انهار
انهار
مطالب خواندنی

حكم ارث پدر و فرزند در موردى كه مدتى با هم كار مى كرده‌اند

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 14 - شخصى با پسر خودش حدود بيست و پنج سال با هم در يك خانه‌اى فعاليت كرده‌اند بعدا فرزند زودتر از پدر فوت مىكند و بعد از آن پدر فوت مىكند و چه بسا كه زوجه فرزند با شوهرش با هم در اين خانه زحمت كشيده‌اند اكنون كه شوهرش فوت كرده ساير وراث اموال را برده‌اند به توهم اين كه اين اموال مال پدر بوده نه فرزند حتى مهريه زن اين فرزند هم از بين رفته است به اين عنوان كه پدر، بزرگ خانه بوده و فرزند در اين خانه هيچ حقى نداشته، آيا شرعا صحيح است يا خير؟

 جواب: در فرض سئوال اگر فرزند، در خانه پدر و مادر براى آنها تبرعا كار كرده تمام آن اموال بين همه ورثه كما فرض الله تقسيم مىشود و اگر براى خود كار كرده و پدر و مادر هم از آن منتفع مىشده‌اند آنچه از كار كرد پسر باقى است مال خودش است و مهريه مربوط به ارث نيست و زن از زوج طلبكار است و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است

سؤال 15 - شخصى با سه فرزند كبير خود با هم كار مىكردند و مال زيادى تحصيل نموده‌اند حالا پدرشان فوت كرده و شراكت ايشان معلوم نيست نه هر كدام سرمايه معلومى داشتند و نه قرارى گذاشته‌اند فقط با هم كار مىكردند و با هم خرج مىكردند حالا به چه قسمى اموال را قسمت كنند اگر شريك بودند سهم هر كدام چقدر است و اگر شركت باطل است باز هم براى هر كدام چقدر تعيين نمايند؟

جواب: از قضيه شخصيه اطلاع ندارم بطور كلى اگر همه فرزندان براى پدر خود كارگر بوده‌اند و مخارج آنها را پدر مىداده و حسابى بين آنها نبوده چنان كه ظاهر حال اين است، اموال باقيمانده بعد از پدر بايد بين ورثه پدر كما فرض الله تقسيم شود و اگر مدعى شركت هستند بايد شرعا ثابت نمايند.

سؤال 16 - زيد پسرى داشت بنام عمرو با هم كاسبى كرده و زندگى مىنمودند، زيد براى پسرش عمرو ازدواج نموده ولى از خود سوا نكرده بعد از مدتى عمرو فوت نموده و دو بچه صغير از عمرو باقى مانده و چون زيد پسرش عمرو را سوا نكرده بود عمرو مال مشخص نداشت فعلا زن عمرو و بچه‌هايش مدعى ارث از زيد هستند آيا حق دارند يا خير؟

 جواب: اگر عمرو متوفى مال مشخصى ندارد ولو بنحو اشتراك و اجرت كار هم براى او معين نشده عيال و دو فرزندش حق الارث ندارند. بلى اگر عمرو مال معين مشخصى داشته باشد ولو از جهت اجرت كار خود آن مقدار حسب السهم به ورثه‌اش مىرسد كه يك سدس به پدر و يك هشتم به عيال و باقى حق دو فرزند است و اگر نزاع موضوعى در بين باشد بايد به مرافعه شرعيه حل شود


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -