انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات آیةالله «میرزا علی آقا فلسفی» ( 1384 ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
آیة‌الله علی فلسفی؛ عالم و اندیشمندی اثرگذار
آیة‌الله علی فلسفی تنکابنی یکی از فقیهان و عالمان شاخص دوران معاصر به شمار ‌می‌رفت که عمر گرانبهای خود را در راه خدمت و تبلیغ معارف دینی گذراند و با آموخته‌های خود توانست علما و شاگردان بسیاری تربیت کند.
علی فلسفی فرزند آیة‌الله حاج شیخ محمدرضا تنکابنی و برادر حاج شیخ محمدتقی فلسفی، از عالمان شاخص حوزه‌های علمیه نجف و مشهد در دوران معاصر بود که در هشتم دی ۱۲۹۹خورشیدی در تهران دیده به جهان گشود، وی دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود به پایان رساند و وارد حوزه علمیه شد و پس از فراگیری علوم حوزه در ۲۲سالگی به نجف رفت و در آنجا از دانش استادان بزرگی مانند سید عبدالهادی شیرازی، سید محمود شاهرودی، شیخ کاظم شیرازی، شیخ محمد علی کاظمینی و سید ابوالقاسم خویی بهره برد.(۱)
از فلسفی با عنوان یکی از برجسته‌ترین درس‌ آموزان مکتب آیت الله خویی یاد می‌کنند، همین ویژگی‌های علمی و مراتب فضل و کمال بود که سبب شد تا هنگام بازگشت آیة‌الله فلسفی به تهران، اجازه اجتهادی از طرف مرجع بزرگ شیعه آیت الله خویی به نام وی صادر شود. این گواهی که بدون اطلاع شخصی وی شرف صادر شده بود، نخستین اجازه ‌نامه‌ ای بود که از طرف آیت الله خویی به نام یکی از شاگردانش اعطا می شد.
آیة‌الله حاج میرزا علی فلسفی، همزمان با تحصیل به تدریس پرداخت. تدریس را از کتاب شرح لمعه آغاز کرد و تا کتاب‌های رسائل و مکاسب و کفایة الاصول نیز پیش رفت.
بیان روان و شیوا و مثال زدنی وی و تسلط علمی فوق‌ العاده بر مبانی علمی، شاگردان بسیاری را به مجلس درس او کشانید و درس کفایه او از پر رونق‌ ترین دروس آن روزگار نجف به شمار می آمد. حجة الإسلام کافی در خصوص محبوبیت فلسفی در نجف می‌گوید: آیت الله فلسفی در زمانی که در نجف تدریس داشتند، آن چنان خوش بیان بودند که درس کفایة الاصول ایشان شلوغ ترین درس نجف بود و مدرسین نجف می‌گفتند که میرزا علی آقا جادوی بیان دارد.
خدمت در راه علم و دین
فلسفی بعد از گذراندن مراحل تحصیل در نجف به زادگاه خود، بازگشت و همزمان با دعوت مردم، امام جماعت مسجد لرزاده را بر عهده گرفت. وی در ادوار اقامت در نجف، تهران و مشهد در محافل علمی خویش، عالمان و فقیهان بسیاری پرورش داد و کلاس درس وی از قوی‌ترین و شلوغ ترین دروس خارج فقه به شمار می‌رفت. ایشان بعد از مدتی از تهران به مشهد رفت. در آن سال‌ها حوزه علمیه مشهد در کنار حوزه ‌های نجف و قم از مهم ترین حوزه‌های دینی به شمار می رفتند. آیة‌الله میلانی که از مراجع تقلید بود و بالاترین حوزه درسی مشهد را اداره می‌ کرد، به دلیل کهولت سنّی و ضعف جسمی، نیاز به تجهیز، تقویت و نشاط آفرینی در حوزه مشهد را احساس کرد و به همین دلیل از آیة‌الله  فلسفی خواست که به منظور رونق بخشیدن به حوزه علمیه مشهد و رفع نیازهای علمی طلاب به ویژه با توجه به تصمیم آیة‌الله وحید خراسانی برای عزیمت به قم، جماعت و تدریس در تهران را رها سازد و به مشهد برود. آیت الله فلسفی به مدت ۳۴سال در مشهد ماند و در آن مدت کلاس های درس وی به پر رونق‌ ترین درس‌های حوزوی و درس اصلی فقه و اصول حوزه علمیه مشهد تبدیل شد. البته باید گفت که این عالم وارسته در کنار برخورداری از کرسی تدریس، هرگز ارتباط مستقیم با توده‌های مردم را رها نکرد و به همین منظور در محراب جماعت مسجد آقاحسین و مسجد شهدا به سخنرانی می پرداخت.
فعالیت‌های سیاسی
این عالم مجاهد در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی در حوزه درس خود به اندیشه های امام (ره) و مبارزه با حکومت ستمشاهی می پرداخت اما حوزه درس او نیز همانند دیگر کانون‌های تحصیلی در اعتراض به حکومت ستمشاهی تعطیل شد و خود وی نیز با مشارکت در امضای اطلاعیه‌ هایی که از طرف علمای مشهد صادر می‌شد، مردم را به حضور گسترده در راهپیمایی‌ ها فرامی ‌خواند و خود نیز همراه دیگر عالمان آگاه مشهد پیشاپیش مردم در همبستگی با شور انقلابی ملت مسلمان ایران شرکت می‌کرد. بدین ترتیب این عالم ربانی علاوه بر کارهای علمی و پژوهشی، نسبت به مسایل سیاسی نیز حساس بودند و از مخالفان نظام شاهنشاهی به شمار می رفتند. سندهای بسیاری از فعالیت های سیاسی ایشان در دوران اقامتشان در تهران و مشهد در بایگانی ساواک و شهربانی وجود دارد که بیانگر حساسیت و نگرانی مقامات رژیم طاغوت از فعالیت های انقلابی و اجتماعی این روحانی مبارز است. شرکت در جلسات مشورتی علما در مشهد در مورد تصمیم گیری های مبارزاتی و شرکت در جمع علمای متحصن در اعتراض به بستن فرودگاه های کشور و ممانعت از ورود امام خمینی قدس سره به ایران، نمونه هایی از تلاش مبارزاتی این فقیه مجاهد است.
ایشان همچنین هنگام ورود امام (ره) در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷خورشیدی با عده‌ای از علمای مشهد از جمله آیةالله حسنعلی مروارید و سید عزالدین زنجانی، برای شرکت در مراسم استقبال از امام خمینی به تهران رفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در انتخابات نخستین مجلس خبرگان که به منظور تدوین قانون اساسی جمهوری نو پای اسلامی ایران تشکیل می‌ شد، شرکت کرد و به همراه آیت الله شیخ ابوالحسن شیرازی و آیت الله میرزا جوادآقا تهرانی در مرداد ۱۳۵۸ خورشیدی به این مجلس راه یافت تا آموخته‌ ها و یافته‌ های فقهی خود را در صحنه عمل به کار گیرد و در تحکیم بنیان‌های نظام دینی کشور سهیم باشد. (۳)
خاموشی
سرانجام این فقیه وارسته پس از ۸۵سال تدریس علوم دینی و بیداری مردم بر اثر بیماری قلبی در ۱۹ بهمن ۱۳۸۴ خورشیدی دیده از جهان فروبست و در رواق دارالسرور حرم رضوی به خاک سپرده شد. شخصیت های علمی، فرهنگی و سیاسی بسیاری در پیام های جداگانه، درگذشت آن عالم پارسا را تسلیت گفتند. آیة‌الله خامنه‌ای در ۲۲ بهمن ۱۳۸۴خورشیدی در پیامی رحلت این فقیه پرهیزگار را تسلیت گفتند.
منابع:
۱- جستار، مسافر نجف، محمد عباس زاده پهلوان، ص۲۸
۲- فقیه پارسا، زندگی نامه مرحوم آیة‌الله العظمی حاج میرزا علی فلسفی، ص۲۰.
۳- فقیه پارسا، زندگی نامه مرحوم آیة‌الله العظمی حاج میرزا علی فلسفی، ص۲۴.
پیام تسلیت مقام معظم رهبری امام خامنه ای در پی رحلت مرحوم آیة‌الله حاج میرزا علی‌آقای فلسفی
در پی رحلت فقیه پرهیزگار مرحوم آیت‌الله آقای حاج میرزا علی‌آقای فلسفی طاب ثراه حضرت آیة‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی پیام تسلیتی صادر فرمودند. متن این پیام به این شرح است: ...
بسم‌الله الرحمن‌الرحیم
رحلت فقیه پرهیزگار مرحوم مغفور آیة‌الله آقای حاج میرزا علی آقای فلسفی طاب ثراه را به علماء اعلام و فضلاء و طلاب حوزه‌ی علمیه و همه‌ی مردم مؤمن و وفادار مشهد مقدس به خصوص به خانواده‌ی معزّز و فرزندان مکرّم و دیگر بازماندگان و ارادتمندان آن عالم گرانقدر تسلیت عرض می‌کنم و درجات عالیه‌ی اخروی و پاداش خدمات علمی و دینی ایشان در نزد خداوند متعال را مسألت مینمایم.
سیدعلی خامنه‌ای
۲۲ بهمن ۱۳۸۴

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  
 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -