انهار
انهار
مطالب خواندنی

خمس

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال با سلام و ارزوی قبولی طاعات و عبادات شما
من در خصوص خمس چند سوال از خدمت شما داشتم و از راهنمایی شما بسیار سپاسگذارم
1-اگر سال مالی ما نیمه خردادباشد ولی هرسال در ان تاخیر بیفتد اشکال دارد؟
2-میتوان سال مالی را تغییر داد؟
3-ایا اگر دوماشین برای استفاده داشته باشیم به ماشین دوم خمس تعلق میگیرد؟
4-اگرزن یک خانه و مرد هم یک خانه بخرد به یکی از انها خمس تعلق میگیرد یا نه می شود هرکدم جدا خانه داشته باشند و یکی از انها را به اجاره بگذارند ؟
5-اگر خانه ای داشته باشیم و پولی هم داشته باشیم و با آن می شود که مرد برای زن خانه ای بخرد و به او هدیه بدهد؟
6-آیا از پولی که اضاف آمده می توان کم کم مهریه زن را داد؟
7- اگر مردی 700میلیون بابت مهریه باید به زن خود بدهد و پولی در اخر سال اضاف اورده باز هم باید خمس بدهد یا باید به زن خود مهریه اش را کم کم بدهد مثلا سالی 50 میلیون؟
8-پولی که برای خرید مطب کار پس انداز شود به ان خمس تعلق می گیرد؟وسایل کار مطب چطور به ان خمس تعلق میگیرد؟
خیلی ممنون میشوم اگر سوالات بالا را برای من ایمیل بفرمایید
 
جواب 1- اگر تاخیر شود با مرجع یا وکیل مرجع مصالحه کنید.
2- با هماهنگی با مرجع یا وکیل مرجع میتوانید سال خمسی خود را تغییر دهید.
3- اگر ماشینی مازاد بر نیاز باشد متعلق خمس است.
4- اگر زن که واجب التفقة مرد هست و مرد باید مسکن او را فراهم کند خانه اش مازاد بر معونه او باشد متعلق خمس است. مرد نیز اگر تاکنون خمس نداده لالزم هست مرجع تقلید خود ار معین کند تا ببینیم به آن خانه خمس تعلق میگیرد یا خیر.
5 و 6 - مرد میتواند از مازاد بر درآمد خود برای همسرش خانه ای تهیه کند و به او به عنوان مهریه هدیه کند. به شرط آنکه این هدیه قبل از سال خمسی باشد. و اگر بخواهد به غیر هدیه خانه را به زن منتقل کند لازم است خمس آن خانه را نیز پرداخت نماید زیرا مقدار هدیه بیش از شان اوست.
7- در صورتیکه سال خمسی داشته باشد میتواند قبل از سال خمسی پول را به عنوان مهریه به همسر خود بدهد ولی اگر پول در سال خمسی قرار بگیرد باید قبل از صرف پول خمس آن را پرداخت نماید.
8- مطب و لوازم داخل مطب همگی سرمایه محسوب میشوند و متعلق خمس هستند. یاحق

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -