انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرايط متولّی وقف

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال ۲۰۰۱. آيا جايز است متولّی وقف که از طرف واقف يا حاکم نصب شده، در برابر کارهايی که برای اداره شئون وقف انجام می دهد برای خودش اجرت بردارد و يا به ديگری بدهد تا آن کارها را به نيابت از او انجام دهد؟ 

جواب: متولّی وقف اعم از اين که از طرف واقف نصب شده باشد و يا از طرف حاکم، در صورتی که اجرت خاصی از طرف واقف برای او در برابر اداره امور وقف معيّن نشده باشد، می تواند اجرة المثل را از درآمدهای وقف برای خودش بردارد.

سؤال ۲۰۰۲. دادگاه مدنی خاص شخصی را به عنوان امين در کنار متولّی وقف برای نظارت بر اعمال او در اداره امور وقف نصب کرده است، در اين قبيل موارد، اگر متولّی حق تعيين متولّی بعد از خود را داشته باشد، آيا می تواند بدون مشورت و تصويب آن شخص که توسط دادگاه نصب شده مبادرت به تعيين متولّی کند؟ 

جواب: اگر حکم به ضمّ امين به متولّی شرعی برای نظارت بر اعمال او عام باشد و شامل همه اعمال مربوط به اداره وقف حتّی تعيين متولّی وقف برای بعد از خودش هم بشود، حق ندارد در تعيين متولّی بعدی بدون مشورت با امينِ ناظر، خود سرانه به رأی خودش عمل نمايد.

سؤال ۲۰۰۳. صاحبان خانه ها و زمين های مجاور يکی از مساجد، املاک خود را به قصد توسعه آن به طور مجانی به مسجد داده اند تا به آن ضميمه شود و امام جمعه هم بعد از مشورت با علما تصميم به تنظيم سند مستقلی برای وقف آن ها گرفته است و همه کسانی که زمين های خود را به مسجد بخشيده اند با اين کار موافقت کرده اند، ولی بانی مسجد قديمی با آن کار مخالفت می کند و خواهان آن است که وقف اراضی جديد در سند وقف قبلی ثبت شود و خود او متولّی همه وقف باشد، آيا او حق اين کار را دارد؟ و آيا پاسخ مثبت به خواسته او بر ما واجب است؟

جواب: اختيار وقف و تنظيم وقف نامه و تعيين متولّی خاص زمين هايی که به تازگی به مسجد ضميمه شده اند با وقف کنندگان جديد است و بانی مسجد قديمی حق مخالفت با آن را ندارد.

سؤال ۲۰۰۴. اگر متولّيان حسينيه بعد از اتمام وقف، يک نظام داخلی برای آن تنظيم کنند، ولی بعضی از بندهای آن با مقتضای وقفيّت آن معارض باشد، آيا شرعاً عمل به آن بندها جايز است؟

جواب: متولّی موقوفه حق ندارد چيزی را وضع کند که با مقتضای وقف در تعارض باشد و شرعاً هم عمل به آن جايز نيست.

سؤال ۲۰۰۵. اگر چند نفر به عنوان متولّی وقف نصب شده باشند، آيا شرعاً صحيح است که بعضی از آنان بدون جلب نظر ديگران به طور انفرادی به تصدّی امور وقف بپردازند؟ و اگر بين آنان راجع به اداره امور موقوفه اختلاف رأی بروز کند، آيا جايز است هر يک از آنان خودسرانه به رأی خود عمل نمايند يا آن که واجب است توقف نموده و به حاکم مراجعه کنند؟ 

جواب: اگر واقف، توليت آنان را به طور مطلق بيان کرده و قرائنی که دلالت بر استقلال بعضی از آنان حتّی اکثريت بنمايد وجود نداشته باشد، هيچ کدام از آنان حتّی اکثريت حق ندارند در اداره امور وقف هرچند مقداری از آن، بنحو مستقل عمل نمايند، بلکه بايد برای اداره امور وقف، از طريق مشورت با يکديگر و اتخاذ رأی واحد، مجتمعا عمل نمايند و اگر بين آنان اختلاف ونزاعی رخ دهد، واجب است در آن مورد به حاکم شرع مراجعه کنند تا آنان را ملزم به اجتماع نمايد.

سؤال ۲۰۰۶. آيا عزل بعضی از متولّيان وقف توسط متولّيان ديگر از نظر شرعی صحيح است؟ 

جواب: صحيح نيست مگر جايی که واقف برای او چنين حقی را قرار داده باشد.

سؤال ۲۰۰۷. اگر بعضی از متولّيان ادعا کنند که متوليان ديگر خائن هستند و اصرار بر عزل آنان داشته باشند، حکم شرعی چيست؟ 

جواب: واجب است بررسی اتهام کسانی را که متهم به خيانت هستند، به حاکم شرع ارجاع دهند.

سؤال ۲۰۰۸. اگر فردی زمين خود را وقف عام کند و توليت آن را تا زنده است برای خودش و بعد از مردن برای اکبر اولاد ذکورش قرار دهد و اختيارات خاصی هم در اداره موقوفه برای او قرار دهد، آيا مديريت اداره اوقاف و امور خيريه حق دارد همه يا بعضی از آن صلاحيت ها و اختيارات را از متولّی سلب کند؟ 

جواب: تا زمانی که متولّی منصوب از طرف واقف، از حدود اختيارات توليت وقف خارج نشده، اداره امور وقف همان گونه که واقف در انشاء وقف برای او مقرر کرده دراختيار اوست و از نظر شرعی تغيير و تبديل اختيارات او که در ضمن صيغه وقف توسط واقف مقرر گشته، صحيح نيست.

سؤال ۲۰۰۹. فردی قطعه زمينی را برای مسجد وقف کرده و توليت آن را برای فرزندان خود نسلا بعد نسلٍ و بعد از انقراض آنان برای امام جماعتی که نمازهای پنجگانه را در آن مسجد می خواند، قرار داده است. بر همين اساس بعد از انقراض نسل متولّی، توليت آن را عالمی که نمازهای پنجگانه را برای مدّتی در آن مسجد می خوانده بر عهده گرفته است ولی او هم سکته نموده و قادر به اقامه نماز جماعت نيست، در نتيجه شورای ائمه جماعات، عالم ديگری را به عنوان امام جماعت کنونی مسجد تعيين کرده است، آيا با اين کار عالم قبلی از توليت عزل می شود يا آن که حق دارد برای اقامه نماز جماعت فردی را به عنوان وکيل يا نايب خود تعيين کند و خودش به عنوان توليت باقی بماند؟ 

جواب: اگر فرض بر اين باشد که توليت آن عالم به اين عنوان است که او امام جماعت مسجد در نمازهای پنجگانه است، با عجز او از امامت جماعت درمسجد به علت بيماری يا هر علت ديگر، توليت از او ساقط می شود.

سؤال ۲۰۱۰. شخصی املاک خود را وقف نموده تا درآمد آن ها در موارد خاصی از کارهای خير مانند کمک به سادات و اقامه مجالس عزاداری مصرف شود و در حال حاضر با افزايش قيمت اجاره آن املاک که جزء منافع وقف است، بعضی از مؤسسات يا اشخاص به دليل عدم وجود امکانات در آن ها يا دلائل فرهنگی يا سياسی يا اجتماعی و يا دينی خواهان اجاره ملک موقوفه به قيمت ناچيزی هستند، آيا جايز است مديريت اوقاف آن ها را به قيمتی کمتر از قيمت روز اجاره دهد؟

  جواب: بر متولّی شرعی و مسئول اداره امور وقف واجب است در اجاره دادن به کسی که خواهان آن است و در تعيين مبلغ اجاره رعايت مصلحت و منفعت وقف را بنمايد، در نتيجه اگر در تخفيف مبلغ اجاره به سبب اوضاع و احوال خاص مستأجر يا اهميت کاری که وقف برای آن اجاره داده می شود، نفع و مصلحت وقف باشد اشکال ندارد و الا جايز نيست.

سؤال ۲۰۱۱. بر طبق نظر امام راحل(ره) که مسجد متولّی ندارد، آيا اين حکم شامل املاکی که برای مسجد وقف شده اند مثل املاکی که برای اقامه مجالس وعظ و ارشاد و تبليغ احکام در مسجد وقف شده اند هم می شود؟ و بر فرض شمول، با توجه به اين که بسياری از مساجد، املاک موقوفه ای دارند که متولّی قانونی و شرعی دائمی دارند و اداره اوقاف هم با آنان به عنوان متولّی رفتار می کند، آيا جايز است متولّيان اين اوقاف از توليت آن ها دست بردارند و از انجام وظائف خود نسبت به اداره آن ها خودداری کنند با آن که در استفتايی از حضرت امام(رضوان الله عليه) نقل شده که متولّی حق اعراض از توليت وقف را ندارد بلکه واجب است طبق آن چه واقف مقرر کرده عمل کند و در اين باره کوتاهی ننمايد؟

  جواب: حکم به اين که مسجد، توليت بردار نيست مختص به خود مسجد است و شامل موقوفه هايی که برای مسجد وقف شده اند نمی شود. در نتيجه به طريق اولی شامل موقوفه هايی که برای اموری از قبيل تبليغ احکام و موعظه و ارشاد و مانند آن در مسجد وقف شده اند، نمی شود، بنا بر اين تعيين متولّی برای اوقاف خاص و عام، حتّی در مثل وقف ملک برای رفع نيازهای مسجد از قبيل لوازم و روشنايی و آب و نظافت مسجد و غيره، بدون اشکال است و متولّی منصوب، بنا بر احتیاط واجب حق اعراض از توليت اين قبيل اوقاف را ندارد بلکه واجب است مبادرت به اداره امور وقف همان گونه که واقف در صيغه آن مقرر کرده بنمايد هرچند با گرفتن نايب برای اين کار باشد و کسی حق ندارد برای او در اداره وقف ايجاد مزاحمت و مشکل کند.

سؤال ۲۰۱۲. آيا جايز است فردی غير از متولّی شرعی وقف با دخالت در امور وقف و تصرّف در آن و تغيير شرطهايی که در صيغه وقف ذکر شده برای متولّی شرعی آن ايجاد مزاحمت کند، و آيا جايز است از متولّی بخواهد تا زمين موقوفه را به شخصی که متولّی، او را صالح نمی داند، تحويل دهد؟
  
جواب: اداره امور وقف طبق آن چه که واقف در انشاء وقف مقرر کرده فقط بر عهده متولّی شرعی خاص است و اگر متولّی خاصی از طرف واقف نصب نشده باشد، اداره امور وقف بر عهده حاکم مسلمين است و کسی حق دخالت در آن را ندارد، همچنان که کسی حتّی متولّی شرعی، حق تغيير وقف از جهت آن و همچنين تغيير و تبديل شرايط مذکور در انشاء وقف را ندارد.

سوال . ۲۰۱۳

. اگر واقف شخصی را به عنوان ناظر و مراقب وقف تعيين کند و شرط نمايد که فقط ولیّ امر مسلمين بتواند او را از نظارت و اشراف بر وقف عزل کند، آيا جايز است او خودش را از اين کار عزل کند؟ 

 جواب: به احتياط واجب جايز نيست ناظر وقف بعد از قبول نظارت، خودش را از نظارت بر وقف عزل کند، همان گونه که برای متولّی وقف هم اين کار جايز نيست.

سؤال ۲۰۱۴. وقفی وجود دارد که قسمتی از آن خاص و قسمتی از آن عام است و واقف راجع به توليت آن اين گونه گفته است: «بعد از فوت هر يک، توليت وقف بر عهده فرد اکبر و اصلح از اولاد ذکور نسلاً بعد نسلٍ و عقباً بعد عقبٍ با تقدّم نسل اول بر نسل دوم است.» در اين صورت اگر در بين افراد يک طبقه، شخص جامع الشرايطی باشد، ولی از پذيرش توليت وقف امتناع بورزد ولی با توليت فرزند کوچکتری که او را اصلح و شايسته برای اين کار می داند، موافقت نمايد، آيا جايز است فرزند کوچکتر در صورتی که ساير شرايط در او باشد، توليت آن وقف را قبول کند؟

 جواب: فردی که واجد شرايط توليت است می تواند از قبول توليت امتناع ورزد لکن اگر توليت را پذيرفت، بنا بر احتياط جايز نيست خود را عزل کند ولی در صورتی که شرط مباشرت نشده باشد، اشکال ندارد که فرد ديگری را در صورتی که امين و شايسته باشد برای اداره امور وقف وکيل نمايد و همچنين جايز نيست فردی از طبقه بعدی با وجود فردی واجد شرايط از طبقه قبلی و قبول توليت توسط او توليت امور وقف را بر عهده بگيرد.

سؤال ۲۰۱۵. اگر افرادی از موقوف عليهم که در صورت داشتن شرايط حق توليت دارند، به حاکم شرع مراجعه کنند و از او بخواهند که آنان را به عنوان متولّی نصب نمايد و حاکم شرع هم تقاضای آنان را به دليل عدم وجود شرايط در آنان رد کند، آيا جايز است آنان با تعيين فرد واجد شرايط، به اين دليل که سن کمتری دارد مخالفت کنند؟

جواب: کسی که فاقد شرايط است حق تصدّی توليت وقف و مخالفت با فرد واجد شرايط را ندارد.

سؤال ۲۰۱۶. اگر متولّی منصوب برای اداره امور وقف به علتی در انجام وظيفه خود کوتاهی و سهل انگاری کند، آيا برکناری او از منصب خود و تعيين فرد ديگری برای تصدّی توليت وقف جايز است؟ 

  جواب: مجرّد کوتاهی و سهل انگاری در اداره امور وقف مجوّز شرعی برای برکناری و عزل متولّی منصوب و تعيين فرد ديگری به جای او نيست، بلکه بايد در اين رابطه به حاکم مراجعه کرد تا او را وادار نمايد که کارهای وقف را انجام دهد و اگر الزام او ممکن نباشد از وی بخواهد که وکيل صالحی را برای اداره امور وقف از طرف خود انتخاب کند و يا اين که خود حاکم فرد امينی را به او ضميمه نمايد.

سؤال ۲۰۱۷. ولايت تصرّف برای حفظ و تعمير و اصلاح و جمع آوری نذورات و تبرّعات مرقدهای فرزندان ائمه(عليهم السلام) که در شهرها و روستاهای ايران هستند و سال های زيادی بر آن ها گذشته و وقف خاص هم نيستند و متولّی خاصی هم ندارند، با چه کسی است؟ آيا کسی حق دارد ادّعای مالکيت زمين مرقد و حرم فرزندان ائمه(عليهم السلام) را که از زمان های قديم محل دفن اموات بوده، بنمايد؟

  جواب: توليت بقاع مبارکه و اوقاف عام که متولّی خاصی ندارند با حاکم و ولیّ امر مسلمين است و اين توليت در حال حاضر به نماينده ولی فقيه در اداره اوقاف و امور خيريه واگذار شده است و زمين صحن و مرقد فرزندان ائمه(عليهم السلام) و حرم ايشان که از زمان های گذشته برای دفن اموات مسلمانان در نظر گرفته شده، حکم وقف عام را دارد مگر آن که خلاف آن از طريق شرعی نزد حاکم ثابت شود.

سؤال ۲۰۱۸. آيا جايز است کسانی که از وقف استفاده می کنند و همگی هم مسلمان هستند، فرد غيرمسلمانی را به اداره اوقاف برای صدور حکم تعيين او به عنوان متولّی وقف معرفی کنند؟ 

  جواب: توليت وقف مسلمانان توسط غير مسلمان جايز نيست.

سؤال ۲۰۱۹. متولّی منصوب از طرف واقف و غير منصوب از طرف او چه کسی است؟ و اگر واقف شخص معيّنی را به عنوان متولّی وقف معيّن کند و تعيين متولّی بعدی را هم بر عهده او قرار دهد، آيا کسی را هم که متولّی اوّل به عنوان متولّی بعدی تعيين می کند، متولّی منصوب محسوب می شود؟

  جواب: متولّی منصوب کسی است که واقف او را هنگام انشاء صيغه وقف به عنوان متولی آن معيّن می کند و اگر هنگام انشاء وقف حق تعيين متولّی بعدی را به متولّی که نصب کرده واگذار کند، مبادرت او به تعيين متولّی بعدی اشکال ندارد و شخصی که او برای توليت وقف معيّن می کند در حکم متولّی منصوب از طرف واقف است.

سؤال ۲۰۲۰. آيا جايز است اداره اوقاف جمهوری اسلامی متولّی وقف را بر کنار کند؟ و در صورتی که جايز باشد شرايط آن چيست؟ 
  
جواب: اداره اوقاف به مقداری که مقررات قانونی به او اجازه می دهد حق دارد در وقف هايی که متولّی خاصی دارند، دخالت نمايد.

سؤال ۲۰۲۱. آيا جايز است متولّی وقف توليت خود را به اداره اوقاف و امور خيريه واگذار نمايد؟
 
جواب: متولّی وقف حق اين کار را ندارد، ولی اشکال ندارد که اداره اوقاف يا شخص ديگری را برای انجام امور وقف وکيل کند.

سؤال ۲۰۲۲. دادگاه، شخصی را به عنوان امين ناظر برای نظارت بر اعمال متولّی وقف که متهم به کوتاهی در اداره امور آن می باشد، تعيين نموده است و سپس متولّی بعد از ثبوت برائت ذمّه اش از آن اتهامات فوت نموده است، آيا امين ناظر مزبور حق دارد با امضاء و تنفيذ يا فسخ و ابطال قرارها و تصميم هايی که متولّی چند سال قبل از انتخاب او به عنوان ناظر اتخاذ کرده، در آن ها دخالت و اظهارنظر کند يا آن که مسئوليت و حق نظارت او فقط مربوط به فاصله زمانی بين صدور قرار تعيين او به عنوان ناظر تا تاريخ وفات متولّی است؟ و با توجّه به اين که هنوز از تاريخ صدور حکم برائت متولّی هيچ اقدامی برای عزل امين صورت نگرفته، آيا اختيارات و مسئوليت او با صدور حکم برائت متولّی از آن اتهامات پايان می پذيرد يا آن که متوقف بر عزل از طرف دادگاه است؟ 

 جواب: اگر ضمّ امين به متولّی شرعی به خاطر توجّه اتهام به او در مورد اداره امور وقف باشد، او فقط حق دخالت و اظهار نظر در اموری را دارد که برای نظارت بر آن ها معيّن شده است و صلاحيت او در نظارت بر کارهای متولّی متّهم، با صدور حکم به برائت او و رفع اتهام از وی به پايان می رسد، همان گونه که بعد از وفات متولّی قبلی و انتقال توليت وقف بعد از او به شخص ديگر، امين مزبور حق دخالت در امور وقف و اعمال متولّی جديد را ندارد


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -