انهار
انهار
مطالب خواندنی

شهادت «علی محمدی» (1365ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
شهید علی محمدی در دوم فروردین‌ماه ۱۳۴۰ش در روستای بلوطک از توابع شهرستان ایذه از استان خوزستان چشم به جهان هستی گشود. دوران کودکی را در سایه تربیت دینی خانواده‌ای متدین سپری کرد و تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خویش را علی‌رغم مسافت طولانی روستا تا شهرستان ایذه با موفقیت به پایان رساند. هوش سرشار و اخلاق نیکوی علی سبب شد تا میان شاگردان مدرسه دوستان بسیاری داشته باشد. وی در طول دوران دبیرستان علاوه بر تحصیل، به‌همراه پدر به کار کشاورزی می‌پرداخت و در‌‌ همان زمان، به‌دنبال اوج‌گیری تظاهرات و مبارزات ملت ایران به سهم خود، در آن صحنه‌های شورانگیز حاضر شد. علی هم‌چنین با ایراد سخنرانی و برپایی نماز جماعت در دبیرستان، مبارزات خود را علیه فعالیت‌های سیاسی گروه‌های ضد انقلاب آغاز نمود. سپس ضمن عضویت در انجمن اسلامی مدرسه، به عضویت نیروهای مسجد جامع درآمد. علی پس از اخذ مدرک دیپلم، به جهادگردان پیوست و جهاد سازندگی شهرستان ایذه را راه‌اندازی نمود و با احداث کتابخانه‌ای بزرگ در شهر و تقویت کتابخانه‌های موجود، به‌واسطه تهیه و تکثیر نشریات، فیلم، اسلاید و برپایی کلاس‌های تابستانی آموزش قرآن، کارهای فرهنگی را که از نظر او مهم‌ترین امور بود، ادامه داد. جنگ تحمیلی آغاز شد و علی با استعفا از جهاد، به نیروهای مخلص سپاه پاسداران پیوست و به‌عنوان مسئول پرسنلی پایگاه مشغول خدمت گشت و با اصرار به فرمانده پایگاه، عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد. پس از شرکت در عملیات خیبر در سمت نیروی تکاور، به دستور مسئولین لشگر، مسئولیت تعاون و فرماندهی گردان انصار لشگر ۷ ولی‌عصر (عج) را بر عهده گرفت. او با تشکیل گروهان «یاران شهدا»، نقش عمده‌ای در انتقال شهدا به عقبه داشت. ابتکار علی در عملیات والفجر ۸ و استفاده از موتورهای بزرگ به‌همراه یدک‌های مربوطه، در کاهش میزان مفقودین لشگر ۷ ولی‌عصر (عج) بسیار ستودنی بود. این رزمنده جان‌برکف سپاه اسلام، سرانجام طی عملیات کربلای ۵ در منطقه شلمچه بر اثر استنشاق گازهای شیمیایی، درحالی‌که ماسک خود را به یک بسیجی داده بود، مجروح گشت. علی محمدی در بیمارستان لبافی‌نژاد تهران، پس از وداع با پدر، ندای «فزت و رب الکعبه» سر داد و آرام گرفت.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -