انهار
انهار
مطالب خواندنی

نماز قضاى پدر [و مادر] که بر پسر بزرگتر واجب است

بزرگ نمایی کوچک نمایی
نماز قضاي پدر (*)  كه بر پسر بزرگتر واجب است.
(*) گلپايگاني، اراكي، فاضل، صافي، مكارم، نوري، سبحانی ، مظاهری: و مادر
مسأله 1390- اگر پدر نماز و روزه خود را بجا نياورده باشد، چنانچه از روي نافرماني ترك نكرده و مي توانسته قضا كند، بر پسر بزرگتر واجب است كه بعد از مرگش بجا آورد، يا براي او اجير بگيرد، بلكه اگر از روي نافرماني هم ترك كرده باشد واجب است به همين طور عمل كند و نيز روزه اي را كه در سفر نگرفته، اگر چه نمي توانسته قضا كند، واجب است كه پسر بزرگتر قضا نمايد، يا براي او اجير بگيرد.
اين مسأله در رساله آيت الله بهجت نيست
*****
اراكي: مسأله 1382- اگر پدر و مادر نماز و روزه خود را بجا نياورده باشند، چنانچه از روي نافرماني ترك نكرده اند و مي توانسته اند قضا كنند، بر پسر بزرگتر واجب است كه بعد از مرگشان بجا آورد، يا براي آنان اجير بگيرد، بلكه اگر از روي نافرماني هم ترك كرده باشند، واجب است به همين طور عمل كند و نيز روزه اي را كه در سفر نگرفته اند، اگر چه نمي توانسته اند قضا كنند، واجب است كه پسر بزرگتر قضا نمايد، يا براي آنان اجير بگيرد.
گلپايگاني، صافي: مسأله 1399– اگر پدر به چهت عذري نماز يا روزه اش را بجا نياورده باشد، بعد از فوت او بر پسر بزرگتر واجب است قضا نمايد يا براي انجام آن اجير بگيرد هر چند پدر نتوانسته قضا كند و بنابراحتياط واجب (صافي: بنابراحتياط) اگر از روي نافرماني هم ترك كرده باشد، پسر بزرگتر بايد آن را قضا نمايد (صافي: يا براي او اجير بگيرد) و در مورد مادر نيز احتياط واجب رعايت اين حكم است بلكه در صورتي كه وصيت نكرده باشند و پسر هم نداشته باشند، احتياط واجب اين است كه اكبر ذكور از اولياء ميت نماز  و روزه او را قضا كند و با نبود ذكور، اناث از آنها انجام دهند.
خوئي، تبریزی 1399، وحید 1398: مسأله- اگر پدر نماز (وحید: نمازهای واجب) خود را بجا نياورده باشد و مي توانسته است قضا كند و بنابر احتياط هرچند از روي نافرماني ترك كرده باشد (وحید: یا صحیح بجا نیاورده باشد) و بر پسر بزرگترش واجب است (تبريزي: تا مقداري كه حرجي نباشد واجب است كه بعد از مرگش بجا آورد، يا براي او اجير بگيرد و قضاي نمازهاي مادر بر او واجب نيست هر چند بهتر است.
سيستانی: مسأله 1370- اگر پدری که مؤمن است نمازهای روزانه و دیگر نمازهای واجب خود را ـ بجز نمازی که با نذر، در وقت معین واجب شده ـ به‌جا نیاورده باشد و می‌توانسته است قضا کند، چنانچه نمازها را از روی نافرمانی ترک نکرده باشد، بر پسر بزرگ‌ترش ـ بنا بر احتیاط واجب ـ لازم است که بعد از فوت پدر آنها را به‌جا آورد، یا برای او اجیر بگیرد. ولی اگر پدر، عمداً به‌جای نیاورده باشد قضا بر پسر بزرگتر واجب نیست همچنین قضای نمازهای مادر بر او واجب نیست، هرچند بهتر است..
فاضل: اگر پدر نماز خود را به جهت عذري كه داشته است بجا نياورده باشد، بر پسر بزرگتر واجب است كه بعد ازمرگش بجا آورد، يا براي او اجير بگيرد بلكه اگر از روي نافرماني هم ترك كرده باشد، بنابراحتياط واجب همين طورعمل كند، و اگر پدر روزه را به جهت مرض يا سفر نگرفته باشد در صورتي كه در زمان حيات مي توانسته قضا كند و نكرده بايد پسر بزرگتر قضا كند.
فاضل: مسأله 1396- احتياط واجب آن است كه پسر بزرگتر نماز روزه فوت شده مادر را قضا نمايد.
امام خامنه ای: مسأله ۶۵۱- بر پسر بزرگ واجب است نمازهایی را که از پدر و بنابر احتیاط واجب از مادرش فوت شده، قضا کند.
مسأله ۶۵۲- اگر پدر یا مادری اصلاً نماز نخوانده باشند، بنابر احتیاط واجب قضای نمازها بر پسر بزرگ واجب است.
مسأله ۶۵۳- منظور از پسر بزرگ، بزرگترین پسری است که هنگام مرگ پدر و مادر زنده است، خواه بالغ باشد یا غیر بالغ.
جوادی آملی: مسأله - نماز قضای پدر (و به احتياط واجب مادر) بر پسری که در زمان مرگ پدر از همه پسران بزرگ‌تر است، واجب است و اگر میّت پسر نداشت، قضا بر دختران او واجب نيست. اگر پسر بزرگ‌تر يقين داشته باشد كه پدر (و به احتياط واجب مادر) او به جهت عذری نماز قضا بر عهده دارند، مانند اينکه نماز آنان در سفر يا در حال بيماری قضا شده يا بر اثر سهل‌انگاری و ياد نگرفتن احكام به صورت فاسد اقامه شده، بر او واجب است كه بعد از مرگش آن‌ها را به‌جا آورد؛ يا برای او اجير بگيرد؛ ولی نمازهايی كه از روی نافرمانی و طغيان و عناد ترک شده قضا ندارد؛ نيز روزه‌ای را كه در سفر نگرفته، اگرچه نمیتوانسته قضا كند، واجب است كه پسر بزرگ‌تر قضا كند؛ يا برای او اجير بگيرد.
زنجاني: مسأله 1399- اگر پدر یا مادر نماز خود را بجا نیاورده باشند، و با اینکه می‌توانسته‌اند در داخل یا خارج وقت نمازشان را بخوانند، هر چند از روی نافرمانی ترک کرده باشند، بر پسر بزرگترشان لازم است که اگر دیگری نمازشان را بجا نیاورد، او بجا بیاورد یا دیگری را به نماز وادار کند یا برای ایشان اجیر کند. و مراد از پسر بزرگتر، بزرگ‌ترین پسری است که در هنگام مرگ ایشان زنده باشد.
مكارم: مسأله 1205- بر پسر بزرگتر (يعني بزرگترين پسري كه بعد از مرگ آنها در حال حيات است) واجب است كه نماز  و روزه هايي كه از پدر يا مادرش فوت شده و از روي نافرماني نبوده و توانایی بر قضا داشته ، بعداز مرگ آنها بجا آورد بلکه از روی نافرمانی هم ترک کرده باشد،  بنابراحتياط مستحب بايد به همين طور عمل كند، همچنين روزه اي را كه در سفر نگرفته هر چند توانايي قضاي آن را پيدا نكرده اند، احتياط آن است كه پسر بزرگتر قضا نمايد.
نوري: مسأله 1389- اگر پدر و مادر نماز و روزه خود را بجا نياورده باشند و چنانچه مي توانسته اند قضا كنند، بر پسر بزرگتر واجب است كه بعد از مرگ آنها بجا آورد، يا براي آنها اجير بگيرد و نيز روزه اي كه در سفر نگرفته اند، اگر چه نمي توانسته اند قضا كنند ، احتياط واجب آن است كه پسر بزرگتر قضا نمايد، يا براي آنها اجير بگيرد و قضاي نماز و روزه اي كه پدر و مادر از روي طغيان و تمرد بجا نياورده اند بر پسر بزرگتر واجب نيست، اين حكم درباره پدر ثابت است و نسبت به مادر نيز احتياط واجب آن است كه مراعات شود.
سبحانی: مسأله 1086- اگر پدر و  بنابراحتیاط مادر نماز خود را بجا نیاورده باشند و می توانسته اند قضا نمایند بر پسر بزرگترشان که پس از فوت آنها در حال حیات است واجب است که بعداز مرگشان بجا آورد یا برای آنها اجیر بگیرد.
مظاهری: مسأله 1072- اگر پدر یا مادر نماز و روزه خود را بجا نیاورده باشند چنانچه از روی نافرمانی ترک نکرده و نمی توانستند قضا کنند بر پسر بزرگتر واجب است که بعد از مرگشان بجا اورد یا برای آنها اجیر بگیرد ولی اگر از روی نافرمانی بوده و یا می توانستنند قضا کنند و نکرده اند بر پسر بزرگتر چیزی لازم  نیست.
مسائل اختصاصي
فاضل: مسأله 1397-  بر پسر بزرگتر قضاي نمازهاي مربوط به خود پدر و مادر واجب است اما قضاي نمازهايي كه بر آنها به نحو استيجار واجب شده، يا اين كه از پدر يا مادر آنها بر ذمه آنها بوده ، واجب نيست.

امام خامنه ای: مسأله ۶۵۴- اگر فرزند بزرگ میت، دختر و فرزند دوم پسر باشد، قضای نمازهای پدر و بنابراحتیاط واجب مادر بر پسر بزرگ که فرزند دوم است، واجب است.

مسأله ۶۵۵- هرگاه شخص دیگری (غیر از پسر بزرگ) نمازهای پدر و مادر را قضا کند، از پسر بزرگ ساقط می شود.

جوادی آملی: مسأله 1454 - بر پسر بزرگ‌تر فقط نمازهای قضای پدر (و به احتياط واجب مادر) واجب است؛ اما نماز قضای جدّش که بر پدرش به عنوان پسر بزرگ‌تر واجب بود، يا نمازهای اجاره‌ای که بر ذمّه پدر باشد، بر او واجب نيست كه به‌جا آورد.
فاضل: مسأله 1398- بر پسر پسر (نوه)، قضاي نماز ميت در صورتي كه در حال مردن ميت از همه بچه هاي او بزرگتر باشد، واجب نيست و احتياط واجب آن است كه اگر ميت فرزندي نداشته باشد نمازهاي او را قضا كند.
فاضل: مسأله 1400- چنانچه يكي از اولاد از نظر سني بزرگتر و ديگري از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاي نماز بر اولي واجب است.
فاضل: مسأله 1401 - جوادی آملی: مسأله 1455 -  لازم نيست پسر بزرگتر وارث ميت باشد بنابراين حتي اگر از ارث به يكي از اسباب منع مانند قتل يا كفر ممنوع باشد قضا واجب است (جوادی آملی: قضا بر او به احتیاط، واجب است).
فاضل: مسأله 1405- چنانچه دو پسر با يكديگر دو قلو باشند، آن كسي كه زودتر متولد شده است بزرگتر  است ولو اين كه نطفه ديگري زودتر منعقد شده باشد.
جوادی آملی: مسأله 1456 - چنانچه دو پسر با يكديگر دوقلو بوده يا از دو مادر باشند، آن پسری كه زودتر متولّد شده است، بزرگ‌تر است، هرچند نطفهٔ ديگری زودتر منعقد شده باشد.
فاضل: مسأله 1406- در صورتي كه شخص در وسط وقت بعد از گذشتن مقداري كه امكان خواندن نماز در آن بود، بميرد، قضاء آن نماز بر پسر بزرگتر واجب است.
فاضل: مسأله 1407- جوادی آملی: مسأله  1457- در صورتي كه ميت پسر نداشته باشد (فاضل: بر ديگران واجب نيست نماز قضاي ميت را بخوانند) و چنانچه وصيت به قضا كرده باشد، بايد از ثلث مال او انجام داد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -