انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیت الله مظاهری

بزرگ نمایی کوچک نمایی

امر به معروف و نهى از منكر از اهم واجبات است و در قرآن شريف و روايات اهل‏بيت‏عليهمالسلام سفارش براى آن زياد شده است و در نهج‏البلاغه از اميرالمؤمنين‏عليه السلام روايت شده است كه همه واجبات در مقابل امر به معروف و نهى از منكر، قطره در مقابل درياست، و در قرآن و روايات فراوانى آمده است افرادى كه راجع به اين واجب بزرگ بى‏تفاوت هستند در كيفر گناهكار در دنيا و آخرت شريك مى‏باشند، بنابراين بر هر مسلمانى لازم و واجب است كه در اين امر مهم حياتى به هر نحو كه بتواند كوتاهى نكند.

مسأله1587- امر به معروف و نهى از منكر با شرايطى كه ذكر خواهد شد، واجب، و در مستحبّات و مكروهات مستحب است.

مسأله1588- امر به معروف و نهى از منكر واجب كفايى مى‏باشد و در صورتى كه بعضى از مكلّفين به آن قيام كنند از ديگران ساقط مى‏شود و اگر اقامه معروف و جلوگيرى از منكر موقوف بر اجتماع جمعى از مكلّفين باشد واجب است اجتماع كنند.

مسأله1589- اگر بعضى امر و نهى كنند و مؤثّر نشود و بعض ديگر احتمال بدهند كه امر يا نهى آنها مؤثّر است واجب است امر و نهى كنند.

مسأله1590- در امر به معروف و نهى از منكر بيان مسأله شرعيه كفايت مى‏كند و لازم نيست به صورت امر و نهى باشد.

مسأله1591- در امر به معروف و نهى از منكر قصد قربت معتبر نيست، بلكه مقصود اقامه واجب و جلوگيرى از حرام است.

شرايط امر به معروف و نهى از منكر

مسأله1592- در واجب بودن امر به معروف و نهى از منكر چند چيز شرط است:

 اوّل: كسى كه مى‏خواهد امر و نهى كند معروف را از منكر تشخيص بدهد و بر كسى كه معروف و منكر را نمى‏داند واجب نيست. ولى هر مسلمانى بايد معروف و منكر در اسلام را بداند.

 دوّم: احتمال بدهد امر و نهى او تأثير مى‏كند، پس اگر بداند اثر نمى‏كند واجب نيست.

 سوّم: بداند شخص معصيت كار بنا دارد كه معصيت خود را تكرار كند، پس اگر احتمال عقلايى بدهد كه تكرار نمى‏كند واجب نيست.

 چهارم: در امر و نهى مفسده‏اى نباشد، پس اگر احتمال عقلايى بدهد كه اگر امر يا نهى كند براى خود يا ديگران ضرر قابل توجّهى دارد واجب نيست.

مسأله1593- اگر معروف يا منكر از امورى باشد كه شارع مقدس به آن اهميّت زياد مى‏دهد بايد ملاحظه اهميّت شود و مجرّد ضرر قابل توجّه موجب سقوط آن نمى‏شود.

مسأله1594- اگر بدعتى در اسلام واقع شود اظهار حقّ و انكار باطل واجب است، گرچه بدانند تأثير نمى‏كند.

مسأله1595- اگر احتمال عقلايى داده شود كه سكوت موجب آن مى‏شود كه منكرى معروف شود يا معروفى منكر شود يا موجب تقويت ظالم يا موجب جرأت او و مانند آن شود واجب است خصوصاً بر علماى اعلام اظهار حقّ و اعلام آن گرچه بدانند تأثير ندارد.

مسأله1596- اگر ورود كسى در دستگاه دولتى موجب شود كه از مفسده‏ها و منكراتى جلوگيرى شود واجب است تصدى آن امر مگر آنكه مفسده اهمى در آن باشد.

مراتب امر به معروف و نهى از منكر

مسأله1597- براى امر به معروف و نهى از منكر مراتبى است:

 مرتبه اوّل: اهميّت دادن به واجبات و اجتناب از منكرات است به طورى كه ديگران از رفتار او متنبه شوند و واجبات را به جا آورند و گناهان را ترك كنند، و اين مرتبه از بهترين مراتب است و تأثير آن هم زياد است مخصوصاً پدر و مادر در خانه، و معلم در مدرسه، و بزرگان در اجتماع.

مرتبه دوّم: امر و نهى به زبان است كه واجب است اهل معصيت را نهى كنند و تارك واجب را به آوردن واجب امر كنند.

 مرتبه سوّم: با شخص معصيت كار طورى عمل شود كه بفهمد براى ارتكاب او به معصيت، با او اين نحو عمل شده است، مثل اينكه از او رو برگرداند يا با چهره عبوس با او ملاقات كند يا با او ترك مراوده كند.

 مرتبه چهارم: توسّل به زور و جبر است، پس اگر اطمينان داشته باشد كه ترك منكر نمى‏كند يا واجب را به جا نمى‏آورد مگر با اعمال زور و جبر، واجب است لكن بايد تجاوز از قدر لازم نكند.

 مرتبه پنجم: اگر توقف داشته باشد جلوگيرى از معصيت بر جرح و كتك زدن و سخت گرفتن بر شخص معصيت كار و در مضيقه قرار دادن او، جايز است، لكن لازم است مراعات شود كه زياده‏روى نشود و لازم است در اين امر و نظير آن اجازه از مجتهد جامع الشرايط گرفته شود.

مسأله1598- اگر احتمال بدهد كه با موعظه و نصيحت، معصيت كار ترك معصيت مى‏كند، لازم است اكتفا به آن، و نبايد از آن تجاوز كند.

مسأله1599- اگر مى‏داند كه نصيحت تأثير ندارد، واجب است امر و نهى الزامى كند، و اگر تأثير نمى‏كند مگر با تشديد در گفتار و تهديد بر مخالفت، تشديد و تهديد لازم است.

مسأله1600- در امر به معروف و نهى از منكر ارتكاب معصيت مثل فحش و دروغ و اهانت جايز نيست مگر آنكه آن معروف يا منكر اهم از آن معصيت باشد نظير ترك نماز و تجاوز به عرض يا ناموس كسى.

مسأله1601- اگر جلوگيرى از معصيت توقف داشته باشد بر اين كه دست معصيت كار را بگيرد يا او را از محل معصيت بيرون كند يا در وسيله‏اى كه با آن معصيت مى‏كند تصرّف كند، جايز بلكه واجب است.

مسأله1602- جايز نيست اموال معصيت‏كار را تلف كند مگر آنكه لازمه جلوگيرى از معصيت باشد نظير شكستن شيشه شراب و از بين بردن نوار مبتذل و مانند اينها، و در اين صورت ضامن نيست.

مسأله1603- اگر جلوگيرى از معصيت توقف داشته باشدبر حبس نمودن معصيت‏كار در محلى، يا منع نمودن از آنكه به محلى وارد شود و ماننداينها جايز بلكه واجب است


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -