انهار
انهار
مطالب خواندنی

ضرر دنبلان از نظر علمی و دینی

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال با سلام و خسته نباشید لطفاً حکم خوردن دنبلان را از نظر علمی و دینی توضیح دهید.
مرجع تقلید: سایر مراجع
 
جواب: بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله
وقت شما به خیر و برکت و سعادت و هدایت و نورانیت.
با تشکر از حُسن اعتمادتان به سایت انهار.
از نظر علمی:
بزرگوار. دنبلان به بیضه گوسفند یا گاو گفته می‌شود. دنبلان غده‌ای سفید و پر چربی است که وزن آن به ۱۰۰ گرم می‌رسد. در خاورمیانه و کشورهای مدیترانه‌ای دنبلان را به عنوان خوراک تهیه می‌کنند. در کشورهای دیگر دنبلان گاو پرطرفدار است.
خوردن دنبلان از نظر شرعی حرام است و از نظر پزشکی هیچ گونه خاصیت دارویی در زمینه ای که شما انتظار دارید، ندارد (برخلاف آنچه در بین مردم رایج است) یعنی با خوردن دنبلان، کلیه مواد آندروژنی تشکیل دهنده آن در معده و روده هضم و به مولکول های ساده اولیه شکسته می شود و سپس وارد خون می شود و مانند سایر مواد غذایی مورد استفاده قرار می گیرد. به علاوه دارای مواد زائد و آنتی ژن هایی است که به صورت عامل محرک و بیماری زا می تواند در بدن عمل کند و عوارضی را به دنبال داشته باشد که به صورت دقیق و علمی مورد شناسایی قرار نگرفته است.
این را بدانید که اگر دنبلان از نظر پزشکی مفید بود در دنیای غرب پیش از من و شما به آن روی آورده و در کتب مرجع پزشکی از آن به عنوان یک داروی موثر نام می بردند. در حالی که در کتب پزشکی هیچ اثری از استفاده این ماده به عنوان دارو وجود ندارد.
منبع: سایت دکتر رُهام صادقی
از نظر دینی:
با توجه به این که خداوند حکیم است [1] و از شخص حکیم کار عبث و بیهوده سر نمی زند؛ [2] از این رو شیعه بر این باور است که همه احکام بر اساس مصالح و مفاسد بیان شده اند. [3] در مورد موضوع سؤال با توجه به برخی از آیات و روایات به دو نمونه از علت حرمت اشاره می نماییم:
1. خداوند در قرآن می فرماید: "وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِث"؛ [4] ‏ و (پیامبر) چیزهاى پاکیزه را بر آنها حلال مى‏کند و چیزهاى ناپاک (خبائث) را حرام‏.
ظاهر این است که منظور از خبث در آیه شریفه چیزی است که واقعاّ پلید و زشت باشد که شارع آن را بیان نموده است، نه هر چیزی که طبع از آن تنفر داشته باشد؛چون طبع انسان بر اساس زمان و مکان و محیط فرق می کند. [5]
احادیثی از معصومین (ع) وارد شده است که دنبلان از خبائث است. [6]
2. مرحوم صدوق (ره) در باب سیصد و پنجاه و هفتم از علل الشرایع سرّ حرام بودن تناول طحال و بیضتین را چنین می فرماید: محمّد بزنطى، از ابان بن عثمان نقل کرده که وى گفت: محضر مبارک حضرت امام صادق (ع) عرض کردم: چگونه تناول طحال (سپرز) حرام گشته با این که از ذبیحه محسوب مى‏شود؟ حضرت فرمودند: قوچى از ثبیر (کوهى است در مکّه) بر جناب ابراهیم (ع) فرود آمد تا آن حضرت ذبحش نماید، ابلیس نزد آن جناب آمد و عرض کرد: نصیب من را از این قوچ بده. ابراهیم (ع) فرمود: تو چه نصیبى در این دارى با این که قربانى پروردگارم و فداء براى فرزندم مى‏باشد. خداوند متعال به آن حضرت وحى فرمود: او در این قوچ نصیبى دارد و آن طحال حیوان مى‏باشد؛ زیرا طحال مرکز تجمّع خون است و بیضتین نیز حرام است؛ زیرا مکان نکاح و جماع بوده و مجراى نطفه مى‏باشد، ابراهیم طحال و بیضتین را به ابلیس دادند. [7]
[1] در 97 مورد در قران به حکیم بودن خداوند تصریح شده است.
[2] أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُون‏، مؤمنون، 115، آیا پندارید که شما را بیهوده آفریده‏ایم و شما به نزد ما بازگردانده نمى‏شوید؟.
[3] در این رابطه برای اطلاع بیشتر از فلسفه احکام به نمایه های "فلسفه و حکمت احکام فقهی شماره 8593 (سایت: 9135)" در همین سایت مراجعه نمایید.
[4] اعراف 157.
[5] مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 59، ص 84، چاپ مؤسسه الوفاء، بیروت، لبنان، سال 1404 هـ ق.
[6] شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 562، انتشارات مکتبة الداورى قم؛ علل الشرائع-ترجمه ذهنى تهرانى، ج ‏2، ص 788 و 789.
[7] علل الشرائع، ج 2، ص 562، علل الشرائع-ترجمه ذهنى تهرانى، ج ‏2، ص 788 و 789. یاحقّ.
منبع: سایت اسلام کوئست

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -