انهار
انهار
مطالب خواندنی

حکم طلاق خُلع چیست؟ مرجع تقلید آیةالله العظمی مکارم شیرازی

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال با سلام... در هشت سال پیش به حالت زبانی مهریه ام را که هفتصد سکه بود به همسرم بخشیدم .اکنون قصد جدا شدن داریم بصورت توافقی...من در دلم مهریه را چون هشت سال پیش بخشیده بودم بخشیدم یعنی چه طلاق صورت بگیرد چه نگیرد مطالبه ی مهریه ام را ندارم هر چند که مکتوب هم نشده.حال سوالم این است نوع طلاق ما رجعی میشود یا خلع؟ با توجه به اینکه من مهریه ام را قبل از اقدام طلاق بخشیده ام البته زبانی نه مکتوب...وکیلم میگوید دادکاهها طلاقهای توافقی را حکم به طلاق خلعی میدهند.من چون شرعیات برایم اهمیت دارد نگرانم مبادا صیغه ی طلاقم اشتباه قرایت شود.ممنون اگر راهنمایی بفرمایید
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله)

جواب:بسم الله الرحمن الرحیم.
و السلام علی عبادالله الصالحین و علیکم و رحمةالله.
وقت بخیر و تشکر از اعتمادتان به «سایت انهار».
بزرگوار
طلاق خُلع طلاقی است که در آن زن به علت علاقه نداشتن به شوهر، با بخشیدن مهریه یا مال دیگری به او از وی طلاق می‌گیرد. طلاق خلع از اقسام طلاق بائن است و در آن مرد نمی‌تواند به زن رجوع کند؛ یعنی در زمان عِدّه، بدون عقد او را دوباره همسر خود کند.
البته در طلاق خُلع، در زمان عدّه، زن می‌تواند از بخشش خود منصرف شود. در این صورت مانند طلاق رجعی، شوهر می‌تواند به او رجوع کند.

برخی از احکام طلاق خلع:
(1) برخی از مراجع تقلید شرط کرده‌اند که در طلاق خُلع، عدم علاقه زن به مرد، باید به گونه‌ای باشد که بیم آن رود که زن به گناه بیفتد یا وظایفش را در قِبال مرد انجام ندهد.
(2) شیوه و صیغه طلاق خلع، با طلاق معمولی تفاوت دارد. در آن پس از آنکه زن یا وکیل او مهریه را بخشید، مرد یا وکیل او صیغه طلاق خلع را می‌خواند. در صیغه طلاق خُلع، از فعل «خالَعتُ» استفاده می‌شود تا خُلع‌ بودن طلاق را نشان دهد.
(3) طلاق خُلع از اقسام طلاق بائن است. بنابراین در آن مرد نمی‌تواند به زن رجوع کند؛ یعنی بدون خواندن عقد او را دوباره همسر خود کند.
(4) در طلاق خلع، در زمان عِدّه، زن می‌تواند از بخشش خود منصرف شود. در این صورت مانند طلاق رِجعی شوهر می‌تواند رجوع کند و او را دوباره همسر خود کند.



  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -