انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام طــلاق

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سؤال ـ اگر کسى با رضایت زن خود را طلاق رجعى بدهد آیا اگر بعد از طلاق در بین عدّه رجوع کند این رجوع شوهر به رضایت زن موکول است یا نه؟
پاسخ: در طلاق رجعى جواز رجوع زوج به زوجه در بین عدّه مشروط به رضایت زوجه نیست.
سؤال ـ اگر شخصى از طرف عده اى وکیل براى خواندن طلاق شود و بعد از اجراء طلاق که بعضى از آنها رجعى و بعضى دیگر بائن است یقین نماید که یکى از طلاقها باطل و شرائط صحت نداشته است در فرض سوال اگر کسى که طلاق را خوانده است اسامى مطلّق و مطلقه را نداند و آنان را نشناسد وظیفه شرعى او چه خواهد بود؟
پاسخ: در فرض سوال وکیل باید به ترتیب موکّل اوّلى و دوّمى و سوّمى و هکذا الى آخر از طرف هر یک از آنها زوجه او را طلاق رجعى و خلعى بما بذلت که واقعاً معین است اجراء طلاق کند و در مورد لزوم اجراء طلاق در طهر غیر مواقعه دو طلاق به فاصله ده روز انجام دهد.
سؤال ـ شخصى که در طهر غیر مواقعه مى خواهد عیال خود را طلاق بدهد اگر شبهةً یا بزنا با این زن نزدیکى انجام بگیرد شوهر مى تواند او را طلاق بدهد یا خیر؟
پاسخ: در مورد سوال زنا و یا وطى بشبهه از غیر زوج مضرّ بطلاق زوج نیست. والله العالم
سؤال ـ مردى با زنى به مدّت دو ماه با اجراى صیغه موقّت با هم بوده اند، پس از دو ماه بدون اجراى صیغه عقد با توافق طرفین تبدیل به دائمى گردیده و بعد از یک سال و نیم زندگى مى خواهند از یکدیگر جدا شوند. آیا اجراى صیغه طلاق لازم است یا خیر؟
پاسخ: در فرض سوال که بعد از تمام شدن مدّت عقد انقطاعى بدون اجراء عقد با هم زندگى زناشوئى داشته اند نسبت به یکدیگر اجنبى هستند و محتاج بطلاق نیست و پس از جدائى اگر هر دو جاهل به مسأله بوده اند در صورتیکه زن حامل نباشد باید بمقدار سه طهر عدّه نگه دارد و اگر حامل باشد تا موقع وضع حمل باید عدّه نگه دارد و با فرض جهل هر دو چنانچه فرزندى بوجود آمده باشد محکوم به حلال زاده است ولى اگر هر دو یا یکى از آنها عالم بمسأله بوده مقاربت آنها نسبت به آنکه عالم به مسأله بوده زنا محسوب مى شود، و در نزاع موضوعى مرافعه شرعیّه لازم است.
سؤال ـ حدود یکماه قبل اینجانب با دخترى با موافقت پدرش ازدواج کردم اما بعد از یک هفته بعلت مخالفت دائى آن خانم با این ازدواج عدّه اى از من خواهش کردند طلاق دهم اما من راضى به طلاق نبودم اما مع الوصف به شخصى براى طلاق وکالت دادم و او طلاق داد با شرائط فوق آیا چنین طلاقى صحیح است یا خیر؟
پاسخ: در فرض سوال که طلاق دادن به جهت خواهش عدّه اى بوده نه اجبار و اکراه آنها، طلاق صحیح است. والله العالم.
سؤال ـ فردى همسر خود را طلاق داده است در حالى که قادر به استعلام بوده است، سپس همسر وى اظهار داشته است من در آن موقع طاهر نبوده ام، آیا قول او قبول است؟
پاسخ: در فرض سوال قول زوجه قبول است و طلاق باطل است. والله العالم
سؤال ـ آیا استعلام شرط صحت است؟
پاسخ: براى زوج حاضر، استعلام، لازم است لکن اگر بدون استعلام، طلاق داد و بعد معلوم شد شرائط طلاق موجود بوده طلاق صحیح است و اگر معلوم شد شرایط موجود نبوده و یا حقیقت امر (تحقق شرایط یا عدم) معلوم نشد طلاق باطل است. والله العالم
سؤال ـ چنانچه زن بعد از اظهار اوّل، اظهار دارد که پاک بوده ام، حکم طلاق چیست؟
پاسخ: در مورد سوال، اظهار دوّمى اثرى ندارد و طلاق محکوم به بطلان است مگر اینکه شوهر یقین کند که اظهار دوّم صحیح است. والله العالم
سؤال ـ زنى دارم چند سال است از من قهر کرده و هر چند به دنبال او مى فرستم حاضر نیست با من سازش کند و بنده هم به هیچ وجه حاضر نیستم او را طلاق دهم و دادگاه به اجبار مى گوید باید طلاق داده شود و بنده هم راضى نیستم حالا بفرمایید که تکلیف چیست؟
پاسخ: طلاق بدون رضایت و اذن زوج باطل است ولى اگر طورى است که واقعاً نمى توانید با هم زندگى کنید و توافق اخلاقى ندارید مناسب است رضایت و اذن بدهید تا راحت شوید. والله العالم
سؤال ـ اینجانب در سه مرحله از همسرم به صورت طلاق خلع جدا شده ام و داراى شش فرزند هستم. در زمان طلاق نوبت دوم هنگامى که در دفترخانه حضور پیدا کردیم همسرم در عادت ماهانه به سر مى برد ولى به خاطر اینکه طلاق صورت گیرد این مطلب را از مسئول دفتر طلاق پنهان نگه داشت و اعلام کرد که پاک مى باشد در صورتى که بعد از اجراى طلاق مادر و خواهر و دختر خاله همسرم مى دانستند که همسرم بر خلاف گفته اش در عادت ماهانه مى باشد، و هنگام طلاق نوبت سوم نیز دو نفر شاهد طلاق ما بودند که هر دو نفر شرب خمر داشتند و از مواد تریاک هم مُکرر استفاده مى کرده و مى کنند. نظر به اینکه دخترمان در حال ازدواج مى باشد من و همسرم تصمیم گرفتیم به زندگى مان ادامه دهیم ضمناً از مدت طلاق سوّم هشت ماه گذشته است. لذا خواهشمندیم نظر شرعى و قانونى آن را اعلام بفرمایید.
پاسخ: به طور کلّى طلاق زوجه مدخول بها در حال حیض باطل است و همچنین طلاق در نزد غیر عدلین باطل است و در صورت بطلان طلاق، زوجه مذکوره به زوجیّت باقى است. والله العالم
سؤال ـ با توجه به اینکه ازدواج مجدد اینجانب به علت عدم تمکین عام و خاص همسر اوّل و به حکم دادگاه صورت گرفته است، آیا ایشان مى توانند به استناد شرطى که در قباله هاى ازدواج گذاشته شده مبنى بر اینکه هرگاه زوج بدون رضایت زوجه اقدام به ازدواج نماید زوجه وکیل است خود را مطلّقه نماید، بدون رضایت اینجانب خود را مطلقه نماید؟
پاسخ: در فرض سوال چنانچه شما در موقع ازدواج واقعاً زوجه را وکیل در طلاق نموده باشید و وکالت تعلیقى نباشد زوجه مى تواند خود را مطلّقه نماید لکن اگر قبل از اجراء طلاق، زوجه را از وکالت عزل نمایید منعزل و اختیار طلاق با خود شما مى شود و اگر وکالت تعلیقى بوده که اصل وکالت محقق نشده است.
سؤال ـ با توجه به اینکه طلاق به تقاضاى زوجه بوده و خود ایشان از ابتداى ازدواج بدون دلیل موجّه و قابل قبول حاضر به زندگى نبوده اند و هنوز هم دوشیزه بوده و ساکن منزل پدرى مى باشند ولى اینجانب حاضر به سازش و شروع زندگى مى باشم.
پاسخ: در فرض سوال اگر شما وکالت زوجه را هر چند منجزه و صحیحه واقع شده باشد ابطال کنید چنانچه با رضایت خودتان طلاق دهید باید نصف مهر را بپردازید ولى مى توانید رضایت بطلاق را مشروط به بذل مهریه نمایید و در هر صورت اینجانب به شما نصیحت مى کنم اگر زوجه بهیچوجه حاضر به ادامه زندگى با شما نیست و تقاضاى طلاق دارد با توجه به اینکه همسر دیگرى اختیار کرده اید او را مطلقه نمایید انشاءالله مأجور خواهید بود. والله العالم
سؤال ـ زنى بعد از اجراى صیغه عقد نکاح با شوهرش ناسازگارى مى کند و آمیزش هم صورت نگرفته بدون طلاق از هم فاصله مى گیرند و زن با فرد دیگرى نامزد مى شود و عقد دائمى هم اجرا مى گردد بعداً زوج دوّم اطلاع پیدا مى کند که این زن شوهر دارد و باز هم ارتباطش را با این زن قطع نمى کند و با هم رفت و آمد دارند. حالا از باب اینکه زوج اوّل بتواند جلو منکر را بگیرد مى تواند این زن را طلاق ندهد چون اگر طلاق بدهد باعث مى شود که زن با زوج دوّم ادامه زندگى بدهد. آیا حرمت ابدى از یک طرف ایجاد مى شود چون زن مى دانسته است معقوده است با این حال باز هم با شخص دیگرى عقد دائم انجام مى گیرد و حالا این زن با این مرد دوّم حرام ابدى و مرد براى زن حرام مؤبد مى شود؟
پاسخ: با علم زن و یا مرد دوّم به اینکه عقد زن شوهردار باطل است به مجرد عقد حرمت ابدى حاصل مى شود ولو دخول انجام نشده باشد و اگر تنها راه جلوگیرى از ارتباط آن دو عدم طلاق زوج باشد نبایداو را طلاق دهد، و در نزاع موضوعى مرافعه شرعیّه لازم است. والله العالم

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -