انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام ظرف ها

بزرگ نمایی کوچک نمایی

مسأله 231- ظرفی كه از پوست سگ يا خوک يا مردار ساخته شده، خوردن و آشاميدن از آن ظرف حرام است و نبايد آن ظرف را در وضو و غسل و كارهايی كه بايد با چيز پاک انجام داد، استعمال كنند و به احتياط مستحب، چرم سگ و خوک و مردار را اگرچه ظرف هم نباشد، در كارهايی كه طهارت در آن‌ها شرط نيست، استعمال نكنند.

مسأله 232- خوردن و آشاميدن از ظرف طلا و نقره، نيز استعمال آن‌ها در شئون زندگی، حرام است و احتياط واجب، ترک تزيين اتاق به آن‌هاست.

مسأله 233- ساختن ظرف طلا و نقره كه مصرفی غير از حرام نداشته و به همين قصد ساخته میشود، نيز مزدی كه برای آن گرفته میشود، حرام است.

مسأله 234- خريد و فروش ظرف طلا و نقره كه مصرفی غير از حرام ندارد، نيز پولی كه فروشنده عوض آن میگيرد، حرام است.

مسأله 235- گيرهٔ استكان كه آن را از طلا يا نقره میسازند، اگر پس از برداشتن استكان، به آن ظرف گفته شود، استعمال آن، چه به تنهايی يا با استكان، حرام است و چنانچه ظرف به آن گفته نشود، استعمال آن مانعی ندارد.

مسأله 236- استعمال ظرفی كه روی آن را آب طلا يا آب نقره داده‌اند، اشكال ندارد.

مسأله 237- اگر فلزی را با طلا يا نقره مخلوط كنند و ظرف بسازند، چنانچه مقدار آن فلز به قدری افزون باشد كه ظرف طلا يا نقره به آن نگويند، استعمال آن مانعی ندارد.

مسأله 238- اگر انسان غذا يا آبی را كه در ظرف طلا يا نقره است، برای پرهيز از حرام در ظرف ديگر بريزد، اين استعمال جايز است؛ ولی اگر بخواهد از ظرف دوم غذا بخورد يا آب بنوشد و خالی كردن از ظرف مذكور، استعمال آن شمرده شود، اين استعمال حرام است.

مسأله 239- استعمال بادگيرِ قليان، غلاف شمشير، كارد، قاب قرآن، اگر از طلا يا نقره باشد، اشكال دارد. عطردان، سرمه‌دان و مانند اين‌ها نيز اگر از طلا يا نقره باشد، دارای همين حکم‌اند.

مسأله 240- استعمال ظرف طلا يا نقره در حال ناچاری به مقدار ضرورت اشكال ندارد و برای وضو و غسل در حال اضطرار هم مانند تقيّه، میتوان ظرف طلا و نقره را استعمال كرد، بلكه گاهی واجب است.

مسأله 241- استعمال ظرفی كه معلوم نيست از طلا يا نقره يا از چيز ديگر است، اشكال ندارد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  
 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -