكند، ولي تا وقتي مشغول يادگرفتن است2، مي تواند زكات بگيرد.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1- [عبارت «بنابراحتیاط واجب» در رساله آیات عظام: وحید، جوادی آملی و مظاهری نیست.]
2- گلپايگاني، صافي: ولي مادامي كه از تحصيل مخارج عاجز است...
*****
مكارم: مسأله 1645- كسي كه مي تواند با ياد گرفتن صنعت يا كارهاي ديگر زندگي خود را اداره کند بايد ياد بگيرد تا نيازي به زكات نداشته باشد، ولي تا زماني كه مشغول ياد گرفتن است مي تواند زكات بگيرد. کسانی که مشغول فرا گرفتن علم واجب هستند  می توانند از زکات استفاده کنند همچنین قضات و مجریان حدود و مانند آنها.
زنجاني: مسأله 1938- فقيري كه  ياد گرفتن صنعت براي او مشكل نيست، نمي تواند با گرفتن زكات زندگي كند ولي تا وقتی مشغول يادگرفتن است مي تواند زكات بگيرد.
سيستاني: مسأله 1945- فقيري كه مي تواند كسب كند و مخارج خود و عيالش را تهيه نمايد و از روي تنبلي اقدام نمي كند، جايز نيست زكات بگيرد و طلبه فقيري كه كسب، مانع ادامه تحصيل اوست، در هيچ صورتي نمي تواند از سهم فقرا زكات بگيرد، مگر اينكه تحصيل  بر او واجب عيني باشد و از سهم سبيل الله، در صورتي كه تحصيل او منفعت عمومي داشته باشد با اجازه حاكم شرع بنابر احتياط لازم جايز است و فقيري كه يادگرفتن صنعت براي او مشكل نيست، بنابر احتياط واجب نمي تواند با گرفتن زكات زندگي كند، ولي تا وقتی مشغول ياد گرفتن است، مي تواند زكات بگيرد.
مسأله اختصاصی
جوادی آملی: مسأله 2152- فقیری كه میتواند كسب كند و هزینه خود و افراد تحت تكفّلش را تهیّه نماید، ولی از روی تنبلی اقدام نمیكند، جایز نیست زكات بگیرد و شخص فقیری كه كسب، مانع ادامهٔ تحصیل اوست، در هیچ صورتی نمیتواند از سهم فقرا زكات بگیرد و در صورتی که تحصیل بر او واجب عینی یا کفایی بوده و تحصیل او منفعت عمومی داشته باشد می‌تواند از سهم فی سبیل الله دریافت کند.
(مسأله 1931) به كسي كه قبلاً فقير بوده1 و مي گويد فقيرم، اگر چه انسان از گفته او اطمينان پيدا نكند، مي شود زكات داد2.
این مسأله در رساله آیات عظام: ،مكارم، سبحانی و مظاهری نیست.
1- خوئي، تبريزي: و يا اينكه معلوم نباشد فقير بوده يا نه...
2- جوادی آملی: تا وقتی که گمان بر خلاف حاصل نشود، می‌توان زكات پرداخت كرد.
سيستاني: ولي كسي كه معلوم نباشد قبلاً فقير بوده يا نه، نمي توان بنابر احتياط تا وقتي كه اطمينان به فقرش حاصل نشود، به او زكات داد.
بهجت: اگر از گفته او اطمينان يا گمان پيدا شود، مي شود به او زكات داد.
*****
وحید: مسأله 1948- به كسى كه قبلا فقیر بوده و مى گوید فقیرم و شكّ در زوال فقرش باشد ، اگر چه از گفته او اطمینان پیدا نشود مى توان زكات داد ، و به كسى كه معلوم نباشد فقیر بوده یا نه و مى گوید فقیرم ، اگر از گفته او اطمینان حاصل نشود ، بنابر احتیاط واجب نمى شود زكات داد.
زنجاني: مسأله 1939- به كسي كه نمي دانيم فقير است يا نه ولي قبلاً فقيربوده، مي توان زكات داد.
(مسأله 1932) كسي كه مي گويد فقيرم و قبلاً فقير نبوده1، يا معلوم نيست فقير بوده يا نه2، اگر از ظاهر حالش گمان پيدا شود 3 كه فقير است4، مي شود به او زكات داد.
1- خویی، تبريزي: چنانچه از گفته او اطمينان پيدا نشود، احتياط واجب آن است كه به او زكات ندهند.
وحید: چنانچه از گفته او اطمينان پيدا نشود، نمی شود به او زکات داد.
سيستاني: چنانچه از گفته او اطمينان پيدا نشود، نمي شود به او زكات داد.
2- گلپايگاني، فاضل، صافي: چنانچه از گفته او اطمينان پيدا نشود، احتياط واجب آن است كه به او زكات ندهند.
زنجاني: چنانچه از گفته او اطمينان پيدا نشود، نمي شود به او زكات داد.
3- اراكي: اگر گمان پيدا شود...
4- جوادی آملی: یا افراد مورد اعتماد خبر دهند كه او فقیر است...
*****
مكارم: مسأله 1648- كسي كه فقير بودنش معلوم نيست، نمي توان به او زكات داد، ولي اگر از ظاهر حالش گمان پيدا شود كه فقير است، زكات دادن به او جايز است، همچنين اگر افراد مورد اعتماد خبر دهند كه او فقير مي باشد.
مظاهری: مسأله 1482- اگر كسى بگويد فقيرم نمى‏شود به او زكات داد مگر اينكه ثقه‏اى خبر دهد يا طورى در بين مردم مشهور باشد كه اطمينان به فقر او پيدا شود.
(مسأله 1933) كسي كه بايد زكات بدهد، اگر از فقيري طلبكار باشد، مي تواند طلبي را كه از او دارد بابت زكات حساب كند1.
این مسأله در رساله آیت الله بهجت نیست.
1- زنجاني: مگر آن كه اميد نداشته باشد كه بدهکار بتواند قرض خود را در آينده ادا كند كه در اين صورت نمي تواند آن را از بابت زكات حساب كند.
وحید: ولى اگر بداند مالى را كه طلبكار است در معصیت صرف كرده ، نمى تواند از بابت زكاتى كه در اداى دین صرف مى شود حساب كند.
مظاهری:رجوع کنید به ذیل مسأله 1970.
*****
مكارم: مسأله 1647- كسي كه زكات بر ذمّه دارد و از فقيري طلبكار است، مي تواند طلب خود را از باب زكات حساب كند، حتي اگر فقير بدهكار از دنيا برود مي تواند بدهي او را از زكات محسوب دارد، امّا اگر چيزي از خود گذاشته كه به اندازه بدهي اوست بنابر احتياط واجب نمي توان بدهي او را از زكات حساب كرد.
 (مسأله 1934) اگر فقير بدهكار بميرد و تركه اي كه وافي به بدهيش باشد نداشته باشد1، انسان مي تواند طلبي را كه از او دارد بابت زكات حساب كند2.
این مسأله در رساله آیات عظام: ،بهجت ، سبحانی و مظاهری نیست.
1- گلپايگاني، خوئي، فاضل، سيستاني، صافي، تبريزي: اگر فقير بميرد و مال او به اندازه قرضش نباشد...
2- خوئي، فاضل، تبريزي، سيستاني: بلكه اگر مال او به اندازه قرضش باشد و ورثه قرض او را ندهند، يا به جهت ديگر انسان نتواند طلب خود را بگيرد، نيز مي تواند طلبي را كه از او دارد، بابت زكات حساب كند.
گلپايگاني، صافي: ولي اگر مال او به اندازه قرضش باشد و ورثه قرض او را ندهند،يا به جهت ديگر انسان نتواند طلب خود را بگيرد، بنابر احتياط واجب نبايد طلبي را كه از او دارد، بابت زكات حساب كند.
مكارم: رجوع كنيد به ذيل مسأله 1933.
*****
زنجاني: مسأله 1942- اگر فقير بميرد و مال او به مقدار قرضش نباشد، طلبكار مي تواند از بابت طلبش به مقدار كسري مال او از بابت زكات حساب كند، و اگر مال او به اندازه قرضش باشد و ورثه قرض او را ندهند يا به جهت ديگر انسان نتواند طلب خود را بگيرد، بنابر احتياط مستحّب طلبي را كه از او دارد بابت زكات حساب نكند.
وحید: مسأله 1951- اگر فقیر بمیرد و مال او به اندازه دینش نباشد ، انسان مى تواند طلبى را كه از او دارد بابت زكات حساب كند ، ولى در صورتى كه بداند مالى را كه مدیون است در معصیت صرف كرده ، نمى تواند از بابت زكاتى كه در اداى دین صرف مى شود حساب كند. و اگر مال میّت  به اندازه دینش باشد و ورثه دین او را ادا نكنند یا به جهت دیگرى انسان نتواند طلب خود را بگیرد ، بنابر احتیاط واجب نباید طلبى را كه از او دارد بابت زكات حساب كند.
(مسأله 1935) چيزي را كه انسان بابت زكات به فقير مي دهد لازم نيست به او بگويد كه زكات است بلكه اگر فقير خجالت بكشد، مستحّب است به طوري كه دروغ نشود به اسم پيشكش بدهد1 ولي بايد قصد زكات نمايد2
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1- اراكي، گلپايگاني، صافي،مظاهری: مستحّب است به اسم پيشكش(مظاهری:هدیه) بدهد...
خوئي، فاضل، تبريزي، سيستاني، زنجاني: مستحّب است مال را به قصد زكات به او داده و زكات بودنش را اظهار ننمايد.
2- وحید:  مستحّب است بدون این كه اظهار كند به قصد زكات بدهد.
*****
بهجت: مسأله 1530- موقع دادن زكات به فقير لازم نيست به او بگويد كه زكات است.
مكارم: مسأله 1649- لازم نيست به فقير بگويند كه اين مال زكات است بلكه مي توان زكات را به صورت هديه به او داد (البتّه به طوري كه دروغ محسوب نشود) ولي در هر حال بايد قصد زكات كند.
(مسأله 1936) اگر به خيال اين كه كسي فقير است به او زكات بدهد، بعد بفهمد فقير نبوده، يا از روي ندانستن مسأله به كسي كه مي داند فقير  نيست زكات بدهد1، چنانچه چيزي را كه به او داده باقي باشد، بايد2 از او بگيرد و به مستحقّ بدهد3 و اگر از بين رفته باشد4، پس اگر كسي كه آن چيز را گرفته مي دانسته يا احتمال مي داده كه زكات است5، انسان بايد6 عوض آن را از او بگيرد و به مستحقّ بدهد7، ولي اگر به غير عنوان زكات داده نمي تواند چيزي از او بگيرد و بايد از مال خودش زكات را به مستحقّ بدهد، و در همه صور مي تواند از مال خودش زكات را بدهد و از كسي كه گرفته مطالبه نكند.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1- خوئي، تبريزي، سيستاني، جوادی آملی: كافي نيست، پس...
2- بهجت، مکارم، جوادی آملی: مي تواند...
3- وحید: و اگر نتواند بگیرد ، باید عوض زكات را از مال خودش بدهد ، و اگر از بین رفته باشد ، پس اگر كسى كه آن چیز را گرفته مى دانسته زكات است ، انسان مى تواند عوض آن را از او بگیرد و به مستحقّ بدهد ، و اگر نمى دانسته زكات است ، نمى تواند چیزى از او بگیرد ، و باید از مال خودش عوض زكات را به مستحقّ بدهد.
4- بهجت: أظهر اين است كه گيرنده در صورت جهل ضامن نيست امّا اگر كسي كه آن چيز را گرفته مي دانسته يا احتمال مي داده كه زكات است و مي دانسته كه خودش فقير نيست و ممكن است آن چيز يا عوضش را از او بگيرند، اگر مي تواند بايد عوض آن را از او بگيرد و به مستحقّ بدهد و اگر گيرنده ادّعا كند نمي دانسته آن مال زكات است، همين كه دهنده زكات مي گويد: به عنوان زكات داده ام، پذيرفته مي شود، و در صورت بقاي عين آن مال، حقّ پس گرفتن آن را دارد ولي مي تواند پس نگيرد و از مال خود دوباره بدهد.
5- اراكي، گلپايگاني، خوئي، صافي، تبريزي: مي دانسته كه زكات است...
مکارم: بايد عوض آن را بدهد و او نيز به مستحق برساند، ولى اگر به غير عنوان زکات داده نمى تواند چيزى از او بگيرد و در هر حال چنانچه در تشخيص مستحق کوتاهى نکرده باشد لازم نيست دوباره از مال خود بپردازد.
6- خوئي: انسان مي تواند...
7- اراكي: و در تمام صور مي تواند از مال خودش زكات را بدهد و از كسي كه گرفته مطالبه نكند.
گلپايگاني، خوئي، تبريزي، صافي: و اگر نمي دانسته زكات است، نمي تواند چيزي از او بگيرد و بايد از مال خودش زكات را به مستحقّ بدهد.
سيستاني: اگر كسي كه آن چيز را گرفته، مي دانسته زكات است، انسان مي تواند عوض آن را از او بگيرد و به مستحقّ بدهد. و اگر نمي دانسته زكات است، نمي تواند چیزی از او بگيرد و بايد از مال خودش عوض زكات را به مستحقّ بدهد، حتّي اگر در شناخت فقير تحقيق كرده يا به حجّت شرعي، مستند بوده بنابر احتياط واجب.
جوادی آملی: اگر از بین رفته باشد، چنانچه كسی كه آن چیز را گرفته نمیدانسته كه زكات است، ضامن نیست و اگر میدانسته یا احتمال میداده كه زكات است، میتوان عوض آن را از او گرفت و به مستحقّ پرداخت...
*****
فاضل: مسأله 1981- اگر به اعتقاد اينكه (مكارم: اگر به گمان اينكه) كسي فقير است زكات به او بدهد بعد بفهمد فقير نبوده، يا از روي ندانستن مسأله به كسي كه فقير نيست زكات بدهد چنانچه چيزي را كه به او داده باقي باشد مي تواند پس بگيرد و به مستحقّ بدهد و اگر از بين رفته هرگاه كسي كه آن چيز را گرفته مي دانسته يا احتمال مي داده كه زكات است بايد عوض آن را بدهد و او به مستحقّ برساند، ولي اگر به غير عنوان زكات داده نمي تواند چيزي از او بگيرد و (مكارم: در هر حال) چنانچه در تشخيص مستحقّ كوتاهي نكرده باشد (فاضل: مثلاً بيّنه شرعيّه، گواهي بر فقر او داده باشد) لازم نيست دوباره از مال خود زكات بپردازد.
زنجاني: مسأله 1944- اگر زكات خود را به كسي بدهد كه وي را از موارد مصرف زكات مي داند، بعد بفهمد كه او از موارد مصرف زكات نبوده، مثلاً خيال مي كرده كه او فقير است، بعد بفهمد كه او فقير نبوده، مسأله دو صورت اصلي دارد:
صورت اول:  مالي را براي زكات كنار گذاشته باشد و آن مال را بدهد، دراين صورت چنانچه بتواند بدون حرج آن مال را از گيرنده بگيرد و پس گرفتن آن اشكال شرعي هم نداشته باشد، باید آن مال را بگيرد و به ارباب زكات بدهد، و اگر نتواند پس بگیرد چنانچه آن مال را با حجّت شرعي داده باشد چيزي به گردن او نيست ولي اگر با حجّت شرعي نداده باشد، ضامن  است و بايد دوباره زكات را بپردازد و اگر آن مال در دست گيرنده تلف شود يا گيرنده با مصرف كردن آن يا به گونه اي ديگر آن را اتلاف كند، ضامن ارباب زكات است و بايد به اندازه زكات، به مصرف آن برساند و پس از مصرف رساندن اگر از طرف مالك فريب خورده باشد مي تواند عوض آن را از وي بگيرد.
صورت دوم:  مالي را داده كه براي زكات كنار نگذاشته باشد در اين صورت درهر حال زكات پرداخت نشده است و بايد مالك دوباره زكات بدهد (هرچند به استناد حجّت شرعي مال خود را به آن شخص داده باشد) و اگر گيرنده اشتباه مالك را بداند يا احتمال بدهد، نبايد آن مال را كه مالك به گمان مورد مصرف بودن زكات به وي مي دهد بگيرد، و اگر آن را بگيرد و تلف کند يا تلف شود، ضامن است و بايد عوض آن را به مالك بدهد. و اگر گيرنده اشتباه مالك را احتمال نمي داده لذا آن مال را گرفته و تلف كرده يا تلف شده ضامن نيست، و در هر حال اگر آن مال موجود باشد، مالك مي تواند آن را پس بگيرد، هر چند اين كار واجب نيست.
مظاهری: مسأله 1472- اگر زكات را به كسى بدهد و بعد بفهمد فقير نبوده، مى‏تواند چيزى را كه به او داده پس بگيرد و بايد دوباره زكات مالش را به مستحقّ بدهد.
(مسأله 1937) كسي كه بدهكار است و نمي تواند بدهي خود را بدهد اگر چه مخارج سال خود را داشته باشد، مي تواند براي دادن قرض خود زكات بگيرد1 ولي بايد مالي را كه قرض كرده در معصيت خرج نكرده باشد2 يا اگر در معصيت خرج كرده از آن معصيت توبه كرده باشد3، كه در اين صورت از سهم فقرا مي شود به او داد.
این مسأله در رساله آیت الله بهجت نیست.
 1- مظاهری: [پایان مسأله]
گلپايگاني، صافي: از سهم بدهكاران زكات بگيرد...
زنجاني: ولي اگر مالي را كه قرض كرده در معصيت خرج كرده باشد، تا توبه نكرده نمي تواند از سهم بدهكاران زكات بگيرد. گفتني است كه پرداخت وام، خود، گاه از مخارج سال به حساب مي آيد و آن در صورتي است كه به جهت فشار طلبكار يا به جهت ديگر، پرداخت نكردن وام براي انسان حرجي بوده يا با هتك حيثيّت وي همراه باشد، در اين صورت اگر نتواند وام خود را بپردازد فقير به شمار مي آيد، در غير اين صورت، پرداخت وام از مخارج سال نمي باشد، لذا انسان فقير به شمار نمي آيد، ولي با اين حال مي تواند از سهم بدهکاران زكات بگیرد و وام خود را بپردازد.
2- خوئي، تبريزي، سيستاني، مكارم، وحید: [پایان مسأله].
اراكي: ولي اگر در معصيت خرج كرده باشد از سهم بدهكاران نمي توان به او زكات داد ولي از سهم فقرا مي شود به او داد.
3- گلپايگاني، صافي: بلي، از سهم فقرا مي تواند زكات بگيرد اگر چه از آن معصيت توبه نكرده باشد.
(مسأله 1938) اگر به كسي كه بدهكار است و نمي تواند بدهي خود را بدهد، زكات بدهد1، بعد بفهمد قرض را در معصيت مصرف كرده، چنانچه آن بدهكار فقير باشد، مي تواند آنچه را به او داده بابت زكات حساب كند2 ،ولي اگر چيزي را كه گرفته در شرابخواري يا به طور آشكارا در معصيت صرف كرده و از معصيت خود توبه نكرده، بنابر احتياط واجب بايد چيزي را كه به او داده بابت زكات حساب نكند.
این مسأله در رساله آیات عظام: بهجت ، مكارم، سبحانی و مظاهری نیست.
1- گلپايگاني، صافي، جوادی آملی: از سهم بدهكاران زكات بدهد...
2- اراكي، خوئي، تبريزي: [پایان مسأله]
گلپايگاني، صافي: ولي احتياط واجب آن است كه اگر از آن معصيت توبه نكرده، چيزي را كه به او داده بابت زكات حساب نكند.
فاضل: ولي اگر از آن معصيت توبه نكرده باشد بنابر احتياط واجب چيزي را كه به او داده، بابت زكات حساب نكند.
سيستاني ،وحید: مي تواند آنچه را كه به او داده، بابت سهم فقرا حساب كند. [پايان مسأله]
*****
زنجاني: مسأله 1946- اگر به كسي كه وي را مورد يكي از مصارف زكات مي دانسته زكات بدهد بعد بفهمد كه وي مورد آن نبوده ولي از موارد ديگر زكات بوده است، مثلاً به كسي به جهت فقير بودن زكات بدهد، بعد بفهمد كه آن شخص فقير نبوده ولي به خاطر بدهكاري مي تواند زكات دريافت كند، چنانچه پرداخت زكات وي مقيد به همان مصرفي باشد كه در نظر گرفته است، مثلاً مي خواسته زكات را حتماً به مصرف فقير برساند، در اين صورت مي تواند زكات را پس بگيرد و در مورد ديگر زكات به مصرف برساند، و مي تواند زكات را پس نگرفته و آنچه را داده از بابت زكات حساب كند ولي اگر پرداخت زكات وي مقيّد به همان مصرف نباشد، مثلاً مي خواسته زكات خود را به اين شخص بدهد و مقيّد نبوده كه حتماً از مصرف فقرا به وي بدهد، در اين صورت زكات وي پرداخته شده و نمي تواند آن را پس بگيرد.
(مسأله 1939) كسي كه بدهكار است و نمي تواند1 بدهي خود را بدهد اگر چه فقير نباشد، انسان مي تواند طلبي را كه از او دارد، بابت زكات حساب كند2.
این مسأله در رساله آیات عظام: بهجت ، مكارم و مظاهری نیست.
1- زنجاني: نمي تواند فعلاً...
2- زنجاني: و در مسأله [1933] گفته شد كه اگر اميدي به پرداخت زكات از سوي بدهكار در آينده هم نباشد، نمي تواند طلبش را بابت زكات حساب كند.
وحید: ولى اگر فقیر نباشد ، در صورتى كه بداند مالى را كه بدهكار است در معصیت صرف كرده ، نمى تواند بابت زكات حساب كند.
(مسأله 1940) مسافري كه خرجي او تمام شده،1 يا مركبش از كار افتاده2، چنانچه سفر او سفر معصيت نباشد3 و نتواند با قرض كردن يا فروختن چيزي خود را به مقصد برساند4، اگر چه در وطن خود فقير نباشد، مي تواند زكات بگيرد5. ولي اگر بتواند در جاي ديگر با قرض كردن يا فروختن چيزي مخارج سفر خود را6 فراهم كند، فقط به مقداري كه به آنجا برسد، مي تواند زكات بگيرد7.
1- زنجانی، مکارم: یا اموال او به سرقت رفته...
2- سیستانی: یا وسیله نقلیه اش از کار افتاده...
سبحانی: یا ماشین او از کار افتاده...
جوادی آملی: یا اموالش به سرقت رفته...
3- گلپايگاني، صافي: و خود او هم در معصيت نباشد...
4- زنجاني: خود را به محلّي كه بايد برود برساند...
5- مكارم: و لازم نيست بعد از رسيدن به وطن مقداري را كه از باب زكات گرفته برگرداند ولي اگر بعد از رسيدن به وطن چيزي از زكات زياد آمده باشد بايد آن را به حاكم شرع بدهد و بگويد زكات است.
6- بهجت: مخارج بقيّه سفر خود را...
7 -سيستاني: و بنابر احتياط واجب اگر بتواند با فروش يا اجاره مالي در وطن خود، خرج راه را تهيّه كند، نبايد زكات بگيرد.
*****
مظاهری: مسأله 1474- مسافرى كه در سفر درمانده شده، چنانچه سفر او سفر معصيت نباشد و يا از معصيت توبه كرده باشد و نتواند با قرض كردن و مانند آن خود را به مقصد برساند گرچه در وطن خود فقير نباشد، مى‏تواند زكات بگيرد.
(مسأله 1941) مسافري كه در سفر درمانده شده و زكات گرفته، بعد از آنكه به وطنش رسيد، اگر چيزي از زكات زياد آمده باشد1، در صورتي كه بدون مشقّت نتواند بقيّه را به صاحب مال يا نائب او برساند بايد آن را به حاكم شرع بدهد و بگويد آن چيز، زكات است2
1- وحید: در صورتى كه نتواند به دهنده زكات برگرداند ، یا برگرداندن به او مشقّت داشته باشد ، باید آن را به حاكم شرع بدهد و بگوید آن چیز زكات است.
مظاهری: لازم نيست آن را برگرداند.
خوئي، اراكي، گلپايگاني، صافي، تبريزي: اگر چيزي از زكات زياد آمده باشد، بايد (گلپايگاني، صافي: بنابر احتياط لازم) آن را به حاكم شرع بدهد و بگويد آن چيز، زكات است.
زنجاني: اگر چيزي از زكات زياد آمده باشد، بايد آن را به مصرف زكات برساند.
فاضل: اگر چيزي از زكات زياد آمد، بايد آن را به مجتهد جامع الشرائط بدهد و بگويد آن چيز، زكات است.
سيستاني: اگر چيزي از زكات زياد آمده باشد، چنانچه نتواند آن را به دهنده زكات برساند بايد به حاكم شرع برساند و بگويد آن چيز، زكات است.
بهجت: اگر چيزي از زكات زياد آمده باشد، در صورتي كه باز گرداندن به صاحب مال يا نايب او مشقّت داشته باشد بايد آن را به حاكم شرع بدهد و بگويد آن چيز زكات است و اگر به حاكم شرع هم ممكن نشد به مؤمنين عادل مي دهد كه آنها به مصرف زكات برسانند، و اگر آن هم ممكن نشد، خودش مي تواند آن را در موارد مصرف زكات صرف كند.
مکارم: رجوع کنید به ذیل مسأله 1940

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -