بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِمِ.
وَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عِبَادِ اَللَّهِ
خلاصه ای از ۲۵ ویژگی برجسته حاج قاسم
هرگاه انسان از مدار فردیت خویش خارج گردد و سعه وجودی او آنقدر گسترش یابد که بر نفوس انسانها تأثیری قابل توجه در مسیر کمال بگذارد او در واقع تبدیل به یک مکتب شده است. آنگاه که منظومهای منسجم و جامع و متشکل از اجزای یک شخصیت رشدیافته در ابعاد مختلف و زمینههای گوناگون شکل میگیرد او به عنوان یک مکتب و یک الگو و یک مدرسه درسآموز رخ مینماید.
سردار دلها و قاسم عزیز ملتهای آگاه و آزاده این چنین بود. همانگونه که یار مخلص و همراه مؤمن و شجاعش ابومهدی مهندس «که درود بیکران الهی بر او باد» این چنین بود.
برخی از ویژگیهای برجسته حاج قاسم.
{۱} نبوغ نظامی.
حاج قاسم دستکم، سه میدان عمده رزم را آزموده بود:
(۱) میدان دفاع مقدس،
(۲) میدان مبارزه با اشرار مسلح
(۳) و سرانجام میدان مبارزه در عرصه فرامرزی و منطقه ای در عراق و سوریه (در مقابل جریان سفّاک داعش با همه پشتیبانیهایی که از سوی قدرتهای استکباری و اذنابشان از آن صورت میگرفت) و نیز در هر نقطه دیگری از منطقه که حضور او ضرورت مییافت.
{۲} روحیه سلحشوری و جنگندگی.
او در نهایت شجاعت و بیباکی بدون کمترین ترسی در خطوط مقدم حضور مییافت.
{۳} روحیه شهادت طلبی.
قاسم عزیز ما شیفته شهادت بود او در داغ فراق یاران همرزمش می سوخت و در نجواهای شبانهاش پیوسته از حضرت حق طلب شهادت مینمود. او از مغز استخوان و بندندان و با ذره ذره وجودش خواهان شهادت بود، و سرانجام به این آرزو که به دست شقیترین رذل روزگار به شهادت برسد، رسید.
{۴} اخلاص.
او به شدت از ریا و خودنمایی پرهیز میکرد. مصداق آیه شریفه «سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ» بود در طریق اخلاص ثابتقدم بود.
{۵} ارادت و تمسک به اهلبیت (علیهم السلام).
او از عمق جان شیفته اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) بود. مجلس عزای فاطمی و حسینی (علیه السلام) را برپا میکرد و خدمت در روضه سیدالشهدا (علیه السلام) را برای خود افتخاری بس بزرگ میدانست.
{۶} ولایتمداری.
او به غایت ولایتمدار بود و به رهبر و مقتدای خویش عشق میورزید. بیجهت نیست که عبارت مالک اشتر ولایت در وصف او به کار برده میشود.
{۷} تعبد و معنویت.
او علاوه بر انجام واجبات عبادی به مستحبات نیز توجه ویژهای داشت. از هر فرصتی برای تلاوت آیات قرآن و دعا و مناجات بهره میجست. مقید به تهجد و نماز شب بود. گریهها و راز و نیازهای او در دل شب به روشنی تصویری از یک عارف واصل به دست میدهد عرفان و حماسه هرچند دو رفتار متفاوت میباشند...
{۸} فرامرزی بودن.
فرماندهی بر سپاه قدس فرصتی را برای حاج قاسم فراهم نمود تا تجربیات جدیدی کسب کند. در جنگ ۳۳ روزه در لبنان و آشنایی با جریان مقاومت در فلسطین، تراز فرماندهی او را بالا برد و آنگاه وقتی جریان ضد انسانی داعش که بنا به اعتراف سردمداران جنایتکار امریکا ساخته و پرداخته دست آنها بود چهره پلید خود را در عراق و سوریه نشان داد، اوج درخشش سردار ما نیز در مقابله میدانی با این جریان سراسر پلیدی و پلشتی و سرانجام برچیده شدن آن نشان داده شد.
{۹} یک دیپلمات برجسته.
تأثیرات منطقهای و جهانی سردار سلیمانی تنها به لحاظ قدرت فرماندهی و اقدامات نظامی وی نبوده است، هر جا که ضرورت مییافت، او در تراز یک دیپلمات کارکشته و برجسته ظاهر میشد.
{۱۰} سختکوشی.
او مردی نستوه و خستگیناپذیر بود، از هیچ مشکلی نهراسید و هیچگاه دچار رخوت و سستی و رکود نشد.
{۱۱} نظم و انضباط و دقت در امور.
ذهنی نظم یافته داشت، دقیق و منضبط بود، در جلسات به موقع حضور مییافت، گاه برای شرکت در جلسهای مهم از دمشق به تهران میآمد و پس از شرکت در آن مستقیماً به فرودگاه میرفت و عازم دمشق میشد، دقیق بود و وظیفهشناس.
{۱۲} سرعت عمل و به هنگام بودن.
بی شک سرعت عمل یکی از ویژگیهای ضروری هر فرمانده نظامی است. اما ماهیت کارزاری که او در آن وارد شده بود به گونهای بود که بایستی چون صاعقه بر سر دشمن غدار فرود می آمد. مکالمه مسئولین منطقه با او و خبردادن از نزدیک شدن داعش به آنان و استمداد جستن از او و حضور برق آسایش در میانه میدان در کمترین زمان ممکن و شکستن محاصرهای که حلقه آن توسط داعش دما دم تنگتر میشد تنها یکی از خاطرات ماندگاری است که مسئولین منطقه از آن با شگفتی یاد میکنند.
{۱۳} بیان تأثیرگذار.
تحلیلگران روانشناسی و شخصیتشناسان، تسلط به فن خطابه را به عنوان یکی از ویژگیهای شخصیتهای فوقالعاده تأثیرگذار (کاریزماتیک) عنوان میکنند. او این چنین بود و وقتی سخن میگفت بیانش آمیزهای از عقلانیت و احساس بود و چون از دل بر میخواست در نفوس انسانها عمیقاً تأثیر مینهاد.
{۱۴} علاقه به فرهنگ و هنر.
کتابخوانی یکی از برنامههای همیشگی او بود علاوه بر مطالعه مطالب مستند، به خواندن رمانها و داستانهایی که سرگذشتهای درسآموزی را حکایت میکردند میپرداخت. مخصوصاً آثار مربوط به زندگی شهیدان را با حسرت و اشتیاق میخواند و هر جا که به وجد میآمد در حاشیه کتاب مطلبی مینوشت تقریظهای او بر کتابهایی که خوانده است خواندنی است.
{۱۵} روحیه انقلابی.
او فرزند انقلاب بود و دلبسته و مروج گفتمان آن، او به روشنی میدید که انقلاب به مثابه درختی تناور، پیوسته رشد کرده و شاخ و برگ آن فزونی یافته و به سوی ملتهای عدالتخواه جهان امتداد مییابد.
{۱۶} اعتدال.
او از ورود به حاشیهها در هر زمینهای دوری میجست اهل افراط و تفریط نبود فراجناحی بود و نگاهش به جریانات مختلف سیاسی که در زیر خیمه انقلاب فعالیت مینمایند به مثابه افراد یک خانواده با سلایق متفاوت بود کلیت جامعه ایرانی را یک خانواده میدانست بینش او همگرایانه و تلاش او همافزایانه بود برای او وحدت و انسجام ملی به غایت مهم بود و به لحاظ اینکه بینشی وسیع و جامعنگر داشت بیشتر بر مشترکات رویکردهای افراد و شخصیتها و مجموعهها تأکید مینمود تا بر وجوه تمایز آنها. در عین حال او مشی انقلابی را پیشه ساخته و استمرار آن را کاملاً ضروری میدانست.
{۱۷} سنجیدگی و تدبیر در امور.
تصمیمات او سنجیده و حساب شده بود و امور را با تدبیر دنبال میکرد ذهنی پردازشگر داشت خوب میشنید خوب تأمل و تفکر میکرد و دقیق و بجا تصمیم میگرفت و آنگاه خوب عمل میکرد.
{۱۸} سادگی و صفا.
زندگی سادهای داشت با حداقل امکانات. میتوانست از راه مشروع بسی بیشتر داشته باشد. اما نمیخواست، از تجملات به دور بود و از تشریفات بیزار. به راحتی در مجالس مختلف حضور مییافت رسم خاکساری پیشه کرده بود در وجود با صفا و نورانیاش هیچ نشانهای از تکبر و تبختر و خود بزرگبینی یافت نمیشد.
{۱۹} مردمی بودن.
او عاشق مردم بود به همین لحاظ مردم هم عاشق او بودند. او پدر مهربان یتیمان بود و ملجا دردمندان و پناهگاه محرومان. او عمیقاً بر این باور بود که مردم ولینعمت ما هستند.
{۲۰} ارتباط با جوانان.
او ضمن تکریم به میانسالان و سالمندان علاقه خاصی به جوانان داشت او جوانان را به عنوان ارزشمندترین و پربهاترین سرمایه کشور میدانست و ارتباط عمیقی با بسیاری از آنان برقرار کرده بود.
{۲۱} آرامش و طمأنینه.
در عین صلابت، آرام و پر طمأنینه بود سکینه قلبی او متأثر از این بود که پیوسته به یاد خداوند تبارک و تعالی بود و همواره خود را در محضر ربوبی میدانست.
{۲۲} خوشخویی.
مصداق بارز یک انسان خوشخو و خوشرو بود و لبخند ملیح و دلنشینش، جذابیت چهرهاش را دو چندان میکرد. با مغناطیس اخلاق نیکوی خویش، دلهای انسانهای بیشماری را به سوی خود جلب نموده بود. دوست داشتنی بود و به همان میزان که در برابر دشمن با صلابت بود و لرزه بر اندام او میافکند در مقابل آحاد مردم متواضع و فروتن بود او مصداق بارز آیه ۲۹سوره فتح قرآن بود که میفرماید: «محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماءبینهم»
{۲۳} ارتباط عمیق با خانواده.
او عمیقاً به خانواده خویش عشق میورزید. تکریم و احترام او به والدین زبانزد خاص و عام بود و رابطه عاطفیاش با همسر و فرزندان، کانون خانوادگیشان را گرم و پرحرارت نموده بود. انبوه مسئولیتها و دغدغهها و حساسیتهای کاری، هیچگاه باعث نگردید که او از توجه به خانواده و وقتگذاری برای آنان در حدی که برایش مقدور بود فروگذار نماید. صله رحم با بستگان را هیچگاه فراموش ننمود. اینکه انسان در اوج داشتن مسئولیتی اینچنین خطیر که ذهن و وقت و توان انسان را مصروف خود مینماید. مراقب این نکته باشد که به خواستههای عاطفی خانواده، بستگان و خویشاوندان و دوستان و آشنایان توجه نماید، حقیقتاً ستودنی است.
{۲۴} درک عمیق از حقیقت دنیا و آخرت.
او حقیقت زندگی دنیوی را عمیقاً شناخته بود و از سطح به عمق رفته بود و دنیا را از ورای ظواهرش میدید.
{۲۵} توجه به اصل کمال طلبی.
او همواره تلاش میکرد تا باورهای الهی خویش را تعمیق بخشیده و در مسیر اعتلای رفتارهای سازنده طی طریق نماید. ایمان مستقر و رو به رشد در نهاد انسان و تلاش در جهت انجام اعمال صالح که روزبهروز از عمق و گسترش بیشتری برخوردار گردد.
نکته ی پایانی:
شهید سلیمانی تنها یک الگو در عرصه نظامی و جنگاوری نبود بلکه او برای همه کارگزاران و دستاندرکاران اداره بخشهای مختلف کشور و برای آحاد ملت عزیز ایران مخصوصاً جوانان برومند این سرزمین یک الگوی جامع اخلاقی، فکری، معرفتی، معنوی و نمونهای برجسته از مدیریت جهادی بود و دقیقاْ به همین خاطر به یک مکتب تبدیل شد.