انهار
انهار
مطالب خواندنی

حکم کشتن عمدی حیوان. مرجع تقلید: آیةالله العظمی سیستانی

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال سلام. من یک جوجه مرغ را از مادرش جدا کردم و بی دلیل او را با ضرباتی زجر کش کرده و کشتم ولی سپس از عملم بسیار پشیمان شدم و عذاب وجدان پیدا کردم زیرا حتی در عین کشتن جوجه چند بار به خودم گفتم این چه کاریه؟ اما وسوسه شیطان کورم کرد الان باید برای بخشیده شدنم چیکار کنم تا مورد بخشش خداوند متعال قرار گیرم؟ مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مدظله)
جواب: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ
وَ جَامِعِ الْكَلِم
وَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عِبَادِ اَللَّه
با تشکر از اعتمادتان به سایت انهار
پاسخ ابتدائی:
کشتن و از بین بردن حیوانات موذی، تا زمانی که ضرر به انسان می‌رسانند و یا احتمال ضرر رساندنشان وجود دارد؛ امری عقلایی بوده و شرع مقدّس نیز بر این امر مهر تأیید زده است اما اگر انسان در مکانی غیرمسکونی مانند کوه‌ها و بیابان‌ها، ‌این حیوانات موذی را دید که در آن‌جا هیچ خطری برای انسان و زندگی و آرامش او نداشته و هیچ تهدیدی را متوجه او نمی‌کنند؛ ‌آیا می‌توان آنها را کشت؟ از روایات و عقل، چنین بر می‌آید که از کشتن حیوان بی‌آزار باید پرهیز کرد.

برخی از اهداف خلقت موجودات:
{۱} سود دهی حیوانات
بنابر آموزه‌های اسلامی، یکی از دلایل خلقت جانوران، خدمت‌رسانى و سوددهى به انسان‌ها می‌باشد:
«آیا ندیده‌اند که ما از آنچه به قدرت خود انجام داده‌ایم براى آنان چهارپایانى آفریده‌ایم که آنان مالکشان هستند. و چهارپایان را براى آنان رام کردیم که برخى از آنها مرکبِ سوارى آنان هستند و از [گوشت‏] برخى از آنها می‌خورند».
«و چهارپایان را آفرید در حالی‌که در آنها، براى شما وسیله پوشش، و منافع دیگرى است و از گوشت آنها می‌خورید».
اما این مطلب به این معنا نیست که جانوران نزد خداوند، هیچ ارزشی نداشته و تنها نفع و منفعت انسان، ملاک است. بلکه بر عکس؛ آدمیان هم در برابر بهره‌برداری از حیوانات به رعایت احترام ذاتی و حق حیات آنها – جز در موارد خاص – مکلف هستند و برای حیوانات نیز از سوی پروردگار حقوقی بر عهده انسان‌ها گذاشته شده است.
به‌علاوه؛ باید توجه داشت؛ در برخی مواقع ارزش و اعتبار حیوانات از برخی انسان‌ها نیز بالاتر می‌رود: «آیا تصور می‌کنى که اکثر آنان سخنان تو را می‌شنوند و درباره آن می‌اندیشند؟ [چنان نیست] آنان همانند چهارپایانى هستند، بلکه گمراه‌تر از آنها»، و حتی گاه آتش گناه انسان‌ها، حیوانات را نیز در بر می‌گیرد:
«حفص بن غیاث از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند: روزى سلیمان بن داود (علیه السلام) براى طلب باران از شهر بیرون رفت. در راه، به مورچه‌اى برخورد که دست به آسمان بلند کرده و می‌گفت: پروردگارا! ما آفریده‌اى از آفریدگان تو و نیازمند روزى توییم، به خاطر گناهان انسان‌ها ما را هلاک مفرما! سلیمان، با شنیدن این نجوا، به یاران خود گفت: برگردید که به دعاى غیر شما، خدا بر شما باران می‌باراند و سیرابتان می‌سازد».
نتیجه این‌که؛ در اختیارِ انسان بودن حیوانات به این معنا نیست که ملاک، تنها منفعت انسان‌ها است و آنان می‌توانند هر نوع برخوردی را با حیوانات داشته باشند.
{۲} حقوق حیوانات
از سخنان پیشوایان معصوم (علیه السلام) به دست می‌آید که حیوانات دارای شعوری مطابق با وجود حیوانی خود بوده و دارای احساسات و عواطف‌اند؛ از این‌رو حرمت دارند و باید حقوق آنها حفظ شود:
آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمود: «هرکس از شما که با حیوانی مسافرت می‌کند، باید پس از پیاده شدن، نخست او ‌را علف دهد و سیراب سازد».
آن‌ حضرت (علیه السلام) نقل می‌کند: «پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) وضو می‌گرفت که گربه‌ تشنه‌ای نزدش آمد. حضرتشان ظرف آب را در مقابلش گرفت و گربه از آن آب نوشید و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) با باقیمانده آب وضو گرفت».
آقا امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: روزی عیسى بن مریم (علیه السلام) هنگام عبور از ساحل دریا، قرص نانى از قوت خود را در آب انداخت. یکى از حواریان به او گفت: اى روح و کلمه خدا! چرا چنین کردى؟ آن قرص نان از قوت تو بود؟ عیسى (علیه السلام) فرمود: «این کار را براى آن کردم که خوراک برخى موجودات داخل آب شود که این کار، پاداش بزرگى نزد خدا دارد».
این حقوق در مورد حیوانات اهلی تأکید بیشتری دارد؛ لذا فقها به حفظ برخی از حقوق حیوانات فتوا داده‌اند: «همان‌گونه که براى ماندگارى آدمى، هزینه کردن مال، واجب است؛ براى ماندگارى حیوان محترم نیز این کار واجب است، اگرچه حیوان از آنِ شخص دیگرى باشد…».
{۳} نکوهش اذیت و آزار حیوانات
روایات بسیاری ناظر به آن است که اذیت و آزار بی‌دلیل حیوانات امری ناپسند است:
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم): «آیا درباره این بی‌زبانى که خداوند در اختیارت گذاشته، از خدا نمی‌ترسى؟! او از درد و رنجى که به وى می‌رسانى، نزد من شکایت کرد». فقها نیز اذیت و آزار بی‌دلیل حیوانات را حرام می‌دانند.
علاوه بر این؛ حتی حیوانی که قصد استفاده حلال از او را داریم نیز نباید بیش از حد نیاز، مورد اذیت و آزار قرار گیرد:
ابن عباس نقل می‌کند: پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم)، به مردى که پایش را روى سینه گوسفندى گذاشته و مشغول تیزکردن کارد خود بود و گوسفند به او خیره شده بود فرمود. فرمود: «نمی‌توانستى قبلاً کاردت را تیز کنى؟ نکند می‌خواهى جان این حیوان را دو بار بستانى؟».
حال با توجه به این موارد، به اصل بحث پیرامون کشتن حیوانات می‌پردازیم.
{۴} کشتن حیوانات حلال گوشت و غیر موذی
کشتن حیوانات حلال گوشت برای استفاده از گوشت آنها امری شرعی است. اما کشتن بی‌مورد و تفریحی این حیوانات، امری ناپسند بوده و روایات نیز از آن نهی کرده‌اند.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «هر کس گنجشکى را بی‌سبب بکشد، آن گنجشک در روز قیامت، از او به درگاه خدا می‌نالد و می‌گوید: پروردگارا! این انسان، بی‌دلیل و بدون آن‌که از گوشتم سودی ببرد مرا کشت و رهایم نکرد تا (زندگی را ادامه داده)‌ و از حشرات زمین خودم را سیر کنم!».
«هر کس گنجشکى را بدون رعایت حق آن، بکشد، خداوند متعال در روز قیامت، از او بازخواست می‌کند». گفته شد: حق گنجشک چیست؟ فرمود: «این‌که او را ذبح کند [و از آن استفاده نماید] نه این‌که گردنش را بکند [و آن‌را حرام کرده و بی‌استفاده بگذارد]».
«هر حیوانى، پرنده یا غیر پرنده که به ناحق کشته شود، در روز قیامت از قاتل خود، شکایت خواهد کرد».
براساس همین روایات و حکم عقل؛ فقها نیز به حرمت شکار تفریحی فتوا داده‌اند.‌
۵- کشتن حیوانات موذی
کشتن آن دسته از حیوانات موذی که به سلامت و آرامش انسان آسیب می‌رسانند، و یا سلامت انسان را تهدید می‌کنند، مورد پذیرش تمام عقلای عالم بوده و شرع نیز آن‌را ممنوع اعلام نکرده است.
اذیت و آزار و کشتن حیوانات
ابن عباس می‌گوید: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) از کشتن هر جاندارى نهى فرمود، مگر حیوانى که آزار [و آسیب‏] برساند».
از امام موسی بن جعفر (علیه السلام) در مورد کشتن مورچه سؤال شد؛ ایشان فرمودند: «مورچه را نکشید، مگر این‌که موجب اذیت و آزار شما گردد».
البته برخی روایات، کشتن حیوانات موذی – حتی در صورتی که فعلاً آزاری به انسان نرسانند – را مجاز دانسته‌اند: «کشتن مورچه؛ چه اذیت کند و چه اذیت نکند؛‌ اشکال ندارد».
در جمع‌بندی چنین روایتی با روایات گذشته باید گفت، با فرض پذیرش این روایت، این جواز مخصوص به مواردی است که گرچه این حیوانات موذی فعلاً موجب آزار و اذیت نیستند، اما در صورتی که آنان را ازبین نبریم، در آینده با تولید نسل موجبات آزار انسان را فراهم خواهند کرد و مجاز دانستن کشتن این دسته از حیوانات به دلیل نوعی پیش‌گیری اولیه است.
در ادامه، این پرسش به وجود می‌آید که توصیه‌های یاد شده، مخصوص مناطق مسکونی است، یا آن‌که اگر انسان در مکانی غیر مسکونی؛ مانند کوه‌ها و بیابان‌ها،‌ این حیوانات موذی را دید، در آن‌جا نیز می‌تواند آنها را نابود کند؟!
عقل به کمک روایات حکم می‌کند؛ از کشتن حیواناتی که نه فعلاً آزار می‌رساند و نه آن‌که در آینده امکان آزاررسانی آنها وجود دارد، باید پرهیز کرد:
شخصى از امام کاظم (علیه السلام) درباره کشتن مار و معنای سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) پرسید – «کسى که مار را به دلیل هراس از پیامدهای آن رها ساخته و او را نکشد، از من نیست»– امام (علیه السلام) در جواب فرمودند: «[همین‌گونه است] پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: آن‌که مار را تنها به دلیل (اعتقاد خرافی ناشی از) هراس از پیامدهای بعدی نکشد از من نیست، ولى رها کردن مارى که تو را تعقیب نکرده و تهدیدت نمی‌کند، اشکالى ندارد(و منافی با سخن پیامبر ص نیست)».
به عبارتی، سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) ناظر به مبارزه با عقیده‌ای خرافی است که بر اساس آن حتی اگر ماری به انسان حمله کند، کشتن او پیامدهای خطرناکی را برای قاتل به دنبال خواهد داشت! اما ماری که عرفاً تهدیدی برای حال و آینده انسان نیست، رها کردنش ایرادی نداشته بلکه پسندیده است.
لذا بر اساس آنچه از روایات به اطلاع شما رسید معلوم شد کار شما علاوه بر گناه بودن بسیار وحشتناک و زشت بوده و حیوان زبان بسته را شما مورد آزار خود قرار داده اید و قطعاً نزد خداوند متعال مؤاخذه خواهید شد مگر اینکه از گناه تو جداً پشیمان شده باشید و توبه و انابه و استغفار کنید تا خداوند متعال از شما بگذرد پیشنهاد ما به شما این است که برای کفاره این گناه به فقیری از ارحام خودتان صدقه بدهید و کمک کنید تا به برکت این خدمت و محبت خداوند شما را ببخشاید. یاحقّ.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -