انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات استاد سيدجلال ‏الدين، محدث ارموی (1358 ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
درگذشت محقق و دانشمند فرزانه استاد "سيدجلال ‏الدين محدث ارموي" (1358 ش) 
    
استاد سيدجلال‏الدين محدث محدّث ارموي، مدرس، محقق، مصحّح و اديب معاصر، در آذرماه 1283 ش در شهر اروميه به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات مقدماتي در زادگاه خود و فراگيري ادبيات فارسي، به مشهد رفت و فقه، اصول، ادب، تاريخ و حديث و رجال را در محضر علماي مشهد فرا گرفت. اين استاد گرانقدر به علت شوق بسيار به مطالعه و نيز تحقيق در زمينه علوم حديث، در جواني از طرف آيةالله سيدحسين عرب‏باغي، از علماي اروميه، - با اين كه سيدجلال‏الدين در صنف روحانيت نبود - لقب محدث گرفت. استاد محدث ارموي پس از پايان تحصيلات به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و براي تدريس، راهي تبريز شد. وي در سال 1320 ش به هنگام ورود روس‏ها به آذربايجان، به تهران رفت و رياست بخش كتب خطي كتابخانه ملي ايران را به عهده گرفت. استاد محدّث ارموي همچنين دكتراي الهيات در رشته علوم منقول را اخذ كرد و در دانشكده معقول و منقول تدريس مي‏نمود. علاوه بر آن اين مدرس بزرگ، از علما و مراجع، اجازات بسياري كسب نمود كه اجازه روايت از آقا بزرگ تهراني و شيخ محمدعلي معزّي دزفولي از آن جمله است. علامه ارموي بعد از بازنشستگي در 1347، تا پايان عمر به تأليف كتاب مشغول بود. محدث ارموي داراي كتابخانه‏ اي با كتاب‏هاي خطي نفيس فراوان بود و لذا در شناختن نسخه ‏هاي قديمي و خطي بسيار ماهر بود. او يكي از پركارترين محققين علوم حديثي و ادبي عصر اخير بود و همتي عالي و پشتكار عجيبي داشت. وي در راه تحقيق، خستگي و مشقت را نمي‏شناخت به طوري كه در بعضي موارد، حاشيه و تعليق او بر يك كتاب، از اصل متن بيشتر بود. كتاب‏هايي كه وي تصحيح و تحقيق و چاپ نموده است بالغ بر 45 جلد مي‏باشد. كتب عشق و محبت، ايمان و رجعت در 4 جلد و تشريحُ الزَلازل باَحاديثِ الاَفاضل و نيز كشفِ الكُربة در شرح دعاي ندبه كه حاصل شصت سال كار اوست، از جمله آثار اين استادِ محقق مي‏باشند. استاد سيدجلال‏الدين محدث ارموي سرانجام در پنجم آبان 1358 ش برابر با پنجم ذي‏حجه 1399 ق در 75 سالگي بر اثر سكته قلبي در تهران در گذشت و در جوار آرامگاه شيخ ابوالفتوح رازي واقع در حرم حضرت عبدالعظيم (ع) در شهر ري به خاك سپرده شد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -