انهار
انهار
مطالب خواندنی

استقرار مراسم حج در ذي حجه (10ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

 از احاديث و روايات متعدد، بدست مي‌آيد كه انجام مراسم حج براي نخستين بار از سوي حضرت آدم علیه‌السلام واقع گرديد و حج او، پس از پذيرفته شدن توبه‌اش بود و او در ماه ذی الحجه‌الحرام، اين عمل عبادي را به جاي آورد.[۱]

در زمان حضرت ابراهيم علیه‌السلام و فرزندش حضرت اسماعیل علیه‌السلام، كه آن دو به امر پروردگار متعال، خانه خدا را تجديدبنا نموده بودند در ايام ذي الحجه مراسم حج را به جاي آوردند[۲] و اين سنت الهي در ميان اولاد و احفاد حضرت اسماعيل علیه‌السلام تا صدها سال برقرار بود، تا اين كه مردم جزيرة العرب به تدريج به كفر و شرك روي آورد و خانه خدا را بتكده خويش قرار دادند ولي مراسم حج را به خاطر افتخار و مزيت خويش نگه داشتند.

آنان به دلايل شخصي و عدم شكيبايي در سه ماه حرام متوالي ذی القعده، ذی الحجه و محرم براي قتل، غارت و تجاوز به هم ديگر[۳] يا به انگيزه اقليمي و اوضاع جوي جهت نگه داشتن ايام حج در يك مقطع خاص از سال شمسي[۴] اقدام به جابجايي ماه‌هاي حرام كردند و قرآن مجيد با اشاره به كردار آنان، عملشان را مورد انتقاد و سرزنش قرار داد.

در قرآن كريم، در اين باره آمده است: «اِنّمَا النَّسيي زيادَة ُفي الكُفرِ يضَّلُ بِهِ اِلذّينَ كَفَرُوا يحِلُونَهُ عاماً وَ يحَّرِمُونَهُ عاماً، لِيوطِئُوا عِدََّةَ ما حَرَّمَ اللهُ فَيحِلُوا ما حَرَّمَ اللهُ زُينَ لَهُم سُوُء اَعمالِهِم؛[۵] همانا فراموشي در كفر عصر جاهليت، بسيار بود كه بدان جهت گمراه مي‌شدند، آناني كه كفر ورزيده بودند به طوري كه ماه حرام را در سالي حلال و در سال ديگر حرام مي‌شمردند تا پاي مال كنند شمار آن چه را كه خداوند متعال حرام كرده است. پس حلال مي‌شمردند آن ماه‌هايي را كه خداوند حرام كرده بود. بدين ترتيب كردار زشتشان بر آنان آراسته مي‌گرديد».

به هر روي، عرب‌هاي جزيرة‌العرب براي گريز از حرمت ماه‌هاي حرام، ترفندهاي گوناگوني بكار بستند. آنان بنابر قولي، ماه‌هايي ذي القعده و ذي الحجه را ماه‌هاي حرام مي‌شمردند و سپس ماه محرم را حلال اعلام كرده و ماه صفر را به جاي آن حرام مي‌شمردند؛ تا اين كه هم حرمت سه ماه را نگه داشته و هم به مدت يك ماه در ميان آن‌ها، فرصت جنگ و جدال و غارت داشته باشند.

بنابر قولي ديگر، آنان در هر دو سال يك ماه را حرام مي‌شمرده و دو ماه ديگر را حلال مي‌دانستند. مثلاً دو سال پشت سر هم ماه ذي القعده و دو سال پشت سر هم ماه ذي الحجه را و دو سال متوالي ماه محرم را ماه حج قرار مي‌دادند و بقيه ماه‌ها را بر خود حلال مي‌كردند.

بدين گونه ماه‌هاي حرام و ايام حج را دستخوش هواهاي نفساني خود قرار داده و سنت الهي را تعطيل كردند. اما با ظهور اسلام و آزادسازي مكه معظمه بدست تواناي رسول خدا صلی الله علیه و آله، از سنت‌شكني عرب‌ها جلوگيري شد و ماه حج و زيارت خانه خدا به جاي اصلي‌اش برگشت.[۶]

عرب‌هاي جزيرة‌العرب در سال هشتم هجري، حج را در ذي القعده انجام دادند، اما در سال نهم و دهم قمري آن را در ماه ذي الحجه به جاي آوردند و در حجة الوداع، كه رسول خدا صلی الله علیه و آله در ذي الحجه سال دهم هجري به زيارت خانه خدا رفته بود، همان ماه را براي هميشه ماه انجام حج واجب قرار داد و در ضمن خطبه‌اي فرمود: همانا زمان به مانند هياتي كه خداوند در آفرينش زمين و آسمان به وجود آورد به جاي اصلي‌اش برمي گردد. به اين صورت كه هر سال دوازده ماه دارد و چهار ماه از آن‌ها حرام است كه سه ماه پشت سر هم ذي القعده، ذي الحجه و محرم و چهارمين ماه رجب كه ميان جمادی الثانی و شعبان قرار گرفته است.[۷] از آن هنگام مراسم حج، همه ساله در ذی الحجه برگزار مي‌گردد.


1- بحارالانوار علامه مجلسی، ج 11، ص 178 و ج 98، ص 189.

2- همان، ج 21، ص 99 و مجمع االبيان فضل بن حسن طبرسي، ج 2-1، ص 39.

3- بحارالانوار، ج 9، ص 79.

4- همان، ج 53، ص 39.

5- سوره توبه(9)، آيه 37.

6- بحارالانوار، ج 53، ص 39.

7- مجمع البيان، ج 6-5، ص 45.

منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -