انهار
انهار
مطالب خواندنی

آیةالله العظمی تبریزی (قدس سره)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

پایگاه اینترنتی

توضیح المسائل

زندگی نامه
تولد فرزانه
آیت الله شیخ جواد تبریزی در سال 1305 ه ش در شهرستان تبریز پا به عرصه حیات گذاشت. پدرش حاج علی آقا از تجار معروف آذربایجان بود و همه او را به ایمان و انصاف می شناختند. مادرش فاطمه سلطان نیز از تبار سادات مشهور این دیار بود(1).
در مسیر دانش
وی هنگامی که هفت سال از عمرش سپری شده بود وارد مدرسه جدید شد. در آن زمان کسانی در این مدرسه پذیرفته می شدند که از هوش و توانایی بالایی برخوردار باشند. پدر تأکید داشت که فرزندش این مسیر را ادامه دهد و خود را به مراحل عالی علمی برساند. او نیز در عمل چنین توانایی را نشان داده بود و هر سال از شاگردان ممتاز مدرسه شناخته می شد. وی تا سال دوم دبیرستان که آن وقت به دروس جدید معروف بود، تحصیل کرد. سپس به مدرسه ی دینی رفت. خود می گوید:
«بعضی از رفقا و دوستان مدرسه ای ما که می خواستند درس عربی آن ها تقویت شود، ساعاتی از اوقات روزانه ی خود را به مدرسه ی دینی طالبیّه واقع در بازار تبریز می رفتند و در نزد استاد ادبیات صرف و نحو می خواندند که من نیز چند روزی این دوستان را همراهی کردم و در دروس ادبیات حوزه شرکت جستم اما آنچه برای من پیش آمد، تقویت درس عربی نبود بلکه عشق و شیفتگی به درس حوزه بود. و همین نیز سرآغاز سرنوشت من گردید و من راه روحانیت را برگزیدم.»(2)
هنگامی که چنین تصمیمی گرفت، با مخالفت خانواده و اطرافیان روبه رو شد، چون این دوران مصادف با شروع فشارها علیه حوزه های علمیه و رنج و زحمت روحانیت بود. همت و اصرار وی پدر را قانع ساخت و به این ترتیب او با وجود موقعیت تجارت، زندگی زاهدانه ی طلبگی را برگزید. از آن پس خانه را ترک کرد و همه اوقات خود را در مدرسه ی طالبیّه ماند و دروس ادبیات، معانی و بیان و قسمتی از فقه و اصول را فرا گرفت. در همین دوران خاطره انگیز با علامه جعفری هم بحث بود. وی در خصوص این فراز از زندگی اش می گوید:
«چون بر خلاف خواسته خانواده ام به حوزه آمده بودم، نمی خواستم از مشکلاتم آگاه شوند و در اراده ی من برای ادامه تحصیل تأثیر بگذارند. گاهی آن قدر مشکلات اقتصادی زیاد می باشد که با مرحوم محمد تقی جعفری دو روز غذا نداشتیم. یک وقت کسی می آمد نماز و قرآن ارجاع می داد و ما پولی برای تهیه ی غذا پیدا می کردیم.»(3)
هجرت به قم
آیت الله تبریزی در سال 1327ش راهی شهرستان قم شد و هفت سال در جوار کریمه ی اهل بیت ماندگار گردید. (4) سال های ورود وی به قم، مصادف با آغاز شکوفایی حوزه علمیه قم بود. آیت الله بروجردی به قم مرکزیت داده و دروس حوزوی رونق چشمگیری گرفته بود.
او در مدرسه فیضیه اقامت کرد و ضمن تحصیل از محضر بزرگان، به تدریس روی آورد. او از جمله افراد مورد عنایت آیت الله بروجردی بود. خود می گوید:
«من در مسجد نو- در میدان آستانه- لمعه و قوانین تدریس می کردم. از طرف آقای بروجردی(ره) ممتحن بودم و پرداخت شهریه طلبه ها منوط به نظر ممتحیف بود. (5) آیت الله تبریزی در قم چهار سال از محضر آیت الله حجت بهره مند شد و به لحاظ روحی و اخلاقی نیز تحت تأثیر وی قرار گرفت. آیت الله حجت در آن زمان در زهد و اخلاق زبانزد بود. وی همزمان 7 سال از خدمت آیت الله بروجردی دانش معارف را فرا گرفت و با وجود موقعیت خوب برای تدریس راهی نجف اشرف شد.»
به سوی عتبات
عزیمت به عتبات و حوزه علمیه نجف برایش آرزوی بزرگی بود و از دوران حضور در حوزه علمیه تبریز به آن می اندیشید، اما مشکلات و نبود امکانات تحقق این آرزو را دور می نمود. یک روز اتفاقی در یک جلسه علمی شرکت کرد و یکی از تجار متدین که با علما ارتباط داشت، به هوش و زکاوت این شخصیت پی برد و در پی کمک به وی برآمد و اسباب مسافرتش را فراهم آورد. استاد در این خصوص می گوید:
«در مدرسه فیضیه نشسته بودم و به چگونگی رفتن به نجف فکر می کردم. در همین وقت مرد آشنایی را دیدم که پیشتر نیز دیده بودم. از من پرسید به چه می اندیشی؟ عرض کردم: به رفتن به عتبات. گفت: موانع رفتن چیست؟ گفتم: شرایط عوض شده است. آن زمان مصادف با سقوط مصدق و آغاز سخت گیری های دولت به روحانیت بود. گفت: شما غصه نخورید، از من مدارک و عکس گرفت و چند روزی نگذشت که پاسپورتم را درست کرد. او تاجر بود و برای خرید و فروش به کشورهای اطراف می رفت و این جور کارها برایش آسان بود. من نیز با گرفتن گذرنامه، صبر نکردم و با اولین وسیله به سمت عراق راه افتادم، حتی نتوانستم به شاگردانم اطلاع دهم.»(6)
وی این فرد(ایپچی) را عنایت الهی می داند که در موارد مختلفی از زندگی اش مؤثر واقع می شود، حتی در دوران نجف اشرف نیز بارها با وی دیدار می کند و از نزدیک جویای احوالش می گردد.
آیت الله تبریزی رنج سفر را به جان خرید و خود را به شهر نجف رساند و این وقتی بود که بیست و هفت سال از عمرش سپری شده بود. وی با کمک مرحوم میرزا علی غروی* که سالیانی در نجف بود، در مدرسه قوام السلطنه شیرازی ساکن شد و روزهای پرجنب و جوش خود را در حوزه علمیه نجف آغاز کرد. وی چون در سن بالا وارد حوزه علمیه شده بود، تلاش دو چندانی می کرد و در دروس متعدد حاضر می شد. خود می گوید:
«من چهل سال معنای تعطیلی را نفهمیدم و از همه چیز زدم و از لذتهای بسیاری دوری گزیدم تا به اهدافم برسم»(7)
روزهای پر تلاش
آیت الله تبریزی در دروس اساتید بزرگی، چون آیات سید عبدالهادی شیرازی و سید ابوالقاسم خویی شرکت کرد و در همان سالهای نخست مورد توجه اساتید قرار گرفت. آیت الله خویی با درک استعداد و همت میرزا جواد، ایشان را مورد عنایت قرار داد و او رفته رفته به استاد نزدیک تر و از خواص شاگردان وی شد. آیت الله تبریزی می گوید:
«مرحوم خویی در مسجد خضراء شبها بعد از نماز مغرب و عشا اصول می گفتند. ما درس ایشان رفتیم. در همان جلسه اول بحثی را با عنوان«آیا در شبهات موضوعیه فحص لازم است یا نه؟» مطرح کردند.
ایشان در این موضوع با استاد به بحث نشست و مطالب درستی را ارائه داد و استدلالش پذیرفته شد. در همین موضوع راه را برای پیشرفت ایشان هموار ساخت.(8)
آیت الله خویی بعدها ایشان را جزء اعضای دفتر استفتاء خود معرفی کرد و ایشان حدود بیست سال در دفتر استفتاء و محفل درس استاد به تلاش پرداخت و چند بار سطوح و خارج را تدریس کرد.
وی از محضر آیات سید محسن حکیم و مشکینی** هم بهره برد.
آیت الله تبریزی علاوه بر اینکه در دروس فقه و اصول به درجه اجتهاد رسید، در دروس فلسفه و تفسیر، رجال تلاش زیادی کرد و به تبحر دست یافت. از هم بحثها و هم درسهای او می توان حضرات آقایان مرحوم شهید سید محمد باقر صدر، مرحوم شیخ مجتبی لنکرانی، مرحوم آقا شیخ صدرا بادکوبه ای، آیت الله وحید خراسانی، آیت الله سید علی سیستانی، آقا شیخ علی اصغر شاهرودی را نام برد.
بازگشت به ایران
در سال 1355ش حکومت عراق سختگیریهایی بر ضد ایرانیان اعمال کرد و افرادی چون آیت الله تبریزی را که شخصیت برجسته بودند، شناسایی و به اخراج از عراق محکوم نمود. به این ترتیب وی پس از 23 سال به همراه تعدادی از ایرانیان مجبور به ترک عراق شد؛ این در حالی بود که آیت الله خویی از آمدن ایشان به ایران بسیار متأثر بود. زیرا وی می خواست آیت الله تبریزی در نجف به تدریس ادامه دهد و معتقد بود که ایشان می تواند در آینده نزدیک یکی از استوانه های حوزه ی علمیه نجف گردد و این مطلب را به برخی از دوستان نزدیک خود گفته بود. این سخن معروف بود که وی به آیت الله مشکینی(فرزند صاحب حاشیه بر کفایه) گفته بود:«ایشان مجتهد مطلق هستند.» و این برجسته بودن در سیمای آیت الله تبریزی نیز مشهود بود.(9)
بر کرسی تدریس
عمده تبحر آیت الله تبریزی در فقه، اصول و رجال بود. وی پس از بازگشت به ایران و اقامت در حوزه علمیه قم، در هر سه موضوع به تدریس ادامه داد. تدریس وی به جهت مصاحبت زیاد اساتید بزرگ نجف تا حدودی به سبک حوزه نجف است. معروف است که تدریسهای حوزه علمیه نجف کمتر در طول ادامه می یابد و بیشتر به عرض و عمق موضوعات می پردازد. آیت الله تبریزی نیز بیشتر به عمق مباحث اهمیت می دهد. چه بسا در یک موضوع ماهها بحث می کند و تمام ابعاد آن را مطرح می سازند به اعتقاد وی درس خارج باید مجتهد پرور باشدو افراد باید مبانی را درست درک کنند.(10) آیت الله تبریزی بر مبنای اعتقاد به توسعه فقه در زندگی، تلاش کرده است ابواب و موضوعات مورد نیاز جامعه را در اولویت قرار دهد. ادامه مباحث طولانی وی در قضاء حدود و تعزیرات را می توان در این جهت دانست. ایشان بیش از چهار دوره اصول و چند دوره فقه تدریس کرده اند. وی همیشه پس از تدریس در اختیار شاگردان قرار می گیرد و اشکالات را با اشتیاق می شنود. همین باعث شده است درس ایشان استاد پرور باشد(11) می توان گفت امروز تعداد زیادی از شاگردان وی به اجتهاد رسیده اند. در عرصه های تعلیم و تربیت نیز تعداد قابل توجهی از فضلا و مربیان از محفل درس ایشان به چنین مقامی دست یافته اند.
مرجعیت
پس از رحلت آیت الله خویی عده ای از علماء و فضلا، خواستار پذیرش مقام مرجعیت از سوی آیت الله تبریزی شدند. با اینکه ایشان علاقه ای به این مقام نداشت و همواره از آن گریزان بود اقدام جامعه مدرسین حوزه ی علمیه قم در معرفی هفت نفر از جمله ایشان به عنوان مرجع تقلید، در کنار وجود مقلدانی در خارج از جمله سوریه، لبنان، کویت، بحرین، عراق حتی کشورهای اروپایی، استرالیا و آفریقا وی را وادار به قبول این مسئولیت کرد. او با تواضع و فروتنی همواره به خدمت به اسلام و رشد و تعالی مسلمانان و شیعیان می اندیشید و الگوی اخلاقی برای شاگردان و مریدانش به شمار می آید. با توجه به موقعیت حساس مرجعیت، پس از فوت آیت الله اراکی جامعه روحانیت طی بیانیه ای 6 تن از مراجع را به عنوان مرجع اعلم معرفی کرد که پس از آیت الله فاضل لنکرانی، نام آیت الله شیخ جواد تبریزی قرار دارد.
سایر ویژگی ها
آیت الله تبریزی به ظواهر دنیا بی توجه و دارای زندگی ساده است و با اینکه پیشینه طولانی در مرجعیت دارد، امکانات محل سکونتش در حدّ افراد عادی جامعه است(12) معروف است که ایشان از وجوه شرعی استفاده نمی کند و اطرافیانش را نیز از این کار باز می دارد ایشان بیشتر از هدایا و تبرکاتی که دوستانش و یا مقلدانش از خارج و داخل برایش می فرستند استفاده می کند و در استفاده از وجوهات نهایت احتیاط را دارد. بارها در مقابل افرادی از شاگردان و ارادتمندان که در صدد توسعه محل سکونت وی و تأسیس حسینیه در کنار خانه اش بوده اند، مقاومت کرده است. او هنوز هم در خانه ای ساده و محقر زندگی می کند و با وجود کهولت سن هر روز فاصله منزل و محل تدریس را با پای پیاده طی می کند.
دیگر ویژگی آیت الله تبریزی دوری از شهرت است. وی در طول بیست و چند سال مرجعیت اجازه ی تبلیغ از خود را نداده و برای مطرح شدن خود گامی برنداشته است، حتی کمتر جایی مختصری از زندگی نامه اش به چاپ رسیده است. تمام مراکز خیریه ای که تأسیس کرده، به نام ائمه اطهار است.
عشق و علاقه شدید به مطالعه از دیگر ویژگیهای اوست. در دوران تحصیل در نجف اشرف از رفتن به هرگونه مجلس و محفلی دوری می کرد و لحظات خود را با تحقیق و نوشتن سپری می کرد. اکنون نیز بیشتر اوقات را صرف مطالعه و نگارش می کند و بخشی را برای تدریس می گذراند. به ندرت دیده شده است که کاری خارج از نظم و برنامه انجام دهد؛ مگر استثنائاتی که برای حفظ مصالح و به تقاضای افراد دیگر بوده است. ایشان استراحت، اوقات مطالعه، تدریس، پذیرش افراد و جلسه با اعضای استفتاءات را با برنامه و نظم دقیق انجام می دهد. وی در خصوص مسافرتهاش نیز کمال احتیاط را دارد. تنها یک سفر به حج مشرف شده و غیر از آن اگر سفری هم داشته، سفر زیارتی مشهد مقدس بوده است. وی حتی در گرمای تابستان نیز به سفر سیاحتی و تفریحی نمی روند.
آثار ماندگار
1.ارشادالطالب: تعلیقه ی چهار جلدی بر مکاسب محرمه شیخ انصاری(ره). 2. اُسس القضاء و الشهادات، 3. طبقات الرجال، 4. تکمله منهاج الصالحین، 5. مسائل منتخب، 6. حاشیه بر عروه الوثقی، 7. حاشیه بر وسیله مرحوم آیت الله اصفهانی، 8. شرح کفایه الاصول، 9. رساله توضیح المسائل، 10. مناسک حج، 11. حدود و قصاص، 12. صراط النجاه(6جلد)، 13. تهذیب در احکام حج، 14. الانوار الهیه فی المسائل العقائدیه، 15. نفی السهو عن النبی، 16. فدک، 17. ضلامات فاطمه الزهراء، 18. رساله مختصره فی لبس السداد، 19. الشعائر الحسینیه، 20. عبقات ولائیه، 21. زیاره عاشوراء، 22. استفتائات جدید.
ایشان آثاری نیز به صورت خطی دارد که چاپ نشده است.
خدمات اجتماعی
آیت الله تبریزی معتقد است در دنیایی که کفار در همه زمینه ها خود را برای ترویج مادیت تجهیز کرده اند و هر روز به امکانات جدیدی دست می یابد، مسلمانان نباید در ضعف و سستی قرار گیرند و خود را ببازند. همت ایشان همواره تقویت مسلمانان؛ به ویژه شیعیان بوده است. از خدمات اجتماعی وی می توان مسجد سازی در جاهایی که مسجد نبود، دستگیری از نیازمندان و ساختن درمانگاه بقیه الله قم به قصد حمایت از مستضعفان و خانواده های طلاب بی بضاعت اشاره کرد. وی در خصوص درمانگاه بقیه الله تأکید دارد که خانواده های طلاب و افراد بی بضاعت از آن بهره مند شوند. این درمانگاه که از نظر پزشکی درمانگاه مجهزی است. در آوردن تمام این تجهیزات همت و کمک جدی داشتند و تأکید دارند در برخورد با مراجعین مراقبت لازم را انجام دهند و رضایت خدا در نظر داشته باشند. گروهی را نیز مأمور کرده اند در خصوص فقرا و ایتام تحقیق و برایشان مواد خوراکی و پوشاک فراهم کنند. این کار سال هاست که انجام می شود. البته همواره تأکید کرده است که اسمی از ایشان در هیچ جا مطرح نشود. او دوست دارد کارها را به اسم ائمه معصوم انجام دهد و اگر خیری به افراد می رسد، همه آن را عنایتی از سوی اسلام و ائمه بدانند.(13)
در محضر استاد
آیت الله تبریزی تندیس تقوا و الگوی مؤمنان است. کمتر اهل نصیحت و توصیه است و دوست دارد به خود بپردازد؛ اما گاهی به خاطر تقاضای افراد توصیه هایی کرده است. وی به افراد و شاگردانش توصیه می کند که در زندگی تنها به خداوند توکل داشته باشند و مشکلات و کمبودهای زندگی موجب غفلت از لطف خداوند نشود. نباید افراد از راه احتیاط خارج شوند و به سمت هوس بروند. خود نیز در این سالها همواره اهل احتیاط بوده است. ایشان توصیه می کنند که نباید ترس بر ایمان غلبه کند. برای همین همواره امام خمینی(ره) را الگویی بسیار عالی برای شیعیان معرفی می کند. او همیشه از امام خمینی به جهت درک بهتر مسائل اسلام و مسلمانان، شجاعت در عمل و اخلاص در نیت به نیکی یاد می کند و به افراد توصیه می کند نگهبان و حافظ میراث ارزشمند امام خمینی که با خون هزاران شهید به دست آمده است، باشند.
آیت الله تبریزی به مبلغانی که به مناطق شهری و روستایی می فرستند و کسانی که پیش از سفر تبلیغ به محضر ایشان می رسند و توصیه می خواهند،می گوید: وظیفه دارید مردم را به یاد معاد بیاندازید. وی به قرآن اشاره می کند که در آن معاد مورد تأکید و تکرار قرار گرفته است و اضافه می کند: اگر مردم به یاد معاد باشند، کمتر گناه می کنند. تأکید دارد که باید به نماز نیز اهمیت داده شود و به طلاب توصیه می کنند که سعی کنند نماز را در اول وقت و با نوافل بخوانند. وی توصیه می کند که نباید از مسیری که توسط ائمه برای ما ترسیم شده است، خارج شویم. سیدالشهدا را بهترین الگوی مسلمانان می داند و عمل ایشان را برای خاتمه دادن به ظلم و ستیز با بی عدالتی و حفظ ارزشها و عزت مؤمنان حجت می داند و تأکید می کند که باید در مجالس عزا به این رسالت اشاره گردد.
او به شاگردانش توصیه می کند که کمتر به فکر تعطیلات باشند و سعی کنند مشغول تحصیل و تدریس و خدمت به مردم باشند. خود نیز وقتی به مشهد مقدس مشرف می شود، بیش از دو روز در مشهد اقامت نمی کند و به جهت کار و اشتیاق به خدمت به قم برمی گردد. توصیه اش به طلاب این است که اوقات خود را به بطالت و غفلت از دست ندهند.
دیدگاه
آیت الله تبریزی همواره نگران جامعه دینی است و در این خصوص روشنگری در جامعه را یکی از ضرورتها می داند. همواره در برابر حوادث مهم مثل انقلاب اسلامی ایران، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، جریان سیاسی و حوادثی که برای سایر مسلمانان در سطح جهان پیش می آید، موضع گیری و دیدگاه خود را اعلام کرده است. همیشه به وحدت مسلمانان که یکی از آرزوهای دیرین اوست.می اندیشد و تأکید می کند که با همدلی می توان خطر یهود و سایر دشمنان را خنثی کرد.
این سخن امام خمینی(ره) را باور داشت که تکرار می کرد که اگر ما در مقابل امریکا و دشمنان خود جلوتر برویم، آنها چندین قدم عقب تر خواهند رفت. در رابطه با حوزه علمیه نیز دیدگاه خاصی دارد و بر همین اساس همیشه توصیه می کند که طلاب با استعداد نباید از درس و بحث حوزه خارج شوند و مسئولیتهای اجرایی قبول کنند. در رابطه با دروس حوزه اعتقاد دارد که طلاب باید به جای چند تخصص در یک موضوع متخصص شوند و تعهد بپذیرند تا بتوانند بخشی از عمر خود را در خدمت مردم باشند. وی با مقایسه دوران تحصیل خود در نجف اشرف با زمان فعلی با نگرانی پیگیر این موضوع است که نباید دروس حوزه هر سال بیش از قبل به سمت سطحی نگری برود و از عمق آن کاسته شود. وی می گوید اگر بنیه علمی در حوزه ها ضعیف شود، در آینده آسیب پذیر خواهند شد.
وی اعتقاد دارد که حوزه باید در مسیر اسلام قرار بگیرد و بنایی تحت جریانات و فرقه ها و حزب ها از مسیر مستقیم خارج شود. خود می گفت:
«من در همان زمان که سر و صدا بود بر خلاف برخی که اهمیتی به اخبار و رادیو نمی دادند، اخبار را از طریق رادیو پیگیر بودم و این کار الان هم ترک نشده است.»(14)
معیشت استاد
آیت الله تبریزی باکهولت سن همچنان شاداب و سرحال مشغول تدریس و انجام مسئولیت های مرجعیت بود. وی تا همین اواخر، خارج فقه و اصول تدریس می نمود و بخشی از اوقات خود را برای امور دفتر خویش صرف کرد و قسمتی از اوقات را نیز در خدمت مردم یا در خلوت خود بود. وی دارای فرزندان صالح است و آنان نیز چون پدر در خدمت مردم و جامعه دینی هستند. یکی از فرزندانش به نام حجت الاسلام شیخ جعفر تبریزی روحانی است و در امور دفتر و ملاقاتها و روابط وی با افراد یاری اش می کند. یکی دیگر از فرزندانش نیز پزشک است و با تعهدی که از پدر به ارث برده، در خدمت جامعه است. پسر سوم ایشان شغل آزاد دارد. وی 5 دختر دارد و برخی نیز به شغل دیگری اشتغال دارند. رابطه آیت الله تبریزی با فرزندان خود بسیار صمیمی بود.
رحلت
این مرجع پر تلاش پس از سالها تحقیق و تألیف و تربیت شاگردان فاضل، روز سه شنبه 30/8/1385برابر با 29 شوال 1427 چشم از جهان فرو بست و فردای آن روز، پس از تشییع با شکوه و اقامه ی نماز توسط آیت الله وحید خراسانی، در بالا سر حرم حضرت معصومه، به خاک سپرده شد.
به همین مناسبت رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای، پیامی صادر کردند که متن آن به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون
با تأسف و تأثر فراوان، اطلاع یافتیم که عالم ربانی و فقیه عالی مقام، آیت الله حاج میرزا جواد آقا تبریزی(رحمه الله علیه) دار فانی را وداع گفته و حوزه های علمیه را سوگوار ساخته است.
ایشان از مراجع معظم تقلید، و از برجسته ترین اساتید حوزه های علمیه قم بودند و در طول دهها سال، جمع کثیری از فضلا و طلاب علوم دینی، از افادات و تحقیقات علمی این فقیه و اصولی عالیقدر بهره مند گشتند. تقوی و پارسایی این مرد بزرگ در کنار خلق و خوی مردمی و رعایت پدرانه ای که با شاگردان و ارادتمندان خویش به کار می برد، ایشان را در میان طلاب و جوانان و بسیجیان، شخصیتی محبوب ساخته و حضور ایشان در عرصه های گوناگون حماسه های انقلاب کرامت مضاعفی را این وجود پر برکت پدید آورده بود. مردم شریف قم هنوز سیمای با وقار ایشان در تشییع پیکرهای مقدس شهیدان دوران دفاع مقدس را فراموش نکرده اند.
در گذشت این عالم عامل و این شخصیت علمی برجسته برای حوزه های علمیه خسارتی بزرگ است.
این جانب رحلت آن بزرگوار را به مراجع معظم تقلید و علمای اعلام و حوزه های علمیه و به عموم ملت ایران، به ویژه شاگردان و ارادتمندان و مقلدان ایشان و نیز به بیت مکرم و آقازادگان محترمشان تسلیت عرض می کنم و از خداوند متعال می خواهم که برترین پاداش صالحان را به ایشان عطا فرماید.
سید علی خامنه ای
30/ آبان/ 1385

(1) گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج 7، ص 136.
(2) همان
(3) مصاحبه حجت الاسلام وحیدپور از شاگردان معظم له.
(4) آشنایی با ستارگان هدایت و مراجع تقلید شیعه، حسین آوردی، ص 8.
(5) مصاحبه با حجت الاسلام وحیدپور(شاگرد ایشان)
(6) موسوعه النجف الاشرف، ج 12، ص، زندگی آیت الله تبریزی.
* از مراجع و بزرگان آذربایجان بود که در نجف اقامت داشت و به دست هبشی ها به شهادت رسید. شرح زندگی ایشان در همین مجموعه گلشن ابرار آمده است.
(7) موسوعه  النجف الاشرف، ج 12، ص 199.
(8) یادداشت های حجت الاسلام وحید پور درباره ی زندگی آیت الله تبریزی.
** از زعمای حوزه علمیه نجف اشرف و فرزند صاحب حاشیه بر کفایه.
(9) همان.
(10) مصاحبه با حجت الاسلام وحیدپور.
(11) برگرفته از: کتابچه کوچک درباره ی زندگی آیت الله تبریزی(خاطرات استاد)
(12) مصاحبه با حجت الاسلام وحیدپور.
(13) همان
(14) مصاحبه با حجت الاسلام وحیدپور از شاگردان ایشان.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  



پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -