انهار
انهار
مطالب خواندنی

تقوا و آثار تقوا (در قرآن)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بسم الله الرحمن الرحیم
آثار تقوا (در قرآن)
    
برخی از آثار تقوا در آیات قرآن:
    
(۱) آرامش
تقوا، از عوامل آرامش یافتن دلها به وسیله فرشتگان:
بَلَىٰ ۚ إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَٰذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ
وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَىٰ لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ ۗ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ
آری، (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پیشه کنید، و دشمن به همین زودی به سراغ شما بیاید، خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان، که نشانه‌هایی با خود دارند، مدد خواهد داد!.
ولی اینها را خداوند فقط بشارت، و برای اطمینان خاطر شما قرار داده؛ وگرنه، پیروزی تنها از جانب خداوند توانای حکیم است!.
۱.۱ - آرامش در آخرت
تقوا، زمینه ساز آرامش و رفع اندوه در آخرت:
(۱) يَا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي ۙ فَمَنِ اتَّقَىٰ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
ای فرزندان آدم! اگر رسولانی از خود شما به سراغتان بیایند که آیات مرا برای شما بازگو کنند، (از آنها پیروی کنید؛) کسانی که پرهیزگاری پیشه کنند و عمل صالح انجام دهند (و در اصلاح خویش و دیگران بکوشند)، نه ترسی بر آنهاست و نه غمناک می شوند.
(۲) أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ، الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ
آگاه باشيد كه قطعاً بر اولياى خدا، نه ترسى است ونه اندوهگين مى‌شوند، آنان كه ايمان آورده‌اند و شيوه‌ى آنان پرهيزكارى است.
سوره یونس، آیات ۶۲ و ۶۳ با ترجمه الهی قمشه ای
(۳) وَيُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
و خدا اهل تقوا را به موجبات رستگاری (و اعمال صالح) از عذاب نجات خواهد داد که هیچ رنج و المی به آنها نرسد و هرگز غم و اندوهی بر دلشان راه نیابد.
سوره زمر، آیه ۶۱، با ترجمه الهی قمشه ای
(۴) الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ، يَا عِبَادِ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ
در آن روز دوستان همه با یکدیگر دشمنند به جز متقیان، (آن روز خطاب شود) الا ای بندگان (صالح) من، امروز شما را هیچ ترس و حزنی نخواهد بود.
سوره زخرف، آیه ۶۷ و ۶۸، با ترجمه الهی قمشه ای
    
(۲) آسانی
تقواپیشگی زمینه ساز آسانی امور دنیوی و آسانی حسابرسی در قیامت و مایه آسایش انسان است.
۲.۱ - آسانی امور دنیوی
تقواپیشگی، زمینه ساز آسان شدن امور دنیوی:
(۱) وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا ... وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا
و هر کس خدا ترس و پرهیزکار شود خدا راه بیرون شدن (از عهده گناهان و بلا و حوادث سخت عالم) را بر او می‌گشاید... و هر که متّقی و خداترس باشد خدا (مشکلات) کار او را آسان می‌گرداند.
سوره طلاق، آیه ۲ و ۴، با ترجمه الهی قمشه ای
(۲) فَأَمَّا مَنْ أَعْطَىٰ وَاتَّقَىٰ ... فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَىٰ
اما هر کس عطا و احسان کرد و خدا ترس و پرهیزکار شد... ما هم البته کار او را (در دو عالم) سهل و آسان می‌گردانیم.
سوره لیل، آیه ۵ و ۷، با ترجمه الهی قمشه ای
۲.۲ - آسانی حساب در قیامت
تقواپیشگی، مایه آسانی حسابرسی در قیامت:
وَمَا عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَلَٰكِنْ ذِكْرَىٰ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ
بر کسانی که پرهیزکارند عقوبت حساب بدکاران نخواهد بود، لیکن بر آنهاست که (بدان را پند داده و) متذکر سازند، شاید پرهیز کنند.
سوره انعام، آیه ۶۹، با ترجمه الهی قمشه ای
احتمال داده شده که ضمیر جمع در «من حسابهم» به متقین برگردد و مقصود، حسابرسی آسان و بدون پیامد مکروه باشد.
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۸۲
    
(۳) آسایش
تقوا، عامل رهایی از سختی‌ها و برخورداری از آسایش:
۱. «وما ارسلنا فی قریة من نبی الا اخذنا اهلها بالباساء والضراء لعلهم یضرعون• ولو ان اهل القری ءامنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکـت من السماء والارض...؛[۲۰][۲۱]و ما در هیچ شهر و آبادی پیامبری نفرستادیم مگر اینکه اهل آن را به ناراحتیها و خسارتها گرفتار ساختیم شاید (به خود آیند، و به سوی خدا) بازگردند و تضرع کنند.و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می‌گشودیم ....»
۲.«... ومن یتق الله یجعل له مخرجـا• ویرزقه من حیث لا یحتسب... • ... ومن یتق الله یجعل له من امره یسرا؛[۲۲]... هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند. و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد ... و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند کار را بر او آسان می‌سازد!»[۲۳]
۳. «فاما من اعطی واتقی• فسنیسره للیسری؛[۲۴][۲۵]اما آن کس که (در راه خدا) انفاق کند و پرهیزگاری پیش گیرد. ما او را در مسیر آسانی قرار می‌دهیم!»
    
(۴) اتحاد
تقوا، زمینه ساز تمسک به حبل الله و نیل به وحدت:
«یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله حق تقاته... • واعتصموا بحبل الله جمیعـا ولا تفرقوا...؛[۲۶][۲۷]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکاری است، از خدا بپرهیزید! ... و همگی به ریسمان خدا (قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت)، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! ....» [۲۸]
۴.۱ - منع از اختلاف
تقوا، زمینه ساز اتحاد و پرهیز از اختلاف:
۱. «وان هـذه امتکم امة واحدة وانا ربکم فاتقون• فتقطعوا امرهم بینهم زبرا کل حزب بما لدیهم فرحون؛[۲۹][۳۰]و اين امت شما امّت واحدى است و من پروردگار شما هستم پس، از مخالفت فرمان من بپرهيزيد! امّا آنها كارهاى خود را در ميان خويش به پراكندگى كشاندند، و هر گروهى به راهى رفتند (و عجب اينكه) هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند!»
۲. «ولما جاء عیسی بالبینـت قال قد جئتکم بالحکمة ولابین لکم بعض الذی تختلفون فیه فاتقوا الله واطیعون؛[۳۱]و هنگامی که عیسی دلایل روشن (برای آنها) آورد گفت: من برای شما حکمت آورده‌ام، و آمده‌ام تا برخی از آنچه را که در آن اختلاف دارید روشن کنم پس تقوای الهی پیشه کنید و از من اطاعت نمایید!» [۳۲]
    
(۵) اجتناب از آبرو ریزی
تقوا و پارسایی، سبب پرهیز آدمی از هتک حرمت دیگران :
۱. «وجاءه قومه یهرعون الیه ومن قبل کانوا یعملون السیـات قال یـقوم هـؤلاء بناتی هن اطهر لکم فاتقوا الله ولا تخزون فی ضیفی...؛[۳۳]قوم او (به قصد مزاحمت میهمانان) به سرعت به سراغ او آمدند (و قبلا کارهای بد انجام می‌دادند) گفت: «ای قوم من! اینها دختران منند برای شما پاکیزه ترند! (با آنها ازدواج کنید و از زشتکاری چشم بپوشید! ) از خدا بترسید و مرا در مورد میهمانانم رسوا نسازید!....»[۳۴][۳۵]
۲. «وجاء اهل المدینة یستبشرون• قال ان هـؤلاء ضیفی فلا تفضحون• واتقوا الله ولا تخزون؛[۳۶](از سوی دیگر،) اهل شهر (از ورود میهمانان با خبر شدند، و به طرف خانه لوط) آمدند در حالی که شادمان بودند. (لوط) گفت: «اینها میهمانان منند آبروی مرا نریزید! و از خدا بترسید، و مرا شرمنده نسازید!»
    
(۶) اجتناب از اذیت
تقوا، باعث دوری انسان از ایذای پیامبران و مؤمنان:
«یـایها الذین ءامنوا لا تکونوا کالذین ءاذوا موسی فبراه الله مما قالوا وکان عند الله وجیهـا• یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله وقولوا قولا سدیدا؛[۳۷][۳۸]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! همانند کسانی نباشید که موسی را آزار دادند و خداوند او را از آنچه در حق او می‌گفتند مبرا ساخت و او نزد خداوند، آبرومند (و گرانقدر) بود! ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! تقوای الهی پیشه کنید و سخن حق بگویید.»[۳۹]
    
(۷) اجتناب از استهزا
پرهیز از استهزای دیگران، از آثار تقوا پیشگی:
«یـایها الذین ءامنوا لا یسخر قوم من قوم عسی ان یکونوا خیرا منهم ولا نساء من نساء عسی ان یکن خیرا منهن...•... واتقوا الله...؛[۴۰][۴۱]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند ...• تقوای الهی پیشه کنید....» [۴۲] [۴۳]
    
(۸) اجتناب از اطاعت کافران
تقوا، مستلزم پرهیز از اطاعت کافران:
«یـایها النبی اتق الله ولا تطع الکـفرین والمنـفقین ان الله کان علیمـا حکیمـا؛[۴۴]ای پیامبر! تقوای الهی پیشه کن و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خداوند عالم و حکیم است.» [۴۵]
    
(۹) اجتناب از اطاعت مسرفان
تقوای الهی، مستلزم پرهیز از اطاعت اسرافگران مفسد:
«فاتقوا الله واطیعون• ولا تطیعوا امر المسرفین• الذین یفسدون فی الارض ولا یصلحون؛[۴۶]پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید! و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید! همانها که در زمین فساد می‌کنند و اصلاح نمی‌کنند!» [۴۷]
    
(۱۰) اجتناب از اطاعت منافقان
تقوا، سبب اجتناب از اطاعت منافقان:
«یـایها النبی اتق الله ولا تطع الکـفرین والمنـفقین ان الله کان علیمـا حکیمـا؛[۴۸]ای پیامبر! تقوای الهی پیشه کن و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خداوند عالم و حکیم است.»[۴۹]
    
(۱۱) اجتناب از افساد
تقوا و پارسایی، موجب پرهیز از افساد در طبیعت و جامعه می‌شود:
۱. «واذا تولی سعی فی الارض لیفسد فیها ویهلک الحرث والنسل والله لایحب الفساد• واذا قیل له اتق الله اخذته العزة بالاثم فحسبه جهنم ولبئس المهاد؛[۵۰][۵۱](نشانه آن، این است که) هنگامی که روی بر می‌گردانند (و از نزد تو خارج می‌شوند)، در راه فساد در زمین، کوشش می‌کنند، و زراعت‌ها و چهارپایان را نابود می‌سازند (با اینکه می‌دانند) خدا فساد را دوست نمی‌دارد. و هنگامی که به آنها گفته شود: از خدا بترسید! ( لجاجت آنان بیشتر می‌شود)، و لجاجت و تعصب، آنها را به گناه می‌کشاند. آتش دوزخ برای آنان کافی است و چه بد جایگاهی است!»[۵۲]
۲. «فاتقوا الله واطیعون• ولا تبخسوا الناس اشیاءهم ولا تعثوا فی الارض مفسدین؛[۵۳][۵۴] پس تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد! و حق مردم را كم نگذاريد، و در زمين تلاش براى فساد نكنيد!»
    
(۱۲) اجتناب از القاب زشت
اجتناب از خواندن یکدیگر با لقب‌های زشت، از آثار تقواپیشگی مؤمنان:
«یـایها الذین ءامنوا... ولا تنابزوا بالالقـب بئس الاسم الفسوق بعد الایمـن... • ... واتقوا الله...؛[۵۵][۵۶]ای کسانى كه ایمان آورده‌ايد! ... با القاب زشت و ناپسند يكديگر را ياد نكنيد، بسيار بد است كه بر كسى پس از ايمان نام کفر آميز بگذاريد... تقواى الهى پيشه كنيد....» [۵۷][۵۸]
    
(۱۳) اجتناب از بت پرستی
تقوا، سبب پرهیز از بت پرستی :
«اذ قال لقومه الا تتقون• اتدعون بعلا وتذرون احسن الخــلقین؛[۵۹][۶۰]به خاطر بیاور هنگامی را که به قومش گفت: آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟! آیا بت «بعل» را می‌خوانید و بهترین آفریدگارها را رها می‌سازید؟!» [۶۱][۶۲]
۱۴ - اجتناب از بخل
اجتناب از بخل نفس، از آثار تقواپیشگی:
۱. «... واتقوا الله... • ... ومن یوق شح نفسه فاولـئک هم المفلحون؛[۶۳][۶۴]... و از (مخالفت) خدا بپرهیزید ... از بخل و حرص نفس خویش باز داشته شده‌اند رستگارانند!»
۲. «فاتقوا الله... ومن یوق شح نفسه فاولـئک هم المفلحون؛[۶۵]بنابراين تا آنجا كه در توان داريد تقواي الهي پيشه كنيد... و آنها كه از بخل و حرص خويشتن مصون بمانند رستگار و پيروزند.» [۶۶]
۱۵ - اجتناب از بدعت
تقوا، عامل بازدارنده انسان از بدعت‌گذاری در دین:
«... قالوا لَيسَ علينا فى الامّيّين سبيلٌ ويقولون عَلَى اللَّهِ الكذِب ...• بلى‌ من اوفى‌ بِعهدِهِ واتَّقى‌ ...؛
[۶۷] [۶۸]... مي‌گويند: ما در برابر امیین ( غير یهود)، مسؤول نيستيم. و بر خدا دروغ ميبندند... آري، كسي كه به پيمان خود وفا كند و پرهيزگاري پيشه نمايد....»
۱۶ - اجتناب از تجاوز
تقوا، زمینه ساز پرهیز از هرگونه تجاوز به دیگران:
«... ولا تعاونوا علی الاثم والعدون واتقوا الله...؛[۶۹]... و (هرگز) در راه گناه و تعدی همکاری ننمایید! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید....»
۱۷ - اجتناب از تجسس
اجتناب از تجسس در کارهای دیگران، از آثار تقواپیشگی مؤمنان :
«یـایها الذین ءامنوا... ولا تجسسوا... واتقوا الله...؛[۷۰]ای کسانی که ایمان آورده‌اید ... و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید ... تقوای الهی پیشه کنید....»
۱۸ - اجتناب از ترديد
تقواپیشگی، عامل پرهیز از تردید درباره قدرت و ربوبیت مطلق خدا:
«اذ قال الحواریون یـعیسی ابن مریم هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائدة من السماء قال اتقوا الله ان کنتم مؤمنین؛[۷۱]در آن هنگام که حواریون گفتند: ای عیسی بن مریم! آیا پروردگارت می‌تواند مائده‌ای از آسمان بر ما نازل کند؟ او (در پاسخ) گفت: از خدا بپرهیزید اگر با ایمان هستید!»
۱۹ - اجتناب از ترک جهاد
تقوا، سبب اجتناب از تخلف در جهاد با مال و جان :
«لا یستـذنک الذین یؤمنون بالله والیوم الاخر ان یجـهدوا بامولهم وانفسهم والله علیم بالمتقین؛[۷۲]آنها که به خدا و روز جزا ایمان دارند، هیچ گاه برای ترک جهاد (در راه خدا) با اموال و جانهایشان، از تو اجازه نمی‌گیرند و خداوند پرهیزگاران را می‌شناسد.»
۲۰ - اجتناب از تكبر
تقوا، عامل بازدارنده انسان از خودبرتربینی:
۱. «ومن اهل الکتـب... ومنهم من ان تامنه بدینار لایؤده الیک... ذلک بانهم قالوا لیس علینا فی الامیین سبیل... • بلی من اوفی بعهده واتقی....؛[۷۳][۷۴]و در میان اهل کتاب، ... و کسانی هستند که اگر یک دینار هم به آنان بسپاری، به تو باز نمی‌گردانند ... این بخاطر آن است که می‌گویند: ما در برابر امیین (غیر یهود)، مسئول نیستیم... آری، کسی که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری پیشه نماید.... »
۲ «... فلبئس مثوی المتکبرین• وقیل للذین اتقوا ماذا انزل ربکم قالوا خیرا...؛چه جای بدی است جایگاه مستکبران! •(ولی هنگامی که) به پرهیزگاران گفته می‌شد: پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟ می‌گفتند: خیر (و سعادت)....»[۷۵][۷۶]
۳. «تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض ولا فسادا والعـقبة للمتقین؛[۷۷](آری،) این سرای آخر تو را (تنها) برای کسانی قرار می‌دهیم که اراده برتری جویی در زمین و فساد را ندارند و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!»
۲۱ - اجتناب از درخواست بيجا
آراسته شدن به تقوای الهی، عامل پرهیز از درخواست‌های بیجا از خداوند:
«اذ قال الحواریون یـعیسی ابن مریم هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائدة من السماء قال اتقوا الله ان کنتم مؤمنین؛[۷۸]در آن هنگام که حواریون گفتند: ای عیسی بن مریم! آیا پروردگارت می‌تواند مائده‌ای از آسمان بر ما نازل کند؟» او (در پاسخ) گفت: از خدا بپرهیزید اگر با ایمان هستید!»[۷۹][۸۰]
۲۲ - اجتناب از دنياطلبى
فریفته نشدن مردم به زندگی دنیا، از آثار تقواپیشگی و پارسایی آنان:
۱. «وما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء ولـکن ذکری لعلهم یتقون• وذر الذین اتخذوا دینهم لعبـا ولهوا وغرتهم الحیوة الدنیا...؛[۸۱][۸۲]و (اگر) افراد با تقوا (برای ارشاد و اندرز با آنها بنشینند)، چیزی از حساب (و گناه) آنها بر ایشان نیست ولی (این کار، باید تنها) برای یادآوری آنها باشد، شاید (بشنوند و) تقوی پیشه کنند! و رها کن کسانی را که آیین (فطری) خود را به بازی و سرگرمی گرفتند، و زندگی دنیا، آنها را مغرور ساخته....»
۲. «یـایها الناس اتقوا ربکم... فلا تغرنکم الحیوة الدنیا ولا یغرنکم بالله الغرور؛[۸۳]ای مردم! تقوای الهی پیشه کنید ... پس مبادا زندگانی دنیا شما را بفریبد، و مبادا (شیطان) فریبکار شما را (به کرم) خدا مغرور سازد!»[۸۴]
۲۳ - اجتناب از دين‌فروشى
پروا داشتن از خدا و نهراسیدن از غیر او، مستلزم پرهیز از دین فروشی:
«وءامنوا بما انزلت... ولا تشتروا بـایـتی ثمنـا قلیلا وایـی فاتقون؛[۸۵]و به آنچه نازل کرده‌ام (قرآن) ... و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید! (و به خاطر درآمد مختصری، نشانه‌های قرآن و پیامبر اسلام را، که در کتب شما موجود است، پنهان نکنید! ) و تنها از من (و مخالفت دستورهایم) بترسید (نه از مردم)!»[۸۶][۸۷]
۲۴ - اجتناب از ربا
تاثیر تقواپیشگی، در اجتناب از ربا:
۱. «یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله وذروا ما بقی من الربوا...؛[۸۸]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و آنچه از (مطالبات) ربا باقی مانده، رها کنید....»
۲. «یـایها الذین ءامنوا لا تاکلوا الربوا اضعـفـا مضـعفة واتقوا الله...؛[۸۹]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! ربا (و سود پول) را چند برابر نخورید! از خدا بپرهیزید، تا رستگار شوید.»
۲۵ - اجتناب از سنتهاى جاهلى
نقش تقوا، در پرهیز از سنتهای جاهلی:
«یسـلونک عن الاهلة قل هی موقیت للناس والحج ولیس البر بان تاتوا البیوت من ظهورها ولـکن البر من اتقی واتوا البیوت من ابوبها واتقوا الله لعلکم تفلحون؛[۹۰]درباره «هلالهای ماه» از تو سؤال می‌کنند بگو: آنها، بیان اوقات (و تقویم طبیعی) برای (نظام زندگی) مردم و (تعیین وقت) حج است. و (آن چنان که در جاهلیت مرسوم بود که به هنگام حج، که جامه احرام می‌پوشیدند، از در خانه وارد نمی‌شدند، و از نقب پشت خانه وارد می‌شدند، نکنید! ) کار نیک، آن نیست که از پشت خانه‌ها وارد شوید بلکه نیکی این است که پرهیزگار باشید! و از در خانه‌ها وارد شوید و تقوا پیشه کنید، تا رستگار گردید!»[۹۱][۹۲]
۲۶ - اجتناب از سوءظن
اجتناب از گمان‌های نادرست در مورد دیگران، از آثار تقواپیشگی:
«یـایها الذین ءامنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم... واتقوا الله...؛[۹۳]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمان‌ها گناه است ... تقوای الهی پیشه کنید....»[۹۴][۹۵]
۲۷ - اجتناب از صيد در احرام
اجتناب مؤمنان از صید در خشکی در حال احرام، از آثار تقواپیشگی آنان:
۱. «یـایها الذین ءامنوا... واذا حللتم فاصطادوا... واتقوا الله...؛[۹۶]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! ... و اما هنگامی که از احرام بیرون آمدید، صیدکردن برای شما مانعی ندارد... و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید....»
۲. «احل لکم صید البحر وطعامه متـعـا لکم وللسیارة وحرم علیکم صید البر مادمتم حرمـا واتقوا الله...؛[۹۷]صید دریا و طعام آن برای شما و کاروانیان حلال است تا (در حال احرام) از آن بهره‌مند شوید ولی ما دام که محرم هستید، شکار صحرا برای شما حرام است و از (نافرمانی) خدایی که به سوی او محشور می‌شوید، بترسید!»[۹۸][۹۹]
۲۸ - اجتناب از طاغوت
پرهیز از عبادت طاغوت، جلوه‌ای از تقواپیشگی و پارسایی:
«... یـعباد فاتقون• والذین اجتنبوا الطـغوت ان یعبدوها...؛[۱۰۰][۱۰۱]ای بندگان من! از نافرمانی من بپرهیزید! و کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کردند....»[۱۰۲]
۲۹ - اجتناب از ظلم
اجتناب از ظلم، از جلوه‌های تقواپیشگی:
۱. «... وکان تقیـا• وبرا بولدیه ولم یکن جبارا عصیـا؛[۱۰۳][۱۰۴]و او پرهیزگار بود!•او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود و جبار (و متکبر) و عصیانگر نبود!»
۲. «... وان الظــلمین بعضهم اولیاء بعض والله ولی المتقین؛[۱۰۵]... و ظالمان یار و یاور یکدیگرند، اما خداوند یار و یاور پرهیزگاران است!»[۱۰۶][۱۰۷] برداشت یاد شده با سلب خصوصیت از مورد آیه، صورت گرفته است.
۳۰ - اجتناب از عجب
پرهیز از عجب و خودپسندی، ثمره تقوا:
۱. «واذا قیل له اتق الله اخذته العزة بالاثم فحسبه جهنم ولبئس المهاد؛[۱۰۸]و هنگامی که به آنها گفته شود: از خدا بترسید! (لجاجت آنان بیشتر می‌شود)، و لجاجت و تعصب، آنها را به گناه می‌کشاند. آتش دوزخ برای آنان کافی است و چه بد جایگاهی است.»[۱۰۹]
۲. «... فلا تزکوا انفسکم هو اعلم بمن اتقی؛[۱۱۰]... پس خودستایی نکنید، او پرهیزگاران را بهتر می‌شناسد!»[۱۱۱]
۳۱ - اجتناب از عيبجويى
اجتناب از عیب جویی هم کیشان، از آثار تقواپیشگی مؤمنان:
«یـایها الذین ءامنوا... ولا تلمزوا انفسکم... • ... واتقوا الله...؛[۱۱۲][۱۱۳]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! ... و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید... تقوای الهی پیشه کنید....»[۱۱۴][۱۱۵]
۳۲ - اجتناب از غيبت
پرهیز از غیبت (بدگویی در غیاب دیگران) از آثار تقواپیشگی آنان:
«یـایها الذین ءامنوا... ولا یغتب بعضکم بعضـا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتـا فکرهتموه واتقوا الله...؛[۱۱۶]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! ... و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید تقوای الهی پیشه کنید....»[۱۱۷][۱۱۸]
۳۳ - اجتناب از فحشا
تقوای الهی، عامل پرهیز از ارتکاب فحشا و آلودگی به انحرافات جنسی:
۱.«وجاءه قومه یهرعون الیه ومن قبل کانوا یعملون السیـات قال یـقوم هـؤلاء بناتی هن اطهر لکم فاتقوا الله...؛[۱۱۹]قوم او (بقصد مزاحمت میهمانان) به سرعت به سراغ او آمدند (و قبلا کارهای بد انجام می‌دادند) گفت: «ای قوم من! اینها دختران منند برای شما پاکیزه ترند! (با آنها ازدواج کنید و از زشتکاری چشم بپوشید! ) از خدا بترسید....»
۲. «وجاء اهل المدینة یستبشرون• قال ان هـؤلاء ضیفی فلا تفضحون• واتقوا الله ولاتخزون؛[۱۲۰](از سوی دیگر،) اهل شهر (از ورود میهمانان با خبر شدند، و به طرف خانه لوط) آمدند در حالی که شادمان بودند. (لوط) گفت: اینها میهمانان منند آبروی مرا نریزید! و از خدا بترسید، و مرا شرمنده نسازید!»[۱۲۱]
۳۴ - اجتناب از فساد
تقوا، بازدارنده انسان از فساد انگیزی:
«تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض ولا فسادا والعـقبة للمتقین؛[۱۲۲](آری،) این سرای آخر تو را (تنها) برای کسانی قرار می‌دهیم که اراده برتری جویی در زمین و فساد را ندارند و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!»[۱۲۳]
۳۵ - اجتناب از قتل
اجتناب از قتل ناحق، اقتضای تقوا :
«واتل علیهم نبا ابنی ءادم بالحق اذ قربا قربانـا فتقبل من احدهما ولم یتقبل من الاخر قال لاقتلنک قال انما یتقبل الله من المتقین• لئن بسطت الی یدک لتقتلنی ما انا بباسط یدی الیک لاقتلک انی اخاف الله رب العــلمین؛[۱۲۴][۱۲۵]و داستان دو فرزند آدم را بحق بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرب (به پروردگار) انجام دادند اما از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد (برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: به خدا سوگند تو را خواهم کشت! (برادر دیگر) گفت: (من چه گناهی دارم؟ زیرا) خدا، تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد! اگر تو برای کشتن من، دست دراز کنی، من هرگز به قتل تو دست نمی‌گشایم، چون از پروردگار جهانیان می‌ترسم!» [۱۲۶]
۳۶ - اجتناب از كم‌فروشى
تقوای الهی، سبب پرهیز از کم فروشی:
«فاتقوا الله واطیعون• اوفوا الکیل ولا تکونوا من المخسرین• وزنوا بالقسطاس المستقیم• ولا تبخسوا الناس اشیاءهم ولا تعثوا فی الارض مفسدین؛[۱۲۷][۱۲۸]پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! حق پیمانه را ادا کنید (و کم فروشی نکنید)، و دیگران را به خسارت نیفکنید! و با ترازوی صحیح وزن کنید! و حق مردم را کم نگذارید، و در زمین تلاش برای فساد نکنید!»[۱۲۹]
۳۷ - اجتناب از گناه
پرهیز از گناه، برخاسته از تقواپیشگی انسان:
۱. «واذا قیل له اتق الله اخذته العزة بالاثم فحسبه جهنم ولبئس المهاد؛ [۱۳۰] و هنگامی که به آنها گفته شود: از خدا بترسید! (لجاجت آنان بیشتر می‌شود)، و لجاجت و تعصب، آنها را به گناه می‌کشاند. آتش دوزخ برای آنان کافی است و چه بد جایگاهی است!»
۲. «... وتعاونوا علی البر والتقوی ولا تعاونوا علی الاثم والعدون واتقوا الله ان الله شدید العقاب؛[۱۳۱]... و (همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدی همکاری ننمایید! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است!»
۳. «یـبنی ءادم قد انزلنا علیکم لباسـا یوری سوءتکم وریشـا ولباس التقوی ذلک خیر ذلک من ءایـت الله لعلهم یذکرون؛[۱۳۲]ای فرزندان آدم! لباسی برای شما فرستادیم که اندام شما را می‌پوشاند و مایه زینت شماست اما لباس پرهیزگاری بهتر است! اینها (همه) از آیات خداست، تا متذکر (نعمتهای او) شوند!»[۱۳۳][۱۳۴]
۴.«قالت انی اعوذ بالرحمـن منک ان کنت تقیـا؛[۱۳۵]او (سخت ترسید و) گفت: من از شر تو، به خدای رحمان پناه می‌برم اگر پرهیزگاری!» از حضرت علی علیه‌السلام روایت شده است: مریم دانست که انسان متقی، تقوایش او را از معصیت باز می‌دارد. [۱۳۶]
۵. «الذین یجتنبون کبــئر الاثم والفوحش الا اللمم... فلا تزکوا انفسکم هو اعلم بمن اتقی؛[۱۳۷] همانها که از گناهان بزرگ و اعمال زشت دوری می‌کنند، ... پس خودستایی نکنید، او پرهیزگاران را بهتر می‌شناسد!»
۳۸ - اجتناب از لجاجت
تقوای الهی، باعث اجتناب از لجاجت و سرسختی در برابر خدا :
«واذا قیل له اتق الله اخذته العزة بالاثم...؛[۱۳۸]و هنگامی که به آنها گفته شود: از خدا بترسید! (لجاجت آنان بیشتر می‌شود)، و لجاجت و تعصب، آنها را به گناه می‌کشاند....» [۱۳۹][۱۴۰]
۳۹ - اجتناب از نجواى حرام
اجتناب مؤمنان از رازگویی در راستای گناه و تجاوز، از آثار تقواپیشگی آنان:
«یـایها الذین ءامنوا اذا تنـجیتم فلا تتنـجوا بالاثم والعدون ومعصیت الرسول وتنـجوا بالبر والتقوی واتقوا الله الذی الیه تحشرون؛[۱۴۱]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که نجوا می‌کنید، و به گناه و تعدی و نافرمانی رسول (خدا) نجوا نکنید، و به کار نیک و تقوا نجوا کنید، و از خدایی که همگی نزد او جمع می‌شوید بپرهیزید!»[۱۴۲][۱۴۳]
۴۰ - اجتناب از ولايت اهل‌كتاب
اجتناب از پذیرش ولایت اهل کتاب استهزاءکننده اسلام، اثر تقوا:
«یـایها الذین ءامنوا لا تتخذوا الذین اتخذوا دینکم هزوا ولعبـا من الذین اوتوا الکتـب من قبلکم والکفار اولیاء واتقوا الله ان کنتم مؤمنین؛[۱۴۴]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! افرادی که آیین شما را به باد استهزاء و بازی می‌گیرند (از اهل کتاب و مشرکان) ولی خود انتخاب نکنید، و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید!»[۱۴۵][۱۴۶]
۴۱ - اجتناب از ولايت كافران
پرهیز از قبول ولایت کافران تمسخرکننده دین، برخاسته از تقوا:
«یـایها الذین ءامنوا لا تتخذوا الذین اتخذوا دینکم هزوا ولعبـا من الذین اوتوا الکتـب من قبلکم والکفار اولیاء واتقوا الله ان کنتم مؤمنین؛[۱۴۷]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! افرادی که آیین شما را به باد استهزاء و بازی می‌گیرند- از اهل کتاب و مشرکان- ولی خود انتخاب نکنید ۱ و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید!»[۱۴۸]
۴۲ - احترام
یکی از آثار تقوا، احترام است.
۴۲.۱ - حفظ حرمت پیامبر
تقواپیشگی، مستلزم حفظ حرمت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله:
«ان الذین یغضون اصوتهم عند رسول الله اولـئک الذین امتحن الله قلوبهم للتقوی لهم مغفرة واجر عظیم؛[۱۴۹]آنها که صدای خود را نزد رسول خدا کوتاه می‌کنند همان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای تقوا خالص نموده، و برای آنان آمرزش و پاداش عظیمی است!»[۱۵۰]
۴۲.۲ - حفظ حرمت ماه‌های حرام
تقوای الهی، مستلزم حفظ حرمت ماه‌های حرام:
۱. «الشهر الحرام بالشهر الحرام... واتقوا الله واعلموا ان الله مع المتقین؛[۱۵۱]ماه حرام، در برابر ماه حرام!... و از خدا بپرهیزید (و زیاده روی ننمایید)! و بدانید خدا با پرهیزکاران است!»
۲. «یـایها الذین ءامنوا لاتحلوا شعـئر الله ولاالشهر الحرام... واتقوا الله ان الله شدید العقاب؛[۱۵۲]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! شعائر و حدود الهی (و مراسم حج را محترم بشمرید! و مخالفت با آنها) را حلال ندانید!... و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است!»[۱۵۳][۱۵۴]
۴۲.۳ - حفظ حرمت حاجیان
تقواپیشگی، مقتضی رعایت احترام حاجیان و راهیان خانه خدا :
«یـایها الذین ءامنوا لاتحلوا شعـئر الله ولاالشهر الحرام ولا الهدی ولا القلـئد ولا ءامین البیت الحرام... واتقوا الله ان الله شدید العقاب؛[۱۵۵]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! شعائر و حدود الهی (و مراسم حج را محترم بشمرید! و مخالفت با آنها) را حلال ندانید! و نه ماه حرام را، و نه قربانیهای بی نشان و نشاندار را، و نه آنها را که به قصد خانه خدا برای به دست آوردن فضل پروردگار و خشنودی او می‌آیند! ... و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است!»[۱۵۶][۱۵۷]
۴۲.۴ - حفظ حرمت قربانی حج
پرهیزکاری و خداترسی، مستلزم حفظ حرمت قربانی حج :
«یـایها الذین ءامنوا لاتحلوا شعـئر الله ولاالشهر الحرام ولا الهدی ولا القلـئد... واتقوا الله ان الله شدید العقاب؛[۱۵۸]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! شعائر و حدود الهی (و مراسم حج را محترم بشمرید! و مخالفت با آنها) را حلال ندانید! و نه ماه حرام را، و نه قربانیهای بی نشان و نشاندار را ... و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است!!»[۱۵۹][۱۶۰]
۴۳ - احسان
از آثار تقوا، احسان و نیکی است.
۴۳.۱ - احسان خدا به انسان
تقوا، سبب نیکخواهی و احسان خدا در حق انسان :
«ان المتقین فی جنـت ونعیم• انا کنا من قبل ندعوه انه هو البر الرحیم؛[۱۶۱][۱۶۲]ولی پرهیزگاران در میان باغ‌های بهشت و نعمتهای فراوان جای دارند. ما از پیش او را می‌خواندیم (و می‌پرستیدیم)، که اوست نیکوکار و مهربان!» [۱۶۳][۱۶۴]
۴۳.۲ - احسان خدا به والدین
نیکی به والدین، از آثار تقوا :
«وحنانـا من لدنا وزکوة وکان تقیـا• وبرا بولدیه ولم یکن جبارا عصیـا؛[۱۶۵][۱۶۶]و رحمت و محبتی از ناحیه خود به او بخشیدیم، و پاکی (دل و جان)! و او پرهیزگار بود! او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود و جبار (و متکبر) و عصیانگر نبود!»[۱۶۷]
۴۳.۳ - تحقق احسان
تحقق نیکی، در گرو تقواپیشگی و پرهیز از گناه:
۱. «لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق والمغرب ولـکن البر من ءامن بالله والیوم الاخر... اولـئک الذین صدقوا واولـئک هم المتقون؛[۱۶۸]نیکی، (تنها) این نیست که (به هنگام نماز،) روی خود را به سوی مشرق و (یا) مغرب کنید (و تمام گفتگوی شما، درباره قبله و تغییر آن باشد و همه وقت خود را مصروف آن سازید) بلکه نیکی (و نیکوکار) کسی است که به خدا، و روز رستاخیز، ... اینها کسانی هستند که راست می‌گویند و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است) و اینها هستند پرهیزکاران!»
۲. «.. ولیس البر بان تاتوا البیوت من ظهورها ولـکن البر من اتقی واتوا البیوت من ابوبها...؛[۱۶۹]... و (آن چنان که در جاهلیت مرسوم بود که به هنگام حج، که جامه احرام می‌پوشیدند، از در خانه وارد نمی‌شدند، و از نقب پشت خانه وارد می‌شدند، نکنید! ) کار نیک، آن نیست که از پشت خانه‌ها وارد شوید بلکه نیکی این است که پرهیزگار باشید! و از در خانه‌ها وارد شوید و تقوا پیشه کنید، تا رستگار گردید!....»[۱۷۰][۱۷۱]
۳. «یـایها الذین ءامنوا... وتعاونوا علی البر والتقوی ولا تعاونوا علی الاثم والعدون واتقوا الله ان الله شدید العقاب؛[۱۷۲]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! ... و (همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدی همکاری ننمایید! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است!»
۴۴ - ادب
تقوای قلبی و درونی، مستلزم ادب و تواضع در حضور پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌:
«ان الذین یغضون اصوتهم عند رسول الله اولـئک الذین امتحن الله قلوبهم للتقوی...؛[۱۷۳]آنها که صدای خود را نزد رسول خدا کوتاه می‌کنند همان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای تقوا خالص نموده....»[۱۷۴]
۴۵ - ارزشمندى انسان
تقوا، عامل ارزشمندی و برتری انسان:
۱.«زین للذین کفروا الحیوة الدنیا ویسخرون من الذینءامنوا والذین اتقوا فوقهم یوم القیـمة والله یرزق من یشاء بغیر حساب؛[۱۷۵] زندگی دنیا برای کافران زینت داده شده است، از این رو افراد با ایمان را (که گاهی دستشان تهی است)، مسخره می‌کنند در حالی که پرهیزگاران در قیامت، بالاتر از آنان هستند (چرا که ارزشهای حقیقی در آنجا آشکار می‌گردد، و صورت عینی به خود می‌گیرد) و خداوند، هر کس را بخواهد بدون حساب روزی می‌دهد.»
۲. «یـنساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض وقلن قولا معروفـا؛[۱۷۶]ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از آنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید پس به گونه‌ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید!»
۳. «یـایها الناس انا خلقنـکم من ذکر وانثی وجعلنـکم شعوبـا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقـکم ان الله علیم خبیر؛[۱۷۷]ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!»[۱۷۸][۱۷۹]
۴۶ - ارزشمندى عمل
تقوا، در ارزشمندی عمل انسان نقش اساسی دارد:
۱. «... لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه فیه رجال... • افمن اسس بنیـنه علی تقوی من الله ورضون خیر...؛[۱۸۰][۱۸۱]... آن مسجدی که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده، شایسته‌تر است که در آن (به عبادت) بایستی در آن، مردانی هستند که دوست می‌دارند پاکیزه باشند و خداوند پاکیزگان را دوست دارد! آیا کسی که شالوده آن را بر تقوای الهی و خشنودی او بنا کرده بهتر است....»[۱۸۲]
۲. «لن ینال الله لحومها ولا دماؤها ولـکن یناله التقوی منکم...؛[۱۸۳]نه گوشتها و نه خونهای آنها، هرگز به خدا نمی‌رسد. آنچه به او می‌رسد، تقوا و پرهیزگاری شماست....»[۱۸۴]
۴۷ - استحكام روابط خانوادگى
تقوا، باعث تحکیم پیوند خانوادگی:
۱. «ولن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء ولو حرصتم فلا تمیلوا کل المیل فتذروها کالمعلقة وان تصلحوا وتتقوا فان الله کان غفورا رحیمـا؛[۱۸۵]شما هرگز نمی‌توانید (از نظر محبت قلبی) در میان زنان، عدالت برقرار کنید، هر چند کوشش نمایید! ولی تمایل خود را بکلی متوجه یک طرف نسازید که دیگری را بصورت زنی که شوهرش را از دست داده درآورید! و اگر راه صلاح و پرهیزگاری پیش گیرید، خداوند آمرزنده و مهربان است.»[۱۸۶][۱۸۷]
۲. «واذ تقول للذی انعم الله علیه وانعمت علیه امسک علیک زوجک واتق الله...؛[۱۸۸](به خاطر بیاور) زمانی را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودی (به فرزند خوانده‌ات «زید») می‌گفتی: همسرت را نگاه دار و از خدا بپرهیز!....»
۴۸ - استوارى سخن
استوارگویی، سخن گفتن به صلاح و مطابق واقع پیامد تقواپیشگی مؤمنان:
«یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله وقولوا قولا سدیدا؛[۱۸۹]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! تقوای الهی پیشه کنید و سخن حق بگویید.»[۱۹۰][۱۹۱]
۴۹ - اصلاح عمل
تقواپیشگی، زمینه ساز اصلاح اعمال انسان :
۱. «... فمن اتقی واصلح...؛[۱۹۲]... کسانی که پرهیزگاری پیشه کنند و عمل صالح انجام دهند....»
۲. «یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله وقولوا قولا سدیدا• یصلح لکم اعمــلکم...؛[۱۹۳][۱۹۴]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! تقوای الهی پیشه کنید و سخن حق بگویید... تا خدا کارهای شما را اصلاح کند....»[۱۹۵][۱۹۶]
۵۰ - اطاعت
یکی از آثار تقواپیشگی، اطاعت است.
۵۰.۱ - اطاعت از خدا
اطاعت خدا، از آثار تقوا و پرهیزکاری :
«... فاتقوا الله... واطیعوا الله...؛[۱۹۷]... از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! ... و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید....»[۱۹۸][۱۹۹]
۵۰.۲ - پرهیز از تندروی
پرهیز از پیشی گرفتن بر خدا و رسول، تندروی، از آثار تقوا و پارسایی:
«یـایها الذین ءامنوا لا تقدموا بین یدی الله ورسوله واتقوا الله...؛[۲۰۰]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چیزی را بر خدا و رسولش مقدم نشمرید (و پیشی مگیرید)، و تقوای الهی پیشه کنید....»[۲۰۱]
۵۰.۳ - اطاعت اصحاب ایکه
تقواپیشگی اصحاب ایکه، مایه اطاعت آنان از شعیب علیه‌السلام:
«کذب اصحـب لـیکة المرسلین• اذ قال لهم شعیب الا تتقون• انی لکم رسول امین• فاتقوا الله واطیعون؛[۲۰۲]اصحاب ایکه (شهری نزدیک مدین) رسولان (خدا) را تکذیب کردند، هنگامی که شعیب به آنها گفت: آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟! مسلما من برای شما پیامبری امین هستم! پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!»[۲۰۳]
۵۰.۴ - اطاعت قوم ثمود
تقواپیشگی قوم ثمود، زمینه اطاعت آنان از صالح علیه‌السلام:
«کذبت ثمود المرسلین• اذ قال لهم اخوهم صــلح الا تتقون• انی لکم رسول امین• فاتقوا الله واطیعون• فاتقوا الله واطیعون؛[۲۰۴][۲۰۵]قوم ثمود رسولان (خدا) را تکذیب کردند، هنگامی که صالح به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟! من برای شما پیامبری امین هستم! پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید!»
۵۰.۵ - اطاعت حواریون
تقواپیشگی حواریون، مایه اطاعت آنان از عیسی علیه‌السلام:
۱. «ورسولا الی بنی اسرءیل انی قد جئتکم بـایة من ربکم... • ومصدقـا لما بین یدی من التورة... فاتقوا الله واطیعون؛[۲۰۶][۲۰۷]و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوی بنی اسرائیل (قرار داده، که به آنها می‌گوید:) من نشانه‌ای از طرف پروردگار شما، برایتان آورده‌ام ... و آنچه را پیش از من از تورات بوده، تصدیق می‌کنم ... پس از خدا بترسید، و مرا اطاعت کنید!»
۲. «ان هو الا عبد انعمنا علیه وجعلنـه مثلا لبنی اسرءیل• ولما جاء عیسی بالبینـت قال قد جئتکم بالحکمة ولابین لکم بعض الذی تختلفون فیه فاتقوا الله واطیعون؛[۲۰۸][۲۰۹]مسیح فقط بنده‌ای بود که ما نعمت به او بخشیدیم و او را نمونه و الگویی برای بنی اسرائیل قرار دادیم. و هنگامی که عیسی دلایل روشن (برای آنها) آورد گفت: من برای شما حکمت آورده‌ام، و آمده‌ام تا برخی از آنچه را که در آن اختلاف دارید روشن کنم پس تقوای الهی پیشه کنید و از من اطاعت نمایید!»[۲۱۰]
۵۰.۶ - اطاعت قوم لوط
تقواپیشگی قوم لوط، زمینه اطاعت آنان از لوط علیه‌السلام:
اذ قال لهم اخوهم لوط الا تتقون• فاتقوا الله واطیعون؛[۲۱۱][۲۱۲]هنگامی که برادرشان لوط به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟! پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!»[۲۱۳]
۵۰.۷ - اطاعت مسلمانان
تقواپیشگی مسلمانان، عامل اطاعت آنان از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله :
۱. «واطیعوا الله والرسول لعلکم ترحمون• وسارعوا الی مغفرة من ربکم وجنة عرضها السمـوت والارض اعدت للمتقین؛[۲۱۴][۲۱۵] و خدا و پیامبر را اطاعت کنید، تا مشمول رحمت شوید! و شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن، آسمانها و زمین است و برای پرهیزگاران آماده شده است.»
۲. «یسـلونک عن الانفال قل الانفال لله والرسول فاتقوا الله واصلحوا ذات بینکم واطیعوا الله ورسوله ان کنتم مؤمنین؛[۲۱۶]از تو درباره انفال (غنایم، و هر گونه مال بدون مالک مشخص) سؤال می‌کنند بگو: انفال مخصوص خدا و پیامبر است پس، از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و خصومتهایی را که در میان شماست، آشتی دهید! و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید اگر ایمان دارید!»
۳. «لا یستـذنک الذین یؤمنون بالله والیوم الاخر ان یجـهدوا بامولهم وانفسهم والله علیم بالمتقین؛[۲۱۷]آنها که به خدا و روز جزا ایمان دارند، هیچ گاه برای ترک جهاد (در راه خدا) با اموال و جانهایشان، از تو اجازه نمی‌گیرند و خداوند پرهیزگاران را می‌شناسد.»[۲۱۸]
۵۰.۸ - اطاعت قوم نوح
تقواپیشگی قوم نوح، زمینه اطاعت آنان از نوح علیه‌السلام:
۱. «اذ قال لهم اخوهم نوح الا تتقون• فاتقوا الله واطیعون• فاتقوا الله واطیعون؛[۲۱۹][۲۲۰][۲۲۱]هنگامی که برادرشان نوح به آنان گفت: آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟! تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! پس، تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!»
۲. «انا ارسلنا نوحـا الی قومه ان انذر قومک من قبل ان یاتیهم عذاب الیم• ان اعبدوا الله واتقوه واطیعون؛[۲۲۲][۲۲۳]ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و گفتیم: قوم خود را انذار کن پیش از آنکه عذاب دردناک به سراغشان آید! که خدا را پرستش کنید و از مخالفت او بپرهیزید و مرا اطاعت نمایید!»[۲۲۴]
۵۰.۹ - اطاعت قوم عاد
رعایت تقوا از سوی قوم عاد، مایه اطاعت آنان از هود علیه‌السلام:
«کذبت عاد المرسلین• اذ قال لهم اخوهم هود الا تتقون• انی لکم رسول امین• فاتقوا الله واطیعون• فاتقوا الله واطیعون؛[۲۲۵][۲۲۶]قوم عاد (نیز) رسولان (خدا) را تکذیب کردند، هنگامی که برادرشان هود گفت: آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟! مسلما من برای شما پیامبری امین هستم. پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!» [۲۲۷]
۵۱ - اقامه نماز
یکی از آثار تقوا، اقامه نماز است. [۲۲۸]
۵۲ - امانت‌دارى
برگرداندن امانت به صاحب آن، از آثار تقواپیشگی:
۱. «... فان امن بعضکم بعضـا فلیؤد الذی اؤتمن‌امـنته ولیتق الله ربه...؛[۲۲۹]... باید کسی که امین شمرده شده (و بدون گروگان، چیزی از دیگری گرفته)، امانت (و بدهی خود را به موقع) بپردازد و از خدایی که پروردگار اوست. بپرهیزد!....»[۲۳۰][۲۳۱]
۲. «ومن اهل الکتـب من ان تامنه بقنطار یؤده الیکومنهم من ان تامنه بدینار لایؤده الیک الا مادمت علیه قائمـا... • بلی من اوفی بعهده واتقی فان الله یحب المتقین؛[۲۳۲][۲۳۳]و در میان اهل کتاب، کسانی هستند که اگر ثروت زیادی به رسم امانت به آنها بسپاری، به تو باز می‌گردانند و کسانی هستند که اگر یک دینار هم به آنان بسپاری، به تو باز نمی‌گردانند مگر تا زمانی که بالای سر آنها ایستاده (و بر آنها مسلط) باشی!... آری، کسی که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری پیشه نماید، (خدا او را دوست می‌دارد زیرا) خداوند پرهیزگاران را دوست دارد.»
۵۳ - امداد خدا
تقوا، زمینه بهره‌مند شدن از نصرت و امداد خداوند:
۱. «... واتقوا الله واعلموا ان الله مع المتقین؛[۲۳۴]... و از خدا بپرهیزید (و زیاده روی ننمایید)! و بدانید خدا با پرهیزکاران است!»[۲۳۵]
۲. «ولقد نصرکم الله ببدر وانتم اذلة فاتقوا الله لعلکم تشکرون• بلی ان تصبروا وتتقوا ویاتوکم من فورهم هـذا یمددکم ربکم بخمسة ءالـف من الملـئکة مسومین؛[۲۳۶][۲۳۷]خداوند شما را در «بدر» یاری کرد (و بر دشمنان خطرناک، پیروز ساخت) در حالی که شما (نسبت به آنها)، ناتوان بودید. پس، از خدا بپرهیزید (و در برابر دشمن، مخالفت فرمان پیامبر نکنید)، تا شکر نعمت او را بجا آورده باشید! آری، (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پیشه کنید، و دشمن به همین زودی به سراغ شما بیاید، خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان، که نشانه‌هایی با خود دارند، مدد خواهد داد!»[۲۳۸]
۳. «یـایها الذین ءامنوا اذکروا نعمت الله علیکم اذ هم قوم ان یبسطوا الیکم ایدیهم فکف ایدیهم عنکم واتقوا الله...؛[۲۳۹]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! نعمتی را که خدا به شما بخشید، به یاد آورید آن زمان که جمعی (از دشمنان)، قصد داشتند دست به سوی شما دراز کنند (و شما را از میان بردارند)، اما خدا دست آنها را از شما باز داشت! از خدا بپرهیزید!...»
۴. «... وقـتلوا المشرکین کافة کما یقـتلونکم کافة واعلموا ان الله مع المتقین؛[۲۴۰]... با مشرکان، دسته جمعی پیکار کنید، همان گونه که آنها دسته جمعی با شما پیکار می‌کنند و بدانید خداوند با پرهیزگاران است!»
۵. «یـایها الذین ءامنوا قـتلوا الذین یلونکم من الکفار ولیجدوا فیکم غلظة واعلموا ان الله مع المتقین؛[۲۴۱]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! با کافرانی که به شما نزدیکترند، پیکار کنید! (و دشمن دورتر، شما را از دشمنان نزدیک غافل نکند! ) آنها باید در شما شدت و خشونت (و قدرت) احساس کنند و بدانید خداوند با پرهیزگاران است!»[۲۴۲]
۶. «ان الله مع الذین اتقوا...؛[۲۴۳]و بدانید خدا با پرهیزکاران است!....»
۵۴ - امر به معروف
امر به معروف مؤمنان، از آثار تقواپیشگی آنان:
«یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله حق تقاته... • ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر ویامرون بالمعروف وینهون عن المنکر...؛[۲۴۴][۲۴۵]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکاری است، از خدا بپرهیزید! و از دنیا نروید، مگر اینکه مسلمان باشید! (باید گوهر ایمان را تا پایان عمر، حفظ کنید!) باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر کنند!....»[۲۴۶][۲۴۷]
۵۵ - امنيت
تقوا، زمینه ساز بهره‌مندی از امنیت و آرامش در بهشت:
۱. «ان المتقین فی جنـت وعیون• ادخلوها بسلـم ءامنین؛[۲۴۸][۲۴۹]به یقین، پرهیزگاران در باغها (ی سرسبز بهشت) و در کنار چشمه‌ها هستند. (فرشتگان به آنها می‌گویند: ) داخل این باغها شوید با سلامت و امنیت!»[۲۵۰]
۲. «ان المتقین فی مقام امین• فی جنـت وعیون• یدعون فیها بکل فـکهة ءامنین؛[۲۵۱][۲۵۲][۲۵۳](ولی) پرهیزگاران در جایگاه امنی قرار دارند، در میان باغها و چشمه‌ها .آنها در آنجا هر نوع میوه‌ای را بخواهند در اختیارشان قرار می‌گیرد، و در نهایت امنیت به سر می‌برند!»[۲۵۴]
۵۶ - اميدوارى
یکی از آثار تقوا، امیدواری است.
۵۶.۱ - امیدواری به رحمت الهی
تقواپیشگی، مایه امیدواری به رحمت الهی:
۱. «وهـذا کتـب انزلنـه مبارک فاتبعوه واتقوا لعلکم ترحمون؛[۲۵۵]و این کتابی است پر برکت، که ما (بر تو) نازل کردیم از آن پیروی کنید، و پرهیزگاری پیشه نمائید، باشد که مورد رحمت (خدا) قرار گیرید!»
۲. «او عجبتم ان جاءکم ذکر من ربکم علی رجل منکم لینذرکم ولتتقوا ولعلکم ترحمون؛[۲۵۶]آیا تعجب کرده‌اید که دستور آگاه کننده پروردگارتان به وسیله مردی از میان شما به شما برسد، تا (از عواقب اعمال خلاف) بیمتان دهد، و (در پرتو این دستور،) پرهیزگاری پیشه کنید و شاید مشمول رحمت (الهی) گردید؟!»
۳. «واذا قیل لهم اتقوا ما بین ایدیکم وما خلفکم لعلکم ترحمون؛[۲۵۷]
و هر گاه به آنها گفته شود: «از آنچه پیش رو و پشت سر شماست (از عذابهای الهی) بترسید تا مشمول رحمت الهی شوید! » (اعتنا نمی‌کنند).»
۴. «انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم واتقوا الله لعلکم ترحمون؛[۲۵۸]مؤمنان برادر یکدیگرند پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید!»
۵۶.۲ - امیدواری به رستگاری
تقواپیشگی، زمینه امیدواری به رستگاری:
۱. «یسـلونک عن الاهلة قل هی موقیت للناس والحج ولیس البر بان تاتوا البیوت من ظهورها ولـکن البر من اتقی واتوا البیوت من ابوبها واتقوا الله لعلکم تفلحون؛[۲۵۹]درباره «هلالهای ماه» از تو سؤال می‌کنند بگو: «آنها، بیان اوقات (و تقویم طبیعی) برای (نظام زندگی) مردم و (تعیین وقت) حج است». و (آن چنان که در جاهلیت مرسوم بود که به هنگام حج، که جامه احرام می‌پوشیدند، از در خانه وارد نمی‌شدند، و از نقب پشت خانه وارد می‌شدند، نکنید! ) کار نیک، آن نیست که از پشت خانه‌ها وارد شوید بلکه نیکی این است که پرهیزگار باشید! و از در خانه‌ها وارد شوید و تقوا پیشه کنید، تا رستگار گردید!»
۲. «یـایها الذین ءامنوا لا تاکلوا الربوا اضعـفـا مضـعفة واتقوا الله لعلکم تفلحون؛[۲۶۰]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! ربا (و سود پول) را چند برابر نخورید! از خدا بپرهیزید، تا رستگار شوید!»
۳. «یـایها الذین ءامنوا اصبروا وصابروا ورابطوا واتقوا الله لعلکم تفلحون؛[۲۶۱]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! (در برابر مشکلات و هوسها،) استقامت کنید! و در برابر دشمنان (نیز)، پایدار باشید و از مرزهای خود، مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!»
۴. «یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیلة وجـهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون؛[۲۶۲]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‌ای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!»
۵. «قل لایستوی الخبیث والطیب ولو اعجبک کثرة الخبیث فاتقوا الله یـاولی الالبـب لعلکم تفلحون؛[۲۶۳]بگو: « (هیچ گاه) ناپاک و پاک مساوی نیستند هر چند فزونی ناپاکها، تو را به شگفتی اندازد! از (مخالفت) خدا بپرهیزید‌ای صاحبان خرد، شاید رستگار شوید!»[۲۶۴]
۵۷ - انفاق
انفاق در راه خدا و تامین نیازهای مالی جهاد، از آثار تقوا و خداترسی:
«... واتقوا الله واعلموا ان الله مع المتقین• وانفقوا فی سبیل الله ولا تلقوا بایدیکم الی التهلکة واحسنوا...؛[۲۶۵][۲۶۶]... و از خدا بپرهیزید (و زیاده روی ننمایید)! و بدانید خدا با پرهیزکاران است! و در راه خدا، انفاق کنید! و (با ترک انفاق،) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید! و نیکی کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست می‌دارد.» [۲۶۷] [۲۶۸]
بیان موضوع انفاق پس از امر به تقوا می‌تواند اشاره به این معنا باشد که از مصادیق تقوا انفاق کردن در راه خداست.
۵۸ - بركات خدا
بهره‌مند شدن جوامع بشری از توسعه و برکات فراوان و گوناگون آسمان و زمین، در صورت ایمان و رعایت تقوا :
«ولو ان اهل القری ءامنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکـت من السماء والارض...؛[۲۶۹]و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می‌گشودیم....»[۲۷۰][۲۷۱]
۵۸.۱ - نزول آب با برکت
نزول آب با برکت از آسمان، از آثار تقواپیشگی جوامع:
«ولو ان اهل القری ءامنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکـت من السماء والارض ولـکن کذبوا فاخذنـهم بما کانوا یکسبون؛[۲۷۲]و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می‌گشودیم ولی (آنها حق را) تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.»[۲۷۳]
۵۹ - بشارت
تقوا، عامل بهره‌مندی از بشارتهای الهی می‌باشد:
۱. «بلی ان تصبروا وتتقوا ویاتوکم من فورهم هـذا یمددکم ربکم بخمسة ءالـف من الملـئکة مسومین• وما جعله الله الا بشری لکم ولتطمئن قلوبکم به وما النصر الا من عند الله العزیز الحکیم؛[۲۷۴][۲۷۵]آری، (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پیشه کنید، و دشمن به همین زودی به سراغ شما بیاید، خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان ، که نشانه‌هایی با خود دارند، مدد خواهد داد! ولی اینها را خداوند فقط بشارت، و برای اطمینان خاطر شما قرار داده وگرنه، پیروزی تنها از جانب خداوند توانای حکیم است!»[۲۷۶]
۲. «الذین ءامنوا وکانوا یتقون• لهم البشری فی الحیوة الدنیا وفی الاخرة...؛[۲۷۷][۲۷۸]همانها که ایمان آوردند، و (از مخالفت فرمان خدا) پرهیز می‌کردند. در زندگی دنیا و در آخرت، شاد (و مسرور)ند....»[۲۷۹]
۵۹.۱ - بشارت به بهشت
بشارت مؤمنان به بهشت، پیامد رعایت تقوا در زندگی زناشویی و محیط خانواده:
«نساؤکم حرث لکم فاتوا حرثکم انی شئتم وقدموا لانفسکم واتقوا الله واعلموا انکم ملـقوه وبشر المؤمنین؛[۲۸۰]زنان شما، محل بذرافشانی شما هستند پس هر زمان که بخواهید، می‌توانید با آنها آمیزش کنید. و (سعی نمائید از این فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکی برای خود، از پیش بفرستید! و از خدا بپرهیزید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد و به مؤمنان، بشارت ده!»[۲۸۱][۲۸۲]
۵۹.۲ - بشارت‌های قرآن
تقوا، زمینه برخورداری از بشارت‌های محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و قرآن :
«فانما یسرنـه بلسانک لتبشر به المتقین...؛[۲۸۳]و ما فقط آن (قرآن) را بر زبان تو آسان ساختیم تا پرهیزگاران را بوسیله آن بشارت دهی، و دشمنان سرسخت را با آنان انذار کنی.»[۲۸۴]
۶۰ - بصيرت
تقوا، باعث بیداری و بصیرت انسان از خطر شیطان:
«ان الذین اتقوا اذا مسهم طــئف من الشیطـن تذکروا فاذا هم مبصرون؛[۲۸۵]پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسه‌های شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) می‌افتند و (در پرتو یاد او، راه حق را می‌بینند و) ناگهان بینا می‌گردند.»[۲۸۶][۲۸۷]
۶۰.۱ - بصیرت ویژه
رعایت تقوا و ترس از خدا، موجب بهره‌مندی از بصیرتی ویژه، برای شناخت حق و باطل:
«یـایها الذین ءامنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانـا...؛[۲۸۸]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، برای شما وسیله‌ای جهت جدا ساختن حق از باطل قرار می‌دهد (روشن بینی خاصی که در پرتو آن، حق را از باطل خواهید شناخت)»
نکره آمدن کلمه «فرقانا» حکایت دارد که این بصیرت خدادادی، عنایتی ویژه و غیر از عقل و فطرت و مانند آن است که خداوند به عموم انسان‌ها عطا فرموده است و از آن به بیداردلی تعبیر می‌شود و این بیداردلی برای شناخت حق و باطل است.[۲۸۹]
۶۱ - بهره‌مندى از تعاليم خدا
تقوا، زمینه ساز بهره‌مندی از تعلیمات ویژه الهی می‌شود:
«... واتقوا الله ویعلمکم الله...؛[۲۹۰]از خدا بپرهیزید! و خداوند به شما تعلیم می‌دهد....»[۲۹۱]
در تفسیر «یعلمکم الله» اقوالی وجود دارد: برخی گفته‌اند: مقصود از آن تعلیم شرایع دین و مسائل حلال و حرام است و برخی بر این قولند که تقوا سبب تعلیم الهی است. [۲۹۲]
۶۲ - بهره‌مندى از نور خدا
برخورداری تقواپیشگان، از نور و روشنایی ویژه الهی در زندگی بر اثر تقوا:
۱. «ولقد ءاتینا موسی وهـرون الفرقان وضیاء وذکرا للمتقین؛[۲۹۳]ما به موسی و هارون، «فرقان» (وسیله جدا کردن حق از باطل) و نور، و آنچه مایه یادآوری برای پرهیزگاران است، دادیم.»[۲۹۴]
۲. «یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله... ویجعل لکم نورا تمشون به...؛[۲۹۵]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! تقوای الهی پیشه کنید ... و برای شما نوری قرار دهد که با آن (در میان مردم و در مسیر زندگی خود) راه بروید ....»
۶۳ - بهره‌مندى از ولايت
تقوا، سبب دستیابی به ولایت الهی:
۱. «الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولا هم یحزنون• الذین ءامنوا وکانوا یتقون؛[۲۹۶] [۲۹۷]آگاه باشید (دوستان و) اولیای خدا، نه ترسی دارند و نه غمگین می‌شوند! همانها که ایمان آوردند، و (از مخالفت فرمان خدا) پرهیز می‌کردند.»
۲. «... وان الظــلمین بعضهم اولیاء بعض والله ولی المتقین؛[۲۹۸]... ظالمان یار و یاور یکدیگرند، اما خداوند یار و یاور پرهیزگاران است!» [۲۹۹] [۳۰۰]
۶۴ - پذيرش احكام
پذیرفتن احکام الهی، از آثار تقواپیشگی:
۱. «... ولاحل لکم بعض الذی حرم علیکم... فاتقوا الله واطیعون؛[۳۰۱]... تا پاره‌ای از چیزهایی را که (بر اثر ظلم و گناه،) بر شما حرام شده، (مانند گوشت بعضی از چهارپایان و ماهیها،) حلال کنم ... پس از خدا بترسید، و مرا اطاعت کنید!»
۲. «یـایها النبی اذا طـلقتم النساء فطـلقوهن لعدتهن واحصوا العدة واتقوا الله ربکم لا تخرجوهن من بیوتهن ولا یخرجن الا ان یاتین بفـحشة مبینة وتلک حدود الله ومن یتعد حدود الله فقد ظـلم نفسه لا تدری لعل الله یحدث بعد ذلک امرا• فاذا بلغن اجلهن فامسکوهن بمعروف اوفارقوهن بمعروف واشهدوا ذوی عدل منکم واقیموا الشهـدة لله ذلکم یوعظ به من کان یؤمن بالله والیوم الاخر ومن یتق الله یجعل له مخرجـا؛[۳۰۲]ای پیامبر ! هر زمان خواستید زنان را طلاق دهید، در زمان عده، آنها را طلاق گویید (زمانی که از عادت ماهانه پاک شده و با همسرشان نزدیکی نکرده باشند)، و حساب عده را نگه دارید و از خدایی که پروردگار شماست بپرهیزید نه شما آنها را از خانه هایشان بیرون کنید و نه آنها (در دوران عده) بیرون روند، مگر آنکه کار زشت آشکاری انجام دهند این حدود خداست، و هرکس از حدود الهی تجاوز کند به خویشتن ستم کرده تو نمی‌دانی شاید خداوند بعد از این، وضع تازه (و وسیله اصلاحی) فراهم کند! و چون عده آنها سرآمد، آنها را به طرز شایسته‌ای نگه دارید یا به طرز شایسته‌ای از آنان جدا شوید و دو مرد عادل از خودتان را گواه گیرید و شهادت را برای خدا برپا دارید این چیزی است که مؤمنان به خدا و روز قیامت به آن اندرز داده می‌شوند! و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند.» [۳۰۳]
۶۵ - پيروزى
تقوا، زمینه بهره‌مند شدن از پیروزی و نصرت خدا:
۱. «ولقد نصرکم الله ببدر وانتم اذلة فاتقوا الله لعلکم تشکرون• بلی ان تصبروا وتتقوا ویاتوکم من فورهم هـذا یمددکم ربکم بخمسة ءالـف من الملـئکة مسومین• وما جعله الله الا بشری لکم ولتطمئن قلوبکم به وما النصر الا من عند الله العزیز الحکیم؛[۳۰۴][۳۰۵][۳۰۶]خداوند شما را در «بدر» یاری کرد (و بر دشمنان خطرناک، پیروز ساخت) در حالی که شما (نسبت به آنها)، ناتوان بودید. پس، از خدا بپرهیزید (و در برابر دشمن، مخالفت فرمان پیامبر نکنید)، تا شکر نعمت او را بجا آورده باشید! آری، (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پیشه کنید، و دشمن به همین زودی به سراغ شما بیاید، خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان، که نشانه‌هایی با خود دارند، مدد خواهد داد! ولی اینها را خداوند فقط بشارت، و برای اطمینان خاطر شما قرار داده وگرنه، پیروزی تنها از جانب خداوند توانای حکیم است!»[۳۰۷]
۲. «قال موسی لقومه استعینوا بالله واصبروا ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده والعـقبة للمتقین؛[۳۰۸]موسی به قوم خود گفت: از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار می‌کند و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!»
۳. «تلک من انباء الغیب نوحیها الیک ما کنت تعلمها انت ولا قومک من قبل هـذا فاصبر ان العـقبة للمتقین؛[۳۰۹]اینها از خبرهای غیب است که به تو (ای پیامبر) وحی می‌کنیم نه تو، و نه قومت، اینها را پیش از این نمی‌دانستید! بنابراین، صبر و استقامت کن، که عاقبت از آن پرهیزگاران است!»
۶۶ - تأخير اجل
تقواپیشگی، از عوامل تاخیر اجل و مرگ انسان:
«ان اعبدوا الله واتقوه واطیعون• یغفر لکم من ذنوبکم ویؤخرکم الی اجل مسمی ان اجل الله اذا جاء لا یؤخر لو کنتم تعلمون؛[۳۱۰][۳۱۱]که خدا را پرستش کنید و از مخالفت او بپرهیزید و مرا اطاعت نمایید! اگر چنین کنید، خدا گناهانتان را می‌آمرزد و تا زمان معینی شما را عمر می‌دهد زیرا هنگامی که اجل الهی فرا رسد، تاخیری نخواهد داشت اگر می‌دانستید!»[۳۱۲]
۶۷ - تحول تاريخ
نقش تقوا در تحولات تاریخی جوامع:
«ولو ان اهل القری ءامنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکـت من السماء والارض ولـکن کذبوا فاخذنـهم بما کانوا یکسبون؛[۳۱۳]و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می‌گشودیم ولی (آنها حق را) تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.»[۳۱۴] [۳۱۵]
۶۸ - تذكر
تقوا، باعث یاد خدا و تذکر انسان:
«ان الذین اتقوا اذا مسهم طـئف من الشیطـن تذکروا فاذا هم مبصرون؛[۳۱۶]پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسه‌های شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) می‌افتند و (در پرتو یاد او، راه حق را می‌بینند و) ناگهان بینا می‌گردند.» [۳۱۷]
۶۹ - تسليم
تقواپیشگی، زمینه ساز تسلیم کامل انسان در برابر خدا:
«یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله حق تقاته ولاتموتن الا وانتم مسلمون؛[۳۱۸]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکاری است، از خدا بپرهیزید! و از دنیا نروید، مگر اینکه مسلمان باشید! (باید گوهر ایمان را تا پایان عمر، حفظ کنید!)» [۳۱۹]
۷۰ - تعظيم شعائر
بزرگداشت شعائر الهی، از آثار تقوا و خداترسی دلها:
۱. «یـایها الذین ءامنوا لاتحلوا شعـئر الله ولاالشهر الحرام ولا الهدی ولا القلـئد... وتعاونوا علی البر والتقوی ولا تعاونوا علی الاثم والعدون واتقوا الله ان الله شدید العقاب؛[۳۲۰]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! شعائر و حدود الهی (و مراسم حج را محترم بشمرید! و مخالفت با آنها) را حلال ندانید! و نه ماه حرام را، و نه قربانیهای بی نشان و نشاندار را، ... و (همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدی همکاری ننمایید! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است!»
۲.«ذلک ومن یعظم شعـئر الله فانها من تقوی القلوب؛[۳۲۱]این است (مناسک حج)! و هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانه تقوای دلهاست.» [۳۲۲]
۷۱ - تقرب
تقوا، زمینه ساز تقرب جستن به خدا:
۱. «قل اؤنبئکم بخیر من ذلکم للذین اتقوا عند ربهم جنـت تجری من تحتها الانهـر... ورضون من الله...؛[۳۲۳]بگو: آیا شما را از چیزی آگاه کنم که از این (سرمایه‌های مادی)، بهتر است؟ برای کسانی که پرهیزگاری پیشه کرده‌اند، (و از این سرمایه‌ها، در راه مشروع و حق و عدالت، استفاده می‌کنند،) در نزد پروردگارشان (در جهان دیگر)، باغ‌هایی است که نهرها از پای درختانش می‌گذرد ... و خشنودی خداوند (نصیب آنهاست)....»
۲. «واتل علیهم نبا ابنی ءادم بالحق اذ قربا قربانـا فتقبل من احدهما ولم یتقبل من الاخر قال لاقتلنک قال انما یتقبل الله من المتقین؛[۳۲۴]و داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرب (به پروردگار) انجام دادند اما از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد (برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: به خدا سوگند تو را خواهم کشت! (برادر دیگر) گفت: (من چه گناهی دارم؟ زیرا) خدا، تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد!»[۳۲۵]
۳. «یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیلة...؛[۳۲۶]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‌ای برای تقرب به او بجوئید....»
۴. «یـایها الناس انا خلقنـکم من ذکر وانثی وجعلنـکم شعوبـا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقـکم ان الله علیم خبیر؛[۳۲۷]ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!»
۵. «ان المتقین فی جنـت ونهر• فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر؛[۳۲۸][۳۲۹]یقینا پرهیزگاران در باغها و نهرهای بهشتی جای دارند، در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر!»
۷۲ - تكفير گناه
رعایت تقوا و ترس از خدا، موجب محو زشتی‌ها و بدی‌های اعمال:
۱. «ولو ان اهل الکتـب ءامنوا واتقوا لکفرنا عنهم سیـاتهم...؛[۳۳۰]و اگر اهل کتاب ایمان بياورند و تقوا پيشه كنند، گناهان آنها را مى‌بخشيم ....»
۲. «یـایها الذین ءامنوا ان تتقوا الله... ویکفر عنکم سیـاتکم ویغفر لکم...؛[۳۳۱]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، ... و گناهانتان را می‌پوشاند و شما را می‌آمرزد....»[۳۳۲]
۳. «والذی جاء بالصدق وصدق به اولـئک هم المتقون• لیکفر الله عنهم اسوا الذی عملوا....؛[۳۳۳][۳۳۴]اما کسی که سخن راست بیاورد و کسی که آن را تصدیق کند، آنان پرهیزگارانند! تا خداوند بدترین اعمالی را که انجام داده‌اند (در سایه ایمان و صداقت آنها) بیامرزد ....»
۳. «... ومن یتق الله یکفر عنه سیـاته...؛[۳۳۵]... و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند گناهانش را مى‌بخشد....» [۳۳۶]
[۳۳۷]
۷۳ - جلب محبت خدا
تقوا، بستر جلب محبت خداوند:
۱. «بلی من اوفی بعهده واتقی فان الله یحب المتقین؛[۳۳۸]آری، کسی که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری پیشه نماید، (خدا او را دوست می‌دارد زیرا) خداوند پرهیزگاران را دوست دارد.» [۳۳۹]
۲. «... ان الله یحب المتقین؛[۳۴۰][۳۴۱]... خداوند پرهيزگاران را دوست دارد!»
۳. «یـیحیی خذ الکتـب بقوة وءاتینـه الحکم صبیـا• وحنانـا من لدنا وزکوة وکان تقیـا؛[۳۴۲][۳۴۳]ای یحیی! کتاب (خدا) را با قوت بگیر! و ما فرمان نبوت (و عقل کافی) در کودکی به او دادیم! و رحمت و محبتی از ناحیه خود به او بخشیدیم، و پاکی (دل و جان)! و او پرهیزگار بود!» «حنان»، مصدر و به معنای شفقت و مهربانی است.[۳۴۴]
۷۴ - حكمت
تقوا و پرهیزکاری یحیی علیه‌السلام، زمینه برخورداری وی از حکمت:
«یـیحیی خذ الکتـب بقوة وءاتینـه الحکم صبیـا• وحنانـا من لدنا وزکوة وکان تقیـا؛[۳۴۵][۳۴۶]ای یحیی! کتاب (خدا) را با قوت بگیر! و ما فرمان نبوت (و عقل کافی) در کودکی به او دادیم! و رحمت و محبتی از ناحیه خود به او بخشیدیم، و پاکی (دل و جان)! و او پرهیزگار بود!» [۳۴۷] [۳۴۸]«حكم» به معناى «حكمت» آمده است. [۳۴۹] برداشت ياد شده بر اين پايه است.
۷۵ - حكومت
از اثرات تقواپیشگی اعطای حکومت از طرف خداوند می‌باشد.
۷۵.۱ - حکومت بنی‌سرائیل
تقواپیشگی، از عوامل نیل بنی اسرائیل به حکومت:
«قال موسی لقومه استعینوا بالله واصبروا ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده والعـقبة للمتقین؛[۳۵۰]موسی به قوم خود گفت: از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار می‌کند و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!» [۳۵۱]
۷۵.۲ - حکومت حضرت یوسف
تقوا، عامل رسیدن یوسف علیه‌السلام به مقام حکومتی در مصر:
۱. «وکذلک مکنا لیوسف فی الارض یتبوا منها حیث یشاء نصیب برحمتنا من نشاء ولا نضیع اجر المحسنین• ولاجر الاخرة خیر للذین ءامنوا وکانوا یتقون؛[۳۵۲][۳۵۳]و این گونه ما به یوسف در سرزمین (مصر) قدرت دادیم، که هر جا می‌خواست در آن منزل می‌گزید (و تصرف می‌کرد)! ما رحمت خود را به هر کس بخواهیم (و شایسته بدانیم) می‌بخشیم و پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌کنیم! (اما) پاداش آخرت، برای کسانی که ایمان آورده و پرهیزگاری داشتند، بهتر است!»
۲. «قالوا اءنک لانت یوسف قال انا یوسف وهـذا اخی قد من الله علینا انه من یتق ویصبر فان الله لا یضیع اجر المحسنین؛[۳۵۴]گفتند: آیا تو همان یوسفی؟! گفت: (آری،) من یوسفم، و این برادر من است! خداوند بر ما منت گذارد هر کس تقوا پیشه کند، و شکیبایی و استقامت نماید، (سرانجام پیروز می‌شود) چرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌کند!»[۳۵۵]
۷۶ - خداشناسى
تقوا و پارسایی، زمینه شناخت خدای یگانه، از رهگذر نشانه‌های خلقت در جهان:
«ان فی اختلـف الیل والنهار وما خلق الله فی السمـوت والارض لایـت لقوم یتقون؛[۳۵۶]مسلما در آمد و شد شب و روز، و آنچه خداوند در آسمانها و زمین آفریده، آیات (و نشانه‌هایی) است برای گروهی که پرهیزگارند (و حقایق را می‌بینند).»[۳۵۷]
۷۷ - خوف از خدا
تقوا، موجب ترس و خشیت از خدا:
۱. «واتل علیهم نبا ابنی ءادم بالحق اذ قربا قربانـا فتقبل من احدهما ولم یتقبل من الاخر قال لاقتلنک قال انما یتقبل الله من المتقین• لئن بسطت الی یدک لتقتلنی ما انا بباسط یدی الیک لاقتلک انی اخاف الله رب العــلمین؛[۳۵۸][۳۵۹]و داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرب (به پروردگار) انجام دادند اما از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد (برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: به خدا سوگند تو را خواهم کشت! (برادر دیگر) گفت: (من چه گناهی دارم؟ زیرا) خدا، تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد! اگر تو برای کشتن من، دست دراز کنی، من هرگز به قتل تو دست نمی‌گشایم، چون از پروردگار جهانیان می‌ترسم.»
۲. «ولقد ءاتینا موسی وهـرون الفرقان وضیاء وذکرا للمتقین• الذین یخشون ربهم بالغیب وهم من الساعة مشفقون؛[۳۶۰][۳۶۱]ما به موسی و هارون، فرقان (وسیله جدا کردن حق از باطل) و نور، و آنچه مایه یادآوری برای پرهیزگاران است، دادیم. همانان که از پروردگارشان در نهان می‌ترسند، و از قیامت بیم دارند!»[۳۶۲]
۳. «وازلفت الجنة للمتقین غیر بعید• هـذا ما توعدون لکل اواب حفیظ• من خشی الرحمـن بالغیب وجاء بقلب منیب؛[۳۶۳](در آن روز) بهشت را به پرهیزگاران نزدیک می‌کنند، و فاصله‌ای از آنان ندارد! این چیزی است که به شما وعده داده می‌شود، و برای کسانی است که بسوی خدا باز می‌گردند و پیمانها و احکام او را حفظ می‌کنند، •آن کس که از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبی پر انابه در محضر او حاضر شود!» [۳۶۴]
۷۸ - خير
از جلوه‌های تقواپیشگی رسیدن به خیر و اعتراف به خیر بودن دین می‌باشد.
۷۸.۱ - دستیابی به خیر
دستیابی به خیر، در گرو تقوا و پرهیزگاری:
۱. «وابرهیم اذ قال لقومه اعبدوا الله واتقوه ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون؛[۳۶۵]ما ابراهیم را (نیز) فرستادیم، هنگامی که به قومش گفت: خدا را پرستش کنید و از (عذاب) او بپرهیزید که این برای شما بهتر است اگر بدانید!»[۳۶۶] [۳۶۷]
۲. «فاتقوا الله مااستطعتم واسمعوا واطیعوا وانفقوا خیرا لانفسکم...؛[۳۶۸]پس تا می‌توانید تقوای الهی پیشه کنید و گوش دهید و اطاعت نمایید و انفاق کنید که برای شما بهتر است....»
۷۸.۲ - خیر بودن دین
اعتراف به خیر بودن دین، جلوه‌ای از تقواپیشگی:
«وقیل للذین اتقوا ماذا انزل ربکم قالوا خیرا... ولنعم دار المتقین؛[۳۶۹](ولی هنگامی که) به پرهیزگاران گفته می‌شد: «پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟» می‌گفتند: «خیر (و سعادت)» ... و چه خوب است سرای پرهیزگاران!» [۳۷۰] [۳۷۱]
۷۹ - دوستى اخروى
استمرار دوستی و برادری پارسایان در آخرت، نتیجه دوستی توام با تقواپیشگی آنان در دنیا:
۱. «ان المتقین فی جنـت وعیون• ونزعنا ما فی صدورهم من غل اخونـا علی سرر متقـبلین؛[۳۷۲][۳۷۳]به یقین، پرهیزگاران در باغ‌ها (ی سرسبز بهشت) و در کنار چشمه‌ها هستند. هر گونه غل ([حسد]] و کینه و دشمنی) را از سینه آنها بر می‌کنیم (و روحشان را پاک می‌سازیم) در حالی که همه برابرند، و بر تخت‌ها رو به روی یکدیگر قرار دارند.»
۲. «الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین؛[۳۷۴]دوستان در آن روز دشمن یکدیگرند، مگر پرهیزگاران!»[۳۷۵] [۳۷۶]
۸۰ - ذكر كيفرهاى خدا
یادآوری کیفر خداوند به هنگام وسوسه‌های شیطان، از آثار تقواپیشگی:
«ان الذین اتقوا اذا مسهم طـئف من الشیطـن تذکروا فاذا هم مبصرون؛[۳۷۷]پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسه‌های شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) می‌افتند و (در پرتو یاد او، راه حق را می‌بینند و) ناگهان بینا می‌گردند.»[۳۷۸]
برداشت بر این اساس است که «تذکروا» به معنای یادآوری عقاب‌های الهی است. [۳۷۹]
۸۱ - رحمت
تقواپیشگی، سبب برخورداری از رحمت خداوند:
۱. «... وان تصلحوا وتتقوا فان الله کان غفورا رحیمـا؛[۳۸۰]و اگر راه صلاح و پرهیزگاری پيش گيريد، خداوند آمرزنده و مهربان است.»
۲. «... واتقوا لعلکم ترحمون؛[۳۸۱]و پرهیزگاری پيشه نمائيد، باشد كه مورد رحمت (خدا) قرار گيريد!»
۳. «او عجبتم ان جاءکم ذکر من ربکم علی رجل منکم لینذرکم ولتتقوا ولعلکم ترحمون؛[۳۸۲]آیا تعجب کرده‌اید که دستور آگاه کننده پروردگارتان به وسیله مردی از میان شما به شما برسد، تا (از عواقب اعمال خلاف) بیمتان دهد، و (در پرتو این دستور،) پرهیزگاری پیشه کنید و شاید مشمول رحمت (الهی) گردید؟!»
۴. «... قال عذابی اصیب به من اشاء ورحمتی وسعت کل شیء فساکتبها للذین یتقون...؛[۳۸۳]... گفت: مجازاتم را به هر کس بخواهم می‌رسانم و رحمتم همه چیز را فراگرفته و آن را برای آنها که تقوا پیشه کنند، و زکات را بپردازند، و آنها که به آیات ما ایمان می‌آورند، مقرر خواهم داشت!»[۳۸۴] جمله محل استشهاد، پاسخ به دعای موسی علیه‌السّلام است. ولی جمله موصول با صله‌اش عمومیت دارد، زیرا موصول از مبهمات است و تعریف آن به صله است و نمی‌توان آن را به مورد اختصاص داد. از سوی دیگر، رحمت خداوند فراگیر است. ولی «فساکتبها» آن را به زمان آخرت محدود می‌کند.
۵. «وکذلک مکنا لیوسف فی الارض یتبوا منها حیث یشاء نصیب برحمتنا من نشاء ولا نضیع اجر المحسنین• ولاجر الاخرة خیر للذین ءامنوا وکانوا یتقون؛[۳۸۵][۳۸۶]و این گونه ما به یوسف در سرزمین (مصر) قدرت دادیم، که هر جا می‌خواست در آن منزل می‌گزید (و تصرف می‌کرد)! ما رحمت خود را به هر کس بخواهیم (و شایسته بدانیم) می‌بخشیم و پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌کنیم! (اما) پاداش آخرت، برای کسانی که ایمان آورده و پرهیزگاری داشتند، بهتر است!»
۶. «یوم نحشر المتقین الی الرحمـن وفدا؛[۳۸۷]در آن روز كه پرهيزگاران را دسته جمعى بسوى خداوند رحمان (و پاداشهاى او) محشور مى‌كنيم ....»
۷. «واذا قیل لهم اتقوا ما بین ایدیکم وما خلفکم لعلکم ترحمون؛[۳۸۸]و هر گاه به آنها گفته شود: «از آنچه پیش رو و پشت سر شماست (از عذابهای الهی) بترسید تا مشمول رحمت الهی شوید! » (اعتنا نمی‌کنند).»
۸. «... ومن تق السیـات یومئذ فقد رحمته...؛[۳۸۹]... و هر كس را كه در آن روز از بديها نگاه دارى، مشمول رحمتت ساخته‌اى....»
۹. «... واتقوا الله لعلکم ترحمون• ... واتقوا الله ان الله تواب رحیم؛[۳۹۰][۳۹۱]... و تقوای الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید. ... تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است!»
۱۰. «ان المتقین فی جنـت ونعیم• فمن الله علینا ووقـنا عذاب السموم• انا کنا من قبل ندعوه انه هو البر الرحیم؛[۳۹۲][۳۹۳][۳۹۴]ولی پرهیزگاران در میان باغهای بهشت و نعمت‌های فراوان جای دارند، اما خداوند بر ما منت نهاد و از عذاب کشنده ما را حفظ کرد! ما از پیش او را می‌خواندیم (و می‌پرستیدیم)، که اوست نیکوکار و مهربان!»
۸۱.۱ - تقوا و ایمان به پیامبر
آراسته شدن به تقوای الهی و ایمان به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، موجب نیل به رحمت گسترده خداوند:
«یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله وءامنوا برسوله یؤتکم کفلین من رحمته...؛[۳۹۵]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! تقوای الهی پیشه کنید و به رسولش ایمان بیاورید تا دو سهم از رحمتش به شما ببخشد....»[۳۹۶]
۸۲ - رستگارى
تقواپیشگی، موجب نیل انسان به فلاح و رستگاری:
۱. «ذلک الـکتـب لاریب فیه هدی للمتقین• اولـئک علی هدی من ربهم واولـئک هم المفلحون؛[۳۹۷][۳۹۸]آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است. آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند و آنان رستگارانند.»
۲. «... واتقوا الله لعلکم تفلحون؛[۳۹۹][۴۰۰][۴۰۱]... و تقوا پيشه كنيد، تا رستگار گرديد!»
۳. «یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله... لعلکم تفلحون؛[۴۰۲]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! ... باشد که رستگار شوید!»
۴. «... فاتقوا الله یـاولی الالبـب لعلکم تفلحون؛[۴۰۳]... از (مخالفت) خدا بپرهیزید‌ای صاحبان خرد، شاید رستگار شوید!»[۴۰۴][۴۰۵]
۵. «الذین ءامنوا وکانوا یتقون• لهم البشری فی الحیوة الدنیا وفی الاخرة لا تبدیل لکلمـت الله ذلک هو الفوز العظیم؛[۴۰۶][۴۰۷]همانها که ایمان آوردند، و (از مخالفت فرمان خدا) پرهیز می‌کردند. در زندگی دنیا و در آخرت، شاد (و مسرور)ند وعده‌های الهی تخلف ناپذیر است! این است آن رستگاری بزرگ!»
۶. «ومن... ویتقه فاولـئک هم الفائزون؛[۴۰۸]و هر کس ... و از مخالفت فرمانش بپرهیزد، چنین کسانی همان پیروزمندان واقعی هستند!»[۴۰۹]
۷. «وینجی الله الذین اتقوا بمفازتهم...؛[۴۱۰]و خداوند کسانی را که تقوا پیشه کردند با رستگاری رهایی می‌بخشد....»
۸۳ - رشد
تقوا و پرهیزکاری یحیی علیه‌السلام، زمینه برخورداری وی از رشد و کمال:
«یـیحیی خذ الکتـب بقوة وءاتینـه الحکم صبیـا• وحنانـا من لدنا وزکوة وکان تقیـا؛[۴۱۱][۴۱۲]ای یحیی! کتاب (خدا) را با قوت بگیر! و ما فرمان نبوت (و عقل کافی) در کودکی به او دادیم! و رحمت و محبتی از ناحیه خود به او بخشیدیم، و پاکی (دل و جان)! و او پرهیزگار بود!»[۴۱۳]
«زکوة» در اصل، نمو و رشد به دست آمده از برکت خداوند است.[۴۱۴]
۸۴ - رضايت
تقوا، باعث خشنودی انسان و دستیابی او به فرجامی رضایتبخش:
«وسیجنبها الاتقی• ولسوف یرضی؛[۴۱۵][۴۱۶]و بزودی با تقواترین مردم از آن دور داشته می‌شود، و بزودی راضی و خشنود می‌شود!»[۴۱۷]
۸۵ - رعايت احكام
از جلوه‌های تقواپیشی رعایت حلال و حرام، احکام تصرفات و خوردنی‌ها، حجاب و احکام شرعی می‌باشد.
۸۵.۱ - رعایت احکام خوردنی‌ها
رعایت حلال و حرام‌ها و احکام الهی در خوردنی‌ها و تصرفات، از آثار تقواپیشگی:
۱. «یسـلونک ماذا احل لهم قل احل لکم الطیبـت وما علمتم من الجوارح مکلبین تعلمونهن مما علمکم الله فکلوا مما امسکن علیکم واذکروا اسم الله علیه واتقوا الله... • الیوم احل لکم الطیبـت وطعام الذین اوتوا الکتـب حل لکم وطعامکم حل لهم...؛[۴۱۸][۴۱۹]از تو سؤال می‌کنند چه چیزهایی برای آنها حلال شده است؟ بگو: «آنچه پاکیزه است، برای شما حلال گردیده (و نیز صید) حیوانات شکاری و سگ‌های آموخته (و تربیت یافته) که از آنچه خداوند به شما تعلیم داده به آنها یاد داده‌اید، (بر شما حلال است) پس، از آنچه این حیوانات برای شما (صید می‌کنند و) نگاه می‌دارند، بخورید و نام خدا را (به هنگام فرستادن حیوان برای شکار،) بر آن ببرید و از (معصیت) خدا بپرهیزید... امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال شده و (همچنین) طعام اهل کتاب، برای شما حلال است و طعام شما برای آنها حلال....»
۲. «وکلوا مما رزقکم الله حلـلا طیبـا واتقوا الله...؛[۴۲۰]و از نعمتهای حلال و پاکیزه‌ای که خداوند به شما روزی داده است، بخورید! و از (مخالفت) خداوندی ....»
۳. «لیس علی الذین ءامنوا وعملوا الصــلحـت جناح فیما طعموا اذا ما اتقوا... ثم اتقوا وءامنوا ثم اتقوا...؛[۴۲۱]بر كسانى كه ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، گناهى در آنچه خورده‌اند نيست (و نسبت به نوشيدن شراب، قبل از نزول حكم تحریم، مجازات نمى‌شوند) اگر تقوا پيشه كنند،...»
۴. «قل لا یستوی الخبیث والطیب... فاتقوا الله...؛[۴۲۲]بگو: « (هيچ گاه) ناپاك و پاك مساوى نيستند ... از (مخالفت) خدا بپرهيزيد ....»بنابراینکه مصداق مورد نظر از «خبیث» و «طیب» به قرینه آیات گذشته حلال‌ها و حرام‌های الهی باشد.
۵. «فکلوا مما غنمتم حلـلا طیبـا واتقوا الله...؛[۴۲۳]از آنچه به غنیمت گرفته‌ايد، حلال و پاكيزه بخوريد و از خدا بپرهيزيد....» [۴۲۴][۴۲۵]
۸۵.۲ - رعایت احکام عده
رعایت احکام عده زنان مطلقه و حقوق آنان، نشانه تقواپیشگی:
«یـایها النبی اذا طـلقتم النساء فطـلقوهن لعدتهن واحصوا العدة واتقوا الله... • والــی یئسن من المحیض من نسائکم ان ارتبتم فعدتهن ثلـثة اشهر والــی لم یحضن واولـت الاحمال اجلهن ان یضعن حملهن ومن یتق الله یجعل له من امره یسرا• ذلک امر الله انزله الیکم ومن یتق الله... • اسکنوهن من حیث سکنتم من وجدکم ولا تضاروهن لتضیقوا علیهن وان کن اولـت حمل فانفقوا علیهن حتی یضعن حملهن فان ارضعن لکم فـاتوهن اجورهن واتمروا بینکم بمعروف وان تعاسرتم فسترضع له اخری• لینفق ذو سعة من سعته ومن قدر علیه رزقه فلینفق مما ءاتـه الله...؛[۴۲۶] [۴۲۷]ای پیامبر ! هر زمان خواستید زنان را طلاق دهید، در زمان عده، آنها را طلاق گویید (زمانی که از عادت ماهانه پاک شده و با همسرشان نزدیکی نکرده باشند)، و حساب عده را نگه دارید و از خدایی که پروردگار شماست بپرهیزید....و از زنانتان، آنان که از عادت ماهانه مایوسند، اگر در وضع آنها (از نظر بارداری) شک کنید، عده آنان سه ماه است، و همچنین آنها که عادت ماهانه ندیده‌اند و عده زنان باردار این است که بار خود را بر زمین بگذارند و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند کار را بر او آسان می‌سازد!•این فرمان خداست که بر شما نازل کرده و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند گناهانش را می‌بخشد و پاداش او را بزرگ می‌دارد! •آنها (زنان مطلقه) را هر جا خودتان سکونت دارید و در توانایی شماست سکونت دهید و به آنها زیان نرسانید تا کار را بر آنان تنگ کنید (و مجبور به ترک منزل شوند) و اگر باردار باشند، نفقه آنها را بپردازید تا وضع حمل کنند و اگر برای شما (فرزند را) شیر می‌دهند، پاداش آنها را بپردازید و (درباره فرزندان، کار را) با مشاوره شایسته انجام دهید و اگر به توافق نرسیدید، آن دیگری شیردادن آن بچه را بر عهده می‌گیرد.•آنان که امکانات وسیعی دارند، باید از امکانات وسیع خود انفاق کنند و آنها که تنگدستند، از آنچه که خدا به آنها داده انفاق نمایند خداوند هیچ کس را جز به مقدار توانایی که به او داده تکلیف نمی‌کند خداوند به زودی بعد از سختیها آسانی قرار می‌دهد!» [۴۲۸]
۸۵.۳ - رعایت احکام حجاب
اجرای دستورات صادر شده درباره حجاب زنان، نشانه تقواپیشگی آنان:
«... واذا سالتموهن متـعـا فسـلوهن من وراء حجاب... • لا جناح علیهن فی ءابائهن ولا ابنائهن ولا اخونهن ولا ابناء اخونهن ولا ابناء اخوتهن ولا نسائهن ولا ما ملکت‌ایمـنهن واتقین الله...؛[۴۲۹][۴۳۰]... و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را (بعنوان عاریت) از آنان (همسران پیامبر) می‌خواهید از پشت پرده بخواهید... بر آنان (همسران پیامبر) گناهی نیست در مورد پدران و فرزندان و برادران و فرزندان برادران و فرزندان خواهران خود و زنان مسلمان و بردگان خویش (که بدون حجاب و پرده با آنها تماس بگیرند) و تقوای الهی را پیشه کنید ....»[۴۳۱][۴۳۲]
۸۶ - رعايت حقوق خدا
رعایت حقوق خدا، از آثار تقواپیشگی:
«... واتقوا الله الذی تساءلون به والارحام...؛[۴۳۳]... و از خدایی بپرهیزید که (همگی به عظمت او معترفید و) هنگامی که چیزی از یکدیگر می‌خواهید....»[۴۳۴][۴۳۵]
۸۷ - رعايت حقوق دايه‌ها
رعایت حقوق دایه‌های فرزندان، از نشانه‌های تقواپیشگی:
«... وان اردتم ان تسترضعوا اولـدکم فلا جناح علیکم اذا سلمتم ما ءاتیتم بالمعروف واتقوا الله...؛[۴۳۶]... و اگر (با عدم توانایی، یا عدم موافقت مادر) خواستید دایه‌ای برای فرزندان خود بگیرید، گناهی بر شما نیست به شرط اینکه حق گذشته مادر را به طور شایسته بپردازید. و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید!....»[۴۳۷] [۴۳۸]
۸۸ - رعايت حقوق فرزندان
رعایت حقوق فرزندان شیرخوار ، از نشانه‌های تقوا:
«والولدت یرضعن اولـدهن حولین کاملین لمن اراد ان یتم الرضاعة وعلی المولود له رزقهن وکسوتهن بالمعروف لاتکلف نفس الا وسعها لاتضار ولدة بولدها ولا مولود له بولده وعلی الوارث مثل ذلک فان ارادا فصالا عن تراض منهما وتشاور فلا جناح علیهما وان اردتم ان تسترضعوا اولـدکم فلا جناح علیکم اذا سلمتم ما ءاتیتم بالمعروف واتقوا الله واعلموا ان الله بما تعملون بصیر؛[۴۳۹]مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شیر می‌دهند. (این) برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند. و بر آن کس که فرزند برای او متولد شده (پدر)، لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته (در مدت شیر دادن بپردازد حتی اگر طلاق گرفته باشد.) هیچ کس موظف به بیش از مقدار توانایی خود نیست! نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد، و نه پدر. و بر وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد (هزینه مادر را در دوران شیرخوارگی تامین نماید). و اگر آن دو، با رضایت یکدیگر و مشورت، بخواهند کودک را (زودتر) از شیر بازگیرند، گناهی بر آنها نیست. و اگر (با عدم توانایی، یا عدم موافقت مادر) خواستید دایه‌ای برای فرزندان خود بگیرید، گناهی بر شما نیست به شرط اینکه حق گذشته مادر را به طور شایسته بپردازید. و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و بدانید خدا، به آنچه انجام می‌دهید، بیناست!»[۴۴۰]
۸۹ - رعايت حقوق مادر
رعایت حقوق مادران شیرده، از آثار تقواپیشگی:
«والولدت یرضعن... وعلی المولود له رزقهن وکسوتهن بالمعروف... لاتضار ولدة بولدها... وعلی الوارث مثل ذلک... واتقوا الله...؛[۴۴۱]مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شیر می‌دهند .... و بر آن کس که فرزند برای او متولد شده (پدر)، لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته (در مدت شیر دادن بپردازد حتی اگر طلاق گرفته باشد.) ... نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد، و نه پدر. و بر وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد ... و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! ....» [۴۴۲]
۹۰ - رعايت حقوق مردم
تقواپیشگی گواهی دهندگان، باعث اثبات و ایفای حقوق مردم:
«ذلک ادنی ان یاتوا بالشهـدة علی وجهها او یخافوا ان ترد‌ایمـن بعد‌ایمـنهم واتقوا الله واسمعوا...؛[۴۴۳]این کار، نزدیکتر است به اینکه گواهی به حق دهند، (و از خدا بترسند،) و یا (از مردم) بترسند که (دروغشان فاش گردد، و) سوگندهایی جای سوگندهای آنها را بگیرد. از (مخالفت) خدا بپرهیزید، و گوش فرا دهید!» [۴۴۴][۴۴۵]
آیه ظهور دارد که مخاطب «اتقوا واسمعوا» همان شاهدان وصیت‌ هستند.
۹۱ - رعايت حقوق همسران
رعایت حقوق همسران مطلقه از آثار تقواپیشگی:
۱. «واذا طـلقتم النساء فبلغن اجلهن فامسکوهن بمعروف او سرحوهن بمعروف ولا تمسکوهن ضرارا لتعتدوا ومن یفعل ذلک فقد ظـلم نفسه ولا تتخذوا ءایـت الله هزوا واذکروا نعمت الله علیکم وما انزل علیکم من الکتـب والحکمة یعظکم به واتقوا الله واعلموا ان الله بکل شیء علیم؛[۴۴۶]و هنگامی که زنان را طلاق دادید، و به آخرین روزهای «عده» رسیدند، یا به طرز صحیحی آنها را نگاه دارید (و آشتی کنید)، و یا به طرز پسندیده‌ای آنها را رها سازید! و هیچ گاه به خاطر زیان رساندن و تعدی کردن، آنها را نگاه ندارید! و کسی که چنین کند، به خویشتن ستم کرده است. (و با این اعمال، و سوء استفاده از قوانین الهی،) آیات خدا را به استهزاء نگیرید! و به یاد بیاورید نعمت خدا را بر خود، و کتاب آسمانی و علم و دانشی که بر شما نازل کرده، و شما را با آن، پند می‌دهد! و از خدا بپرهیزید! و بدانید خداوند از هر چیزی آگاه است (و از نیات کسانی که از قوانین او، سوء استفاده می‌کنند، با خبر است)!»[۴۴۷]
۲. «وللمطـلقـت متـع بالمعروف حقا علی المتقین؛[۴۴۸]و برای زنان مطلقه، هدیه مناسبی لازم است (که از طرف شوهر، پرداخت گردد). این، حقی است بر مردان پرهیزکار.»
۳. «یـایها النبی اذا طـلقتم النساء فطـلقوهن لعدتهن واحصوا العدة واتقوا الله ربکم لا تخرجوهن من بیوتهن... • ... ومن یتق الله یجعل له من امره یسرا؛[۴۴۹][۴۵۰]ای پیامبر! هر زمان خواستید زنان را طلاق دهید، در زمان عده، آنها را طلاق گویید (زمانی که از عادت ماهانه پاک شده و با همسرشان نزدیکی نکرده باشند)، و حساب عده را نگه دارید و از خدایی که پروردگار شماست بپرهیزید نه شما آنها را از خانه هایشان بیرون کنید و نه آنها (در دوران عده) بیرون روند....... و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند کار را بر او آسان می‌سازد!» [۴۵۱]
 
۹۲ - رعايت حقوق يتيمان
تقواپیشگی، درپی دارنده رعایت حقوق یتیمان:
۱. «یـایها الناس اتقوا ربکم... • وءاتوا الیتـمی‌امولهم ولا تتبدلوا الخبیث بالطیب ولا تاکلوا امولهم الی امولکم...؛[۴۵۲][۴۵۳]ای مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! ... •و اموال یتیمان را (هنگامی که به حد رشد رسیدند) به آنها بدهید! و اموال بد (خود) را، با اموال خوب (آنها) عوض نکنید! و اموال آنان را همراه اموال خودتان (با مخلوط کردن یا تبدیل نمودن) نخورید، زیرا این گناه بزرگی است!»[۴۵۴]
۲. «ولا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن... • ... ذلکم وصــکم به لعلکم تتقون؛[۴۵۵][۴۵۶]و به مال یتیم، جز به بهترین صورت (و برای اصلاح )، نزدیک نشوید،...• ... این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می‌کند، شاید پرهیزگاری پیشه کنید!»[۴۵۷]
۹۳ - رفع كينه
تقوا، زمینه زدوده شدن کینه و دشمنی از دل‌ها و موجب ایجاد روح برادری در میان انسان‌ها:
«ان المتقین فی جنـت وعیون• ونزعنا ما فی صدورهم من غل اخونـا علی سرر متقـبلین؛[۴۵۸][۴۵۹]به یقین، پرهیزگاران در باغها (ی سرسبز بهشت ) و در کنار چشمه‌ها هستند. هر گونه غل ( حسد و کینه و دشمنی) را از سینه آنها بر می‌کنیم (و روحشان را پاک می‌سازیم) در حالی که همه برابرند، و بر تخت‌ها رو به روی یکدیگر قرار دارند.»[۴۶۰] [۴۶۱]
۹۴ - رفع مؤاخذه
تقوا، از عوامل رفع مؤاخذه بر کردارهای ناروای گذشته:
«لیس علی الذین ءامنوا وعملوا الصــلحـت جناح فیما طعموا اذا ما اتقوا وءامنوا وعملوا الصــلحـت ثم اتقوا وءامنوا ثم اتقوا واحسنوا والله یحب المحسنین؛[۴۶۲]بر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، گناهی در آنچه خورده‌اند نیست (و نسبت به نوشیدن شراب، قبل از نزول حکم تحریم، مجازات نمی‌شوند) اگر تقوا پیشه کنند، و ایمان بیاورند، و اعمال صالح انجام دهند سپس تقوا پیشه کنند و ایمان آورند سپس تقوا پیشه کنند و نیکی نمایند. و خداوند، نیکوکاران را دوست می‌دارد.»[۴۶۳][۴۶۴]
«فیما طعموا» یعنی آنچه از خمر که پیش از نزول تحریم خورده‌اند و یا بازی با قمار که انجام داده‌اند و «مااتقوا» یعنی پس از صدور حکم تحریم، از آن پرهیز نمایند.[۴۶۵]
۹۵ - روزى
تقواپیشگی، عامل بهره‌مندی از روزی پیش بینی نشده :
«... ومن یتق الله یجعل له مخرجـا• ویرزقه من حیث لا یحتسب...؛[۴۶۶][۴۶۷]... و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند. و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد....»[۴۶۸][۴۶۹]
«من حیث لایحتسب» یعنی از جایی که انسان آن را در محاسبه خود نیاورده و انتظار و توقع آن را ندارد.
۹۶ - شكر
سپاسگزاری در برابر خدا، از آثار تقوا:
«ولقد نصرکم الله ببدر وانتم اذلة فاتقوا الله لعلکم تشکرون؛[۴۷۰]خداوند شما را در «بدر» یاری کرد (و بر دشمنان خطرناک، پیروز ساخت) در حالی که شما (نسبت به آنها)، ناتوان بودید. پس، از خدا بپرهیزید (و در برابر دشمن، مخالفت فرمان پیامبر نکنید)، تا شکر نعمت او را بجا آورده باشید!» [۴۷۱][۴۷۲]
۹۷ - عزم
رعایت تقوا، نشانه عزم استوار:
«لتبلون فی امولکم وانفسکم ولتسمعن من الذین اوتوا الکتـب من قبلکم ومن الذین اشرکوا اذی کثیرا وان تصبروا وتتقوا فان ذلک من عزم الامور؛[۴۷۳]به یقین (همه شما) در اموال و جانهای خود، آزمایش می‌شوید! و از کسانی که پیش از شما به آنها کتاب (آسمانی) داده شده (یهود)، و (همچنین) از مشرکان، سخنان آزار دهنده فراوان خواهید شنید! و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید، (شایسته‌تر است زیرا) این از کارهای مهم و قابل اطمینان است.» [۴۷۴]
۹۸ - عفت
تقواپیشگی، مایه عفت و پاکدامنی :
«قالت انی اعوذ بالرحمـن منک ان کنت تقیـا؛[۴۷۵]او (سخت ترسید و) گفت: «من از شر تو، به خدای رحمان پناه می‌برم اگر پرهیزگاری.» [۴۷۶] [۴۷۷][۴۷۸]
۹۸.۱ - عفت در گفتار
تقواپیشگی زنان، موجب حیای آنان از سخن گفتن به ناز با نامحرمان:
«یـنساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض وقلن قولا معروفـا؛[۴۷۹]ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از آنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید پس به گونه‌ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید!»[۴۸۰] [۴۸۱]
۹۹ - فرجام نيک
تقوا، عامل نیک فرجامی انسان :
۱. «... والعـقبة للمتقین؛[۴۸۲][۴۸۳]... و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است.»
۲. «... ان العـقبة للمتقین؛[۴۸۴]... عاقبت از آن پرهیزگاران است.»
۳. «مثل الجنة التی وعد المتقون تجری من تحتها الانهـر اکلها دائم وظـلها تلک عقبی الذین اتقوا...؛[۴۸۵]توصیف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده، (این است که) نهرهای آب از زیر درختانش جاری است، میوه آن همیشگی، و سایه‌اش دائمی است این سرانجام کسانی است که پرهیزگاری پیشه کردند....»[۴۸۶]
۴. «... والعـقبة للتقوی؛[۴۸۷]... و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است.»
۵. «هـذا ذکر وان للمتقین لحسن مـاب؛[۴۸۸]این یک یادآوری است، و برای پرهیزکاران فرجام نیکویی است.» [۴۸۹]
۹۹.۱ - امنیت و سلامت در فرجام
تقوا، زمینه ساز فرجامی سرشار از سلامت و امنیت کامل:
«وحنانـا من لدنا وزکوة وکان تقیـا• وبرا بولدیه ولم یکن جبارا عصیـا• وسلـم علیه یوم ولد ویوم یموت ویوم یبعث حیـا؛[۴۹۰]و رحمت و محبتی از ناحیه خود به او بخشیدیم، و پاکی (دل و جان)! و او پرهیزگار بود!•او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود و جبار (و متکبر) و عصیانگر نبود! •سلام بر او، آن روز که تولد یافت، و آن روز که می‌میرد، و آن روز که زنده برانگیخته می‌شود!» [۴۹۱]
۱۰۰ - فضل خدا
بهره‌مندی از فضل و نعمت بزرگ خداوند، فرجام تقواپیشگی:
۱. «یـایها الذین ءامنوا ان تتقوا الله... والله ذوالفضل العظیم؛[۴۹۲]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، ... و خداوند صاحب فضل و بخشش عظیم است!»[۴۹۳]
۲. «ان المتقین فی مقام امین• فی جنـت وعیون• یلبسون من سندس واستبرق متقـبلین• کذلک وزوجنـهم بحور عین• یدعون فیها بکل فـکهة ءامنین• لا یذوقون فیها الموت الا الموتة الاولی و وقـهم عذاب الجحیم• فضلا من ربک ذلک هو الفوز العظیم؛[۴۹۴](ولی) پرهیزگاران در جایگاه امنی قرار دارند، در میان باغ‌ها و چشمه‌ها. آنها لباس‌هایی از حریر نازک و ضخیم می‌پوشند و در مقابل یکدیگر می‌نشینند. اینچنین‌اند بهشتیان و آنها را با «حور العین» تزویج می‌کنیم! آنها در آنجا هر نوع میوه‌ای را بخواهند در اختیارشان قرار می‌گیرد، و در نهایت امنیت به سر می‌برند! هرگز مرگی جز همان مرگ اول (که در دنیا چشیده‌اند) نخواهند چشید، و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ می‌کند. این فضل و بخششی است از سوی پروردگارت، این همان رستگاری بزرگ است!»[۴۹۵][۴۹۶]
۳. «ان المتقین فی جنـت ونعیم• فمن الله علینا ووقـنا عذاب السموم؛[۴۹۷][۴۹۸]ولی پرهیزگاران در میان باغهای بهشت و نعمت‌های فراوان جای دارند. اما خداوند بر ما منت نهاد و از عذاب کشنده ما را حفظ کرد!»
۱۰۱ - قبولى اعمال
پذیرش اعمال نیک از ناحیه خداوند، منحصر به همراه بودن آنها با تقوا:
۱. «... قال انما یتقبل الله من المتقین؛[۴۹۹].... خدا، تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد!» [۵۰۰]
۲. «لن ینال الله لحومها ولا دماؤها ولـکن یناله التقوی منکم...؛[۵۰۱]نه گوشت‌ها و نه خون‌های آنها، هرگز به خدا نمی‌رسد. آنچه به او می‌رسد، تقوا و پرهیزگاری شماست....»[۵۰۲]
۱۰۲ - قبولى توبه
تقواپیشگی، عامل پذیرش توبه انسان از سوی خداوند:
«یـایها الذین ءامنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم... واتقوا الله ان الله تواب رحیم؛[۵۰۳]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمان‌ها گناه است .... تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است!»[۵۰۴][۵۰۵]
جمله «ان الله تواب» به منزله تعلیل برای لزوم تقواپیشگی است که گویا معنا می‌شود: تقوا پیشه کنید، زیرا خداوند، توبه پذیر است و با تقوا توبه شما را می‌پذیرد.
۱۰۳ - قبولى قربانى
قبولی قربانی حج مشرزط به داشتن تقوا و خداترسی می‌باشد.
قبولی قربانی حج
پذیرش قربانی در مراسم حج، مشروط به همراه بودن آن با تقوا و خداترسی :
«والبدن جعلنـها لکم من شعـئر الله... • لن ینال الله لحومها ولا دماؤها ولـکن یناله التقوی منکم...؛[۵۰۶][۵۰۷]و شترهای چاق و فربه را (در مراسم حج) برای شما از شعائر الهی قرار دادیم... نه گوشت‌ها و نه خون‌های آنها، هرگز به خدا نمی‌رسد. آنچه به او می‌رسد، تقوا و پرهیزگاری شماست....» [۵۰۸]
۱۰۳.۱ - قبولی قربانی هابیل
تقوای هابیل، زمینه ساز پذیرفته شدن قربانی او از جانب خداوند:
«واتل علیهم نبا ابنی ءادم بالحق اذ قربا قربانـا فتقبل من احدهما ولم یتقبل من الاخر قال لاقتلنک قال انما یتقبل الله من المتقین؛[۵۰۹]و داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرب (به پروردگار) انجام دادند اما از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد (برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت! » (برادر دیگر) گفت: « (من چه گناهی دارم؟ زیرا) خدا، تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد.» [۵۱۰]
۱۰۴ - گواهى حق
ادای شهادت به درستی و راستی، از جلوه‌های تقواپیشگی:
«ذلک ادنی ان یاتوا بالشهـدة علی وجهها... واتقوا الله واسمعوا...؛[۵۱۱]این کار، نزدیکتر است به اینکه گواهی بحق دهند، ... از (مخالفت) خدا بپرهیزید، و گوش فرا دهید!....» [۵۱۲] [۵۱۳]
۱۰۵ - مصونيت از توطئه
صبر و تقوای اهل ایمان، موجب ایمنی آنان در برابر توطئه و دسیسه‌های دشمنان:
«... وان تصبروا وتتقوا لا یضرکم کیدهم شیــا...؛[۵۱۴]... اگر (در برابرشان) استقامت و پرهیزگاری پیشه کنید، نقشه‌های (خائنانه) آنان، به شما زیانی نمی‌رساند ....» [۵۱۵]
۱۰۶ - مصونيت از خسران
تقوا، عامل مصونیت انسان از خسران:
«فذاقت وبال امرها وکان عـقبة امرها خسرا• اعد الله لهم عذابـا شدیدا فاتقوا الله یـاولی الالبـب الذین ءامنوا قد انزل الله الیکم ذکرا؛[۵۱۶][۵۱۷]آنها آثار سوء کار خود را چشیدند و عاقبت کارشان خسران بود! خداوند عذاب سختی برای آنها فراهم ساخته پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید‌ ای خردمندانی که ایمان آورده‌اید! (زیرا) خداوند چیزی که مایه تذکر است بر شما نازل کرده.»[۵۱۸] [۵۱۹]
۱۰۷ - مصونيت از خوف
آراسته شدن به تقوا، زمینه ساز مصونیت آدمی از ترس و دلهره :
۱. «... فمن اتقی واصلح فلا خوف علیهم ولا هم یحزنون؛[۵۲۰]... کسانی که پرهیزگاری پیشه کنند و عمل صالح انجام دهند (و در اصلاح خویش و دیگران بکوشند)، نه ترسی بر آنهاست و نه غمناک می‌شوند.»
۲. «الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین• یـعباد لا خوف علیکم الیوم ولا انتم تحزنون؛[۵۲۱][۵۲۲]دوستان در آن روز دشمن یکدیگرند، مگر پرهیزگاران! ‌ای بندگان من! امروز نه ترسی بر شماست و نه اندوهگین می‌شوید!» [۵۲۳] [۵۲۴]
۱۰۸ - مصونيت از فراموشى
آراستگی به تقوا، مایه مصونیت متقین از خدا و خود فراموشی می‌شود.
۱۰۸.۱ - مصونیت از خدا فراموشی
تقوا، مایه مصونیت از خدا فراموشی انسان:
«یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد واتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون• ولا تکونوا کالذین نسوا الله فانسـهم انفسهم اولـئک هم الفـسقون؛[۵۲۵][۵۲۶]ای کسانی که ایمان آورده‌اید از (مخالفت) خدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد تا برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است! و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.» [۵۲۷]
۱۰۸.۲ - مصونیت از خود فراموشی
تقواپیشگی، عامل مصونیت از خود فراموشی انسان:
«یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد واتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون• ولا تکونوا کالذین نسوا الله فانسـهم انفسهم اولـئک هم الفـسقون؛[۵۲۸][۵۲۹]ای کسانی که ایمان آورده‌اید از (مخالفت) خدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد تا برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است! و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.»[۵۳۰]
۱۰۹ - مغفرت
آراسته شدن به تقوا، زمینه برخورداری از مغفرت الهی:
۱.«وسارعوا الی مغفرة من ربکم وجنة... اعدت للمتقین• اولـئک جزاؤهم مغفرة من ربهم....؛[۵۳۱][۵۳۲]و شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشت ... برای پرهیزگاران آماده شده است. آنها پاداششان آمرزش پروردگار ....»
۲. «... وان تصلحوا وتتقوا فان الله کان غفورا رحیمـا؛[۵۳۳].... و اگر راه صلاح و پرهیزگاری پيش گيريد، خداوند آمرزنده و مهربان است.»
۳. «یـایها الذین ءامنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانـا ویکفر عنکم سیـاتکم ویغفر لکم...؛[۵۳۴]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، برای شما وسیله‌ای جهت جدا ساختن حق از باطل قرار می‌دهد (روشن بینی خاصی که در پرتو آن، حق را از باطل خواهید شناخت) و گناهانتان را می‌پوشاند و شما را می‌آمرزد ....»[۵۳۵]
۴. «فکلوا مما غنمتم حلـلا طیبـا واتقوا الله ان الله غفور رحیم؛[۵۳۶]از آنچه به غنیمت گرفته‌اید، حلال و پاکیزه بخورید و از خدا بپرهیزید خداوند آمرزنده و مهربان است!»
۵. «یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله... • یصلح لکم اعمــلکم ویغفر لکم ذنوبکم...؛[۵۳۷][۵۳۸]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! تقوای الهی پیشه کنید... تا خدا کارهای شما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد ...»
۶. «مثل الجنة التی وعد المتقون فیها انهـر من ماء غیر ءاسن... ومغفرة من ربهم...؛[۵۳۹]توصیف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده، چنین است: در آن نهرهایی از آب صاف و خالص که بدبو نشده، ... و (از همه بالاتر) آمرزشی است از سوی پروردگارشان! ....»[۵۴۰]
۷. «... اولـئک الذین امتحن الله قلوبهم للتقوی لهم مغفرة...؛[۵۴۱]... همان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای تقوا خالص نموده، و برای آنان آمرزش....»
۸. «یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله... ویغفر لکم والله غفور رحیم؛[۵۴۲]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! تقوای الهی پیشه کنید ... و گناهان شما را ببخشد و خداوند غفور و رحیم است.»[۵۴۳]
۹. «انا ارسلنا نوحـا الی قومه ان انذر قومک... • ان اعبدوا الله واتقوه واطیعون• یغفر لکم من ذنوبکم...؛[۵۴۴][۵۴۵]ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و گفتیم: «قوم خود را انذار کن...•كه خدا را پرستش كنيد و از مخالفت او بپرهيزيد و مرا اطاعت نماييد•اگر چنین کنید، خدا گناهانتان را می‌آمرزد....»
۱۱۰ - موعظه‌پذيرى
تقوا، زمینه پندپذیری و عبرت آموزی:
۱. «ولقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت فقلنا لهم کونوا قردة خـسـین• فجعلنـها نکـلا لما بین یدیها وما خلفها وموعظة للمتقین؛[۵۴۶][۵۴۷]به طور قطع از حال کسانی از شما، که در روز شنبه نافرمانی و گناه کردند، آگاه شده‌اید! ما به آنها گفتیم: «به صورت بوزینه‌هایی طردشده درآیید!» ما این کیفر را درس عبرتی برای مردم آن زمان و نسل‌های بعد از آنان، و پند و اندرزی برای پرهیزکاران قرار دادیم.» [۵۴۸]
۲. «قد خلت من قبلکم سنن فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عـقبة المکذبین• هـذا... وموعظة للمتقین؛[۵۴۹][۵۵۰]پیش از شما، سنت‌هایی وجود داشت (و هر قوم، طبق اعمال و صفات خود، سرنوشت‌هایی داشتند که شما نیز، همانند آن را دارید.) پس در روی زمین، گردش کنید و ببینید سرانجام تکذیب کنندگان (آیات خدا) چگونه بود؟! این ... و اندرزی است برای پرهیزگاران!»
۳. «ولقد انزلنا الیکم ءایـت مبینـت ومثلا من الذین خلوا من قبلکم وموعظة للمتقین؛[۵۵۱]ما بر شما آیاتی فرستادیم که حقایق بسیاری را تبیین می‌کند، و اخباری از کسانی که پیش از شما بودند، و موعظه و اندرزی
۱۱۰.۱ - موعظه‌پذیری از انجیل
تقوا، مایه پندپذیری تقواپیشگان از مواعظ انجیل:
«وقفینا علی ءاثـرهم بعیسی ابن مریم... وءاتینـه الانجیل فیه هدی ونور... وهدی وموعظة للمتقین؛[۵۵۲]و بدنبال آنها (پیامبران پیشین)، عیسی بن مریم را فرستادیم .... و انجیل را به او دادیم که در آن، هدایت و نور بود ... و هدایت و موعظه‌ای برای پرهیزگاران بود.» [۵۵۳][۵۵۴]
۱۱۰.۲ - موعظه‌پذیری از قرآن
تقوا، باعث پندپذیری از قرآن کریم:
۱. «هـذا بیان للناس وهدی وموعظة للمتقین؛[۵۵۵]این، بیانی است برای عموم مردم و هدایت و اندرزی است برای پرهیزگاران!»
۲. «ولقد ءاتینا موسی وهـرون الفرقان وضیاء وذکرا للمتقین؛[۵۵۶]ما به موسی و هارون، «فرقان» (وسیله جدا کردن حق از باطل) و نور، و آنچه مایه یادآوری برای پرهیزگاران است، دادیم.»
۳. «ولقد انزلنا الیکم ءایـت مبینـت ومثلا من الذین خلوا من قبلکم وموعظة للمتقین؛[۵۵۷]ما بر شما آیاتی فرستادیم که حقایق بسیاری را تبیین می‌کند، و اخباری از کسانی که پیش از شما بودند، و موعظه و اندرزی برای پرهیزگاران!»بر این اساس که «لام» در «للمتقین» لام نتیجه و عاقبت باشد. یعنی مواعظ الهی در نهایت بر تقواپیشگان اثر می‌گذارد و آنان زمینه لازم را برای پذیرش این مواعظ دارند.
۴. «تنزیل من رب العــلمین• وانه لتذکرة للمتقین؛[۵۵۸][۵۵۹]کلامی است که از سوی پروردگار عالمیان نازل شده است! و آن مسلما تذکری برای پرهیزگاران است!» [۵۶۰] [۵۶۱]
۱۱۱ - موفقيت در امتحان
تقوای الهی، از شرایط عمده موفقیت در آزمایش‌های الهی:
۱. «لتبلون فی امولکم وانفسکم ولتسمعن من الذین اوتوا الکتـب من قبلکم ومن الذین اشرکوا اذی کثیرا وان تصبروا وتتقوا فان ذلک من عزم الامور؛[۵۶۲]به یقین (همه شما) در اموال و جان‌های خود، آزمایش می‌شوید! و از کسانی که پیش از شما به آنها کتاب (آسمانی) داده شده (یهود)، و (همچنین) از مشرکان، سخنان آزار دهنده فراوان خواهید شنید! و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید، (شایسته‌تر است زیرا) این از کارهای مهم و قابل اطمینان است.»[۵۶۳]
۲. «واعلموا انما امولکم واولـدکم فتنة... • یـایها الذین ءامنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانـا ویکفر عنکم سیـاتکم ویغفر لکم...؛[۵۶۴][۵۶۵]و بدانید اموال و اولاد شما، وسیله آزمایش است ... ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، برای شما وسیله‌ای جهت جدا ساختن حق از باطل قرار می‌دهد (روشن بینی خاصی که در پرتو آن، حق را از باطل خواهید شناخت) و گناهانتان را می‌پوشاند و شما را می‌آمرزد....»[۵۶۶]
۳. «ان الذین یغضون اصوتهم عند رسول الله اولـئک الذین امتحن الله قلوبهم للتقوی لهم مغفرة...؛[۵۶۷]آنها که صدای خود را نزد رسول خدا کوتاه می‌کنند همان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای تقوا خالص نموده، و برای آنان آمرزش است....»
۱۱۲ - نجات از جهنم
تقوا، مایه نجات آدمی از عذاب دوزخ:
۱. «... قال عذابی اصیب به من اشاء ورحمتی وسعت کل شیء فساکتبها للذین یتقون...؛[۵۶۸]... گفت: مجازاتم را به هر کس بخواهم می‌رسانم و رحمتم همه چیز را فراگرفته و آن را برای آنها که تقوا پیشه کنند، و زکات را بپردازند، ....»[۵۶۹]
۲. «فوربک لنحشرنهم... ثم لنحضرنهم حول جهنم جثیـا• وان منکم الا واردها کان علی ربک حتمـا مقضیـا• ثم ننجی الذین اتقوا ونذر الظــلمین فیها جثیـا؛[۵۷۰][۵۷۱][۵۷۲]سوگند به پروردگارت که همه آنها را همراه با شیاطین در قیامت جمع می‌کنیم سپس همه را (در حالی که به زانو درآمده‌اند) گرداگرد جهنم حاضر می‌سازیم. و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم می‌شوید این امری است حتمی و قطعی بر پروردگارت! سپس آنها را که تقوا پیشه کردند از آن رهایی می‌بخشیم و ظالمان را (در حالی که (از ضعف و ذلت) به زانو درآمده‌اند) در آن رها می‌سازیم.» [۵۷۳]
۳. «ویوم القیـمة تری الذین... الیس فی جهنم مثوی للمتکبرین• وینجی الله الذین اتقوا بمفازتهم لا یمسهم السوء ولا هم یحزنون؛[۵۷۴][۵۷۵]و روز قیامت کسانی را که ... آیا در جهنم جایگاهی برای متکبران نیست؟! و خداوند کسانی را که تقوا پیشه کردند با رستگاری رهایی می‌بخشد هیچ بدی به آنان نمی‌رسد و هرگز غمگین نخواهند شد.»
۴. «ان المتقین فی مقام امین• لا یذوقون فیها الموت الا الموتة الاولی و وقـهم عذاب الجحیم؛[۵۷۶][۵۷۷](ولی) پرهیزگاران در جایگاه امنی قرار دارند. هرگز مرگی جز همان مرگ اول (که در دنیا چشیده‌اند) نخواهند چشید، و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ می‌کند.»
۵. «ان المتقین فی جنـت ونعیم• فـکهین بما ءاتـهم ربهم ووقـهم ربهم عذاب الجحیم• فمن الله علینا ووقـنا عذاب السموم؛[۵۷۸][۵۷۹][۵۸۰]ولی پرهیزگاران در میان باغهای بهشت و نعمتهای فراوان جای دارند، و از آنچه پروردگارشان به آنها داده و آنان را از عذاب دوزخ نگاه داشته است شاد و مسرورند! اما خداوند بر ما منت نهاد و از عذاب کشنده ما را حفظ کرد!»
۶. «فانذرتکم نارا تلظی• وسیجنبها الاتقی؛[۵۸۱][۵۸۲]و من شما را از آتشی که زبانه می‌کشد بیم می‌دهم.و بزودی با تقواترین مردم از آن دور داشته می‌شود.»
۱۱۳ - نجات از عذاب دنيايى
از اثرات تقواپیشگی مؤمنان ، نجات آنها از عذاب الهی در دنیا می‌باشد.
۱۱۳.۱ - نجات ثمود از عذاب دنیایی
تقواپیشگی مؤمنان قوم ثمود، سبب نجات آنان از عذاب الهی:
۱. «ولقد ارسلنا الی ثمود اخاهم صــلحـا ان اعبدوا الله فاذا هم فریقان یختصمون• فانظر کیف کان عـقبة مکرهم انا دمرنـهم وقومهم اجمعین• وانجینا الذین ءامنوا وکانوا یتقون؛[۵۸۳][۵۸۴][۵۸۵]ما به سوی «ثمود»، برادرشان «صالح» را فرستادیم که: خدای یگانه را بپرستید! اما آنان به دو گروه تقسیم شدند که به مخاصمه پرداختند. بنگر عاقبت توطئه آنها چه شد، که ما آنها و قومشان همگی را نابود کردیم. و کسانی را که ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند نجات دادیم!»
۲. «واما ثمود فهدینـهم فاستحبوا العمی علی الهدی فاخذتهم صـعقة العذاب الهون بما کانوا یکسبون• ونجینا الذین ءامنوا وکانوا یتقون؛[۵۸۶][۵۸۷]اما ثمود را هدایت کردیم، ولی آنها نابینایی را بر هدایت ترجیح دادند به همین جهت صاعقه (آن عذاب خوارکننده) به خاطر اعمالی که انجام می‌دادند آنها را فرو گرفت! و کسانی را که ایمان آوردند و پرهیزگار بودند نجات بخشیدیم!» [۵۸۸] [۵۸۹]
۱۱۳.۲ - نجات جوامع از عذاب دنیایی
تقوای جوامع انسانی، زمینه رهایی آنان از عذابهای الهی در دنیا:
«ولو ان اهل القری ءامنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکـت من السماء والارض ولـکن کذبوا فاخذنـهم بما کانوا یکسبون• افامن اهل القری ان یاتیهم باسنا بیـتـا وهم نائمون• او امن اهل القری ان یاتیهم باسنا ضحی وهم یلعبون؛[۵۹۰]و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می‌گشودیم ولی (آنها حق را) تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم. •آیا اهل این آبادیها، از این ایمنند که عذاب ما شبانه به سراغ آنها بیاید در حالی که در خواب باشند؟! •آیا اهل این آبادیها، از این ایمنند که عذاب ما هنگام روز به سراغشان بیاید در حالی که سرگرم بازی هستند؟!»[۵۹۱]
۱۱۴ - نهى از منكر
نهی از منکر مؤمنان، از آثار تقواپیشگی آنان:
«یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله حق تقاته ولاتموتن الا وانتم مسلمون• ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر ویامرون بالمعروف وینهون عن المنکر واولـئک هم المفلحون؛[۵۹۲][۵۹۳]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! آنگونه که حق تقوا و پرهیزکاری است، از خدا بپرهیزید! و از دنیا نروید، مگر اینکه مسلمان باشید! (باید گوهر ایمان را تا پایان عمر، حفظ کنید!) باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند.» [۵۹۴] [۵۹۵]
۱۱۵ - وفاى به عهد
وفای به پیمانها، از آثار تقواپیشگی:
۱. «واذکروا نعمة الله علیکم ومیثـقه الذی واثقکم به اذ قلتم سمعنا واطعنا واتقوا الله ان الله علیم بذات الصدور؛[۵۹۶]و به یاد آورید نعمت خدا را بر شما، و پیمانی را که با تاکید از شما گرفت، آن زمان که گفتید: «شنیدیم و اطاعت کردیم»! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که خدا، از آنچه درون سینه‌هاست، آگاه است!» [۵۹۷]
۲. الذین عـهدت منهم ثم ینقضون عهدهم فی کل مرة وهم لا یتقون؛[۵۹۸]همان کسانی که با آنها پیمان بستی سپس هر بار عهد و پیمان خود را می‌شکنند و (از پیمان شکنی و خیانت،) پرهیز ندارند.»
۱۱۶ - هدايت
تقواپيشگى، علّت بهره‌مندى از هدایت الهى:
۱. «ذلِك الكِتبُ لاريب فيهِ هُدًى لِلمُتَّقين‌• اولكَ على‌ هُدًى مِن ربّهِم واولكَ هُمُ المُفلِحون؛[۵۹۹] [۶۰۰]اين كتاب با عظمتي است كه شك در آن راه ندارد، و مايه هدايت پرهيزكاران است. آنان را خداوند هدايت كرده، و آنهارستگارانند.»
۲. «هذا بيانٌ لِلنّاسِ وهُدًى وموعِظةٌ لِلمُتَّقين؛[۶۰۱]اين بياني است براي عموم مردم؛ و هدايت و اندرزي است براي پرهيزكاران!»
۳. «وقفَّينا على‌ ءاثرِهِم بِعيسى ابنِ مريم ... وءاتينهُ الانجيل فيهِ هُدىً ونورٌ ومُصدّقًا لِما بين يديهِ مِن التَّورةِ وهُدىً وموعِظةً لِلمُتَّقين؛[۶۰۲]و به دنبال آنها (يعني پيامبران پيشين) عيسي بن مريم را قرار داديم... وانجيل را به او داديم كه در آن هدايت و نور بود و (كتاب آسماني او نيز) تورات را كهقبل از او بود تصديق مي‌كرد و هدايت و موعظه براي پرهيزكاران بود.»
۴. «... واتَّقُوا اللَّه واسمعوا واللَّهُ لا يهدِى القوم الفسِقين؛[۶۰۳]... و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد و گوش ‌ فرا دهيد و خداوند جمعيت فاسقان را هدايت نميكند.»از اينكه خداوند فرمود: خداوند، فاسقان را هدايت نمى‌كند، برداشت مزبور كه غير فاسقان يعنى تقواپيشگان را هدايت مى‌كند قابل استفاده است.
۵. «ولَقَد ءاتَينا موسى‌ وهرونَ الفُرقانَ وضِياءً وذِكرًا لِلمُتَّقين؛[۶۰۴]ما به موسي و هارون فرقان (وسيله جدا كردن حق از باطل) و نور و آنچه مايه يادآوري پرهيزكاران است داديم.»
۶. «يايُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اتَّقُوا اللَّهَ ... ويَجعَل لَكُم نورًا تَمشونَ بِهِ ...؛[۶۰۵]اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد از خدا بپرهيزيد،... و براي شما نوري قرار دهد كه با آن (در ميان مردم و در مسير زندگي خود) راه برويد....» «نوراً تمشون به» يعنى نورى كه به وسيله آن هدايت مى‌شويد.
۱۱۷ - پانویس
۱.         ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۵.   
۲.         ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۶.   
۳.         ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۴، ص۱۰.   
۴.         ↑ اعراف/سوره۷، آیه۳۵.   
۵.         ↑ یونس/سوره۱۰، آیه۶۲.   
۶.         ↑ یونس/سوره۱۰، آیه۶۳.   
۷.         ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۸، ص۳۳۲.   
۸.         ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۸، ص۳۳۶.   
۹.         ↑ زمر/سوره۳۹، آیه۶۱.   
۱۰.       ↑ زخرف/سوره۴۳، آیه۶۷.   
۱۱.       ↑ زخرف/سوره۴۳، آیه۶۸.   
۱۲.       ↑ طلاق/سوره۶۵، آیه۲.   
۱۳.       ↑ طلاق/سوره۶۵، آیه۴.   
۱۴.       ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۵۲۶.   
۱۵.       ↑ لیل/سوره۹۲، آیه۵.   
۱۶.       ↑ لیل/سوره۹۲، آیه۷.   
۱۷.       ↑ انعام/سوره۶، آیه۶۹.   
۱۸.       ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه،، ج۵، ص۲۹۰-۲۹۱.   
۱۹.       ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۸۲.   
۲۰.       ↑ اعراف/سوره۷، آیه۹۴.   
۲۱.       ↑ اعراف/سوره۷، آیه۹۶.   
۲۲.       ↑ طلاق/سوره۶۵، آیه۶۵ ۲ - ۴.   
۲۳.       ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۳۶.   
۲۴.       ↑ لیل/سوره۹۲، آیه۵.   
۲۵.       ↑ لیل/سوره۹۲، آیه۷.   
۲۶.       ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۲.   
۲۷.       ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۳.   
۲۸.       ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۳، ص۲۷.   
۲۹.       ↑ مؤمنون/سوره۲۳، آیه۵۲.   
۳۰.       ↑ مؤمنون/سوره۲۳، آیه۵۳.   
۳۱.       ↑ زخرف/سوره۴۳، آیه۶۳.   
۳۲.       ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۲۵۷.   
۳۳.       ↑ هود/سوره۱۱، آیه۷۸.   
۳۴.       ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج‌۱۰، ص۵۰۸.   
۳۵.       ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۹، ص۱۸۱.   
۳۶.       ↑ حجر/سوره۱۵، آیه۶۷ - ۶۹.   
۳۷.       ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۶۹.   
۳۸.       ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۷۰.   
۳۹.       ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۴۴۳-۴۴۸.   
۴۰.       ↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۱۱.   
۴۱.       ↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.   
۴۲.       ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۸۱، ترجمه موسوی همدانی.   
۴۳.       ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۱۸۵.   
۴۴.       ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۱.   
۴۵.       ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۱۸۷.   
۴۶.       ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۵۰ - ۱۵۲.   
۴۷.       ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۵، ص۴۲۹.   
۴۸.       ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۱.   
۴۹.       ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۶، ص۴۰۹.   
۵۰.       ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۰۵.   
۵۱.       ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۰۶.   
۵۲.       ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۷۴.   
۵۳.       ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۷۹.   
۵۴.       ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۸۳.   
۵۵.       ↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۱۱.   
۵۶.       ↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.   
۵۷.       ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۱۸۰.   
۵۸.       ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۴۸۱.   
۵۹.       ↑ صافات/سوره۳۷، آیه۱۲۴.   
۶۰.       ↑ صافات/سوره۳۷، آیه۱۲۵.   
۶۱.       ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۱۳۹-۱۴۰.   
۶۲.       ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج‌۱۷، ص۲۴۰.   
۶۳.       ↑ حشر/سوره۵۹، آیه۷.   
۶۴.       ↑ حشر/سوره۵۹، آیه۹.   
۶۵.       ↑ تغابن/سوره۶۴، آیه۱۶.   
۶۶.       ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۲۰.   
۶۷.       ↑ آل‌عمران/سوره۳، آیه۷۵.   
۶۸.       ↑ آل‌عمران/سوره۳، آیه۷۶.   
۶۹.       ↑ مائده/سوره۵، آیه۲.   
۷۰.       ↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.   
۷۱.       ↑ مائده/سوره۵، آیه۱۱۲.   
۷۲.       ↑ توبه/سوره۹، آیه۴۴.   
۷۳.       ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۷۵.   
۷۴.       ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۷۶.   
۷۵.       ↑ نحل/سوره۱۶، آیه۲۹.   
۷۶.       ↑ نحل/سوره۱۶، آیه۳۰.   
۷۷.       ↑ قصص/سوره۲۸، آیه۸۳.   
۷۸.       ↑ مائده/سوره۵، آیه۱۱۲.   
۷۹.       ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۴۵۲.   
۸۰.       ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۶، ص۳۳۰.   
۸۱.       ↑ انعام/سوره۶، آیه۶۹.   
۸۲.       ↑ انعام/سوره۶، آیه۷۰.   
۸۳.       ↑ لقمان/سوره۳۱، آیه۳۳.   
۸۴.       ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۹۵-۹۶.   
۸۵.       ↑ بقره/سوره۲، آیه۴۱.   
۸۶.       ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۰۷.   
۸۷.       ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۸۶.   
۸۸.       ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۷۸.   
۸۹.       ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۰.   
۹۰.       ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۸۹.   
۹۱.       ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۹-۱۲.   
۹۲.       ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲، ص۸۱-۸۲.   
۹۳.       ↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.   
۹۴.       ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۴۸۳-۴۸۸.   
۹۵.       ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۱۸۱-۱۸۶.    
۹۶.       ↑ مائده/سوره۵، آیه۲.   
۹۷.       ↑ مائده/سوره۵، آیه۹۶.   
۹۸.       ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۸۵-۸۸.   
۹۹.       ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۴۲۲.   
۱۰۰.     ↑ زمر/سوره۳۹، آیه۱۶.   
۱۰۱.     ↑ زمر/سوره۳۹، آیه۱۷.   
۱۰۲.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۴۱۱.   
۱۰۳.     ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۱۳.   
۱۰۴.     ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۱۴.   
۱۰۵.     ↑ جاثیه/سوره۴۵، آیه۱۹.   
۱۰۶.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۲۵۵.   
۱۰۷.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج‌۱۸، ص۲۵۴.   
۱۰۸.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۰۶.   
۱۰۹.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۲، ص۷۵-۷۸.   
۱۱۰.     ↑ نجم/سوره۵۳، آیه۳۲.   
۱۱۱.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۵۴۲-۵۴۴.   
۱۱۲.     ↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۱۱.   
۱۱۳.     ↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.   
۱۱۴.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۴۸۱.   
۱۱۵.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۱۷۹-۱۸۶.   
۱۱۶.     ↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.   
۱۱۷.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۱۸۴-۱۹۰.   
۱۱۸.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۴۸۴.   
۱۱۹.     ↑ هود/سوره۱۱، آیه۷۸.   
۱۲۰.     ↑ حجر/سوره۱۵، آیه۶۷ - ۶۹.   
۱۲۱.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۰، ص۵۰۵-۵۰۹.   
۱۲۲.     ↑ قصص/سوره۲۸، آیه۸۳.   
۱۲۳.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۱۷۷-۱۸۰.   
۱۲۴.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۲۷.   
۱۲۵.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۲۸.   
۱۲۶.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۵، ص۴۹۲-۴۹۳.   
۱۲۷.     ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۷۹.   
۱۲۸.     ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۸۱ - ۱۸۳.   
۱۲۹.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۳۳۲-۳۳۴.   
۱۳۰.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۰۶.   
۱۳۱.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۲.   
۱۳۲.     ↑ اعراف/سوره۷، آیه۲۶.   
۱۳۳.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۸، ص۸۶.   
۱۳۴.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۱۳۲.   
۱۳۵.     ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۱۸.   
۱۳۶.     ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۴۱۱.   
۱۳۷.     ↑ نجم/سوره۵۳، آیه۳۲.   
۱۳۸.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۰۶.   
۱۳۹.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۷۵-۷۶.   
۱۴۰.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲، ص۱۴۵-۱۴۶.   
۱۴۱.     ↑ مجادله/سوره۵۸، آیه۹.   
۱۴۲.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۳۲۵-۳۲۶.   
۱۴۳.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۴۳۵.   
۱۴۴.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۵۷.   
۱۴۵.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۴۳۵-۴۳۷.   
۱۴۶.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۶، ص۳۷.   
۱۴۷.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۵۷.   
۱۴۸.     ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۳۶۵.   
۱۴۹.     ↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۳.   
۱۵۰.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج‌۱۸، ص۴۶۲.   
۱۵۱.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۹۴.   
۱۵۲.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۲.   
۱۵۳.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۲-۳۵.   
۱۵۴.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲، ص۹۱-۹۲.   
۱۵۵.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۲.   
۱۵۶.     ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۶۵-۲۶۶.   
۱۵۷.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۲۵۱-۲۵۳.   
۱۵۸.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۲.   
۱۵۹.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۲۵۰-۲۵۱.   
۱۶۰.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج‌۵، ص۲۶۴.   
۱۶۱.     ↑ طور/سوره۵۲، آیه۱۷.   
۱۶۲.     ↑ طور/سوره۵۲، آیه۲۸.   
۱۶۳.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۱۵.   
۱۶۴.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۴۲۵.   
۱۶۵.     ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۱۳.   
۱۶۶.     ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۱۴.   
۱۶۷.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۴، ص۲۵.   
۱۶۸.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۷۷.   
۱۶۹.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۸۹.   
۱۷۰.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱، ص۶۴۹-۶۵۰.   
۱۷۱.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۹۷-۶۰۲.   
۱۷۲.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۲.   
۱۷۳.     ↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۳.   
۱۷۴.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۱۳۷-۱۳۸.   
۱۷۵.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۱۲.   
۱۷۶.     ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۳۲.   
۱۷۷.     ↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳.   
۱۷۸.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۴۸۹-۴۹۰.   
۱۷۹.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۱۹۷-۲۰۰.   
۱۸۰.     ↑ توبه/سوره۹، آیه۱۰۸.   
۱۸۱.     ↑ توبه/سوره۹، آیه۱۰۹.   
۱۸۲.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۱۴۱.   
۱۸۳.     ↑ حج/سوره۲۲، آیه۳۷.   
۱۸۴.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۱۰۹.   
۱۸۵.     ↑ نساء/سوره۴، آیه۱۲۹.   
۱۸۶.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۵۴.   
۱۸۷.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۵، ص۱۶۵.   
۱۸۸.     ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۳۷.   
۱۸۹.     ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۷۰.   
۱۹۰.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۴۴۷.   
۱۹۱.     ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیانفی تفسیر القرآن، ج۸، ص۱۸۵.   
۱۹۲.     ↑ اعراف/سوره۷، آیه۳۵.   
۱۹۳.     ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۷۰.   
۱۹۴.     ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۷۱.   
۱۹۵.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۶، ص۵۲۳.   
۱۹۶.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۴۴۷-۴۴۹.   
۱۹۷.     ↑ انفال/سوره۸، آیه۱.   
۱۹۸.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۸۰.   
۱۹۹.     ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۴۲۶.   
۲۰۰.     ↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۱.   
۲۰۱.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۱۳۵-۱۳۶.   
۲۰۲.     ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۷۶ - ۱۷۹.   
۲۰۳.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۳۳۱-۳۳۲.   
۲۰۴.     ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۴۱ - ۱۴۴.   
۲۰۵.     ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۵۰.   
۲۰۶.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۴۹.   
۲۰۷.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۵۰.   
۲۰۸.     ↑ زخرف/سوره۴۳، آیه۵۹.   
۲۰۹.     ↑ زخرف/سوره۴۳، آیه۶۳.   
۲۱۰.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۳، ص۳۱۶.   
۲۱۱.     ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۶۱.   
۲۱۲.     ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۶۳.   
۲۱۳.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۳۱۶.   
۲۱۴.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۲.   
۲۱۵.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۳.   
۲۱۶.     ↑ انفال/سوره۸، آیه۱.   
۲۱۷.     ↑ توبه/سوره۹، آیه۴۴.   
۲۱۸.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۴۳۰-۴۳۱.   
۲۱۹.     ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۰۶.   
۲۲۰.     ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۰۸.   
۲۲۱.     ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۱۰.   
۲۲۲.     ↑ نوح/سوره۷۱، آیه۱.   
۲۲۳.     ↑ نوح/سوره۷۱، آیه۳.   
۲۲۴.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۲۸۰-۲۸۱.   
۲۲۵.     ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۲۳ - ۱۲۶.   
۲۲۶.     ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۳۱.   
۲۲۷.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۲۹۰-۲۹۲.   
۲۲۸.     ↑ برای توضیح بیشتر به مقاله نماز متقین (قرآن) رجوع شود.
۲۲۹.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۸۳.   
۲۳۰.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۹۳.   
۲۳۱.     ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۲۲۴.   
۲۳۲.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۷۵.   
۲۳۳.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۷۶.   
۲۳۴.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۹۴.   
۲۳۵.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۹، ص۳۶۱.   
۲۳۶.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۳.   
۲۳۷.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۵.   
۲۳۸.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۹۶-۹۸.   
۲۳۹.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۱۱.   
۲۴۰.     ↑ توبه/سوره۹، آیه۳۶.   
۲۴۱.     ↑ توبه/سوره۹، آیه۱۲۳.   
۲۴۲.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۹، ص۵۵۱.   
۲۴۳.     ↑ نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۸.   
۲۴۴.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۲.   
۲۴۵.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۴.   
۲۴۶.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۴۰-۴۱.   
۲۴۷.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۳، ص۵۷۷.   
۲۴۸.     ↑ حجر/سوره۱۵، آیه۴۵.   
۲۴۹.     ↑ حجر/سوره۱۵، آیه۴۶.   
۲۵۰.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۹۰-۹۱.   
۲۵۱.     ↑ دخان/سوره۴۴، آیه۵۱.   
۲۵۲.     ↑ دخان/سوره۴۴، آیه۵۲.   
۲۵۳.     ↑ دخان/سوره۴۴، آیه۵۵.   
۲۵۴.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۲۱، ص۲۱۰.   
۲۵۵.     ↑ انعام/سوره۶، آیه۶ ۱۵۵.   
۲۵۶.     ↑ اعراف/سوره۷، آیه۶۳.   
۲۵۷.     ↑ یس/سوره۳۶، آیه۴۵.   
۲۵۸.     ↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۱۰.   
۲۵۹.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۸۹.   
۲۶۰.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۰.   
۲۶۱.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۲۰۰.   
۲۶۲.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۳۵.   
۲۶۳.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۱۰۰.   
۲۶۴.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۲۶۷-۲۶۸.   
۲۶۵.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۹۴.   
۲۶۶.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۹۵.   
۲۶۷.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج‌۲، ص۹۳.   
۲۶۸.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۵-۳۷.   
۲۶۹.     ↑ اعراف/سوره۷، آیه۹۶.   
۲۷۰.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۸، ص۲۵۴.   
۲۷۱.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۲۶۵.   
۲۷۲.     ↑ اعراف/سوره۷، آیه۹۶.   
۲۷۳.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۲۶۵-۲۶۶.   
۲۷۴.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۵.   
۲۷۵.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۶.   
۲۷۶.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۷۹.   
۲۷۷.     ↑ یونس/سوره۱۰، آیه۶۳.   
۲۷۸.     ↑ یونس/سوره۱۰، آیه۶۴.   
۲۷۹.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۳۳۶.   
۲۸۰.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۲۳.   
۲۸۱.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲، ص۳۲۰.   
۲۸۲.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۴۳.   
۲۸۳.     ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۹۷.   
۲۸۴.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۴، ص۱۶۰-۱۶۱.   
۲۸۵.     ↑ اعراف/سوره۷، آیه۲۰۱.   
۲۸۶.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۸، ص۴۹۸.   
۲۸۷.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۶۵-۶۷.   
۲۸۸.     ↑ انفال/سوره۸، آیه۲۹.   
۲۸۹.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۴۰.   
۲۹۰.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۸۲.   
۲۹۱.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۹۰-۳۹۱.   
۲۹۲.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲، ص۴۳۴-۴۳۵.   
۲۹۳.     ↑ انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۸.   
۲۹۴.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۴۲۲-۴۲۳.   
۲۹۵.     ↑ حدید/سوره۵۷، آیه۲۸.   
۲۹۶.     ↑ یونس/سوره۱۰، آیه۶۲.   
۲۹۷.     ↑ یونس/سوره۱۰، آیه۶۳.   
۲۹۸.     ↑ جاثیه/سوره۴۵، آیه۱۹.   
۲۹۹.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۲۵۴.   
۳۰۰.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۲۵۵.   
۳۰۱.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۵۰.   
۳۰۲.     ↑ طلاق/سوره۶۵، آیه۱ - ۲.   
۳۰۳.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج‌۱۹، ص۵۲۶.   
۳۰۴.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۳.   
۳۰۵.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۵.   
۳۰۶.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۶.   
۳۰۷.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۴، ص۱۰-۱۲.   
۳۰۸.     ↑ اعراف/سوره۷، آیه۱۲۸.   
۳۰۹.     ↑ هود/سوره۱۱، آیه۴۹.   
۳۱۰.     ↑ نوح/سوره۷۱، آیه۳.   
۳۱۱.     ↑ نوح/سوره۷۱، آیه۴.   
۳۱۲.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲۰، ص۴۲-۴۳.   
۳۱۳.     ↑ اعراف/سوره۷، آیه۹۶.   
۳۱۴.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۲۶۵.   
۳۱۵.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۸، ص۲۵۴.   
۳۱۶.     ↑ اعراف/سوره۷، آیه۲۰۱.   
۳۱۷.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۶۶-۶۷.   
۳۱۸.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۲.   
۳۱۹.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۴۰-۴۱.   
۳۲۰.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۲.   
۳۲۱.     ↑ حج/سوره۲۲، آیه۳۲.   
۳۲۲.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۹۶-۹۷.   
۳۲۳.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۵.   
۳۲۴.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۲۷.   
۳۲۵.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۵، ص۴۸۸.   
۳۲۶.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۳۵.   
۳۲۷.     ↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳.   
۳۲۸.     ↑ قمر/سوره۵۴، آیه۵۴.   
۳۲۹.     ↑ قمر/سوره۵۴، آیه۵۵.   
۳۳۰.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۶۵.   
۳۳۱.     ↑ انفال/سوره۸، آیه۲۹.   
۳۳۲.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۴۴.   
۳۳۳.     ↑ زمر/سوره۳۹، آیه۳۳.   
۳۳۴.     ↑ زمر/سوره۳۹، آیه۳۵.   
۳۳۵.     ↑ طلاق/سوره۶۵، آیه۵.   
۳۳۶.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۵۳۱.   
۳۳۷.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۴۵-۲۴۶.   
۳۳۸.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۷۶.   
۳۳۹.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۳، ص۴۱۶-۴۱۷.   
۳۴۰.     ↑ توبه/سوره۹، آیه۴.   
۳۴۱.     ↑ توبه/سوره۹، آیه۷.   
۳۴۲.     ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۱۲.   
۳۴۳.     ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۱۳.   
۳۴۴.     ↑ فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ص۱۵۴، «حننت».   
۳۴۵.     ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۱۲.   
۳۴۶.     ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۱۳.   
۳۴۷.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۲۳-۲۵.   
۳۴۸.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۴، ص۲۲-۲۳.   
۳۴۹.     ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص ۱۲۶، «حکم».   
۳۵۰.     ↑ اعراف/سوره۷، آیه۱۲۸.   
۳۵۱.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۱۰-۳۱۱.   
۳۵۲.     ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۵۶.   
۳۵۳.     ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۵۷.   
۳۵۴.     ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۹۰.   
۳۵۵.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۱۳.   
۳۵۶.     ↑ یونس/سوره۱۰، آیه۶.   
۳۵۷.     ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۵۸.   
۳۵۸.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۲۷.   
۳۵۹.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۲۸.   
۳۶۰.     ↑ انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۸.   
۳۶۱.     ↑ انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۹.   
۳۶۲.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۴۲۲-۴۲۵.   
۳۶۳.     ↑ ق/سوره۵۰، آیه۳۱ - ۳۳.   
۳۶۴.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۷۸-۲۸۲.   
۳۶۵.     ↑ عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۶.   
۳۶۶.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۳۱.   
۳۶۷.     ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۱۵.   
۳۶۸.     ↑ تغابن/سوره۶۴، آیه۱۶.   
۳۶۹.     ↑ نحل/سوره۱۶، آیه۳۰.   
۳۷۰.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۲، ص۳۴۲-۳۴۳.   
۳۷۱.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۱۱-۲۱۳.   
۳۷۲.     ↑ حجر/سوره۱۵، آیه۴۵   
۳۷۳.     ↑ حجر/سوره۱۵، آیه۴۷.   
۳۷۴.     ↑ زخرف/سوره۴۳، آیه۶۷.   
۳۷۵.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۱۱۰-۱۱۱.   
۳۷۶.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۱۸۱-۱۸۲.   
۳۷۷.     ↑ اعراف/سوره۷، آیه۲۰۱.   
۳۷۸.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۶۶-۶۷.   
۳۷۹.     ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۴۱۷.   
۳۸۰.     ↑ نساء/سوره۴، آیه۱۲۹.   
۳۸۱.     ↑ انعام/سوره۶، آیه۱۵۵.   
۳۸۲.     ↑ اعراف/سوره۷، آیه۶۳.   
۳۸۳.     ↑ اعراف/سوره۷، آیه۱۵۶.   
۳۸۴.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۸، ص۳۵۷-۳۵۸.   
۳۸۵.     ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۵۶.   
۳۸۶.     ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۵۷.   
۳۸۷.     ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۸۵.   
۳۸۸.     ↑ یس/سوره۳۶، آیه۴۵.   
۳۸۹.     ↑ غافر/سوره۴۰، آیه۹.   
۳۹۰.     ↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۱۰.   
۳۹۱.     ↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.   
۳۹۲.     ↑ طور/سوره۵۲، آیه۱۷.   
۳۹۳.     ↑ طور/سوره۵۲، آیه۲۷.   
۳۹۴.     ↑ طور/سوره۵۲، آیه۲۸.   
۳۹۵.     ↑ حدید/سوره۵۷، آیه۲۸.   
۳۹۶.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۳۰۵.   
۳۹۷.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۲.   
۳۹۸.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۵.   
۳۹۹.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۸۹.   
۴۰۰.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۰.   
۴۰۱.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۲۰۰.   
۴۰۲.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۳۵.   
۴۰۳.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۱۰۰.   
۴۰۴.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۹۴-۹۵.   
۴۰۵.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج‌۶، ص۲۱۸.   
۴۰۶.     ↑ یونس/سوره۱۰، آیه۶۳.   
۴۰۷.     ↑ یونس/سوره۱۰، آیه۶۴.   
۴۰۸.     ↑ نور/سوره۲۴، آیه۵۲.   
۴۰۹.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۵۲۲.   
۴۱۰.     ↑ زمر/سوره۳۹، آیه۶۱.   
۴۱۱.     ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۱۲.   
۴۱۲.     ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۱۳.   
۴۱۳.     ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۴۰۸.   
۴۱۴.     ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۲۱۳، «زکا».   
۴۱۵.     ↑ لیل/سوره۹۲، آیه۱۷.   
۴۱۶.     ↑ لیل/سوره۹۲، آیه۲۱.   
۴۱۷.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۸۲-۸۳.   
۴۱۸.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۴.   
۴۱۹.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۵.   
۴۲۰.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۸۸.   
۴۲۱.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۹۳.   
۴۲۲.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۱۰۰.   
۴۲۳.     ↑ انفال/سوره۸، آیه۶۹.   
۴۲۴.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۶۲-۶۳.   
۴۲۵.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۶، ص۱۶۱-۱۶۲.   
۴۲۶.     ↑ طلاق/سوره۶۵، آیه۱.   
۴۲۷.     ↑ طلاق/سوره۶۵، آیه۴ - ۷.   
۴۲۸.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۴۲-۲۴۴.   
۴۲۹.     ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۵۳.   
۴۳۰.     ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۵۵.   
۴۳۱.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۱۷، ص۴۰۱.   
۴۳۲.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۴۱۱-۴۱۳.   
۴۳۳.     ↑ نساء/سوره۴، آیه۱.   
۴۳۴.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۲۸۰.   
۴۳۵.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۴، ص۲۱۷-۲۱۸.   
۴۳۶.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۳۳.   
۴۳۷.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲، ص۳۶۲-۳۶۳.   
۴۳۸.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۸۹-۱۹۰.   
۴۳۹.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۳۳.   
۴۴۰.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۸۵-۱۹۱.   
۴۴۱.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۳۳.   
۴۴۲.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲، ص۳۶۱-۳۶۵.   
۴۴۳.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۱۰۸.   
۴۴۴.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۱۱۸.   
۴۴۵.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۶، ص۲۸۹-۲۹۰.   
۴۴۶.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۳۱.   
۴۴۷.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۷۷-۱۸۰.   
۴۴۸.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۴۱.   
۴۴۹.     ↑ طلاق/سوره۶۵، آیه۱.   
۴۵۰.     ↑ طلاق/سوره۶۵، آیه۴.   
۴۵۱.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۵۲۴-۵۲۵.   
۴۵۲.     ↑ نساء/سوره۴، آیه۱.   
۴۵۳.     ↑ نساء/سوره۴، آیه۲.   
۴۵۴.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۲۸۳-۲۸۴.   
۴۵۵.     ↑ انعام/سوره۶، آیه۱۵۲.   
۴۵۶.     ↑ انعام/سوره۶، آیه۱۵۳.   
۴۵۷.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۲-۳۶.   
۴۵۸.     ↑ حجر/سوره۱۵، آیه۴۵.   
۴۵۹.     ↑ حجر/سوره۱۵، آیه۴۷.   
۴۶۰.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۲، ص۲۵۴-۲۵۵.   
۴۶۱.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۹۱-۹۵.   
۴۶۲.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۹۳.   
۴۶۳.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۷۷-۷۸.   
۴۶۴.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۶، ص۱۹۰-۱۹۱.   
۴۶۵.     ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۴۱۳.   
۴۶۶.     ↑ طلاق/سوره۶۵، آیه۲.   
۴۶۷.     ↑ طلاق/سوره۶۵، آیه۳.   
۴۶۸.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۵۲۶-۵۲۷.   
۴۶۹.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۳۶-۲۳۷.   
۴۷۰.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۳.   
۴۷۱.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۹۷.   
۴۷۲.     ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۸۱.   
۴۷۳.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۸۶.   
۴۷۴.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۲۳۴-۲۳۵.   
۴۷۵.     ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۱۸.   
۴۷۶.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۴.   
۴۷۷.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۴، ص۵۳.   
۴۷۸.     ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۶، ص۴۱۱.   
۴۷۹.     ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۳۲.   
۴۸۰.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۶، ص۴۶۰-۴۶۱.   
۴۸۱.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۲۸۸-۲۹۰.   
۴۸۲.     ↑ اعراف/سوره۷، آیه۱۲۸.   
۴۸۳.     ↑ قصص/سوره۲۸، آیه۸۳.   
۴۸۴.     ↑ هود/سوره۱۱، آیه۴۹.   
۴۸۵.     ↑ رعد/سوره۱۳، آیه۳۵.   
۴۸۶.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۲۳۰-۲۳۲.   
۴۸۷.     ↑ طه/سوره۲۰، آیه۱۳۲.   
۴۸۸.     ↑ ص/سوره۳۸، آیه۴۹.   
۴۸۹.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۷، ص۳۳۱-۳۳۲.   
۴۹۰.     ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۱۳ - ۱۵.   
۴۹۱.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۲۴-۲۵.   
۴۹۲.     ↑ انفال/سوره۸، آیه۲۹.   
۴۹۳.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۴۴-۱۴۵.   
۴۹۴.     ↑ دخان/سوره۴۴، آیه۵۱ - ۵۷.   
۴۹۵.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۲۳۰.   
۴۹۶.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۲۱۴.   
۴۹۷.     ↑ طور/سوره۵۲، آیه۱۷.   
۴۹۸.     ↑ طور/سوره۵۲، آیه۲۷.   
۴۹۹.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۲۷.   
۵۰۰.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۵، ص۴۹۰.   
۵۰۱.     ↑ حج/سوره۲۲، آیه۳۷.   
۵۰۲.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۱۰۹-۱۱۰.   
۵۰۳.     ↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.   
۵۰۴.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۱۸۵.   
۵۰۵.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۴۸۶-۴۸۷.   
۵۰۶.     ↑ حج/سوره۲۲، آیه۳۶.   
۵۰۷.     ↑ حج/سوره۲۲، آیه۳۷.   
۵۰۸.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۱۰۹-۱۱۰.   
۵۰۹.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۲۷.   
۵۱۰.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۵، ص۴۹۰.   
۵۱۱.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۱۰۸.   
۵۱۲.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۱۱۸.   
۵۱۳.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۶، ص۲۸۹-۲۹۰.   
۵۱۴.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۰.   
۵۱۵.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۸۳-۸۴.   
۵۱۶.     ↑ طلاق/سوره۶۵، آیه۹.   
۵۱۷.     ↑ طلاق/سوره۶۵، آیه۱۰.   
۵۱۸.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۵۴-۲۵۶.   
۵۱۹.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۵۴۴.   
۵۲۰.     ↑ اعراف/سوره۷، آیه۳۵.   
۵۲۱.     ↑ زخرف/سوره۴۳، آیه۶۷.   
۵۲۲.     ↑ زخرف/سوره۴۳، آیه۶۸.   
۵۲۳.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۱۸۲.   
۵۲۴.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۱۱۰-۱۱۱.   
۵۲۵.     ↑ حشر/سوره۵۹، آیه۱۸.   
۵۲۶.     ↑ حشر/سوره۵۹، آیه۱۹.   
۵۲۷.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۳۸-۵۴۰.   
۵۲۸.     ↑ حشر/سوره۵۹، آیه۱۸.   
۵۲۹.     ↑ حشر/سوره۵۹، آیه۱۹.   
۵۳۰.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۳۷۷-۳۷۹.   
۵۳۱.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۳.   
۵۳۲.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۶.   
۵۳۳.     ↑ نساء/سوره۴، آیه۱۲۹.   
۵۳۴.     ↑ انفال/سوره۸، آیه۲۹.   
۵۳۵.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۴۴-۱۴۵.   
۵۳۶.     ↑ انفال/سوره۸، آیه۶۹.   
۵۳۷.     ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۷۰.   
۵۳۸.     ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۷۱.   
۵۳۹.     ↑ محمد/سوره۴۷، آیه۱۵.   
۵۴۰.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۳۵۱-۳۵۲.   
۵۴۱.     ↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۳.   
۵۴۲.     ↑ حدید/سوره۵۷، آیه۲۸.   
۵۴۳.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۳۹۴-۳۹۵.   
۵۴۴.     ↑ نوح/سوره۷۱، آیه۱.   
۵۴۵.     ↑ نوح/سوره۷۱، آیات ۳-۴.   
۵۴۶.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۶۵.   
۵۴۷.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۶۶.   
۵۴۸.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۹۶-۲۹۷.   
۵۴۹.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۷.   
۵۵۰.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۸.   
۵۵۱.     ↑ نور/سوره۲۴، آیه۳۴.   
۵۵۲.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۴۶.   
۵۵۳.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۹۵-۳۹۶.   
۵۵۴.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۵، ص۵۶۷-۵۶۸.   
۵۵۵.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۸.   
۵۵۶.     ↑ انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۸.   
۵۵۷.     ↑ نور/سوره۲۴، آیه۳۴.   
۵۵۸.     ↑ حاقه/سوره۶۹، آیه۴۳.   
۵۵۹.     ↑ حاقه/سوره۶۹، آیه۴۸.   
۵۶۰.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۴۸۳-۴۸۴.   
۵۶۱.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۶۷۶-۶۷۷.   
۵۶۲.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۸۶.   
۵۶۳.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۲۳۴.   
۵۶۴.     ↑ انفال/سوره۸، آیه۲۸.   
۵۶۵.     ↑ انفال/سوره۸، آیه۲۹.   
۵۶۶.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۹، ص۷۰-۷۱.   
۵۶۷.     ↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۳.   
۵۶۸.     ↑ اعراف/سوره۷، آیه۱۵۶.   
۵۶۹.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۹۳-۳۹۴.   
۵۷۰.     ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۶۸.   
۵۷۱.     ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۷۱.   
۵۷۲.     ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۷۲.   
۵۷۳.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۱۱۷-۱۱۸.   
۵۷۴.     ↑ زمر/سوره۳۹، آیه۶۰.   
۵۷۵.     ↑ زمر/سوره۳۹، آیه۶۱.   
۵۷۶.     ↑ دخان/سوره۴۴، آیه۵۱.   
۵۷۷.     ↑ دخان/سوره۴۴، آیه۵۶.   
۵۷۸.     ↑ طور/سوره۵۲، آیه۱۷.   
۵۷۹.     ↑ طور/سوره۵۲، آیه۱۸.   
۵۸۰.     ↑ طور/سوره۵۲، آیه۲۷.   
۵۸۱.     ↑ لیل/سوره۹۲، آیه۱۴.   
۵۸۲.     ↑ لیل/سوره۹۲، آیه۱۷.   
۵۸۳.     ↑ نمل/سوره۲۷، آیه۴۵.   
۵۸۴.     ↑ نمل/سوره۲۷، آیه۵۱.   
۵۸۵.     ↑ نمل/سوره۲۷، آیه۵۳.   
۵۸۶.     ↑ فصلت/سوره۴۱، آیه۱۷.   
۵۸۷.     ↑ فصلت/سوره۴۱، آیه۱۸.   
۵۸۸.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج‌۱۷، ص۵۷۲-۵۷۳.   
۵۸۹.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۲۴۴-۲۴۵.   
۵۹۰.     ↑ اعراف/سوره۷، آیه۹۶ - ۹۸.   
۵۹۱.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۲۶۵-۲۶۹.   
۵۹۲.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۲.   
۵۹۳.     ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۴.   
۵۹۴.     ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۳، ص۵۶۹.   
۵۹۵.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۴۷-۴۸.   
۵۹۶.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۷.   
۵۹۷.     ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۲۹۶-۲۹۷.   
۵۹۸.     ↑ انفال/سوره۸، آیه۵۶.   
۵۹۹.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۲.   
۶۰۰.     ↑ بقره/سوره۲، آیه۵.   
۶۰۱.     ↑ آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۳۸.   
۶۰۲.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۴۶.   
۶۰۳.     ↑ مائده/سوره۵، آیه۱۰۸.   
۶۰۴.     ↑ انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۸.   
۶۰۵.     ↑ حدید/سوره۵۷، آیه۲۸.   
منبع: مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۳۴۲، برگرفته از مقاله «آثار تقوا».

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -