انهار
انهار
مطالب خواندنی

تشییع و تدفین حضرت فاطمه(سلام الله علیها)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بسم الله الرحمن الرحیم
تشییع و تدفین حضرت فاطمه(سلام الله علیها)
    
فاطمه زهرا (سلام الله علیها) وصیت کرده بود او را شبانه و پنهانی دفن کنند تا ابوبکر بن ابی‌قحافه و عمر بن خطاب در خاکسپاری او حضور نداشته باشند. این وصیت نشانه اعتراض فاطمه به خلیفه و نارضایتی او از اتفاقات پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) دانسته شده است.
جنازه فاطمه با حضور تعداد کمی همچون آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، پیامبر و بدون حضور ابوبکر و عمر دفن شد. محل دفن فاطمه (سلام الله علیها) نامعلوم است.
پس از اطلاع مردم از دفن شبانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، عمر بن خطاب خواستار عمر بن خطاب دوباره بر فاطمه (سلام الله علیها)شد، ولی پس از تهدید آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، از خواسته خود صرف‌نظر کرد.
    
شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
فاطمه (سلام الله علیها) دختر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) پس از مدتی بیماری و در اثر صدمات جسمیِ ناشی از حوادث پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم)، در سال ۱۱ هجری درگذشت.[1] درباره تاریخ شهادت او بین چهل شب تا هشت ماه پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) اختلاف‌نظر است.[2] ۹۵ روز پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم)[3] یعنی سوم جمادی الثانی[4] را مشهورترین قول نزد شیعه دانسته‌اند[5] و ۷۵ روز پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) یعنی 13 جمادی الأول[6] از دیگر نقل‌ها است.
    
اجتماع مردم برای تشییع جنازه
حضرت فاطمه پس از غروب آفتاب از دنیا رفت.[7] بنابر نقل فَتّال نیشابوری در کتاب روضة الواعظین مردم مدینه شیون‌کنان به خانه آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) رفتند و منتظر ماندند تا بر جنازه نماز بخوانند؛ ولی ابوذر به نزد مردم رفته و گفت تشییع دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) به تأخیر افتاده است و مردم پراکنده شدند.[8]
عباس عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) از آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) خواست که مهاجران و انصار را برای تشییع و نماز بر جنازه جمع کند که در این کار، زیبایی برای دین است. آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در پاسخ او گفت که نمی‌تواند به این توصیه وی عمل کند، زیرا فاطمه (سلام الله علیها) وصیت کرده است نماز و تشییع او پنهانی باشد.[9] براساس نقل سلیم بن قیس، در شبِ درگذشت فاطمه، ابوبکر و عمر از آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) خواستند که در نماز خواندن بر جنازه فاطمه (سلام الله علیها) بر آن دو پیشی نگیرد.[10]
    
غسل، کفن و نماز
فاطمه (سلام الله علیها) وصیت کرد‌ که همسرش آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بدن او را غسل دهد.[11] همچنین از اسماء بِنْت عُمَیس خواست که در غسل بدن او به آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) کمک کند.[12] آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و اسماء بر طبق وصیت فاطمه، او را غسل دادند[13] و کفن کردند.[14]
    
حسین بن عبدالوهاب در کتاب عیون المعجزات[15] و محمد بن جریر طبری در کتاب دلایل الامامه،[16] از عالمان شیعه در قرن پنجم هجری، نقل کرده‌اند که فقط آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به همراه امام حسن (علیه السلام)، امام حسین (علیه السلام)، بر جنازه فاطمه (سلام الله علیها) نماز خواندند. در برخی منابع تعداد نفرات شرکت‌کننده بیشتر ذکر شده است، از جمله فتال نیشابوری، عالم شیعه قرن پنجم و ششم، در روضة الواعظین،[17] و فضل بن حسن طبرسی عالم قرن ششم در کتاب اعلام الوری [18]نقل کرده‌اند که افزون بر آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و حسنین (علیهماالسلام)، عقیل برادر  آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، عمار، مقداد، زبیر، ابوذر، سلمان، بُرَیدة بن حصیب و تعدادی از بنی‌هاشم نیز بر جنازه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نماز خوانده و او را دفن کردند. علامه مجلسی در بحار الانوار روایتی نقل کرده‌ که افراد حاضر در دفن حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، سلمان فارسی، مقداد، ابوذر غفاری، عبدالله بن مسعود، عباس بن عبدالمطلب و زبیر بن عوام بوده‌اند.[19] در کتاب سلیم بن قیس آمده است که عباس عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) در نماز بر جنازه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) پیش‌نماز بوده است.[20]
    
علت باخبر نکردن مردم
علت مخفیانه بودن مراسم نماز و خاکسپاری، وصیت فاطمه (سلام الله علیها) بوده است؛ بنابر نقل فتال نیشابوری، فاطمه (سلام الله علیها) به آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) وصیت کرد هیچ یک از افرادی که به او ظلم کرده و حقش را غصب نموده بودند، بر او نماز نخوانند و در تشییع جنازه‌اش شرکت نکنند.[21] همچنین وصیت کرد که او را در تاریکی شب و زمانی که مردم خوابند، دفن کنند.[22] -[23].
شیخ صدوق نیز روایت کرده است که وقتی از آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) علت دفن شبانه و مخفیانه فاطمه (سلام الله علیها) را پرسیدند، حضرت در جواب فرمود: فاطمه از گروهی خشمگین بود و دوست نداشت آنان در تشییع جنازه‌اش شرکت کنند.[24] ابن‌قتیبه دینوری، عالم و محدث اهل‌سنت در قرن سوم هجری نیز نقل کرده که فاطمه وصیت کرد شبانه دفن شود تا ابوبکر در دفن او حاضر نشود.[25]
    
خاکسپاری
محل دفن حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) پس از دفن حضرت فاطمه خطاب به قبر پیامبر اسلام:
«ای رسول خدا، بر مرگ دختر برگزیده تو، شکیبایی من اندک است و طاقت و توانم از دست رفته...آن ودیعت بازگردانده شد و آن امانت به صاحبش رسید. اندوه مرا پایانی نیست؛ همه شب خواب به چشمم نرود تا آنگاه که خداوند برای من سرایی را که تو در آن جای گرفته‌ای، اختیار کند. به‌زودی، دخترت تو را خبر دهد که چگونه امتت گرد آمدند و بر او ستم کردند.»[26]
در تاریخ یعقوبی، از منابع تاریخی قرن سوم، آمده است که جنازه فاطمه (سلام الله علیها) شبانه دفن شد و هنگام خاکسپاری، فقط سلمان و ابوذر و مقداد حضور داشتند.[27] فتال نیشابوری تعداد حاضران را کمی بیش از این دانسته است.[28] بر اساس سخنی از آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) هنگام دفن فاطمه (سلام الله علیها)، دو دست شبیه دستان پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) از درون قبر ظاهر شده و به او در دفن فاطمه (سلام الله علیها) کمک کرده است.
آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) پس از دفن فاطمه (سلام الله علیها)، آثار قبر را از بین برد تا قبر مشخص نباشد.[29]
قبر فاطمه (سلام الله علیها) و حتی مکانی که قبر در آن قرار دارد نامعلوم است. درباره محل دفن نقل‌های مختلفی وجود دارد،[30] از جمله:
روضة النبی (صلی الله علیه و آله و سلّم)[31]
خانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام). این مکان با گسترش مسجدالنبی در زمان بنی‌امیه، بخشی از مسجد شد.[32]
برخی منابع به صورت مطلق قبرستان بقیع را به عنوان محل دفن حضرت فاطمه ذکر کرده‌اند.[33]
خانه عقیل بن ابی‌طالب[34] خانه عقیل، خانه‌ای بزرگ، در کنار قبرستان بقیع بود[35] که پس از دفن شدن فاطمه بنت اسد، عباس بن عبدالمطلب و چند تن از امامان شیعه (علیهم السلام) در آن، از حالت مسکونی به صورت زیارتگاه تغییر یافت.[36]
    
وقایع پس از خاکسپاری
آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) برای پنهان ماندن قبر فاطمه (سلام الله علیها) و جلوگیری از یافته شدن آن، علاوه بر از بین بردن آثار قبر،[37]هفت قبر[38] و به قولی چهل قبر[39] دیگر نیز درست کرد.
در کتاب سلیم بن قیس آمده است، صبح روز بعد از دفن فاطمه (سلام الله علیها)، ابوبکر و عمر بن خطاب به همراه مردم، برای نماز خواندن بر جنازه رفتند و مقداد به آنها گفت که جنازه را دیشب دفن کرده‌اند.[40]
مردم با اطلاع از دفن فاطمه (سلام الله علیها) از اینکه نتوانسته‌اند در تشییع و نماز بر تنها فرزند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) حاضر شوند، ناراحت شده و یکدیگر را ملامت می‌کردند.[41] - [42]
بنابر نقل سلیم بن قیس، عمر بن خطاب پس از اطلاع از نماز و دفن مخفیانه، به ابوبکر گفت: به تو گفته بودم که اینان چنین خواهند کرد.[43] همچنین عمر مشاجره‌ای با عباس بن عبدالمطلب داشت و بنی‌هاشم را به حسادت متهم کرد. عباس نیز این را وصیت فاطمه دانست و گفت او وصیت کرد شما دو نفر بر او نماز نگذارید.[44]
    
بنابر آنچه در بحار الانوار آمده است، عمر بن خطاب[45] گفت برخی از زنان مسلمان را بیاورید تا این قبرها را نبش کنند و جنازه فاطمه را پیدا کنند، تا ما بر آن نماز بخوانیم و دوباره دفن کنیم و قبرش را زیارت کنیم.[46] وقتی این خبر به آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) رسید، بسیار خشمگین شد و شمشیرش را برداشت و به بقیع رفت[47] و پس از مشاجره‌ای که میان او و عمر درگرفت،[48] به عمر گفت اگر شمشیر خود را از غلاف بیرون بیاورم، به جایش برنمی‌گردانم مگر اینکه تو را کشته باشم.[49] او همچنین خطاب به افرادی که خواهان نبش قبر بودند گفت که اگر کسی سنگی را از روی این قبرها جابجا کند، او را خواهد کشت.[50] پس از این تهدیدها، عمر از تصمیم خود منصرف شد.[51] براساس برخی نقل‌ها پس از این گفتگو، ابوبکر آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را آرام کرده و گفت کاری که آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دوست نداشته باشد را انجام نخواهد داد.[52]
    
پاورقی ها

[1] طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۷۹۳.
[2] شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ۱۳۶۳ش، ص۱۵۴.
[3] طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۰۰.
[4] طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۷۹۳.
[5] شبیری، «شهادت فاطمه(س)»، ص۳۴۷.
[6] کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۴۱ و ۴۵۸.
[7] مجلسی،‌ بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۳، ص۲۰۰.
[8] فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۲.
[9] شیخ طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۱۵۶.
[10] سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۸۷۰.
[11] یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ج۲، ص۱۱۵.
[12] ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۳۶۴.
[13] یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ج۲، ص۱۱۵.
[14] مجلسی،‌ بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۳، ص۲۰۱.
[15] ابن‌عبدالوهاب، عیون المعجزات، قم، ص۵۵.
[16] طبری آملی، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۶.
[17] فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۲.
[18] طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۰۰.
[19] مجلسی،‌ بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۳، ص۲۰۰.
[20] سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۸۷۰.
[21] فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۵۱.
[22] فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۵۱.
[23] شیخ صدوق، الأمالی، ۱۴۰۰ق، ص۶۵۸.
[24] شیخ صدوق، الأمالی، ۱۴۰۰ق، ص۶۵۸.
[25] ابن‌قتیبه، تأویل مختلف الحدیث، ۱۹۹۹م، ص۴۲۷.
[26] نهج البلاغة، خطبه ۱۹۳، ۱۳۷۷ش، ص۴۲۰-۴۲۱.
[27] یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ج۲، ص۱۱۵.
[28] فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۲.
[29] مجلسی،‌ بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۳، ص۱۹۳.
[30] طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۰۰.
[31] طبری آملی، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۶.
[32] کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۶۱.
[33] ابن‌عبدالوهاب، عیون المعجزات، قم، ص۵۵.
[34] طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۱۱، ص۵۹۹.
[35] ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۳۳.
[36] نجمی، «قبر فاطمه(س) یا قبر فاطمه بنت اسد»، ص۱۰۰.
[37] فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۵۲.
[38] ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۳۶۳.
[39] ابن‌عبدالوهاب، عیون المعجزات، قم، ص۵۵.
[40] سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۸۷۰-۸۷۱.
[41] ابن‌عبدالوهاب، عیون المعجزات، قم، ص۵۵.
[42] طبری آملی، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۶.
[43] سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۸۷۱.
[44] مجلسی،‌ بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۸، ص۳۰۴.
[45] برخی منابع از گوینده این کلام نام نبرده و تنها با تعبیر صاحبان قدرت (وُلَاةُ الْأَمْرِ) از آن یاد کرده‌اند.(طبری آملی، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۶.)
[46] مجلسی،‌ بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۸، ص۳۰۴.
[47] مجلسی،‌ بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۳، ص۲۱۲.
[48] طبری آملی، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۷.
[49] مجلسی،‌ بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۸، ص۳۰۴.
[50] طبری آملی، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۷.
[51] مجلسی،‌ بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۸، ص۳۰۴.
[52] طبری آملی، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۷.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -