انهار
انهار
مطالب خواندنی

مسائل روزه رؤيت هلال و موارد ثبوت اول ماه

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 1 - اگر در يك جا از پاكستان هلال شوال ديده شود و به طريق شرعى، ثابت گردد آيا لازم است كه همه مردم پاكستان، آن روز را عيد، قرار دهند يعنى در رؤيت هلال و ثابت شدن اول ماه، اتحاد افق لازم است يا نه؟.

جواب:  رؤيت هلال شوال در قسمت مشرق زمين براى مغرب زمين حجت است و در مغرب زمين اگر رؤيت شود براى مشرق زمين، حجت نيست مگر آن كه قريب الافق باشند.

سؤال 2 - اگر رؤيت هلال در شهرى ثابت شود، آيا براى شهرهاى ديگر هر كجا كه باشد - با آن كه بين امصار و ممالك از 1 ساعت و گاهى تا 12 ساعت اختلاف است - كفايت مىكند يا نه و خلاصه آيا توافق افق لازم است يا نه؟.

جواب:  اگر متوافق در افق باشند - بطورى كه اگر در شهرى ديده شود در شهر ديگر نيز قابل رؤيت باشد - بى اشكال كافى است و اما كفايت رؤيت در يك مكان براى تمامى اماكن، معناى صحيح آن اين است كه رؤيت هلال در يك مكان، براى اماكنى كه بعد از آن، روز مىشود چه در افق موافق باشند چه مختلف، كافى است و در شهرهائى كه حين رؤيت هلال، در اماكن ديگر، روز باشد رؤيت هلال، براى آنجاها كه در آن حين روز بوده كافى نيست بلكه روز بعد در آن گونه جاها روز اول ماه است و اين معنى را حقير هم قبلا بعيد ندانسته‌ام، مع ذلك احتياط بايد رعايت شود مگر در بلادى كه بعد از رؤيت- هلال در جائى - شب مىشود كه قطعا كافى است هر چند قريب الافق نباشند.

سؤال 3 - در سالهائى كه ماه رمضان، سلخ ندارد يعنى سى كم مى باشد در بعضى از قراء، شب اول شوال، هلال، رؤيت نمىشود و دسترسى هم به شهر ندارد كه استفسار بنمايند در اين صورت به خبر منجم و اخبار راديو مىتوانند اكتفا كنند يا نه؟ ضمنا بعضى قائلند كه بوسيله اينها براى ما علم حاصل مىشود، بفرمائيد كه آيا اينها دليل شرعى براى افطار، و اثبات عيد مىشود يا نه؟.

جواب:  در صورت حصول علم يا اطمينان كه در نظر عرف، علم، محسوب مىشود اشكال ندارد و در غير اين صورت بفرستند به شهر و استفسار نمايند و با عدم تمكن، استصحاب كنند.

سؤال 4 - در وسائل كتاب صوم أبواب أحكام شهر رمضان كه سى و هفت باب است در باب سوم مىفرمايد: باب إن علامة شهر رمضان وغيره رؤية الهلال فلا يجب الصوم إلا للرؤية أو مضي ثلاثين ولا يجوز الإفطار في آخره إلا للرؤية أو مضي ثلاثين وإنه يجب العمل في ذلك باليقين دون الظن، آنگاه بيست و هشت حديث به عين همين مضمون نقل مىفرمايد كه براى نمونه اين يك حديث را عرض مىكنم: محمد بن الحسن بإسناده عن علي بن مهزيار عن محمد بن أبي عمير عن أبي أيوب وحماد عن محمد بن مسلم عن أبي جعفر عليه السلام قال إذا رأيتم الهلال فصوموا وإذا رأيتموه فأفطروا وليس بالرأي ولا بالتظني و لكن بالرؤية وخلاصه، مدلول همه اين روايات اين است كه روزه ماه رمضان واجب نمى شود مگر به يقين به ماه رمضان بنابر اين اگر در يكى از بلاد متباعد رؤيت هلال شود براى مردم ساير بلاد از كجا يقين، حاصل مىشود كه در آن بلد، هلال، طالع شده و وجوه استحسانيه‌اى كه بعضى از بزرگان در بعضى از رسائل عمليه بيان كرده‌اند اجتهاد در مقابل نص است، غرض حقير اين است كه در برابر اين اخبار متواتره، چطور مىشود فتوى داد كه اگر در يكى از بلاد متباعده، رؤيت هلال شود براى مردم ساير بلاد، كفايت مىكند؟ مستدعى است نظر مباركتان را مرقوم فرمائيد تا مورد استفاده قرار گيرد.

جواب: ... لا إشكال ولا نزاع في إنه لا يجب الصوم إلا بعد رؤية هلال شهر الصيام، أو مضي ثلاثين يوما من شعبان ولا يجب بل لا يجوز الإفطار إلا بعد رؤية هلالشوال كما في الروايات الكثيرة أو مضي ثلاثين من شهر رمضان إنما الكلام في إن الرؤية الموجبة للصوم في أول الشهر والموجبة للإفطار في آخره هل هي الرؤية في كل بلد بالنسبة إلى أهله بحيث لو رأينا الهلال في قم مثلا لا يكفي لساير البلاد توافق أفقها أم تخالف أم يكفي الرؤية في بلد لموافقه في الأفق ومتضاربه دون غيرهما كما أختاره في العروة أو يكفي الرؤية في بلد لما توافق أو تضارب معه في الأفق ولكل بلد يكون بالنسبة إلى بلد الرؤية غربيا كما أختاره جمع من الأعاظم أو يكفي الرؤية في بلد له ولكل بلد وإن تخالف أفقه مع أفق بلد الرؤية كما أختاره العلامة في بعض كتبه و بعض آخر على ما هو ببالي وأصر عليه في المستند، والمقصود من هذا القول إن الهلال إذا خرج من تحت الشعاع وصار قابلا للرؤية ورآه الناس في آخر شعبان فهذه علامة خروج شعبان و دخول رمضان ففي كل بلد تكون هذه الساعة ليلا تكون هذه اليلة ليلة رمضان وفي كل بلد تطلع الشمس بعد هذه الساعة يكون ذلك اليوم يوم رمضان و صاحب هذا القول حمل اخبار الرؤية على الرؤية في مكان ما في العالم دون رؤية نفس المكلف أو بلده، هذا في مرحلة الثبوت وأما في مرحلة الإثبات ففي جميع الأقول يحتاج إلى حصول اليقين أو قيام إمارة معتبرة شرعا وبدونها لا يحكم بوجوب الصوم أو الإفطار ولعل ما أخرجه الوسائل في باب 15 من أحكام شهر رمضان حديث 1 تدل على ذلك لأن السائل سئل عن قول أهل الحساب برؤية الهلال في الأندلس والأفريقا فيجيب عليه السلام بأنه لا صوم مع الشك ولا يجيب بأن الرؤية في البلاد البعيدة لا تكفي و كذا ما أخرجه في باب 12 حديث 2 من قوله عليه السلام: فإن شهد أهل بلد آخر فاقضه، فإنه مطلق يشمل البلاد البعيدة، والله سبحانه و تعالى هو العالم.

سؤال 5 - در تعيين اول ماه رمضان و شوال و محرم اگر طريقى كه قابل اعتماد باشد نبود چه بايد كرد؟.

جواب:  اگر اطمينان حاصل نشود اول ماه رمضان را پس از گذشتن سى روز از رؤيت هلال شعبان و اول ماه شوال را پس از گذشتن سى روز از رؤيت هلال رمضان و اول محرم و ماه‌هاى ديگر را نيز پس از گذشتن سى روز از رؤيت هلال ماه قبل، دهند.

سؤال 6 - اگر شخصى روى اشتهار اين كه روز عيد فطر است روزه خود رابخورد و پس از رؤيت ماه در شب اول به قرائن و نشانه‌هائى يقين كند كه روز گذشته از ماه مبارك رمضان بوده تكليف او چيست؟ آيا قضا و كفاره دارد يا فقط قضا بر او واجب است؟

جواب:  در فرض سؤال اگر از شهرت رؤيت هلال، علم حاصل كند كه مثلا امروز عيد فطر است و افطار كند و بعد هم علم پيدا كند كه روز عيد نبوده بايد آن روز را قضا نمايد و كفاره ندارد و اگر از شهرت، علم حاصل نكرده و افطار نموده و بعد علم به خلاف حاصل كند بايد علاوه بر قضا، كفاره نيز بدهد.

سؤال 7 - اگر حاكم شرع، حكم نكرده ولى به يقين حاكم شرع، روزه خود را خورده چه صورت دارد؟.

جواب:  در صورتى كه از ثبوت نزد حاكم و علم حاكم، علم پيدا كرده كه اول شوال است و افطار كرده و بعد كشف خلاف شده فقط قضا دارد.

سؤال 8 - اگر به حكم حاكم شرع روزه خود را خورده، تكليفش چيست؟.

جواب:  به نظر اينجانب، حكم حاكم نافذ است و قضا و كفاره ندارد، مگر آن كه بعد، علم به خطاء مستند حاكم، حاصل كند كه در اين صورت فقط قضا دارد.

سؤال 9 - آيا مىشود به علم موسميات و هواشناسى، در تعيين وقت و اول ماه، اعتماد كرد يا نه؟.

جواب:  اگر سبب اطمينان شود و استفسار، ممكن نباشد، جايز است، مع ذلك رعايت احتياط، خوب است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -