انهار
انهار
مطالب خواندنی

آیت الله العظمی سیـستانی (مدظله)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال :آيا وكالت دادن به مؤسسات صحيح است؟

جواب :اگر اين وكالت به توكيل معنون به عنوان خاص مثلاً رئيس مؤسسه باشد در صورت قبولش، اشكالى ندارد. گرچه آن كه داراى اين عنوان است گاه به گاه عوض شود و همچنين هر عنوان ديگرى در مؤسسه از اين قبيل، جايز است. اما وكالت دادن به مؤسسه به عنوان خودش صحيح نيست.

سؤال :آيا در صحت وكالت شرط است كه شخص وكيل نزد موكل معلوم باشد؟

جواب :شناخت او شرط نيست، البته لازم است كه وكيل در واقع معين باشد، مانند آن كه زيد خواستار وكيلى مى شود و طبق خواسته اش شخص معينى را ـ گرچه زيد او را نشناسد ـ وكيل مى سازند. اما وكالت دادن به يكى از دو شخص به نحو ترديد و نامعين صحيح نيست.

سؤال :آيا يك نفر مى تواند به وكالت از دو نفر، طرف خريد و فروش در بيع شود؟

جواب :اشكالى ندارد.

سؤال :مردى كسى را وكيل كرده كه همسرش را طلاق دهد. همسر براى اينكه زوج ديگر حق رجوع نداشته باشد، مهرش را بذل نموده تا طلاق مبارات صورت پذيرد. وكيل با كسب رضايت موكل، صيغه طلاق مبارات جارى مىكند. آيا حق رجوع براى زوج باقى است؟ نيز در صورتى كه زوجه از بذل خود در زمان عده رجوع كند، آيا حق رجوع براى زوج باقى است؟

جواب :مبارات در صورتى صحيح است كه هر دو از يكديگر كراهت داشته باشند و اگر فقط از طرف زوجه باشد خلع است و به هر حال اگر با شرايط طلاق خلع يا مبارات انجام بگيرد زوج حق رجوع ندارد مگر اينكه زوجه در عده از بذل خود رجوع كند.

سؤال :اگر زن طبق وكالت مرد داراى حق طلاق بوده و هم اكنون مرد به دليل عدم تمكين زن با اجازه دادگاه تجديد فراش تمايد آيا حق طلاق از زن ساقط مى شود يا نه ؟

جواب :اگر وكالت در طلاق عام بوده و شامل اين فرض هم مى شود زن مى تواند خود را وكالتا از طرف شوهر طلاق بدهد .

سؤال :آيا كسي كه داراي دكتراي حقوق است مي تواند رد يك كشور غير اسلامي وكالت بپذيرد كه با قوانين آن كشور داوري بعمل مي آيد و او در ميان مردمان غير مسلمان به قضاوت بپردازد و همّ و غمّ او فقط قضاوت و داوري باشد هر چه شد؟

جواب :اگر وكالت و داوري او تضييع حق كسي نباشد و دروغ و يا حرام ديگري را به دنبال نداشته باشد مانعي ندارد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -