انهار
انهار
مطالب خواندنی

خروج از مسجد

بزرگ نمایی کوچک نمایی
استفتائات اعتکاف- آیت الله العظمی بهجت قدس سره
خروج از مسجد
موارد جواز خروج
سؤال. در چه مواردى جایز است معتکف از مسجد خارج شود؟
پاسخ: معتکف مى‏تواند براى اداى شهادت، تشییع جنازه، نماز جماعت، ضروریات عرفى یا شرعى، واجب یا مستحب خارج شود، به شرط اکتفا به قدر ضرورت و عدم فصل طولانى که به اعتکاف اخلال وارد سازد. و ضابطه آن هر چیزى است که خروج براى آن عقلاً یا شرعا یا عادةً لازم بوده و از امور واجب یا راجح باشد، چه امور دنیایى یا آخرتى، چه در ترک آن ضرر متوجه او بشود یا نه
شرکت در نماز جمعه و جماعت
سؤال. آیا معتکف مى‏تواند جهت امامت و یا مأموم شدن در نماز جمعه و جماعت، از مسجد خارج شود؟
پاسخ: بله، فى الجمله مى‏تواند (جامع المسائل، ج ، ص ).
خارج شدن جهت درس
سؤال. آیا اگر تحصیل علم واجب باشد، فرد معتکف مى‏تواند جهت شرکت در دروس ساعاتى را از مسجد خارج شود؟
پاسخ: اشکال ندارد، ولکن باید به حدّى نرسد که صورت اعتکاف محو شود.
خروج جزیی از مسجد
سؤال. اگر انسان براى ملاقات نزدیکان ـ در حد چند دقیقه ـ از مسجد خارج شود، آیا به پیوستگى اعتکاف او خدشه وارد مى‏شود؟
پاسخ: خیر.
طولانی شدن خروج ضروری از مسجد
سؤال. اگر کسى به جهت ضرورت از مسجد خارج شود و خروج او به علتى طولانى شود، آیا به اعتکاف او ضرر مى‏رساند؟
پاسخ: اگر خروج کسى در موارد ضرورت طول بکشد، به گونه‏اى که صورت اعتکاف محو شود، اعتکاف او باطل است.
خروج از مسجد به علت فراموشی
سؤال0. اگر کسى از روى فراموشى محل اعتکاف را ترک کند، اعتکافش چه حکمى دارد؟
پاسخ: باطل نمى‏شود، مگر این که زمان خروج طولانى شود، به گونه‏اى که از صورت اعتکاف خارج شود، ولى اگر عمدا خارج شود، هر چند مسأله را نمى‏دانسته، اعتکافش باطل مى‏شود
خارج شدن از مسجد در صورت وجوب خروج
سؤال. اگر خروج از مسجد از جهت پرداختن دیِن و قرض ـ که پرداخت آن بر او واجب است ـ یا به جهت رفتن به کار دیگر که اداى آن متوقف بر خروج از مسجد است، بر او واجب باشد؛ ولى از مسجد خارج نشود، آیا مرتکب عمل حرامى شده و آیا اعتکاف او باطل است؟
پاسخ: اگرچه کار حرامى کرده است، ولى اعتکاف او صحیح است

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -