انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات علّامه «محمدتقی شوشتری» (1374 ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
درگذشت علامه بزرگ "محمد تقي شوشتري" عالم بزرگ اسلام (1374 ش)درگذشت علامه بزرگ "محمد تقي شوشتري" عالم بزرگ اسلام (1374 ش)
علامه شيخ محمدتقي شوشتري (تستري) فرزند شيخ محمدكاظم در سال 1281 ش (1320 ق) در خانواده‏اي كه سه قرن پرچمدار علم و فقه شيعه بوده‏اند در شهر نجف اشرف ديده به جهان گشود. وي در 7 سالگي به شوشتر رفت و پس از پشت سر گذاشتن مقدمات، در حوزه درس سيدعلي اصغر حكيم، سيدمهدي آل طيب و سيدمحمدتقي شيخ ‏الاسلام به مقام والاي اجتهاد رسيد. علامه شوشتري پس از مدتي تاب تحمل حكومت جور رضاخان پهلوي را نياورده و در سال 1314 شمسي به عتبات عاليات مشرف شد و تا سقوط رضاخان پهلوي در آنجا به تأليف و تدريس مشغول بود. زندگي وي نشانه‏اي از زندگي علماي گذشته و زهد و تقوي و ورع او يادآور ايمان و تقواي صحابه امامان بود. قناعت بسيار و دل نبستن به زخارف دنيا، عشق به ائمه اطهار (علیهم السلام)، شوق به مطالعه و نگارش و تَقيد به نوافل يوميه و نماز شب، خلق خوش و زبان نرم و روحيه كريمانه و انجام ورزش بطور مستمر از خصوصيات علامه شوشتري بود. آثار و تأليفات ارزشمند اين عالم بزرگ، نشانگر عمق علم و ژرفاي انديشه اوست. پاره‏اي از آثار او چون كتاب گرانقدر "قاموس الرجال في تحقيق رواة الشّيعَه و مُحَدّيثِهم" در 14 جلد و كتاب "بَهج ‏الصباغة في شرح نهج ‏البلاغه" در 14 جلد كه تأليف آن حدود 50 سال به طول انجاميد از ديگر تأليفات اين دانشمند شيعي مي‏باشد. هم چنين برخي از آثارشان عبارتند از: النَّجعَة في شرح اللمعه در 11 جلد، الاربعون حديثا، قضاء اميرالمومنين علي بن ابي طالب(ع) و البديع و... مي‏باشد. وفات علامه محمدتقي شوشتري در 29 ارديبهشت 1374 ش برابر با 19 ذي حجه سال 1415 ق در 93 سالگي اتفاق افتاد و پس از تشييعي با شكوه در شوشتر به خاك سپرده شد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  
 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -