انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیةالله مظاهری در باره قمار

بزرگ نمایی کوچک نمایی
قمار يكى از گناهان بزرگ در اسلام است و قرآن شريف شرابخوارى و قمار بازى و بت پرستى را كنار يكديگر قرار داده است:
«انَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَالْانْصابُ و الْازْلامُ رِجْسٌ مِن عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ»[1]
«شراب و قمار و بتها و تيرهاى قرعه، پليد و از عمل شيطانند پس از آنان دورى كنيد».
و از نظر قرآن چه بسا قتل‌ها و هتك آبرو و عِرض‌ها و غارت اموال، در پرتو شراب خوارى و قماربازى است‏:
«انَّما يُريدُ الشَّيطانُ انْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِى الْخَمْرِ و الْمَيْسِرِ»[2]
«همانا شيطان مى‏خواهد به وسيله شراب و قمار ميان شما دشمنى و كينه ايجاد كند».
و چه بسا امراض روحى نظير افسردگى و دلهره و اضطراب خاطر، و امراض جسمى نظير فشار خون و نارسايي‌هاى قلب و ضعف اعصاب عمومى، مرهون قماربازى است. بنابراين قماربازى موجب شقاوت دنيا و آخرت است و مسلمان بايد از این‌گونه معاصى اجتناب كند.
مسئله 1702- چنان‌که قمار بازى كار حرامى است، ساختن آلات قمار و خريد و فروش و نگاه‏دارى آن نيز حرام و معاملۀ آن باطل است.
مسئله 1703- قمار بر پنج قسم است:
اوّل: بازى كردن با آلات قمار از قبيل شطرنج و نرد و پاسور و مانند اينها با قصد برد و باخت.
دوّم: بازى كردن با آن آلات بدون قصد برد و باخت.
سوّم: بازى كردن با چيزى كه از آلات قمار نيست، نظير منچ و گردو و توپ و مانند اينها با قصد برد و باخت.
چهارم: بازى كردن با آنها بدون قصد برد و باخت.
پنجم: رزمايش‏ها و مسابقات كه در اين زمان متداول است كه به آن آمادگى رزمى مى‏گويند، نظير تيراندازى، مين‌گذارى، قايقرانى، طرز حمله به دشمن يا فرار از او و مانند اينها، گرچه با برد و باخت باشد.
قسم اوّل و دوّم و سوّم حرام است، ولى قسم چهارم و پنجم مانعى ندارد.
مسئله 1704- اسب دوانى كه در اين زمان متداول است، چون براى آمادگى رزمى نيست، اگر بدون برد و باخت باشد حلال است، ولى اگر با برد و باخت باشد، علاوه بر اينكه حرام است، برنده مالك آن مبلغ نمى‏شود.
مسئله 1705- كُشتي‌هايى كه در اين زمان متداول است، چون براى آمادگى رزمى نيست، اگر بدون برد و باخت باشد و ضررى هم بر يكديگر نزنند، اشكال ندارد، ولى اگر با برد و باخت باشد يا ضرر داشته باشد جايز نيست، علاوه بر اينكه برنده، آن مبلغ را مالك نمى‏شود.
مسئله 1706- مسابقات علمى يا ورزشى و مانند اينها كه در اين زمان متداول است، نظير اينكه اگر كسى جواب ده سؤال را بدهد جايزه‏اى به او مى‏دهند، جايز و برندۀ مسابقه، آن مبلغ را مالك مى‏شود و واجب است براى كسى كه اين مسابقه را برگزار نموده است به قرارش عمل نمايد و در صورتى كه برد و باخت طرفينى باشد، اصل مسابقه حرام و برنده مالك آن مبلغ نمى‏شود.
مسئله 1707- جايزه‏هايى كه بانک‌ها يا غير آنها براى تشويق قرض‌دهنده مى‏دهند يا مؤسسات ديگر براى تشويق خريدار و مشترى با قرعه‏كشى مى‏دهند، حلال است و همچنين چيزهايى كه فروشنده‏ها براى جلب مشترى و زياد شدن خريدار در داخل جنس‌هاى خود مى‏گذارند، حلال است.
مسئله 1708- اگر شخص يا مؤسّسه‏اى مسابقه‏اى برگزار كند و براى اين منظور به عنوان شركت در مسابقه مبلغى به عنوان هبه از افراد دريافت نمايد، مانعى ندارد، چنان‌که جوايزى كه به شركت كنندگان به قيد قرعه مى‏دهد هبه است و مانعى ندارد.
مسئله 1709- هرگاه انسان به شخص يا مؤسّسه‏اى به عنوان هبه پولى بدهد تا او را در قرعه كشى‏ شركت دهد مانعى ندارد، چنان‌که مبلغى را كه بعداً آن شخص يا مؤسّسه به عنوان جايزه به بعضى افراد مى‏دهد هبه است و مانعى ندارد و فرقى نيست در اينكه بقيۀ آن پول‌ها را براى خود بردارد يا صرف امور خيريه بنمايد و در اين صورت بر شخص يا مؤسّسه لازم است كه به قرارداد عمل نمايد.

[1]. مائده، 90.
[2]. مائده، 91.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -