جواب:بسم الله الرحمن الرحیم
والسلام علی عبادالله الصالحین و رحمةالله و برکاته
با تشکر از اعتماد شما به «سایت انهار»
«رد مظالم» چیست؟
«رد مظالم» به اموال و بدهی هایی گفته می شود که انسان از روی ظلم یا بی عدالتی از بندگان خدا گرفته یا مالی که به کسی بدهکار است ولی نپرداخته است یا اموالی که به حرام ىا غیر حرام در دست انسان است ولی صاحبش را نمى شناسد یا اگر می شناسد دیگر به او دسترسی ندارد.
به چه کسی با رد مظالم داد؟
رد مظالم را باید: یا به مجتهد داد و یا با اجازه مجتهد جامع شرایط به فقیر داد. البته چون شما مقلّد حضرت آیةالله العظمی امام خامنه ای (مدّظلّه) هستید گرفتن اجازه از معظم له واجب نیست ولی مستحبّ است
اقسام مظلمه:
«مظلمه» دو قِسم است:
(1) مالی و مادّی، {پول یا غیر پول و جنس}
(2) معنوی، مانند: {غیبت، دروغ، تهمت، صدمه جانی، هتک حرمت، فحاشی، آبروریزی و...}
در مورد مظلمه مالی و مادّی؛ باید آن را با شرحی که خواهد آمد به صاحبش داد.
در مورد مظلمه معنوی؛ مثلاً غیبت، باید توبه کند و در صورت امکان از او حلالیت بطلبد و به نحوی جبران کند.
مرحوم امام خمینی در مورد مظلمه معنوی می فرماید:
کسی که خدای نخواسته، مرتکب غیبت شده است، واجب نیست از شخصی که غیبت او را کرده است، حلالیّت خواسته و رضایت وی را بدست آورد؛ بلکه صرف پشیمانی و توبه از گناه و ترک غیبت، کافی است؛ و چنانچه حلالیّت بخواهد، امّا او حلال نکند و یا این که وی به هر طریقی، از این که غیبت او را کردهاند، آگاه شده و بگوید: من حلال نمیکنم، تکلیفی غیر از توبه بر عهده غیبتکننده نبوده و با این حال، اگر توبه کند، توبه وی محقّق شده است و کفایت میکند.
استفتاءات، جلد2، ص617.
تذکری مهم در باره رفع مظلمه معنوی:
لازم به ذکر است که واجب نبودن طلب رضایت، نافی اهمیّت و ارزش اخلاقی آن نیست؛ مضافا این که به جهت وجود قول به لزوم، از نظر فقهی مطابق با احتیاط نیز میباشد.
به همین جهت مرحوم امام، لزوم و اهمیت اخلاقی طلب رضایت در صورت امکان و عدم فساد را گوشزد نموده و میفرمایند: « پس بر هر مُسلِم غیور دینداری لازم است ... و اگر خدای نخواسته تاکنون دارای این عمل زشت [بوده]، از آن توبه کند، و در صورت امکان و عدم فساد، از صاحبش استرضاء و استحلال نماید، و الّا برای او استغفار کرده و ترک این خطیئه را نموده و ...»
چهل حدیث ص 311.
ادامه بحث «رد مظالم»
سؤال:
گاهی به عللی (مانند: کم سن بودن، فراموشی، و...) به خاطر نداریم که به چه کسی مدیون هستیم یا از چه کسی پول قرض گرفته یا خدای ناکرده بدون اجازه برداشته ایم و بعدا هم پرداخت نکرده ایم یا به اموال چه کسی صدمه زده ایم و حالا هم دیگر آن اشخاص را نمیشناسیم، در چنین مواردی باید چکار کنیم؟
پاسخ:
اگر صاحبش را میشناسیم باید به او برگردانیم یا حلالیت بطلبیم؛ و اگر به هیچ وجه انسان صاحبان آنها را نمی شناسد، یا می شناسد، ولی پیدا کردن صاحبان آنها ممکن نیست، در این صورت با اجازه مرجع تقلید اموال و یا قیمت آنها را (در صورتی که اموال از بین رفته باشد) به فقرا صدقه بدهد.
برخی از موارد «رد مظالم»:
آنچه ذکر می شود فقط برخی از موارد «رد مظالم» است وگرنه مصادیق «رد مظالم» زیاد است.
(1) مال پیدا شده (لُقَطَة) که صاحب آن را نمیشناسد و از پیدا شدنش مأیوس است.
(2) مالی که قرض کرده و طلبکار را فراموش کرده یا به او دسترسی ندارد.
(3) آنچه انسان در بین اموال خود مییابد و یقین دارد که مِلک خودش نیست.
(4) مالی را که شخصی غصب کرده ولی دیگر صاحب آن را پیدا نمیکند.
(5) شخصی که در خدمت «ظَلَمة» بوده و به دستور او اموالی را از مردم گرفته است، ولی صاحبان آنها را پیدا نمیکند.
(6) زرگری که میداند خردههای طلا و نقره بجا مانده در محل کار، مال مردم است و صاحبان آنها راضی نیستند، ولی آنها را نمیشناسد.
(7) همه ارباب حرفهها که مقداری از مال، نزد آنان میماند و دارای ارزش میباشد و صاحبان آن را نمیشناسند. در این مورد اگر در ابتدای قرار داد، شرط عفو کنند، دیگر نیاز به رد مظالم نیست.
(8) مالیکه از مراجعهکنندگان یا میهمانان در محل کار یا منزل و...، جا مانده است و مالکش معلوم نیست.
چگونگی محاسبه و پرداخت «رد مظالم»
{1} اگر شخص مقدار آن را میداند همان مقدار را در صورت نومیدی از یافتن صاحبان آن با اجازه مرجع تقلید، صدقه بدهد.
{2} اگر مقدار آن را نمیداند به هر مقداری که یقین دارد، آن را صدقه بدهد.
{3} اگر مقدار را به هیچ وجه نمیداند باید یک پنجم مالی که در آن حرام قرار دارد را به نیت ادای وظیفه اعم از خمس و صدقه با اجازه مرجع تقلید صدقه بدهد.
{4} اگر ورثه میدانند میان اموال میت مال حرام وجود دارد، چنانچه صاحبان شان را میشناسند اموال شان را به صاحبان آنها بازگردانند، اگر صاحبان اموال را نمیشناسند و امکان شناسایی آنها هم وجود ندارد باید با اجازه مرجع تقلید به مقداری که یقین دارند مال دیگران است را به فقرا صدقه بدهند، اگر مقدار را هم نمیدانند یک پنجم اموال را به با اجازه مرجع تقلید به نیت قصد ادای وظیفه اعم از خمس و صدقه به فقرا صدقه بدهند.
{5} اگر میت وصیت کرده باشد که فلان مبلغ بابت رد مظالم بدهند، لازم است آن مبلغ را با اجازه مرجع تقلید به فقرا صدقه بدهند، در این صورت حتی اگر مقدار مال مورد وصیت بیش از ثلث مال میت باشد باید به آن عمل شود.
{6} اگر ورثه نمیدانند که در مال میت مال حرامی وجود دارد یا نه؟ و میت وصیت هم نکرده باشد، ولی ورثه احتمال میدهند که در مال میت مال حرامی وجود داشته باشد، در این فرض لازم نیست چیزی بابت «رد مظالم» به فقرا صدقه بدهند، اما اگر به نیت «رد مظالم» و یا صدقه از جانب میت به فقرا اموالی را صدقه بدهند مستحب است.
یک حدیث و حکایت قابل تأمّل و تکان دهنده.
عن عليِّ بنِ أبي حمزةَ : كانَ لي صَديقٌ مِن كُتّابِ بَني اُميّةَ فقالَ لي : استأذنْ لي عن أبي عبدِ اللّه ِ عليه السلام ، فاسْتَأذَنتُ لَه علَيهِ، فأذِنَ لَه، فلَمّا أنْ دَخلَ سَلّمَ و جَلسَ، ثُمّ قالَ: جُعِلتُ فِداك، إنّي كنتُ في دِيوانِ هؤلاءِ القَومِ فأصَبْتُ مِن دُنياهُم مالاً كثيراً، و أغمَضتُ في مَطالِبهِ ... فهَل لي مَخرَجٌ مِنهُ؟ قالَ : إنْ قُلتُ لكَ تَفْعَلْ؟ قالَ: أفعَلُ. قالَ لَهُ: فاخْرُجْ مِن جميعِ ما اكْتَسَبتَ في دِيوانِهِم، فمَن عَرَفْتَ مِنهُم رَدَدْتَ علَيهِ مالَهُ، و مَن لَم تَعْرِفْ تَصَدّقْتَ بهِ، و أنا أضْمَنُ لكَ على اللّه ِ عزّ و جلّ الجَنّةَ.
به نقل از على بن ابى حمزه ـ: دوستى داشتم كه از دبيران بنى اميّه بود؛ به من گفت : از امام صادق عليه السلام براى من اجازه ملاقات بگير. من از حضرت اجازه خواستم و ايشان اجازه داد. وقتى آن مرد به حضور حضرت رسيد، سلام كرد و نشست و سپس گفت: فدايت شوم، من در دستگاه ادارى اين جماعت كار مى كردم و از دنياى آنان به مال و منال فراوانى رسيدم و براى به دست آوردن آن ، چشم بر هم نهادم (به حلال و حرام توجّهى نكردم) ... آيا راهى براى بيرون آمدن [از اين وضع ]دارم؟ فرمود: اگر برايت بگويم انجام مى دهى؟ عرض كرد: انجام مى دهم. فرمود: از تمام مال و ثروتى كه در دستگاه ادارى آنها به دست آورده اى خودت را خلاص كن. كسانى را كه مى شناسى مالشان را به آنها برگردان و كسانى را كه نمى شناسى از طرفشان صدقه بده. در اين صورت ، من براى تو ضمانت مى كنم كه خداوند عزّ و جلّ تو را به بهشت برد.
الکافی، ج5، ص106، ح4.
دعای خارج شدن از «رد مظالم» به نقل از آقا امام صادق (علیه السلام):
اللَّهُمَّ وَ أَيُّمَا عَبْدٍ مِنْ عِبَادِكَ أَوْ أَمَةٍ مِنْ إِمَائِكَ كَانَتْ لَهُ قِبَلِي مَظْلِمَةٌ ظَلَمْتُهُ بِهَا فِي مَالِهِ أَوْ سَمْعِهِ أَوْ بَصَرِهِ أَوْ قُوَّتِهِ وَ لَا أَسْتَطِيعُ رَدَّهَا عَلَيْهِ وَ لَا تَحِلَّتَهَا مِنْهُ فَأَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ أَنْ تُرْضِيَهُ عَنِّي بِمَا شِئْتَ ثُمَّ تَهَبَ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً يَا وَهَّابَ الْعَطَايَا وَ الْخَيْرِ اللَّهُمَّ وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ الدُّنْيَا وَ لِأَحَدٍ فِي رَقَبَتِي تَبِعَةٌ وَ لَا ذَنْبٌ إِلَّا وَ قَدْ غَفَرْتَ ذَلِكَ لِي بِكَرَمِكَ وَ رَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين.
منبع: اقبال الاعمال.
سه حدیث از آقا امام باقی (علیه السلام) در این زمینه:
(1) عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: اَلظُّلْمُ ثَلاَثَةٌ ظُلْمٌ يَغْفِرُهُ اَللَّهُ وَ ظُلْمٌ لاَ يَغْفِرُهُ اَللَّهُ وَ ظُلْمٌ لاَ يَدَعُهُ اَللَّهُ فَأَمَّا اَلظُّلْمُ اَلَّذِي لاَ يَغْفِرُهُ فَالشِّرْكُ وَ أَمَّا اَلظُّلْمُ اَلَّذِي يَغْفِرُهُ فَظُلْمُ اَلرَّجُلِ نَفْسَهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَللَّهِ وَ أَمَّا اَلظُّلْمُ اَلَّذِي لاَ يَدَعُهُ فَالْمُدَايَنَةُ بَيْنَ اَلْعِبَادِ .
آقا امام باقر(عليه السّلام) فرمود: ستم بر سه گونه است: ستمى كه خدا میآمرزد، و ستمى كه خدا نمیآمرزد، و ستمى كه خدا از آن صرف نظر نمیكند. اما ستمى كه خدا نمیآمرزد شرك است، و آنكه خدا میآمرزد ظلم به نفس است، و آن ستمى كه از آن صرف نظر نمیكند ديونى است كه بندهها به يك ديگر دارند.
الکافي، جلد2، صفحه331.
(2) وقال (عليه السلام): ما يَأخُذُ المَظلومُ مِن دِينِ الظَّالِمِ أكثَرُ ممّا يَأخُذُ الظَّالِمُ مِن دُنيا المَظلومِ.
امام باقر عليه السلام : آنچه ستمديده از دين ستمگر مى گيرد بيشتر است از آنچه ستمگر از دنياى ستمديده مى ستاند .
بحار الأنوار، جلد 75، صفحه 311، حدیث 15.
(3) وقال (عليه السلام) وقد سألَهُ شَيخٌ مِن النَّخَعِ، إنّي لَم أزَلْ والِيا مُنذُ زَمنِ الحَجّاجِ إلى يَومي هذا، فهَلْ لي مِن تَوبةٍ؟ قالَ: فَسَكتَ، ثُمّ أعَدْتُ علَيهِ، فقالَ (علیه السلام) لا، حتّى تُؤَدّيَ إلى كُلِّ ذي حَقٍّ حقَّهُ.
آقا امام باقر (عليه السلام) در پاسخ به يكى از بزرگان نخع كه از حضرت سؤال کرده بود که: من از زمان حَجّاج تا كنون والى هستم آيا توبه من پذيرفته مى شود؟ خاموش ماند، سپس او سؤالش را تكرار كرد حضرت (علیه السلام) فرمود: نه، مگر آن كه حقّ هر حقّ دارى را به او برگردانى.
الكافی، جلد 2، صفحه 331.
مرحوم شیخ حر عاملی نیز در کتاب ارزشمند «وسایلالشیعة إلی تحصیل مسایل الشریعة» در «بَابُ وُجُوبِ رد الْمَظَالِمِ إِلَى أَهْلِهَا وَ اشْتِرَاطِ ذَلِكَ فِي التَّوْبَةِ مِنْهَا فَإِنْ عَجَزَ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ لِلْمَظْلُومِ» این سه حدیث را آورده است.
نکته ای بسیار مهم در باره «رد مظالم»:
«اقباض» شرط ادای «رد مظالم» است.
یکی از نکاتی که پیرامون هر صدقه و از جمله «رد مظالم» توجه به آن حائز اهمیت است، مسأله «اشتراط اقباض» است؛ یعنی صدقه آنگاه صدقه تلقی میگردد که بهدست فقیر یا وکیل وی برسد.
بر این اساس، کنار گذاشتن مالی بهعنوان «رد مظالم»، «رد مظالم» محسوب نمیگردد و تا وقتی بهدست خود فقیر یا وکیل خاص یا عام او (مجتهد جامعالشرایط) نرسیده، ذمّه شخص، مشغول است و همچنان شرعاً مدیون و بدهکار است. یاحقّ.