انهار
انهار
مطالب خواندنی

تلبـيه

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال: مقدار واجب لبيك در هنگام احرام چيست؟

پاسخ: مقدار واجب آن است كه بگويد لبيك اللّهمّ لبيك لبيك لا شريك لك لبيّك و به احتياط واجب بعد از اين بگويد انّ الحمد و النّعمة لك و الملك لا شريك لك.

سؤال: شخصي خيال‎كرده كه تلبيه،مختص به عمره‎است براي‎احرام حج، تلبيه نگفته و بدون تلبيه محرم شده و به عرفات رفته و اعمال را تا آخر انجام داده، بعداً فهميده كه بايد در احرام حج نيز تلبيه بگويد، تكليف او چيست؟

پاسخ: در فرض سوال، كه بعد از اتمام اعمال فهميده كه تلبيه نگفته حج او صحيح است.

سؤال: بعد از محرم شدن و گفتن تلبيه، مي‎تواند به عنوان احتياط ثانياً تلبيه بگويد و محرم شود يا خير؟ و آيا تكرار تلبيه مضر به حج او هست يا نه؟

پاسخ: اگر احتمال عدم صحّت تلبيه و احرام اول را بدهد رجاءاً و احتياطاً مانعي ندارد.

سؤال: اگر زن تكبيرة الاحرام يا قرائت را در نماز، و تلبيه را در موقع محرم شدن بلند بگويد بطوري كه اجنبي بشنود جايز است يا نه؟ و بر فرض عدم جواز باطل است يا نه؟

پاسخ: اگر با شنيدن اجنبي جهر به تلبيه كرده، احوط و اولي، اعاده است.

سؤال: يك نفر از حجاج به كلّي شنوايي خود را از دست داده، و زبان او هم لكنت دارد كه قادر به تكلّم صحيح نيست، مسئولين و ساير حجاج همراه به اين موضوع توجّه نداشته‎اند، و اين آقا بدون نيّت و تلبيه وارد مكّه شده است، تكليف او و همراهانش چيست؟

پاسخ: بايد به ميقات برگردد، و با نيّت و تلبيه محرم شود، هر چند با بردن همراه باشد، و اگر نمي‎تواند به ميقات برود بايد در خارج حرم محرم شود، و اگر نمي‎تواند تلبيه را صحيح بگويد و لو با تلقين، احوط آن است كه به هر نحو مي‎تواند بگويد، و ترجمه‎اش را نيز بگويد.

سؤال: اگر كسي بداند در صورت صحيح نگفتن تلبيه محرم نمي‎شود، و تلبيه را غلط بگويد، و اعمال حج را انجام دهد، آيا عمالش صحيح است يا نه؟

پاسخ: چنانچه از روي عمد بوده صحيح نيست، و اگر عمدي نبوده و از روي فراموشي يا ندانستن مسأله بوده، در فرض مرقوم صحّت عمل بعيد نيست.

سؤال: اگر كسي تلبيه را غلط بگويد، و بعد از وقوفين و قبل از اتمام اعمال حج فهميد كه صحيحاً محرم نشده است، وظيفه او نسبت به ساير اعمال، و همچنين عمره قبلي او چگونه است؟

پاسخ: با فرض اينكه بعد از وقت جبران متوجه شده، بعيد نيست صحّت عمل، لكن احوط عدم اكتفاء به اين حج است، و اين احتياط ترك نشود.

سؤال: ترجمه تلبيه «لبيّك اللهمّ لبيّك، لبيّك لا شريك لك لبيّك، انّ الحمدَ و النّعمةَ لك و المُلك لا شريك لك» چيست؟

پاسخ: ترجمه جمله مذكور چنين است: «خدايا دعوت تو را با كمال ميل اجابت مي‎كنم، با كمال ميل اجابت مي‎كنم دعوت تو را، اجابت مي‎كنم دعوت تو را با كمال ميل، شريكي نيست مر تو را اجابت مي‎كنم با كمال ميل دعوت تو را، همانا ستايش و نعمت و ملك براي تواست، شريكي براي تو نيست. و اگر كلمه دعوت را هم نگويد (در مواردي كه بايد ترجمه را بگويد) كفايت مي‎كند.

سؤال: حاج در حج تمتّع يا عمره تمتّع قبل از وقوف به عرفات يا در عرفات فهميد كه تلبيه او چه در عمره تمتّع و چه در حج، صحيح نبوده، اكنون وظيفه او چيست؟

پاسخ: در فرض سوال، كه از جهت نسيان يا جهل بوده، اگر قبل از اعمال عمره متوجه شود چنانچه ممكن است به ميقات برگردد و با تلبيه صحيح محرم شود و اگر ممكن نيست هر مقدار مي‎تواند به طرف ميقات برگردد و محرم شود و اگر آن هم ممكن نيست، در همانجا كه مي‎فهمد محرم شود و عمره او صحيح است، و همچنين اگر بعد از اعمال عمره بفهمد عمره او صحيح است، و اگر در عرفات بفهمد و برگشتن ممكن باشد، برگردد به مكّه، و ثانياً محرم شود و اگر ممكن نيست هر قدر مي‎تواند بطرف مكّه برگردد و محرم شود و اگر آن نيز ممكن نيست در همان محل محرم شود و حج او صحيح است.

سؤال: وقف به حركت و وصل به سكون در تلبيه چه حكمي دارد؟

پاسخ: اشكال ندارد اگر چه احوط و اولي مراعات عدم وصل به سكون و وقف به حركت است.

سؤال: برخي از زائران ايراني در تلفّظ كلماتي مانند «لبّيك»، «غَير»، «يَوم» و... فتحه را به گونه‎اي ادا مي‎كنند كه گاهي حتي احساس مي‎شود كه به كسره و يا ضمه متمايل شده است و در مقابل، بعضي از اهل دقّت و يا وسواس اظهار مي‎دارند كه: بايد فتحه كاملاً ظاهر شود و در تلفظ گاهي چنان اشباع مي‎كنند كه شبيه به «الف» مي‎شود، در حالي كه در تلفظ برخي از اساتيد قرائت عرب زبان و ائمه جماعت مكه و مدينه نيز به دقتي كه گروه دوم لازم مي‎دانند، نمي‎باشد، لطفاً نظر مبارك خود را در خصوص اداي صحيح اين كلمات مرقوم فرماييد.

پاسخ: تلفظ در مورد سوال، بگونه‎اي كه گروه اول تلفظ مي‎كنند و عرفاً در نزد اهل لسان تلفظ به اين كلمات صادق است اشكال ندارد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -