انهار
انهار
مطالب خواندنی

صیغه خرید و فروش

بزرگ نمایی کوچک نمایی
(مسأله 2097) در خريد و فروش لازم نيست صيغه عربي بخوانند، مثلاً اگر1 فروشنده به فارسي بگويد، اين مال را در عوض اين پول فروختم و مشتري بگويد: قبول كردم معامله صحيح است2، ولي خريدار و فروشنده بايد قصد انشاء داشته باشند، يعني به گفتن اين دو جمله مقصودشان خريد و فروش باشد.
1- گلپايگاني، صافي: بلكه اگر...
2- بهجت: و بنابر أظهر، لازم نيست ايجاب بر قبول مقدّم باشد(مقصود از ايجاب، كلام فروشنده و مقصود از قبول، كلام خريدار است) و احتياط مستحبّ آن است كه به هر زباني معامله مي كنند، صحيح گفته شود و كاملاً بايد بيانگر مقصود طرفين باشد.
*****
مكارم: مسأله 1789- طرفين معامله به هر زباني آشنا باشند مي توانند صيغه بخوانند، بنابراين اگر فروشنده به فارسي بگويد: «اين جنس را به فلان قيمت فروختم» و مشتري بگويد: «قبول كردم» معامله صحيح است، همچنين با عبارات ديگري كه اين معني را به روشني بيان كند؛ و اگر صيغه نخوانند امّا فروشنده جنس را به قصد فروختن به ديگري دهد و او هم به قصد خريدن بگيرد كافي است (به شرط اين كه تمام شرايط معامله در آن جمع باشد).
جوادی آملی: مسئله ۲۲۹۷. خرید و فروش به هر لفظ یا فعلی که به طور روشن دلالت کند که صاحب کالا متاع خود را فروخته و خریدار آن را پذیرفته، صحیح است و لفظ تازی، فارسی و... یکسان‌اند.
(مسأله 2098) اگر در موقع معامله صيغه نخوانند، ولي فروشنده در مقابل مالي كه از خريدار مي گيرد، مال خود را ملك او كند و او بگيرد، معامله صحيح است و هر دو مالك مي شوند.
مكارم: رجوع كنيد به ذيل مسأله 2097.
*****
خوئی، تبریزی: 2106، سیستانی: مسأله 2108- اگر در موقع معامله صیغه نخوانند، ولی فروشنده در مقابل مالی که از خریدار می گیرد، مال خود را ملک او کند، معامله صحیح است و هر دو مالک میشوند.
زنجاني: مسأله 2106- اگر فروشنده و خريدار صيغه نخوانند، بلكه فروشنده جنس را به قصد فروختن به ديگري دهد و خريدار هم به قصد خريدن بگيرد، داد و ستد انجام گرفته، و هر دو مالك مي شوند، همچنين مي توان با دادن پول از سوي خريدار و گرفتن آن از سوي فروشنده به قصد داد و ستد، خريد و فروش را انجام داد.
وحید: مسأله 2126- اگر براى معامله صیغه نخوانند ، ولى فروشنده و خریدار به دادن و گرفتن قصد فروش و خرید كنند ، معامله صحیح است و هر دو مالك مى شوند.
جوادی آملی: مسئله ۲۲۹۸. خرید و فروش به چهار صورت انجام می‌شود: ۱. هر دو صیغه بخوانند؛ یعنی هر  کسی با زبان ملّی خود می‌تواند خریدن و فروختن را به قصد انشا با لغت خاص ادا کند. ۲. هر دو به قصد خرید و فروش - بدون آنکه لفظ و سخنی گفته باشند - کالا و بهای آن را تحویل یکدیگر دهند. ۳. فروشنده، فروختن را با لفظ اظهار کند و خریدار، خریدن را با فعل انجام دهد. ۴. خریدار، خریدن را با لفظ اظهار نماید، پس از آنکه فروشنده با فعل، فروختن را انشا کند. البته همزمان بودن دو لفظ یا دو فعل یا یک لفظ و یک فعل، اشکال ندارد.
مسائل اختصاصي
مكارم: مسأله 1790-  نوشتن و امضاء اسناد در تمام معاملات، خواه در دفاتر رسمي باشد يا غير آن، مي تواند جانشين خواندن صيغه لفظي گردد، جز در ازدواج و طلاق، كه احتياط واجب آن است كه صيغه لفظي نیز خوانده شود.
مكارم: مسأله 1791- هنگام خواندن صيغه معامله بايد دو طرف قصد انشاء داشته باشند يعني مقصودشان از گفتن دو جمله خريد و فروش باشد، همچنين در جايي كه داد و ستد عملي جانشين صيغه لفظي مي شود بايد قصد انشاء وجود داشته باشد، ضمناً شخصيتهاي حقيقي و حقوقي، هر دو مالك مي شوند و مي توانند طرف معامله واقع گردند؛ بنابر اين هر مؤسسه خيريه يا انتفاعي كه تأسيس گردد و داراي شخصيت حقوقي شود، با اشخاص حقيقي از اين نظر تفاوت نمي كند.
فاضل: مسأله 2172- امضاء اسناد معامله؛ خواه در دفاتر رسمي باشد يا غير آن به طوري كه در زمان ما متعارف است جانشين صيغه لفظي مي شود.
جوادی آملی: مسئله ۲۲۹۹. فعل در خرید و فروش - که به جای لفظ است - گاهی به صورت امضای کتبی یا انگشت‌مُهر انجام می‌گیرد.
جوادی آملی: مسئله ۲۳۰۰. اشاره افراد گنگ، به منزلۀ صیغه لفظی آن‌هاست و تحویل و تحوّل خارجی آنان، همانند دیگران داد و ستد معاطاتی است.
جوادی آملی
: مسئله ۲۳۰۱. داد و ستدِ با لفظ یا فعل، گاهی بین دو فرد، زمانی بین دو نهاد (شخصیت حقوقی) و گاهی بین فرد و نهاد است و در همۀ این موارد، صحیح است.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -