مولود کعبه
آسمان جلال و شکوه خاصی داشت. در پهن دشت وسیعش افق و کرانهای به چشم نمیخورد و سکوت اسرارآمیزی برهمه جا دامن گسترده بود.
نسیم ملایمی که از قلّه حِرا بر میخاست، اندام خود رابر چهره سخت و شکننده ابوقبیس میسایید و با رقصِ دل انگیزی به دامنه کوه میغلطیدو گونههای آفتاب زده «کعبه» را نوازش میداد.
خانه خدا با جبروت و عظمت خود،درخشش وصف ناپذیری به این سرزمین خشک و سوزان بخشیده بود و همگان در برابر شکوه وعظمت بینظیرش سر تعظیم و تکریم فرود آورده بودند.
در میان سیل مردم از پیر وجوان، که با احترام خاصی، در دوّمین جمعه ماه رجب، در گرداگرد خانه خدا مشغول طواف بودند؛ زنی حامله با چهرهای شکسته، به دور کعبه معظّمه بیتابانه میگردید، باانگشتان لرزانش به سوی کعبه اشاره میکرد و در حالی که قطرات اشکَش سیل آسا برگونههایش سرازیر بود، زیر لب میگفت:
«پروردگارا ! به تو ایمان آوردهام و به آنچه کتاب و پیامبر از سوی تو آمده ایمان دارم.»
«پروردگارا ! من به آیین جدّمحضرت ابراهیم خلیل، که بنیانگذار این خانه کهن است، ایمان دارم.»
«پروردگارا ! تو را سوگند میدهم به حق بنیانگذار این بیت و به حق این مولودی که در شکم دارم،این زایمان را بر من آسان بگردان !»
دیدگان کنجکاو، او را میدید و گوش های تیز شده سخنانش را دنبال میکرد، حسّ کنجکاویِ همگان تحریک شده بود که ناگهان فریادتعجّب از همگان بر خاست و به دنبال آن سکوت سنگینی بر همگان حکمفرما شد. آب درگلوها خشکید. حیرت و تعجّب بر چهرهها نقش بست. نفسها از سینهها بیرون نمیآمد.
کسی جرأت نداشت که مهر سکوت را بشکند و بگوید: لحظهای پیش، دیوار کعبه شکافته شد و زن حاملهای به درون کعبه رهنمون شد!
چه کسی باور میکرد که سنگ خارا آغوش بگشاید و زن حاملهای را در خود جای دهد؟!
زمانی حیرت و تعجب افزون شدکه تلاش کلید داران حرم، در گشودنِ قفلِ درِ کعبه به نتیجه نرسید !
لحظه به لحظه بر ازدحام مردم افزوده میشد، تا از فرجام این راز آگاه شوند.
پس از سپری شدنِ مدتی نسبتا طولانی، یکبار دیگر همان سنگ خارا آغوش باز کرد و سیمای درخشان «فاطمه بنت اسد» در حالی که «مولود کعبه» را در آغوش داشت، از درون کعبه طالع گردید.
صدای تکبیر اوج گرفت و در همه جای مکّه طنین انداخت.
غرور و شرف چون هالهای سنگین بر سرِ مولود بال گسترده بود و در سیمایش موجی از خنده در دریای اشک شنا میکرد.
حضرت ابوطالب در حالی که برق شعف از دیدگانش بیرون میزد، بانگ برآورد:
«اَیُّهَا النّاسُ! وُلِدَ [اللّیْلَهَ] فِی الْکَعْبَهِ وَلیُّاللّه»
«هان ای مردمان! (امشب) ولیّ خدا، در خانه خدا، دیده به جهان گشود.»
این حادثه پر شکوه و بینظیر تاریخِ آفرینش، به روز جمعه، سیزدهم ماهرجب، در سیامین سال حمله ابرهه به خانه خدا (عام الفیل) اتّفاق افتاد
طلوعخورشیدِامامتازافقِکعبه، یکیاز دههامناقبویژهمولایمتقیان، امیر مؤمنان علیهالسلام است که در میان اوّلین و آخرین،احدی در این فضیلت با آن حضرت شریک نیست.