انهار
انهار
مطالب خواندنی

بيانات افشاگرانه و اعتراض «امام خميني» درباره كاپيتولاسيون (1343 ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
پس از تصويب قانون ننگين كاپيتولاسيون توسط دولت و مجلس در مهرماه 1342، اين قانون در مطبوعات افشا و اعلام نشد. چندي بعد، نشريه داخلي مجلس، حاوي متن كامل سخنراني‏ها و گفتگوهاي نمايندگان و رييس دولت در اين زمينه به دست امام خميني(ره) رسيد. ايشان تصميم گرفتند حقايق را به مردم گفته و آنها را از فاجعه بزرگي كه به دست رژيم به وقوع پيوسته بود با خبر سازند. در اين حال حضرت امام كه چند ماه قبل از آن، از زندان رژيم شاه آزاد شده بودند، با ايراد سخنراني تاريخي خود، به تصويب قانون كاپيتولاسيون يا اعطاي مصونيت قضايي به اتباع امريكا در ايران، شديداً اعتراض كرد. اين نطق مهم كه در اجتماع بزرگ روحانيان و مردم قم و ديگر شهرها بيان شد، در حقيقت محاكمه هيئت حاكمه آمريكا به علت دخالت‏هاي غيرقانوني آنان در امور داخلي ايران و نيز افشاي خيانت‏هاي شاه به اسلام و ملت ايران بود. حضرت امام همچنين رژيم صهيونيستي و پشتيباني آمريكا را از اين رژيم محكوم كرد. امام همچنين در اعلاميه‏اي كه در سطحي گسترده توزيع شد، تصويب كاپيتولاسيون را مخالف اسلام و قرآن شمردند و اين امر را همانند اقرار به مستعمره بودن ايران ناميدند. بازتاب سخنراني و اعلاميه شديد اللحن امام به قدري عميق و وسيع بود كه رژيم را يكبار ديگر در برابر طوفاني از خشم و نفرت و اعتراض قرار داد. طوفاني كه رژيم، هرگز انتظار آن را نداشت و مي‏رفت كه به يك واكنش عمومي انفجارآميز منتهي گردد. سخنان صريح امام بر ضد قانون كاپيتولاسيون و رژيم پهلوي باعث روشنگري مردم و خشم شديد رژيم وابسته شاه گرديد به گونه‏اي كه رژيم، محدوديت‏هاي تازه‏اي را براي امام به وجود آورد و چند روز بعد در سيزدهم آبان همان سال، ايشان را بازداشت و به تركيه تبعيد كرد. اين مرحله را بايد نقطه عطفي در تاريخ نهضت اسلامي ايران دانست زيرا ابعاد گسترده مبارزه با استبداد، اينك همراه با مبارزه‏اي آشتي‏ناپذير با استكبار جهاني، همسو و در مسير يك آرمان پيش مي‏رفت و ماهيت نهضت، غني‏تر و آرمان‏هاي آن كامل‏تر مي‏گشت.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -